چرا جهان به کشورهای در حال توسعه و میانی نیاز دارد و نقش قزاقستان چیست؟

قزاقستان به عنوان یک قدرت متوسط در آسیای مرکزی دیده می شود. این کشور دارای منابع استراتژیک مهمی نظیر نفت ، گاز و اورانیوم است و به طور فعال در سیاست بین‌الملل مشارکت دارد و به دنبال تقویت نفوذ خود در منطقه است. این کشور تاکنون به عنوان میانجی در مناقشات مختلف از جمله مذاکرات بحران سوریه عمل نموده است. افزون بر این، قزاقستان در حال اجرای یک استراتژی سیاستی چندجانبه است که به آن اجازه می دهد روابط برابر با غرب و شرق را حفظ کند و از وابستگی به یک کشور یا بلوک اجتناب کند. این امر نقش آن را به عنوان یک قدرت میانی که می تواند به عنوان پلی بین نظام های مختلف بین المللی فرهنگی و سیاسی عمل کند، برجسته می کند

خلاصه:

در شرایط پرچالش و بی ثبات جامعه جهانی، قدرت‌های در حال توسعه و میانی نقش کلیدی در حفظ صلح و امنیت بین‌المللی دارند. قزاقستان به عنوان یکی از این قدرت ها، فعالانه از منابع و موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود برای افزایش گفت وگو و همکاری در عرصه بین المللی جهت کاهش و حل منازعات مختلف استفاده می کند. مشارکت فعال در سازمان های بین المللی و خلق ایده های نو بر اهمیت این کشور در برقراری و مشارکت در نظم نوین جهانی تأکید می کند.

مقدمه:

قدرت‌های در حال توسعه و میانی یا « middle powers»، کشورهایی هستند که توانمندی‌های نظامی، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی متوسطی دارند و به سطح قدرت‌های جهانی نظیر آمریکا یا چین نمی‌رسند. این کشورها تمایل دارند نقش فعالی در عرصه بین المللی ایفا کنند و به عنوان میانجی در مناقشات، ترویج دیپلماسی چندجانبه و تسهیل همکاری بین المللی عمل کنند. آنها اغلب به دنبال استفاده از مزیت های منحصر به فرد جغرافیایی و فرهنگی خود برای دستیابی به اهداف منطقه ای و جهانی هستند.

قزاقستان به عنوان یک قدرت متوسط ​​ در آسیای مرکزی دیده می شود. این کشور دارای منابع استراتژیک مهمی نظیر نفت ، گاز و اورانیوم است و به طور فعال در سیاست بین‌الملل مشارکت دارد و به دنبال تقویت نفوذ خود در منطقه است. این کشور تاکنون به عنوان میانجی در مناقشات مختلف از جمله مذاکرات بحران سوریه عمل نموده است. افزون بر این، قزاقستان در حال اجرای یک استراتژی سیاستی چندجانبه است که به آن اجازه می دهد روابط برابر با غرب و شرق را حفظ کند و از وابستگی به یک کشور یا بلوک اجتناب کند. این امر نقش آن را به عنوان یک قدرت میانی که می تواند به عنوان پلی بین نظام های مختلف بین المللی فرهنگی و سیاسی عمل کند، برجسته می کند.

گزارش:

کدام کشورها قدرت متوسط یا میانی ​​محسوب می شوند؟

« قدرت متوسط » واژه ای متعارف از طرف دولت‌ها در نظام روابط بین‌الملل است که فرهنگ استراتژیک، تاکتیک‌ها و رفتار آن‌ها دارای معیارهای کلیدی هستند. امروزه تعریف دقیقی برای قدرت های متوسط ​​وجود ندارد. مجمع جهانی اقتصاد، قدرت های متوسط ​​را به عنوان کشورهایی با نفوذ گسترده دیپلماتیک، اقتصادی، چندجانبه و نظامی تعریف می کند. قدرت‌های متوسط، برخلاف قدرت‌های کوچک، هنوز هم می‌توانند بر سیاست جهانی تأثیر بگذارند.

جامعه کارشناسان در مورد فهرست دقیقی از کشورهای طبقه بندی شده به عنوان قدرت های متوسط ​​تصمیم نگرفته اند. بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد، قدرت های متوسط ​​کشورهایی نظیر استرالیا، کانادا ، کره جنوبی ، آرژانتین، برزیل و اندونزی هستند.

همچنین فهرستی از کشورهایی وجود دارد که از زمان جنگ سرد به آنها قدرت های متوسط ​​می گویند. این فهرست شامل ۵۲ کشور از جمله کشورهای  کره شمالی، بنگلادش، مالزی، مصر، عربستان سعودی، امارات، سنگاپور، ترکیه و قزاقستان است.

چرا قزاقستان یک قدرت متوسط ​​است؟

قزاقستان برای نخستین بار توسط اندیشکده آلمانی SWP که متخصص در روابط بین‌الملل و مسائل امنیتی است، به عنوان «قدرت میانی» معرفی شد. مطالعه منتشر شده بر قدرت های متوسط ​​جهان متمرکز است و ۱۲ کشور از این قبیل را در این فهرست شناسایی می کند: قزاقستان، ترکیه، اسرائیل، مصر، عربستان سعودی، هند، اندونزی، اتیوپی، کنیا، آفریقای جنوبی، مکزیک و برزیل. SWP قزاقستان را به دلیل سیاست خارجی متعادل خود، موقعیت خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در آسیای مرکزی و منابع غنی، متمایز کرد.

همانطور که نویسندگان توضیح می دهند، اگرچه این کشورها متفاوت هستند، اما وجه مشترک آنها تمرکز آنها بر توسعه اقتصادی است. آنها بر امنیت و ثبات تاکید دارند و همچنین برای استقلال استراتژیک تلاش می کنند.

در ماه می سال جاری، یورونیوز مقاله ای از قاسم ژومارت توکایف در مورد نقش قدرت های میانی منتشر کرد. در آن، رئیس جمهور به انعطاف پذیری قزاقستان اشاره کرد که به فرد امکان می دهد با موفقیت در عرصه پیچیده دیپلماتیک حرکت کند و راه را برای سازش و آشتی هموار کند.

ارکین توکوموف، مدیر مؤسسه مطالعات استراتژیک وابسته به ریاست جمهوری قزاقستان، چندین معیار مهم برای یک «قدرت متوسط» مشخص کرد. وی افزون بر شاخص های پذیرفته شده توسعه کشور نظیر تولید ناخالص داخلی، توسعه فناوری، قدرت نظامی، به شاخص هایی نظیر سرمایه انسانی و توسعه سیاست خارجی فعال اشاره کرد.

وی گفت: " توسعه سرمایه انسانی برای قزاقستان اهمیت فزاینده ای پیدا می کند. بدون فناوری و سرمایه انسانی، هیچ کس قابل رقابت نیست. هیچ قدرتی بدون فناوری نمی تواند خود را قدرت - کوچک، متوسط، بزرگ- بنامد و این نکته کلیدی است. رئیس جمهور قزاقستان تاکید کرد که ما به عنوان یک کشور و به عنوان کشور قرار گرفته در منطقه آسیای مرکزی بیشتر دیده شده ایم. این دیده شدن نشان دهنده علاقه جهان به منطقه ما است. مدت زیادی در حاشیه بودیم. چند سال پس از استقلال، به ما گفتند که «بالکانیزاسیون»، «افغانی‌سازی» در انتظار ماست، که زیاد دوام نمی‌آوریم. اما بعد از ۳۲-۳۳ سال معلوم شد که اینطور نیست. ما به یک کشور مستقر تبدیل شده ایم. قزاقستان در همه این شاخص ها جایگاه قابل توجهی را به خود اختصاص داده است. "

قدرت های متوسط ​​چه نقشی در ثبات جهانی دارند؟

جاشوا لینکلن، کارشناس ارشد امریکایی مرکز حقوق بین الملل و حکمرانی در مدرسه فلچر، در سخنرانی در مجمع اندیشکده آستانه که هفته گذشته در پایتخت قزاقستان برگزار شد، خاطرنشان می کند که قدرت های متوسط ​​باید اهمیت ثبات را درک کنند. . وی به عنوان نمونه از مذاکرات ۱.۵ ساله در "اجلاس آینده" که در آلمان در آستانه اصلاحات سازمان ملل متحد برگزار شد، اشاره کرد.

وی گفت: "به عنوان نمونه، قزاقستان و ژاپن یک زوج جالب و همکار عملی خوب هستند. نمونه های جالب زیادی وجود دارد. من فکر می‌کنم که نمونه‌هایی از ائتلاف‌های قدرت‌های میانی وجود دارد که جفت های میانی معمول را می‌شکنند. استانداردهای دوگانه، البته، یک رویه جهانی است. می‌توانیم خود را از این موضوع رها کنیم و در جهتی متفاوت فکر کنیم. احتمالاً ۵ تا ۱۰ سال دیگر طول می کشد تا شاهد این بلوغ باشیم، به ویژه در میان قدرت های میانی نوظهور که به منافع فوری یا کوتاه مدت می اندیشند، اما به فکر منافع میان مدت نیز هستند. همچنین قدرت های متوسط ​​به فکر ثبات جهانی هستند که در حال حاضر یک امر تجملی است."

آکان رحمتولی، معاون اول وزیر امور خارجه جمهوری قزاقستان، بر نقش قدرت های میانی از جمله قزاقستان در ثبات ژئوپلتیک جهانی تاکید می کند.

وی گفت:"مشکل سازمان ملل و دبیرکل منافع وجودی کشورهای استراتژیک است. با توجه به این شرایط، قدرت های میانی یک عامل کاهش دهنده هستند - آنها پل می سازند. با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی ما باید با کشورهایی که در معرض تحریم هستند تعامل داشته باشیم. ما همچنین این کار را به نفع کل منطقه و کل جهان انجام می دهیم. من فکر می‌کنم با چنین سیاست خارجی، قدرت‌های میانی می‌توانند به نوعی بر قدرت‌های هسته‌ای و غیره تأثیر بگذارند. ما در قزاقستان تلاش می‌کنیم با سیاست خارجی چندجانبه‌مان به این روند کمک کنیم."

دینو پتی جلال بنیانگذار و رئیس جامعه سیاست خارجی اندونزی (FPCI) از دو ابزار اصلی قدرت‌های میانی نام برد: خودمختاری استراتژیک و تعامل دولت با کشورهای مختلف.

وی گفت: "قدرت های متوسط ذاتاً چندهمسری هستند. آنها متعلق به هیچ کس نیستند، آنها منحصر به فرد نیستند، آنها کشورهای بسیار متنوعی هستند. و این یک ویژگی بسیار مهم قدرت های متوسط ​​است."

برخی از کارشناسان معتقدند که قدرت‌های متوسط باید دوقطبی را در ژئوپلیتیک توسعه دهند.

دو قطبی می تواند فضای بیشتری را برای قدرت های متوسط ​​ایجاد کند. زیرا اگر شما ۳ تا ۶ ابرقدرت دارید که بر سیستم مسلط هستند، آنگاه فرصت و فضای زیادی برای قدرت های میانی وجود نخواهد داشت. اگر یک ابرقدرت در یک سیستم تک قطبی یا دو ابرقدرت در یک سیستم دوقطبی وجود داشته باشد، در این صورت انتخاب ها و فرصت های بیشتری برای قدرت های میانی خواهید داشت. بنابراین سوال این است که ما در چه قطبی هستیم؟ برای قدرت های متوسط ​​این مهم ترین موضوع نیست. امروزه، بسیاری از مردم درک متفاوتی در مورد اینکه ما در کدام سیستم قطبی هستیم، دارند. من این را پسا تک قطبی می نامم. دنیا دیگر تک قطبی نیست. و ایالات متحده آمریکا تنها ابرقدرت نیست. - زولتان فهر، محقق در شورای آتلانتیک مرکز جهانی چین.

به گفته آکان رحمتولین، به همان اندازه مهم است که قدرت‌های میانی همتاهایی داشته باشند – تعامل با قدرت‌های بزرگ فضای بیشتری برای ایجاد تغییرات و انعطاف بیشتر می دهد.

"همچنین درک پتانسیل نه تنها قدرت های متوسط، بلکه باید پتانسیل گروهی از این کشورها را نیز درک کنید. اگر هر کشوری به صورت انفرادی عمل کند، نتیجه مطلوب را به ما نخواهد داد. و اگر تلاش های خود را با هم ترکیب کنیم، می توانیم نوعی هم افزایی در تصمیم گیری و تصمیم سازی داشته باشیم. این به گروهی از کشورها اجازه می دهد تا فعال باشند و تا حدی مکمل روابط بین المللی باشند. بنابراین، قدرت‌های میانی می‌توانند مکمل تلاش‌ها و ارزش افزوده باشند."

همکاری منطقه ای کشورهای آسیای مرکزی

پاسکال لورو، یکی از بنیانگذاران و رئیس مؤسسه فرانسوی Choiseul، اطمینان دارد که از یک قدرت متوسط ​​انتظار می رود که موقعیت خاصی داشته باشد که کشور از آن دفاع کند و همچنین در برخی مسائل سیاسی مداخله کند.

اما قدرت های متوسط ​​نمی توانند این کار را انجام دهند. آنها ممکن است توسط جغرافیا، تاریخ، و شاید حتی امکاناتشان - مولفه اقتصادی - محدود شوند. اگر می خواهید در جایگاه میانجی قرار بگیرید، باید توانایی و پتانسیل خاصی برای تأثیرگذاری بر یک درگیری یا اختلاف داشته باشید. باید مشروعیتی برای آن وجود داشته باشد و این چیزی نیست که بتوانید به خودتان بدهید. این گونه است که طرف های دیگر شما را درک می کنند. قدرت شما و قدرت کلام شما به اندازه مشروعیت شما در نظر سایر کشورها قوی است. یعنی چگونه کشورهای دیگر به شما گوش می دهند.

کارشناسان برجسته اندیشکده های آسیای مرکزی امروز به بحث درباره نقش کشورهای منطقه در همکاری های متقابل ادامه می دهند. توجه ویژه ای به استراتژی های سیاسی و نحوه استفاده این کشورها از مواضع خود برای تأثیرگذاری بر پویایی های منطقه ای خواهد شد.

شریف زاده سعیدحمید، رئیس بخش بررسی مسائل امنیت منطقه ای مرکز مطالعات استراتژیک وابسته به ریاست جمهوری تاجیکستان خاطرنشان می کند که کشورهای آسیای مرکزی از یکدیگر حمایت می کنند تا همکاری های قوی در منطقه ایجاد کنند.

- نقش قدرت‌های میانی در همه زمینه‌ها مهم است. این کارشناس در سخنرانی خود در مجمع قدرت های میانی تاکید کرد: فرقی نمی کند ابرقدرت باشید یا کشور کوچک، مهم ابتکارات کشور برای حل مشکلات است.

یک کارشناس از تاجیکستان نیز درباره سخنرانی رئیس جمهور قزاقستان در نشست عمومی مجمع اندیشکده آستانه اظهار نظر کرد.

- توکایف گفت که شما برای رقابت تلاش نمی کنید، بلکه برای همکاری تلاش می کنید. و این نکته بسیار مهم است. زیرا حمایت از ابتکارات کشورهای آسیای مرکزی در همه زمینه ها حائز اهمیت است. تاجیکستان فعالانه در زمینه توسعه پایدار و امنیت فعالیت می کند. شریف زاده سعیدحمید افزود: ما با کشورهای آسیای مرکزی قراردادهای راهبردی امضا کرده ایم که حاکی از همکاری دوجانبه بین کشورها است.

اریک رودنشیلد، کارشناس ارشد مرکز سیاست خزر، معتقد است که هر پنج کشور آسیای مرکزی انعطاف پذیرتر شده اند و راه های موثری برای تعامل با یکدیگر یافته اند.

- وجود یک کریدور میانی در میان قدرت‌های متوسط ​​در حال توسعه تأثیر چند برابری دارد. روزگاری، منطقه آسیای مرکزی به سادگی به عنوان یک نقطه ترانزیت برای سازمان های تجاری مختلف عمل می کرد. آسیای مرکزی برای جلب توجه باید تلاش زیادی می کرد، اما اکنون شاهد همکاری ۵ کشور هستیم.

او همچنین به تعدادی از سرمایه‌گذاری‌ها اشاره کرد که در منطقه آسیای مرکزی جذب می‌شوند. به گفته وی، آسیای مرکزی در حال تبدیل شدن به قطب تجارت بین جنوب، شمال، غرب و شرق است.

پیش از این، الدور آریپوف، مدیر موسسه مطالعات استراتژیک و بین منطقه ای وابسته به ریاست جمهوری ازبکستان، گفته بود که وضعیت جدید در منطقه آسیای مرکزی به بهبود شاخص های اساسی اقتصادی - گردش تجاری متقابل بین کشورها کمک کرده است.

ملاحظه:

قزاقستان به دلیل توانمندی های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارای ویژگی های یک قدرت میانی​​است. در شرایط تغییرات جهانی و رقابت فزاینده میان قدرت های بزرگ، برای قزاقستان مهم است که به تقویت موقعیت خود در عرصه بین المللی ادامه دهد و از مزایای منحصر به فرد و ظرفیتهای بالقوه خود برای توسعه همکاری ها و ایجاد صلح و ثبات در عرصه بین الملل بیشتر استفاده کند.

منبع:https://www.inform.kz/ru/dlya-chego-miru-srednie-derzhavi-i-v-chem-zaklyuchaetsya-rol-kazahstana-۵۳۱۲۰۵

کد خبر 21524

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =