جریان تازهای در سینمای پاکستان
در چشمانداز روزبهروز خشکیده صنعت سینمای جریان اصلی پاکستان، انقلابی آرام در حال شکلگیری است—موجی از سینمای مستقل با محوریت مسائل اجتماعی که منتقدان آن را به سنت فیلمسازی تحسینشده جهانی ایران تشبیه کردهاند. این «سینمای ایرانیوار» نه بر جلوههای بصری پرزرقوبرق، بلکه بر روایتپردازی جسورانه، ظرایف اخلاقی و عمق تماتیک استوار است. در قلب این جنبش، فیلمهایی چون چکّر، گنجَل، وَخری و نایاب قرار دارند که به فساد سیاسی، توانمندسازی زنان و حقوق بشر با روایتی خویشتندار و احساسی میپردازند.
اگرچه این فیلمها از نظر تجاری با چالش مواجهاند، اما شاید کلید بازتعریف هویت سینمای پاکستان را—چه در سطح محلی و چه جهانی—در خود داشته باشند.
چکّر : جایی که هنر تجربی با بیتفاوتی تماشاگران تلاقی میکند
یک هفته پس از اکران، بلیتهای چکّر با قیمت تخفیفی ۶۴۰ روپیه فروخته میشوند—درحالیکه قیمت معمول ۸۰۰ روپیه بود. این اقدام به تأیید پخشکننده، در سینمای آتریوم کراچی (به مدیریت ندیم ماندویوالا)، واقعیتی تلخ را نشان میدهد: این فیلم تماشاگر ندارد. در سانس ساعت ۸:۱۵ شب، کمتر از ۲۰ نفر در سالن حضور داشتند. مدت زمان طولانی فیلم و نبود وقفه در میانه، همراه با ریتم کند روایت، حتی مخاطبان خاص و آگاه اجتماعی را نیز دلسرد کرده است.
با این حال، چکّر تلاش جسورانهای برای کاوش در زمینههای مبهم سوءاستفادههای سیستماتیک و ناکامیهای قضایی است. فیلمی کامل نیست—منتقدان به نبود شتاب روایی و اوجهای سینمایی اشاره میکنند—اما بازیهای زمینی و جاهطلبی موضوعی آن را بهوضوح در قالب «سینمای ایرانیوار» قرار میدهد.
بحران در جریان اصلی: آمار دروغ نمیگویند
در حالی که فیلمهایی چون چکّر با سالنهای خالی مواجهاند، افسانه مولا جت (اکرانشده در سال ۲۰۲۲) هنوز هم موفق است و پس از ۱۵ ماه، در هر سانس ۳۰ تا ۴۰ تماشاگر جذب میکند. واردات جدید هالیوودی چون آکوامن و پادشاهی گمشده و وانکا نیز با شکست مواجه شدهاند. فیلمهای محلی دیگری مانند دهائی چال و آر پار بهندرت بیش از دو هفته در سینماها دوام میآورند و به دلیل عدم استقبال، کنار گذاشته میشوند.
تورم شرایط را وخیمتر کرده است: سینماها برای سرپا ماندن به ۳۰ تا ۳۵ درصد ظرفیت نیاز دارند. بسیاری از سینماداران نمیتوانند توجیهی برای نمایش فیلمهایی که مخاطب ندارند پیدا کنند، و این وضعیت را برای محتوای محلی بحرانی ساخته است.
فاجعه سال ۲۰۲۳: سالی برای فراموشی
از میان ۱۸ فیلمی که در سال ۲۰۲۳ اکران شدند، تقریباً همه از نظر تجاری و هنری شکست خوردند. تنها داستانهای تو و من توانست به نقطه سر به سر برسد. فیلمسازان باسابقه یا منتظر آرام شدن طوفان هستند یا به تلویزیون روی آوردهاند. نتیجه؟ تقویم اکران خالی و بیرمقی که اغلب فیلمها در آن عجولانه، بیربط و دور از انتظارات مخاطب به نظر میرسند.
ورود مستقلها: سینمای آهسته با ضربان معنا
فیلمهایی چون گنجَل، وَخری و نایاب نگاهی اجمالی به آیندهای متفاوت در سینمای پاکستان ارائه میدهند. این تولیدات به جای هیجان، به مضمون، به جای پیچیدگی داستانی، به اجرا و به جای تخیل، به واقعیت اولویت میدهند. آنها بهندرت هیجان گیشهای ایجاد میکنند—اما چیزی کمیاب دارند: اعتبار.
گنجَل و چکّر هردو از طریق قالبهای درام-رازآلود به سوءاستفادههای اجتماعی-سیاسی و نقض حقوق بشر میپردازند. با وجود ریتم کند و اشتراکات تماتیک، با خویشتنداری چشمگیر و بازیگران گروهی قوی همراهاند.
وَخری به کارگردانی ارم پروین بلال، داستان معلمی را روایت میکند که به ستاره شبکههای اجتماعی بدل شده و با واکنشهای مردسالارانه دستوپنجه نرم میکند. فیلم قبلی بلال، جوش، و پروژه بینالمللیاش آنجا تو را خواهم دید (که توسط متولیان سانسور پاکستان مسدود شد)، جایگاه او را بهعنوان فیلمسازی آگاه اجتماعی تثبیت میکند.
نایاب، با بازی یمنا زیدی، به آرزوهای یک دختر جوان برای تبدیل شدن به بازیکن کریکت میپردازد—و شاید از نظر لحن، تجاریترین فیلم این مجموعه باشد. ترکیب الهامبخشی و واقعگرایی آن میتواند الگویی برای سینمای هیبریدی آینده باشد.
در آتش: محبوب جشنوارهها، بیتفاوتی در خانه
فیلم در آتش، یک ترس روانشناسانه که توسط XYZ Films در آمریکا توزیع شد، در پاکستان بازخوردی سرد دریافت کرد، اما در سطح بینالمللی توجهات زیادی را به خود جلب کرد و نامزد ارسال به اسکار شد. موضوعات خشونت جنسیتی و تروماهای روانی آن با زیباییشناسی وحشت هنری بینالمللی همخوانی دارد. با این حال، عدم جذب مخاطب محلی شکاف میان تحسین جهانی و مشارکت داخلی را نشان میدهد.
مسیر پیش رو: آیندهای ترکیبی یا بنبست؟
این موج نوظهور بدون نقص نیست. فیلمهایی چون چکّر و گنجَل از مشکلاتی در سرعت روایت رنج میبرند که با تدوین بهتر قابل حل است. دیگر فیلمها، چون وَخری، با چالش ایجاد تعادل میان طنز، واقعگرایی و نمایشگری مواجهاند. با این حال، در کنار هم، این آثار هوشمندانهترین لحظه در سینمای پاکستان طی سالهای اخیر را رقم میزنند.
کلید موفقیت، همانگونه که این نویسنده استدلال میکند، در تعادل نهفته است. نه تجمل تجاری و نه جدیت مستقل بهتنهایی کافی است. یک اکوسیستم سالم به هر دو نیاز دارد. نایاب شاید نقطه تعادل باشد—آگاه اجتماعی، اما در دسترس. و اگر بهدرستی توزیع شود، این نوع سینما حتی میتواند وارد بازارهای استریم شود که هنوز نسبت به خرید محتوای پاکستانی مردد هستند.
نتیجهگیری: بهسوی هویتی نوین در سینما
لحظه «سینمای ایرانیوار» پاکستان تنها یک گرایش زیباییشناختی نیست—بلکه استراتژی بقاست. این فیلمها انتظار موفقیت مالی داخلی ندارند، بلکه به دنبال شناسایی جهانی، تحسین جشنوارهای و در نهایت، توزیع بینالمللیاند. کارگردانان ممکن است در گیشه سودی نبینند، اما اعتبار، دیدهشدن و گاه، پروژههای بینالمللی کسب میکنند.
چه این فیلمها سالنهای سینما را زنده نگه دارند یا نه، ممکن است روح سینمای پاکستان را نجات دهند. اگر تهیهکنندگان بازخورد بپذیرند، فیلمنامهها را اصلاح کنند و اکرانها را هوشمندانه برنامهریزی کنند، سال ۲۰۲۴ شاید نقطه عطفی باشد. در بدترین حالت، آغاز تازهای خواهد بود.
نظر شما