تنشهای سیاسی و تاریخی میان هند و پاکستان باعث ایجاد روابط پیچیده و اغلب خصمانهای شده است. در حالی که هر دو کشور همچنان با چالشهای دیپلماتیک دست و پنجه نرم میکنند، میراث رهبران بنیانگذار آنها—مهاتما گاندی و محمدعلی جناح—اغلب در بحثهای مربوط به صلح و آشتی مطرح میشود. با اینکه فلسفه عدم خشونت (اهیمسا) گاندی و تعهد جناح به قانون اساسیگرایی در دنیای امروز و با وجود افزایش ملیگرایی، نظامیگری و اقتدارگرایی قدیمی به نظر میرسند، این ایدهها همچنان بهعنوان نیروهای متعادلکننده در برابر خشونت و استبداد نقش حیاتی دارند.
بازنگری در ایدههای گاندی و جناح
نمایشنامهای از پروفسور اکبر احمد با عنوان "گاندی و جناح به خانه بازمیگردند"، دیدگاههای اصلی آنها را با نگاهی خوشبینانه بررسی میکند. اما با توجه به واقعیتهای ژئوپلیتیکی مدرن، این سؤال مطرح میشود که آیا این ایدهها هنوز ارزش عملی دارند؟ آیا فلسفه عدم خشونت گاندی و قانون اساسیگرایی جناح همچنان میتواند به عنوان اصول راهنما عمل کند، یا اینکه این مفاهیم دیگر متعلق به گذشته هستند؟
عدم خشونت گاندی در روابط امروز هند و پاکستان
فلسفه اهیمسا (عدم خشونت) گاندی، بنیان اصلی جنبش استقلال هند بود. او به مقاومت مسالمتآمیز، گفتوگو و احترام متقابل معتقد بود و باور داشت که صلح پایدار تنها از طریق تعاملات غیرخشونتآمیز قابل دستیابی است.
اما در دنیای امروز که بر امنیت نظامی و برتری استراتژیک تأکید دارد، ایدههای گاندی اغلب غیرعملی یا سادهلوحانه تلقی میشوند. هند و پاکستان هر دو سیاستهای خود را نظامیسازی کردهاند، سرمایهگذاریهای کلانی در تسلیحات هستهای و بازدارندگی نظامی انجام دادهاند و ملیگرایی تهاجمی در هر دو کشور در حال افزایش است. همچنین، افزایش تنشهای قومی و مذهبی در هند، دیدگاه گاندی درباره جامعهای فراگیر و هماهنگ را با چالشهای جدی روبهرو کرده است.
با این وجود، اصول گاندی میتوانند بهعنوان تعدیلکنندهای اخلاقی در برابر گفتمان جنگ و درگیری عمل کنند. در عصری که تنشها رو به افزایش است، فلسفه گاندی بر اهمیت گفتوگو، احترام متقابل، و همزیستی مسالمتآمیز تأکید دارد. حتی اگر عدم خشونت مطلق غیرواقعبینانه باشد، عناصری از آن—مانند دیپلماسی مردمی، تبادلات فرهنگی و همکاریهای اقتصادی—میتوانند بهعنوان ابزارهای صلح میان هند و پاکستان مورد استفاده قرار گیرند.
قانون اساسیگرایی جناح و افول آن
جناح دیدگاهی مبتنی بر حاکمیت قانون، قانون اساسیگرایی و حمایت از حقوق اقلیتها برای پاکستان داشت. او به ایجاد یک کشور دموکراتیک با چارچوب قانونی عادلانه و فراگیر اعتقاد داشت.
اما مسیر پاکستان از دیدگاه جناح فاصله گرفته است. این کشور کودتاهای نظامی متعدد، بیثباتی سیاسی و تضعیف نهادهای دموکراتیک را تجربه کرده است. تأثیر پررنگ ارتش بر حکومت، اغلب دموکراسی را تحتالشعاع قرار داده و حکمرانی قانون اساسی را به حاشیه رانده است.
از سوی دیگر، هند با وجود حفظ ساختار دموکراتیک خود، نشانههایی از تمرکزگرایی و اقتدارگرایی را نشان داده است. تضعیف نهادهای نظارتی، محدودیتهای فزاینده بر آزادیهای مدنی و افزایش دوقطبیشدن سیاسی، نگرانیهایی جدی را درباره کاهش فراگیری دموکراتیک ایجاد کرده است—اصلی که جناح برای پاکستان در نظر داشت.
افول حاکمیت قانون در هر دو کشور این پرسش مهم را مطرح میکند: آیا دیدگاه جناح درباره یک نظام سیاسی عادلانه و فراگیر هنوز میتواند الگویی برای اداره این منطقه باشد؟ اگر دموکراسی و قانون اساسیگرایی همچنان رو به زوال باشد، چه چارچوبهای جایگزینی برای ثبات و پیشرفت در این کشورها باقی خواهد ماند؟
آیا گاندی و جناح همچنان اهمیت دارند؟
از دیدگاهی عملگرایانه، ممکن است اینگونه به نظر برسد که عدم خشونت گاندی و قانون اساسیگرایی جناح دیگر جایگاهی در سیاستهای مدرن هند و پاکستان ندارند. هر دو کشور تا حد زیادی این ایدهها را کنار گذاشته و رویکردهای واقعگرایانهتری را در زمینه امنیت ملی و حکمرانی در پیش گرفتهاند.
با این حال، چالشهای موجود در هند و پاکستان، بیش از هر زمان دیگری، نیاز به بازنگری در میراث گاندی و جناح را ضروری میسازند. با توجه به مشکلاتی مانند اقتدارگرایی، نقض حقوق بشر و درگیریهای حلنشده، اصول بنیانگذاران دو کشور میتوانند مسیرهای جایگزین و سازندهای را برای صلح و ثبات ارائه دهند.
مسیر آینده: آیا میتوان این ایدهها را احیا کرد؟
چالش اصلی این است که آیا رهبران دو کشور مایلاند این اصول را بازنگری کرده و با واقعیتهای کنونی تطبیق دهند؟ برخی راهکارهای ممکن شامل موارد زیر هستند:
- تعامل دیپلماتیک مبتنی بر گفتوگو به جای تقابل
- تقویت نهادهای دموکراتیک و حاکمیت قانون
- ترویج تبادلات فرهنگی و اقتصادی فرامرزی
- حمایت از جنبشهای مردمی صلحطلب و تعاملات مردمی
حتی اگر عدم خشونت مطلق یا قانون اساسیگرایی کامل دیگر عملی نباشند، رویکردهای ترکیبی که از این ارزشها الهام گرفتهاند میتوانند بهعنوان گامهای اولیه در مسیر صلح مورد استفاده قرار گیرند.
نتیجهگیری
اگرچه عدم خشونت گاندی و قانون اساسیگرایی جناح ممکن است در فضای سیاسی امروز قدیمی به نظر برسند، اما همچنان بهعنوان عوامل متعادلکنندهای در برابر ملیگرایی افراطی و اقتدارگرایی نقش دارند. میراث آنها میتواند الگوهای اخلاقی و سیاسی ارزشمندی را برای کاهش خصومتها، ترویج آشتی و حفظ ارزشهای دموکراتیک ارائه دهد.
مسیر صلح همچنان دشوار است، اما بازنگری در اصول بنیانگذاران دو کشور ممکن است امید تازهای را برای آیندهای باثباتتر و مسالمتآمیزتر در جنوب آسیا فراهم کند.
نظر شما