۱۰ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۸

پیامبر شناسی در ایتالیا(2)

آسیب شناسی تصویر پیامبر اعظم در قرون وسطی و رنسانس

به بهانه یکهزارو پانصدمین سال میلاد رحمت للعالمین حضرت محمد مصطفی(ص)
آسیب شناسی تصویر پیامبر اعظم در قرون وسطی و رنسانس

نخستین بازنمایی ها و تصویرها و نام بردن از حضرت محمد در ادبیات و کتب قرون وسطی خصوصا قرن هشتم به بعد که بهرحال اخباری از ایشان به سرزمین های مقدس پاپی رسیده، هیچ نسبتی با حقیقت و یا تتبع علمی و تحقیقاتی ندارد و صرفا برخواسته از عدم ارتباط با متون اصلی و جهل نسبت به آن حضرت است. رایزنی فرهنگی ج.ا.ا در ایتالیا که این مجموعه مقالات را به مناسبت هزار وپانصدمین سال میلاد آن حضرت تهیه می کند، نیک می داند که طرح نگاه سخیف و غیر محققانه به آن وجود نورانی و مقدس، در فضای عمومی جامعه اسلامی، مناسب و در خور ارزش های اسلامی و حتی رواداری و همزیستی ادیانی نیست، اما برای آنکه محققان با تبار موضوع پیامبر شناسی در ایتالیا و رفت و برگشت های بین ایده و حقیقت آن پیامبر الهی در ادراک نخبگانی و عامیانه غرب و کشور بزرگ و مهمی مانند ایتالیا و مکتب و دستگاه بزرگتر کلیسا، آشنا شوند، ناچار از تدوین و جمع آوری همه ان چیزی است که رخ داده است.

 غرب و اروپا از همان روزهای آغازین ظهور اسلام، ناچار به مواجهه با آن و پیامبرش، محمد، شد. تصویر او به سرعت در متون و روایات غربی گسترش یافت و قرن‌ها توسط نویسندگان مهم اروپایی از طریق اشعار شاعرانه، نثر، تاریخ شفاهی و مهم‌تر از همه، خطبه‌های روحانیون و ارباب کلیسا مورد توجه قرار گرفت. مضامین قرون وسطایی مربوط به او، حداقل تا دوره پس از رنسانس، به هیچ وجه به تجلیل از دستاوردهای دینی او به عنوان یک پیامبر نمی‌پرداختند: به مسلمانان لقب «محمدی» داده می‌شد و طبق باورهای اولیه غربی، مسلمان شدن به معنای پیروی از شریعت جدید و بدعت‌آمیز محمد بود، عنوانی که به اشتباه به نظر می‌رسید شخصیت پیامبر را بالاتر از خدا قرار می‌دهد تا چالش دین جدید را رد کند و با پیروان آن مبارزه کند.در میان محققان بزرگی که به موضوع محمد در متون عامیانه پرداخته‌اند، می‌توانیم با الساندرو  دانکونا Alessandro D’Ancona  شروع کنیم که از نیمه دوم قرن نوزدهم به مطالعه متون عامیانه پیش از دانته پرداخت، یعنی آن دسته از متونی که در شکل‌گیری تصویر پیامبر که مدت‌ها در ذهن قرون وسطایی غرب ته نشین شده بود، نقش داشتند. از جمله قابل توجه‌ترین مطالعات دانکونا می‌توان به کتاب مشهور «گنجینه منظوم برونتو لاتینو » Il tesoro di Brunetto Latino versificato که در سال ۱۸۸۸ نوشته شده است، اشاره کرد که در آن نویسنده همچنین اشارات عامیانه به بنیانگذار اسلام را به عنوان منبع احتمالی دانته تحلیل می‌کند.

همچنین شایان ذکر است که مطالعه او در مورد «افسانه محمد{ص} در غرب» نه تنها شامل اطلاعاتی در مورد وقایع رخ داده در طول زندگی پیامبر، بلکه روایت‌های افسانه‌مانندی از سناریوهای احتمالی پیرامون فوت ایشان نیز هست. در این متن که دانکونا در آن تحقیقی سیستماتیک بر اساس مجموعه‌ای از متون و افسانه‌های مختلف، از گیبرت نوژان گرفته تا دانته و فازیو دگلی اوبرتی، ارائه می‌دهد. مطالعات منتشر شده در مورد متن قرون وسطایی قرن سیزدهمی جاکومینو دا ورونا، « شهر دوزخی بابیلونیا » De Babilonia civitate infernali ، که حاوی توصیفات تندی از حضرت محمد به عنوان نگهبان شهر دوزخی است، نیز از اهمیت کمتری برخوردار نیست. در مورد خاص بابیلیونیا، این یکی از معدود متونی است که قبل از دانته در نظر گرفته می‌شود و در آن اشاره خاصی به محمد در زندگی پس از مرگ و تصویری از جهان زیرین دیده می‌شود.

متاسفانه حضرت محمد (ص) و دین او در قرون وسطای مسیحی از پیشگامان دجال محسوب می‌شدند: این بازنمایی غیر علمی و جزمی در قرن نهم آغاز شد و در قرن‌های دوازدهم و سیزدهم، در طول لشکرکشی‌های جنگ‌های صلیبی، به اوج خود رسید. جواکینو دا فیوره، راهب، متکلم و بنیانگذار صومعه سن جیووانی در فیوره Gioacchino da Fiore، در تفسیر خود بر مکاشفه یوحنا، درباره آمدن اژدهای فاجعه‌باری با هفت سر (که در همان متن با هفت پادشاه شناخته می‌شود) و ده شاخ؛ در دوره آخرالزمان اظهار نظر می‌کند. او در خطبه‌ای که به سال ۱۱۸۷ برمی‌گردد، اعلام کرد که پنج سر اول نشان دهنده هیرود، نرون، کنستانتیوس، محمد (یا خسرو دوم معاصر او) و حاکم آلمانی، هنری اول است. طبق تفسیرهای جواکینو، شناسایی سرهای اژدها، به ویژه در رابطه با پیامبر، به طور گسترده در طول قرن‌های جنگ‌های صلیبی مورد استفاده مجدد قرار گرفت. یک نمونه‌ی قابل توجه، پاپ اینوسنت سوم Innocent III بود که حداقل دو بار در رسالت خود درحمایت از کمپین علیه مسلمانان، به این بازنمایی آخرالزمانی ارجاع داد.

ایده دیگری و به همان اندازه جدی؛ که در قرون وسطی در مورد پیامبر اعظم، حضرت محمد (ص) ظهور کرد، این بود که او قبلاً مسیحی بوده و به یک بدعت‌گذار تبدیل شده است. این رایج‌ترین نظریه قرون وسطایی در مورد این شخصیت است: طبق سنت، یک افسانه باستانی می‌گوید که پس از درگیری شدید با کلیسا بر سر عدم موفقیتش در تاجگذاری به عنوان پاپ، محمد (ص) اصول خود را آغاز کرد که منجر به انشعاب و ایجاد یک دکترین جدید شد. این داستان در نسخه‌های مختلف رایج منتشر شده است، همانطور که توسط دانکونا تأیید شده است، که در کتاب « اسطوره محمد در غرب» La Leggenda di Maometto in Occidente ، گزارش می‌دهد که مفهوم اساسی این افسانه این است که اسلام در اصل بخشی از مسیحیت، یا بهتر بگوییم شاخه‌ای شورشی و مرتد از آن بوده است. این فضای عمومی در غرب، که نسبت به اسلام و بنیانگذار آن خصمانه بود، تقریباً در سراسر قرون وسطی ادامه یافت و فضایی کلامی ایجاد کرد که دانته در کمدی الهی خود (1321) و دیگر نویسندگان قرون وسطایی  پیش از او، در آن سیر می‌کردند.

تا قرن نهم میلادی، تنها مسیحیان قلمرو اسلام، که معمولاً عرب زبان بودند، دانش مستقیم، هرچند پراکنده، از متون مقدس مسلمانان داشتند: نه یوحنای دمشقی و نه تئودور ابوقرآن، شرح حالی واقعی از سیره نبوی به جا نگذاشتند، چه برسد به شرح منظم قرآن. بنابراین، در این بستر سواد ضعیف از اسلام بود که دانته سیر می کرد. او با ادبیات عربی آشنا بود، زبانی که از قرن هشتم تا نهم میلادی، به ویژه در جنوب ایتالیا به دلیل فتح سیسیل، نقش تجاری که ونیز با جهان شرق بر عهده گرفته بود، و سفرهایی که مسافران عرب نیز به شمال ایتالیا انجام داده بودند و با خود نسخه‌هایی را به همراه آورده بودند که احتمالاً به کتابخانه‌های ایتالیا راه یافته بودند، گسترش یافته بود.

دستاوردهای علمی و ادبی مسلمانان (به‌ویژه در دوران خلافت عباسی) در کشورهای حاشیه مدیترانه به‌طور گسترده‌ای گسترش یافته بود. گواه این حقیقت، بسیاری آثار، از جمله حضور تأثیرگذار در کمدی الهی با اشاراتی به مکان‌ها، شخصیت‌ها و کلماتی با ریشه عربی است که اکنون در زبان عامیانه ایتالیایی جذب شده‌اند. ماریا کورتی استدلال می‌کند که یکی از بارزترین منابع کمدی الهی، کتاب اسراء یا نردبان محمد (Liber Scalae Machometi به لاتین یا کتاب المعراج به عربی) است که در محیطی بسیار مساعد برای گردش متون و ایده‌ها، ترجمه شد.در هر صورت، با کمال تاسف از بیسوادی و بی ادبی، دانته حضرت محمد را در جهنم، در نهمین سیاهچال از حلقه هشتم قرار می‌دهد، جایی که او کفاره گناه خود را به عنوان بذرپاش نفاق، به عنوان معمار تفرقه مسیحیت، با چهار تکه شدن ابدی از چانه به پایین توسط شیطانی شمشیرزن می‌دهد، در حالی که دامادش علی نیز مسئول یک تفرقه مذهبی دیگر، یعنی شیعه، است و در حال مناسبی توصیف نمی شود، البته کمتر کسی نیت دانته را وهن و سب یک پیامبر الهی دانسته چرا که او اساسا در پی موضوعی دیگر و تحول سبک ادبی و نوعی مکتب سازی ادبی بوده و نه قضاوت در خصوص یک پیامبر الهی و پیروانش، لذا نباید این موضوع را اساسا شایان توجه دانست..

افسانه محمد (ص)، همانطور که گفته شد، در محافل قرون وسطی رواج داشته است، همانطور که می‌توان از نوشته‌های نویسندگان مهمی که بین قرن‌های ۱۳ و ۱۴ میلادی زندگی می‌کردند، مانند ژاکوپو دا واراگین، برونتو لاتینی (معلم دانته و نویسنده Tesoretto) و فازیو دگلی اوبرتی Fazio degli Uberti ، نویسنده کتاب معروف Il Dittamondo (۱۳۱۸-۱۳۶۰) که در برخی از قسمت‌ها به شخصیت علی می‌پردازد، استنباط کرد. در نوشته‌های این نویسندگان، محمد یا یک مسیحی و عامل تفرقه در کلیسا در نظر گرفته شده است، یا توسط یک اسقف مسیحی که از عدم انتصاب به مقام پاپ ناامید شده و مصمم به انتقام است، تعلیم دیده و آموزش دیده است، که باعث تفرقه در مسیحیت شده و اسلام را بنیان نهاده است، که بنابراین می‌تواند یک تجلی بدعت‌آمیز مسیحیت باشد.

این اسقف اعظم، به نام بحیرا، قصد محمد را مبنی بر پیامبر شدن او مانند عیسی و موسی آشکار کرده بود و به او هنر جلب همدردی ساده‌لوحان را آموزش داده بود. محمد صلوات الله علیه، که نامش در ادبیات اکسیتان Occitan literature به بافومت! تحریف شده بود، در قرون وسطی نیز به عنوان یک بز سبتی (یک بز انسان‌نمای بالدار) یا به عنوان یک بت به تصویر کشیده می‌شد. نکته قابل توجه این است که در این رابطه، برخی از صلیبیون به پرستش بافومت در سرزمین مقدس متهم شدند و توطئه های فرهنگی و مذهبی باعث ایجاد داستان‌ها و حکایاتی شد که بعداً به آثار ادبی و کلامی راه یافتند.

آنچه متاسفانه محمد گفته می شود و هیچ نسبتی با تاریخ و نصوص پیرامون آن شخصیت ندارد، همچنین نماینده‌ی پراستنادترین چهره‌ی شرقی در آثار آندره‌آ دا باربرینو  Andrea Da Barberino است که بارها در موضوعات و افسانه‌های مختلف ظاهر می‌شود. حضرت محمد (ص) به ویژه در بخشی از کتاب «جنگ مشینو» Il Guerrin Meschino (حدود ۱۴۱۰) مورد توجه قرار گرفته است، که در آن آندره‌آ شخصیت عرب را با رایج‌ترین تصویر قرون وسطایی منسوب به او، یعنی یک مسیحی تفرقه‌افکن، بازنمایی می‌کند. در اثر آندره‌آ، محمد به عنوان یک کاردینال مسیحی ظاهر می‌شود که نه تنها به مسیحیت، بلکه به قوم خود نیز خیانت کرد و داستان پاپ موعود اما تحقق نیافته را به همراه لقب تند «ریاکار» تداعی می‌کند. بنابراین، مناسب است که هر متن فرانسوی که در توسکانی متداول بوده و داستان‌سرای فلورانسی که ممکن است این اطلاعات را از آن به دست آورده باشد، ردیابی کنیم . «محمد در جهنم» مضمون دیگری است که در اثر آندره‌آ یافت می‌شود، مضمونی که می‌توان آن را ادامه‌ی مضمون قرون وسطایی دانته دانست.

آسیب شناسی تصویر پیامبر اعظم در قرون وسطی و رنسانس

اپیزود محمد در جهنم به همراه پسرعمو و دامادش علی، در میان ارواحی که تفرقه می‌افکنند. آندریا همین مضمون را با توصیفی متفاوت به تصویر می‌کشد و پیامبر را در طول هبوط گرن مسچینو Guerrin Meschino به دنیای جهنمی، در معرض نوع متفاوتی از شکنجه قرار می‌دهد، اگرچه مفهوم رایج همان بود: مجازات شخصیت به دلیل تفرقه انداختن در کلیسا. قطعه دیگری از باربرینی، آن هم در ایل مسچینو، محمد را در نوری کاملاً متفاوت از قطعه قبلی به تصویر می‌کشد: اگرچه آندریا مفهومی را که توسط یک پیرو مسلمان فرضی پیامبر بیان شده است، دارد، اما او به عنوان خدا، محافظ ساراسن‌ها، و نه به عنوان یک مرتد یا فریبکار ظاهر می‌شود. ارتباط محمد، در ایل مسچینو، با یک "سه‌گانه" بت‌پرست متشکل از او، آپولو و ترویگانته Trevigante نیز، حداقل می‌توان گفت، عجیب است.

چهره حضرت محمد که در متون توسکانی آندره‌آ دا باربرینو بررسی شده است، بسیار شبیه به سنت افسانه‌ای است که پیش از او رواج داشته است. بنابراین، اطلاعات مربوط به آن حضرت در آثار او اساساً با آنچه در قرون وسطی لاتین به طور گسترده منتشر شده است، سازگار است. در واقع، به نظر می‌رسد که نویسنده برخی از عناصر افسانه مربوط به زندگی پیامبر را نیز جذب کرده است. تجزیه و تحلیل متون باربرینو، ارتباط احتمالی با متونی با منشأ فرانسوی را که توسط خود نویسنده توسکانی در فلورانس گردآوری شده است، آشکار می‌کند. محتوای با مضمون شرقی در آثار آندره‌آ، از جمله آنچه مربوط به محمد است، گواه دیگری بر حضور پررنگ چنین اطلاعات، عناصر ادبی، شهادت‌های ادبی (و حتی هنری) و در واقع افسانه‌هایی درباره پیامبر اسلام در توسکانی است: جهانی که هنوز پذیرای کاوش‌های متنوع زبان‌شناختی و هنری است.

داستان‌های افسانه‌ای درباره حضرت محمد (ص) و اسلام، همانطور که گفته شد، از قرون اولیه پس از وحی، از طریق رمان‌ها، اشعار حماسی، داستان‌ها، روایت‌ها و موعظه‌های مذهبی در غرب رواج داشت. این داستان‌ها، به ویژه پس از آغاز رنسانس و آغاز تحقیقات بی‌طرفانه‌تر، که قرن‌ها بعد منجر به ظهور مکاتب شرق‌شناسی، از جمله مکتب متأخر ایتالیایی (بین قرن‌های ۱۹ و ۲۰) شد، کمرنگ شدند. مکتب ایتالیایی، اگرچه دیرتر از مکاتب فرانسوی و آلمانی از راه رسید، اما محققان برجسته‌ای مانند کارلو آلفونسو نالینو، دو گابریلی (جوزپه و بعداً، در قرن بیستم، پسرش فرانچسکو) و حتی قبل از آنها، شرق‌شناس مشهور میشل آماری (اگرچه مطالعات او در زمینه زبان عربی در تبعید در فرانسه به کمال رسید) و معاصر او ایگناتسیو گوئیدی را تربیت کرد. همچنین شایان ذکر است که از اثر جیووانی باتیستا رامپولدی، Vita di Maometto (زندگی محمد، ۱۸۲۲) نام ببریم، اثری که زندگی بنیانگذار اسلام را با تکیه بر منابع تاریخی و مستند شرقی توصیف می‌کند و با وجود اینکه در دورانی متولد شده است که مطالعات عربی در مراحل ابتدایی خود بود، به دلیل رویکرد ملموس و گنجینه یادداشت‌های تاریخی‌اش دوباره کشف و مورد تقدیر قرار گرفته است. این مکتب توسط شاهزاده لئون کائتانی Prince Leone Caetani ادامه یافت، که اولین کسی در اروپا بود که با سال‌ها زندگی در کشورهای اسلامی و یادگیری زبان عربی، اسلام را به دقت مطالعه کرد: بنابراین، او با کتاب «سالنامه اسلام» (۱۹۰۵)، روایتی تاریخی ارائه داد که عمدتاً مبتنی بر متون عربی زندگی نامه پیامبر (سیره النبی) و برداشت مستقیم از این موضوع در سرزمین‌های عربی بود.

دقیقاً در قرن بیستم بود که در ایتالیا، در پی غلبه بر تعصبات دیرینه ، تصویر محمد (ص) به موضوع مطالعاتی بدل شد که با تحلیل زندگی، زمانه وشخصیت آن حضرت از دیدگاه‌های عمیق‌ترهمراه بود و شرق‌شناسانی مانند فرانچسکو گابریلی سهم بسزایی در این بحث دانشگاهی داشتند. آثار این دوره تلاش کردند تا چهره پیامبر (ص) را از طریق منابع اسلامی و تفاسیر غربی بررسی کنند، با هدف غلبه بر دیدگاه‌های جدلی و ارزیابی مجدد قرآن و محمد (ص) به عنوان چهره‌های اساسی، حتی اگر تحلیل آنها با سنت مسیحی متفاوت باشد. گابریلی در کتاب خود «محمد و فتوحات بزرگ اعراب» (۱۹۶۷) قصد دارد تحلیلی و زمینه‌سازی تاریخی از چهره محمد (ص) را در اختیار خواننده قرار دهد و مطالعه‌ای را با هدف تفسیر نقش پیامبر (ص) در تاریخ و تمدن عربی-اسلامی در چارچوبی دانشگاهی و تاریخ‌نگارانه ارائه دهد.

آسیب شناسی تصویر پیامبر اعظم در قرون وسطی و رنسانس آسیب شناسی تصویر پیامبر اعظم در قرون وسطی و رنسانس

آثار جدیدتر شامل آثار پائولو برانکا Paolo Branca (محمد، ۲۰۰۸) و ماسیمو کامپانینی Massimo Campanini ، مائومتو، زندگی و پیام محمد پیامبر اسلام، ۲۰۲۰) است. دیدگاه انتقادی اتخاذ شده در این جلد، که در تاریخ‌نگاری اروپایی-آمریکایی غیرمعمول است، رویکردی «از درون» است که درک مسلمانان از تاریخ مقدس خود را در اولویت قرار می‌دهد. این کتاب ابتدا به شرح حال‌های متعدد پیامبر که در غرب منتشر می‌شود می‌پردازد، از شرح حال‌های قدیمی شرق‌شناسان فراتر می‌رود و شرح حال‌های جدید را به‌روز می‌کند، و سپس با هدف ترسیم تصویری جامع از بنیانگذار اسلام، تصویری از مردی با شخصیتی جذاب و چندوجهی، یک عارف و واعظ و همچنین یک سیاستمدار و رهبر، ارائه می‌دهد. کامپانینی مستقیماً از منابع اولیه عربی استفاده می‌کند، از قرآن شروع می‌کند و به شرح حال‌های قرون وسطی و معاصر می‌رسد.

کد خبر 25197

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =