در این نوشتار این سوالات را تجزیه و تحلیل می نماییم. ترجیحات رسانهای چگونه در میان گروههای اجتماعی توزیع میشوند؟ چه کسی تلویزیون را انتخاب میکند و چه کسی کانالهای تلگرام را؟ آیا رسانههایی وجود دارند که نسلها را متحد کنند و آنهایی که آنها را از هم جدا میکنند؟ این بار دادههای نظرسنجی بهاری مؤسسه مطالعات راهبردی قزاقستان را از طریق منشور جنسیت، سن، تحصیلات، درآمد و نوع محل سکونت بررسی میکنیم.
بهطور مجازی، هر روز ما پشت میز اطلاعات مینشینیم، اما برای برخی، این یک شام گرم جلوی تلویزیون است، برای برخی دیگر، تکههایی از اخبار در پیامرسانها، و برای بعضی دیگر، قهوه صبحگاهی با رسانههای اینترنتی. چه چیزی این انتخاب را تعیین میکند؟ سن، محیط، تحصیلات یا ریتم به ارث برده شده؟ به عبارت دیگر، اگر مرد جوانی صبحها تنگری نیوز را باز میکند، بعدازظهر تلگرام را میخواند و شبها نتفلیکس تماشا میکند، در حالی که پدرش برعکس عمل میکند، چرا این اتفاق میافتد؟ در این مقاله، ما «دوربین» را نزدیکتر میکنیم و سعی میکنیم ببینیم چه کسی در کدام «جزیره» زندگی میکند و چرا؟ جوانان کجا بیشتر هستند؟ و نسل مسنتر کجا؟ شهرنشینها کجا و روستاییان کجا؟ چه کسی تلگرام، چه کسی تلویزیون قزاقستان و چه کسی BBC را انتخاب میکند؟ درک این موضوع کلید بزرگی برای فهمیدن این است که جامعه چگونه اخبار را درک میکند و چرا یک واقعیت یکسان میتواند برای افراد مختلف، متفاوت به نظر برسد. همانطور که جامعهشناس مشهور فرانسوی، پیر بوردیو، نشان میدهد، حتی عادیترین شیوههای مصرف (غذا یا رسانه) منعکسکننده تفاوتهای عمیق اجتماعی هستند و بیانگر سلیقهها و عادتوارههای پایدار (habitus) میباشند.
بنابراین، تحلیل جامعهشناختی-جمعیتشناختی دادههای تجربی، تعدادی از تفاوتهای قابلتوجه در مصرف رسانهای قزاقها را نشان داد:
۱. لنز جنسیتی در میدان رسانه
مردان و زنان در قزاقستان ترجیحات رسانهای مشابه، اما نه کاملاً یکسانی را نشان میدهند. زنان بیشتر به شبکههای تلویزیونی سراسری (۶۳.۷٪ در مقابل ۵۴٪ مردان) و رسانههای چاپی (۱۰.۲٪ در مقابل ۸.۱٪) اعتماد دارند، در حالی که مردان بیشتر به وبلاگنویسان و رهبران فکری (۹.۶٪ در مقابل ۷.۹٪) و همچنین رسانههای خارجی (۴.۷٪ در مقابل ۲٪) تمایل دارند. میتوان فرض کرد که زنان همچنان رفتار رسانهای سنتی خود را حفظ میکنند، در این مورد بهویژه نسل مسنتر که فرمتهای امتحانشده را ترجیح میدهند، مطرح است. بهنظر میرسد مردان آمادگی بیشتری برای آزمایش و جستجوی مستقل اطلاعات دارند.
۲. خطوط شکاف و نقاط تلاقی نسلها
در نظرسنجی انجامشده، سن یکی از قویترین عوامل طبقهبندی بود. همانطور که دادهها نشان میدهند، اهمیت تلویزیون با افزایش سن بیشتر میشود، از ۵۴.۳٪ در گروه ۳۰-۴۵ سال به ۶۸.۶٪ در میان افراد بالای ۶۰ سال. در مقابل، شبکههای اجتماعی با افزایش سن بهشدت اعتماد خود را از دست میدهند، از ۴۴.۹٪ در گروه سنی جوانتر به ۲۰.۸٪ در میان افراد مسن. رسانههای اینترنتی نیز پروفایل مشابهی با جوانان دارند. به این ترتیب، در گروه سنی ۱۸-۲۹ سال، ۳۸.۳٪ آنها را ترجیح میدهند، در حالی که تنها ۲۰.۷٪ از پاسخدهندگان در گروه ۶۰+ از این منابع خبری استفاده میکنند. این واقعیت که مطبوعات چاپی (۷.۸٪ در گروه ۱۸-۲۹ سال در مقابل ۱۲.۸٪ در گروه ۶۰+ سال) با افزایش سن اهمیت بیشتری پیدا میکنند، میتواند بهعنوان یک عنصر عادت اطلاعاتی که قبل از عصر دیجیتال شکل گرفته است، درک شود. ترجیحات نسلی در مخاطبان شبکههای تلویزیونی سراسری کمتر از همه مشهود است. به دنبال بوردیو، میتوان گفت که انتخاب یک شکل خاص از مصرف نه تنها توسط امکانات، بلکه توسط طرحوارههای درونیشده در بدن و ذهن انسان برای درک، سلیقه و جهتیابی در جهان نیز تعیین میشود.
۳. شهر و روستا. آیا شکاف دیجیتال وجود دارد؟
در شهرها، میدان رسانه بیشتر متنوع و دیجیتالی شده است. بهطور کلی، شبکههای اجتماعی و پیامرسانها در اولویت اول شهرنشینان قرار دارند. در شهرها، مصرف رسانههای اینترنتی (۳۳.۶٪ در مقابل ۲۵٪) و شبکههای اجتماعی (۳۷.۲٪ از شهرنشینان در مقابل ۳۰.۶٪ از روستاییان) بهطور قابلتوجهی بالاتر است. در مناطق روستایی، برعکس، تلویزیون (۶۲.۷٪) و مطبوعات چاپی (۱۰.۶٪) غالب هستند. شکاف دیگر در اعتماد بیشتر شهرنشینان به وبلاگنویسان (۱۰.۱٪) در مقابل تنها ۴٪ از روستاییان است. به احتمال زیاد، تفاوتهای روستایی-شهری در اینجا بیشتر از یک مسئله دسترسی به زیرساختها است؛ این تفاوتها بازتابی از تفاوتهای عمیقتر در حجم سرمایه فرهنگی هستند. در منطق پیشنهادشده توسط پیر بوردیو، شهرنشینان در محیط پیچیدهتری اجتماعی شدهاند و بنابراین مهارتهای لازم برای تفسیر منابع مختلف را دارند. اتکای بیشتر روستاییان به تلویزیون، ادامه یک رویه رسانهای را نشان میدهد که با مسیرهای تجربه زندگی آنها مطابقت دارد.
۴. طبقهبندی تحصیلی
بر اساس دادهها، تحصیلات بهطور واضح سلسلهمراتب کلی اعتماد به منابع خبری را بازتولید میکند و در عین حال تصویری کاملاً قابل پیشبینی از ترجیحات را ارائه میدهد. شبکههای تلویزیونی سراسری در تمام گروههای تحصیلی، رهبر اعتماد رسانهای باقی میمانند، اما کاهش آشکاری با افزایش سطح تحصیلات مشاهده میشود، از ۶۳.۸٪ در پاسخدهندگان با تحصیلات متوسطه ناقص تا ۳۷.۲٪ با مدرک دکترا. با افزایش سرمایه فرهنگی یک فرد، او بیشتر به منابع اطلاعاتی با عناصر تفکر، تحلیل و جایگزین مراجعه میکند. به این ترتیب، شیوههای رسانهای اینترنتی از خواننده تلاش شناختی میطلبند؛ این فقط خواندن نیست، بلکه مقایسه و جهتیابی در پلتفرمها است. اعتماد به رسانههای اینترنتی نیز با سطح تحصیلات همبستگی دارد، از ۲۳.۱٪ با تحصیلات متوسطه ناقص تا ۴۶.۵٪ با مدرک دکترا. واضح است که چنین کاربرانی میدانند چگونه «بین خطوط بخوانند»، ژانر اطلاعاتی را از ژانر تبلیغاتی تشخیص میدهند، و مهمترین نکته در اینجا این است که افراد تحصیلکرده نه تنها به دنبال خبر، بلکه به دنبال تفسیر آن هستند. و این یک تغییر مهم است.
اما شبکههای اجتماعی و پیامرسانها منعکسکننده مسیر تجربه جمعی هستند؛ آنها در گروههای با تحصیلات متوسطه (۳۶.۲٪) محبوبترین هستند. اما افراد دارای تحصیلات عالی نیز به اندازه کافی در آنها حضور دارند. بدون شک، شبکههای اجتماعی امروزه بهعنوان یک رژیم غذایی رسانهای ترکیبی عمل میکنند که رسمی و غیررسمی، منطقی و عاطفی را با هم ترکیب میکند.
جالبترین بخش شاید در مورد وبلاگنویسان باشد. اعتماد به وبلاگنویسان با سطح تحصیلات افزایش مییابد (از ۸.۱٪ در پاسخدهندگان با تحصیلات ناقص تا ۲۰.۹٪ در پاسخدهندگان با مدرک دکترا)، که کلیشه مصرف سطحی رسانهها توسط افراد تحصیلکرده را رد میکند. به نظر میرسد فضای وبلاگنویسی در قزاقستان به یک منطقه تخصصی تبدیل میشود، جایی که متخصصان، مطالب سایر متخصصان را میخوانند؛ این یک سبک رسانهای است که در آن تحلیل، آموزش و سیاست وجود دارد. مخاطبان رسانههای خارجی نیز بهطور شگفتانگیزی متنوع هستند، از فارغالتحصیلان فنیوحرفهای تا دارندگان مدارک با مهر رسمی.
در پایان این تحلیل دقیق از سطح تحصیلات، و بر اساس ایده بوردیو، میتوان گفت که با انتخاب رسانهها، ما نشان میدهیم که به کدام طبقه تعلق داریم، کدام نمادها برای ما مهم هستند و چه کد فرهنگی را در خود حمل میکنیم.
۵. رسانه و لایههای اجتماعی
بهطور خلاصه، شبکههای تلویزیونی سراسری محبوبترین منبع خبری در تمام گروههای اجتماعی هستند، اما بهویژه در میان افرادی با وضعیت مالی متواضعتر. در حالی که محبوبیت شبکههای اجتماعی و رسانههای اینترنتی با افزایش درآمد افزایش مییابد. وبلاگنویسان و رهبران فکری بیشتر به طبقه متوسط نزدیک هستند، در حالی که مصرفکنندگان رادیو و مطبوعات چاپی بیشتر در لایههای کمدرآمدتر یافت میشوند. در مورد شبکههای تلویزیونی خارجی، ترجیحات تلویزیونی بسته به وضعیت اجتماعی-اقتصادی متفاوت است. به این ترتیب، ما بار دیگر دیدیم که رسانهها چگونه نه تنها واقعیت اجتماعی را منعکس میکنند، بلکه آن را بازتولید کرده و به موضوعات اهمیت یا حاشیهای بودن میبخشند.
در نهایت، ما یک میدان رسانهای چندلایه، اما کاملاً قابل پیشبینی به دست میآوریم. ترجیحات رسانهای در قزاقستان تحت طبقهبندی اجتماعی کاملاً قابل توضیحی قرار دارند. هرچه یک فرد جوانتر، تحصیلکردهتر و «شهرنشینتر» باشد، احتمال بیشتری دارد که اطلاعات را از شبکههای اجتماعی، رسانههای اینترنتی و وبلاگها دریافت کند. هرچه فرد مسنتر باشد، اعتماد او به تلویزیون، مطبوعات چاپی و رادیو پایدارتر است. اگر از دیدگاه پیر بوردیو به دادههای ما نگاه کنیم، واضح است که مصرف رسانهای قزاقها فقط یک انتخاب نیست، بلکه بازتابی از تجربه زندگی عمیقاً ریشهدار و عادتوارههای آنهاست. برخی در جزایر آشنای شبکههای تلویزیونی میمانند، در حالی که برخی دیگر مدتهاست به دریای دیجیتال رفته و به تلگرام اعتماد کردهاند. برای برخی، رسانههای اینترنتی یک خلیج معمولی هستند، در حالی که برای برخی دیگر، جستجوی مسیرهای جدید است. مجمعالجزایر رسانهای قزاقستان چندلایه است، هر کسی جزیره و جهتگیری خاص خود را دارد. اما مسیری که در آن شناوریم، چیزهای زیادی در مورد اینکه ما که هستیم، از کجا آمدهایم و به کجا میرویم، به ما میگوید.
جمع بندی
این تحلیل نمایان می سازد که میدان رسانهای قزاقستان یک ساختار چندلایه اما قابل پیشبینی دارد که بازتابدهنده ساختار اجتماعی این کشور است. انتخاب رسانه توسط قزاقها صرفاً یک انتخاب لحظهای نیست، بلکه ریشه در «عادتواره» (Habitus) آنها دارد؛ یعنی تجربیات زندگی، پیشینه اجتماعی و فرهنگی که سلیقه و رفتارشان را شکل میدهد.
تحلیل جامعه شناختی با استفاده از استعاره «مجمعالجزایر رسانهای»، نشان میدهد که گروههای مختلف اجتماعی در «جزایر» متفاوتی زندگی میکنند: جوانان، شهرنشینان و تحصیلکردگان در دریای دیجیتالِ شبکههای اجتماعی و وبلاگها شناورند، در حالی که نسلهای مسنتر و ساکنان روستا در جزایر آشناترِ تلویزیون و رسانههای چاپی باقی ماندهاند.
در نهایت، این تحلیل تأکید میکند که مسیر رسانهای که هر فرد انتخاب میکند، نهتنها منبع خبری او را مشخص میکند، بلکه هویت، جایگاه اجتماعی و مسیر حرکت او در جامعه را نیز آشکار میسازد و نشان میدهد که «ما که هستیم، از کجا آمدهایم و به کجا میرویم.
آلماتی قزاقستان
منابع:
https://www.inform.kz/ru/kak-pol-vozrast-i-obrazovanie-vliyayut-na-mediapredpochteniya-kazahstantsev-5a048e
https://mustafinmag.kz/novosti/kak-sociologiya-obuyasnyaet-mediaprivychki-kazahstancev-1676
https://bulletin-journalism.kaznu.kz/index.php/1-journal/article/view/1172
نظر شما