۲۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۳

یهودیان راولپندی: داستانی مرموز مربوط به مشهد

بر روی بسیاری از ساختمان‌های راولپندی نمادهای مرتبط با یهودیت همچون ستارۀ داوود حک شده است، اما آیا واقعاً یهودیان در اینجا حضور داشتند؟
یهودیان راولپندی: داستانی مرموز مربوط به مشهد

یهودیان در مشهد حدود ۹۰ سال رونق گرفتند؛ دارای کنیسه، مدرسه و نهادهای فرهنگی بودند و تجارت‌شان در سراسر ایران گسترده بود. اما جامعۀ شیعی مشهد به آنان با تردید می‌نگریست. در ۲۷ مارس ۱۸۳۹ واقعه‌ای رخ داد که آنان را مجبور به ترک مشهد کرد؛ ماجرایی خونین که در تاریخ به نام واقعه الله‌داد ثبت شده است.

در بابو محله در صدر راولپندی، ساختمانی سه‌طبقه قرار دارد که امروز به نام الرحمن منزل شناخته می‌شود. دربارۀ آن در شبکه‌های اجتماعی ویدیوهای بسیاری منتشر شده است که ادعا می‌کنند پیش از تأسیس پاکستان این مکان عبادتگاه یهودیان بوده است.

مهم‌ترین دلیل این ادعا وجود ستارۀ داوود در دو سوی ساختمان است.

با این حال، هیچ یک از ساکنان فعلی این بنا از تاریخچۀ آن آگاهی ندارند و نمی‌دانند آیا واقعاً روزگاری عبادتگاه یهودیان بوده یا خیر.

این ساختمان در خیابان "نشتر استریت" صدر راولپندی هنوز هم در وضعیت خوبی قرار دارد، جایی که اکنون مغازه‌ها و انبارها فعالیت می‌کنند. پیش از تقسیم، این خیابان به نام لیٹن استریت شناخته می‌شد.

در نقشه‌های صد سال پیش راولپندی اماکنی که عبادتگاه‌ها بوده‌اند مشخص شده، ولی در "لیٹن استریت" هیچ نشانی از عبادتگاه یهودیان وجود ندارد.

پیوند یهودیان راولپندی با مشهد

امروزه حدود ۸۵ هزار یهودی ساکن اسرائیل از هند به آنجا مهاجرت کرده‌اند.

قدیمی‌ترین شواهد از حضور یهودیان در هند به سال ۵۶۲ قبل از میلاد در بندر کوچین بازمی‌گردد، جایی که به قصد تجارت آمده بودند. اما ورود یهودیان به راولپندی به دورۀ مهاراجه رنجیت سینگ برمی‌گردد.

برای درک این پیشینه باید به شهر مشهد در ایران برویم.

دکتر یوت آلت میلر (PhD در روابط بین‌الملل از LSE و استاد دانشگاه نورث‌وسترن لندن) در یکی از مقالات خود به یهودیان راولپندی اشاره کرده و توضیح داده است که چگونه آنان پس از فرار از مشهد، در دورۀ رنجیت سینگ در راولپندی پناه گرفتند.

نادرشاه افشار که در سال ۱۷۳۹ دهلی را فتح کرد و گنجینه‌ای به ارزش امروزی بیش از ۳۰ میلیارد دلار (از جمله الماس کوه نور) با خود برد، پایتختش در مشهد بود. او خود سنی‌مذهب بود اما در شهری با اکثریت شیعه حکومت می‌کرد و از احتمال شورش علیه خود هراس داشت.

برای حفاظت از خود و اموالش، توجهش به یهودیان افتاد. او در مشهد برای آنان محله‌هایی مستقل با نام عیدگاه ساخت.

یهودیان در مشهد حدود ۹۰ سال رونق گرفتند؛ دارای کنیسه، مدرسه و نهادهای فرهنگی بودند و تجارت‌شان در سراسر ایران گسترده بود. اما جامعۀ شیعی مشهد به آنان با تردید می‌نگریست.

در ۲۷ مارس ۱۸۳۹ واقعه‌ای رخ داد که آنان را مجبور به ترک مشهد کرد؛ ماجرایی خونین که در تاریخ به نام واقعه الله‌داد ثبت شده است.

در عاشورا، یک زن یهودی بیمار نزد حکیمی رفت و به توصیه او خون سگ را به بدن مالید. کودکی مسلمان شایع کرد که او سگش را به نام یکی از مقدسات مسلمانان نام‌گذاری کرده است. علما در منبرها این را توهین دانستند و مردم به محلات یهودیان حمله کردند.

در این شورش، بیش از ۳۰ یهودی کشته شدند، زنانشان مورد تعرض قرار گرفتند، کودکانشان ربوده شدند و خانه‌ها و کنیسه‌هایشان به آتش کشیده شد. در نهایت، ۳۰۰ یهودی برای نجات جان خود اسلام آوردند.

پس از این واقعه، بسیاری از یهودیان مخفیانه آیین خود را به جا می‌آوردند، در حالی که صدها نفر از آنان به دلیل داشتن پیوندهای تجاری با پنجاب، به آنجا مهاجرت کردند.

راولپندی در آن زمان یک ایستگاه مهم بازرگانی میان چین و ایران بود؛ ابریشم و ظروف از چین و قالی و زعفران از ایران از این مسیر عبور می‌کرد. همین موضوع باعث شد یهودیان مشهد، هنگام سختی، راولپندی را به‌عنوان پناهگاه برگزینند.

چرا نامی از یهودیان در تاریخ راولپندی دیده نمی‌شود؟

یهودیانی که از دیگر مناطق گریخته و به پنجاب آمدند، در دوران رنجیت سینگ در راولپندی پناه یافتند. آنان در بابو محله سکونت اختیار کرده و به پیشه تجارت مشغول شدند.

در دوران حکومت سِیک‌ها، یهودیان آزادی کامل مذهبی داشتند و در همان‌جا یک کنیسه و مرکز اجتماعی بنا کردند. هرچند رنجیت سینگ همان سالی درگذشت که یهودیان به این منطقه آمدند.

پس از پایان حکومت سِیک‌ها در پنجاب در سال ۱۸۴۹، آنان همچنان با آرامش در راولپندی زندگی می‌کردند، اما در زمان تقسیم شبه‌قاره و بروز شورش‌ها، بسیاری از یهودیان راولپندی به شهر بمبئی در هند مهاجرت کردند.

یهودیانی که به تعداد اندک در راولپندی باقی مانده بودند نیز تا سال ۱۹۶۰ از طریق هند به اسرائیل رفتند. امروزه هم هنوز معدود سالمندانی از نسل متولد راولپندی در اسرائیل حضور دارند.

سؤال اینجاست: اگر یهودیان در راولپندی حضور داشتند و کنیسه و مرکز اجتماعی داشتند، پس چرا در تاریخ راولپندی ــ به‌ویژه در بخش مربوط به دوران استعمار ــ هیچ نشانی از آنان دیده نمی‌شود؟

اگر آنان در تجارت فعال بودند، چرا هیچ ذکری از یک تاجر برجسته یهودی در منابع باقی نمانده است؟

کتاب "راول دیس" نوشته ادیب بزرگ عزیز ملک که تصویری از راولپندی پیش از تقسیم را ترسیم می‌کند، از هندوها، سِیک‌ها و پارسی‌ها نام می‌برد اما حتی یک اشاره هم به یهودیان ندارد.

محمد عارف راجه، فعال قدیمی جنبش پاکستان، در کتاب "تاریخ راولپندی و تاریخ پاکستان" نوشته است که یهودیان در صدر راولپندی دفتری به نام فری میسن داشتند که در محل کنونی "کونسل آف آرٹس" قرار داشت. این دفتر بسیار مرموز بود و اعضای آن تنها در تاریکی شب رفت‌وآمد می‌کردند. اما غیر از این روایت، مرجع دیگری یافت نشده است.

این امر می‌تواند دو دلیل داشته باشد:
۱. یهودیان جامعه‌ای نسبتاً منزوی و پنهان‌زیست بودند.
۲. احتمالاً به دلیل همین ویژگی، آنان با مسیحیان یا انگلو-ایندی‌ها اشتباه گرفته می‌شدند.

ستاره داوود بر ساختمان‌های راولپندی

هیچ آمار رسمی از شمار یهودیان راولپندی در سرشماری‌های پیش از تقسیم وجود ندارد.

سرهنگ زاهد ممتاز، از ساکنان قدیمی صدر راولپندی، به "ایندپندنت اردو" گفت که روبه‌روی "کوئلہ سینٹر" نیز ساختمانی بوده که بر آن نقش ستاره داوود دیده می‌شده است؛ شاید همان کنیسه یا مرکز اجتماعی یهودیان.

علی خان، نویسنده کتاب "راولپندی از دوران راج" نیز می‌گوید: یهودیان در راولپندی ساکن بودند اما جز "مرکز فری میسن" نشانه دیگری از آنان باقی نمانده است. به باور او، وجود ستاره داوود بر ساختمان‌ها احتمالاً بیشتر به مد معماری آن دوره بازمی‌گردد، چرا که این نشان بر خانه اجدادی خودش نیز دیده می‌شود.

آیا ستاره داوود دلیل قطعی است؟

آیا وجود ستاره داوود بر ساختمان کنونی الرحمن منزل کافی است تا ثابت کند این مکان روزی عبادتگاه یهودیان بوده است؟ این نشان بر بسیاری از بناهای قدیمی شهر وجود دارد.

برای نمونه، در لال کڑتی نیز حویلی‌ای قدیمی با همین نقش وجود دارد. این حویلی پیش‌تر در مالکیت الماس بوبی، فعال حقوق خواجه‌سراها، بود که بعدها آن را فروخت.

وقتی از او درباره تاریخ این حویلی پرسیده شد، پاسخ داد که این عمارت را یک تاجر هندو به نام سورج بھان تنها هفت سال پیش از استقلال پاکستان ساخته بود. سورج بھان در شورش‌های تقسیم کشته شد و تنها دخترش به هند رفت. بنابراین، نقش ستاره داوود بر عمارت احتمالاً صرفاً جنبه تزئینی داشته است.

او افزود: "شاید حتی استادکاران آن دوره نمی‌دانستند که نشانی که حک می‌کنند، نماد مقدس یهودیان است. همان‌طور که امروزه برخی افراد "دهرم چکر" هندوها را صرفاً برای زیبایی در خانه می‌گذارند، بی‌آنکه معنای مذهبی آن را بدانند".

خرم بت، پژوهشگر معماری قدیم راولپندی، نیز تأکید می‌کند که ستاره داوود بر حویلی‌های متعددی در شهر دیده می‌شود که آشکارا متعلق به هندوها بوده‌اند، از جمله حویلی‌های واقع در جاده جامع مسجد و جاده ایم‌اِم‌عالم.

روزنامه‌نگار و نویسنده: سجاد اظهر

https://www.independenturdu.com/node/164406

کد خبر 25270

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 7 =