پایگاه خبری تحلیلی ایتالیا تلگراف که عمدتا توسط عرب-ایتالیایی های نسل جدید و اسلام گرا در این کشور اداره می شود اخیرا در مقاله ای تحلیلی به قلم ابراهیم بایا، سعی کرده واکنش ها و مواضع جماعت های اسلامی در ایتالیا نسبت به بحران غزه و توسعه ماشین جنگی رژیم صهیونیستی را در چهار گروه بازشناسی و گونه شناسی نماید. در این مقاله به گروه چهارمی اشاره شده که صراحتا در طرف اسرائیلی این ماجرا ایستاده اند و احتمالا یکی از مصادیق این گروه یحیی سرجیو پالاویچینی است که از چهره های سرشناس اسلام اروپایی در اتحادیه اروپا و شخصیتی پر نفوذ و پر حضور در مراکز رسمی اروپایی است. در این مقاله می خوانیم: بیش از یک سال است که فلسطینیها قربانی یک کارزار خشونتآمیز و ویرانی سیستماتیک شدهاند که به لبنان نیز سرایت کرده است که این خبر از یک جنگ منطقهای ویرانگرتر احتمالی میدهد. در مواجهه با این فاجعه، جمعیت های مسلمان ایتالیا که حدود ۳ میلیون نفر هستند، واکنش های مختلفی نشان داده اند. با این حال، واکنش ها، از بسیاری جهات، به نسبت وخامت اوضاع ناکافی بوده است. علیرغم ارزش معنوی و تاریخی عظیمی که فلسطین در فاهمه و آگاهی اسلامی دارد و ضرورت اخلاقی برای ترویج خیر و مبارزه با بدی، واکنش جوامع اسلامی سازمان یافته کماکان پراکنده باقی مانده است. در بسیاری از موارد، بسیج مسلمانان در ایتالیا کمتر از جنبش ضد نسل کشی ایتالیا بود.
جوامع اسلامی بین عادی سازی و باج خواهی
در اولین هفته های نسل کشی در فلسطین، مسلمانان ایتالیا با احتیاط در تظاهرات همبستگی شرکت کردند. با این حال، با گذشت زمان، کاهش تدریجی مشارکت مشاهده شد، که نشانهای از عادت فزاینده به قتلعامهای وحشتناک روزانه و عادیسازی خشونتهایی است که فلسطینیها متحمل میشوند. یک جنبه اساسی که باید برای درک مشارکت محدود مسلمانان در طرح های همبستگی در نظر گرفت، سختگیری های گسترده نسبت به اعتراضات سیاسی است. بسیاری از مسلمانان، بهویژه مسلمانان نسل اول، از کشورهایی میآیند که توسط رژیمهای دیکتاتوری اداره میشوند، جایی که مخالفان به شدت مجازات میشوند. مخالفت آشکار با مواضع و گزینه های دولت ایتالیا برای برخی از آنها پرخطر به نظر میرسد، زیرا میترسند که از عواقب این مخالفت ها متضرر شوند. این ترس با سوء استفاده دولت از قوانین ضد تروریسم، که منجر به اخراج بدون محاکمه ۹۴ شهروند خارجی به دلایل ناشناس امنیت ملی! از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا به امروز شده است، بیشتر تقویت می شود. در مواجهه با این جو «باجخواهی»، بسیاری از مسلمانان بدون تابعیت ایتالیایی یا حتی با تابعیت ایتالیا، ترجیح میدهند آزادانه نظرات سیاسی خود را بهویژه در مورد موضوعات حساسی مانند مسئله فلسطین بیان نکنند.
رهبری اسلامی ایتالیا: از حمایت از مقاومت مردمی تا حمایت از جلاد
رهبری مسلمانان در ایتالیا، متشکل از افراد و سازمانهایی که پیروان واقعی یا موقت دارند، مواضع مختلفی را در قبال بحران فلسطین اتخاذ کردهاند، از حمایت فعال از مقاومت مردم فلسطین تا دفاع از اشغالگری اسرائیل و محکومیت فلسطینیها. لذا می توان چهار گونه از مواضع را از هم تفکیک نمود:
۱.حضور در صحنه و ترویج فعال:
گروه اول را شخصیت ها و سازمان هایی تشکیل می دهند که نه تنها آشکارا نسل کشی را محکوم کرده اند، بلکه فعالانه به ترویج آگاهی و اقدام نیز پرداخته اند. این رهبران اغلب با همکاری جنبشهای دانشجویی، سیاسی و جامعه مدنی، تظاهرات، رویدادها و بحثهای عمومی را ترویج میکنند و در شبکههای اجتماعی بسیار فعال هستند تا اهتمام خود را به نسلکشی جاری حفظ کنند.
۲. همبستگی ملاحظه گرا و با ترس:
گروه دوم را تشکل های نماینده، حتی سازمان های مهم تشکیل می دهند که علیرغم محکومیت اولیه جنایات علیه فلسطینیان، از این اعلامیه ها فراتر نرفته اند. آنها ابتکارات مشخصی را برای افزایش آگاهی در مورد نسل کشی نه در جوامع خود و نه در زمینه وسیع تر ترویج نکردند. این سکون اغلب با باجگیری سیاسی و ترس از اینکه موضعگیریهای واضحتر میتواند روابط آنها را با نهادهای ایتالیایی، ملی یا محلی، یا با دیگر بازیگران مذهبی یا جامعه مدنی به خطر بیندازد، مرتبط است.
۳. سکوت کامل:
یکی دیگر از نکات نگران کننده سکوت برخی سازمان های مرتبط با کشورهای عربی است. مساجد و انجمنهای مرتبط با دولتهای کشورهایی مانند مراکش یا عربستان سعودی ترجیح دادهاند در قبال وقایع غزه سکوت کامل کنند. کمک های مالی دریافتی از این رژیم ها، اغلب با روابط نزدیک با اسرائیل، این سازمان ها را از اتخاذ مواضع حساس باز داشته است. (مانند مرکز اسلامی بزرگ رم که بزرگترین مسجد اروپا از نظر مساحت را هم در اختیار دارد)
۴. حمایت از نسل کشی:
جنجالی ترین گروه را آن دسته از رهبران و سازمان هایی تشکیل می دهند که آشکارا در کنار جلاد قرار گرفته و روایت اشغالگری صهیونیست ها را موجه کرده اند. به عنوان مثال، یک انجمن اسلامی ایتالیایی، که اعضای آن، طبق اساسنامه، همگی بومی ایتالیایی هستند، با اسرائیل اعلام همبستگی کردند و منحصراً مقاومت فلسطین را محکوم کردند. آنها در بیانیههای خود نسلکشی جاری را پاسخی مشروع به تروریسم فلسطینی توصیف کردند و قربانیان فلسطینی را "خسارت جانبی" این شرایط دانستند که حماس به تنهایی مسئول آن است و متهم به استفاده از غیرنظامیان به عنوان "سپر انسانی" است. نماینده آن همچنین از «الگوی شهروندی چندگانه» اسرائیل، با نادیده گرفتن رژیم آپارتایدی که علیه فلسطینیان مسلمان و مسیحی حاکم است، تمجید کرد. این مؤلفه نمونه ای از آنچه می توانیم به عنوان «صهیونیسم اسلامی» تعریف کنیم، پدیده ای شبیه به صهیونیسم مسیحی انجیلی در ایالات متحده یا آنچه در جهان عرب «صهیونیست های عرب» نامیده می شود.
نتیجه گیری: بازیابی شجاعت و اعتبار اخلاقی
پراکندگی و ضعف رهبری اسلامی نشانه بحران ساختاری گسترده تری در جوامع اسلامی در ایتالیا است. در مواجهه با این درام جاری، جامعه مسلمان خود را بر سر دوراهی میبیند: یا جرأت تأیید مجدد اصول عدالت و دفاع از حقوق بشر را به دست میآورد، یا در خطر از دست دادن اعتبار اخلاقی خود قرار میگیرد. ملحق شدن به مردم با حسن نیت در ایتالیا برای محکوم کردن همدستی دولت ایتالیا در نسل کشی در حال انجام، که نقض کامل ماده ۱۱ قانون اساسی ایتالیا است، که جنگ را به عنوان ابزار تخریب انکار می کند و صلح و عدالت را در میان مردم ترویج می کند، ضروری است. گروه های مختلف تنها از این طریق میتوانند تا حد امکان از رنج برادران و خواهران فلسطینی خود بکاهند و بر هویت اخلاقی جامعه مسلمانان ایتالیا صحه بگذارند. ابراهیم بایا مقاله خود را با این بخش از آیه ۱۳۵ سوره نساء پایان می دهد:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ » (قرآن ۴:۱۳۵).
به نظر می سرسد در خصوص جریان چهارم خصوص شخصیتی مانند یحیی پالاویچینی، و اندیشه و جریان او و سرمایه گذاری اروپایی ها بر این دریافت از اسلام که به اسلام اروپایی شده مشهور است باید بدون افراط و تفریط، بیشتر کار و مطالعه و تحلیل داشته باشیم.
منبع: https://it.italiatelegraph.com/news-۷۱۴۲۳
نظر شما