نویسندگان: میر سناءالله خان، وقار علی خان، دکتر عبدالسماد
ناشر: انتشارات سنگِ میل
سال انتشار: 2025
کشتن گردشگری نقدی جسورانه و بیپروا بر یکی از پرستایشترین صنایع جهان "گردشگری" است. نویسندگان در این کتاب استدلال میکنند که گردشگری نه پدیدهای بیطرف، بلکه بر پایههای سرمایهداری، استعمار و صنعتیسازی بنا شده و همچنان ساختارهای نابرابری، استثمار و محرومسازی را بازتولید میکند. با تحلیلی دقیق، مطالعات موردی و ارائهی بدیلی نوآورانه، کتاب به چالش کشیدن پیشفرضهای دیرینه درباره معنای سفر میپردازد و خواننده را دعوت میکند جهانی فراتر از گردشگری را تصور کند.
گردشگری: میراث استعمار
نویسندگان خاستگاه گردشگری مدرن را به تور بزرگ (Grand Tour) اشراف اروپایی در قرون هفدهم و هجدهم بازمیگردانند. سفری که جوانان اشرافزاده برای کسب سرمایه فرهنگی به کشورهای مختلف اروپایی انجام میدادند. به باور آنان، گردشگری همواره با بازتولید قدرت نخبگان گره خورده است. با گسترش استعمار، مناظر و فرهنگهای آسیا، آفریقا و قارهی آمریکا به زمینهای بازی استعمارگران تبدیل شد.
در بستر آسیای جنوبی، کتاب نشان میدهد چگونه ایستگاههای تپهای مانند مری، نتهیاگلی و دالهوزی در دوران استعمار بریتانیا ساخته شدند؛ نه برای جوامع محلی، بلکه بهعنوان پناهگاههای بهداشتی برای کارگزاران استعماری که میخواستند از فضای "بومی" دشتها بگریزند. این مکانها آغازگر سیستمی بودند که زمین و فرهنگ را از طریق گردشگری به ابزار محرومسازی و استثمار بدل کردند.
نگاه گردشگر
یکی از مفاهیم محوری کتاب کشتن گردشگری، مفهوم «نگاه گردشگر» است. شیوهای از دیدن که تاریخهای پیچیده، مبارزات اجتماعی و واقعیتهای زیستمحیطی را به تصاویر قابل مصرف تقلیل میدهد. بهگفتهی نویسندگان، مقصدهای گردشگری بازسازی میشوند تا با انتظارات گردشگران هماهنگ باشند، و این امر اغلب به پاک کردن هویتهای بومی و تضعیف معیشت کشاورزان، ماهیگیران و حافظان محلی زمین میانجامد.
در این نگاه، گردشگری یک فعالیت بیگناه تفریحی نیست؛ بلکه سازوکاری برای کالاییسازی فرهنگ و تخریب محیط زیست است.
معرفی خدمات تور (Tourservation)
بزرگترین دستاورد این کتاب، معرفی مفهوم خدمات تور بهعنوان بدیلی ریشهای در برابر گردشگری است. بر خلاف اصلاحات سطحی گردشگری که همچنان در منطق سرمایهداری و استعمار گرفتارند، تورسرویشن نمایانگر پارادایمی کاملاً نوین از سفر است که بر پایهی اصول زیر بنا شده:
- حاکمیت جامعه – جوامع محلی خود تصمیم میگیرند که آیا و چگونه بیگانگان وارد سرزمینشان شوند.
- باززایی بومشناختی – شیوههای سفر باید به بهبود و نه تخریب اکوسیستمها منجر شوند.
- هویت فرهنگی – زبانها، سنتها و میراث محلی باید حفظ شوند، نه اینکه به کالایی مصرفی تبدیل گردند.
نویسندگان تأکید میکنند که تورسرویس یک اختراع تازه نیست، بلکه بازگشتی به سنتهای کهن مهماننوازی و احترام است؛ زمانی که سفر با روحیهی دوسویگی، مراقبت و مسئولیت پیوند داشت.
مطالعات موردی و اهمیت جهانی
کتاب کشتن گردشگری استدلال خود را با نمونههایی از جوامع بومی در سراسر جهان غنا میبخشد که شیوهی زندگیشان توسط گردشگری مهارنشده به خطر افتاده است. از جمله نمونهی بسیار اثرگذار، مطالعهی موردی شیخ بدین در پاکستان است که نشان میدهد چگونه تورسرویشن میتواند به حفظ میراث فرهنگی و حفاظت از محیطهای آسیبپذیر در برابر فشارهای گردشگری انبوه کمک کند.
این نمونهها بهوضوح نشان میدهند که چگونه ایدههای نویسندگان میتواند در عمل تحقق یابد. خواننده احساس میکند سفری جهانی را تجربه کرده، بدون آنکه حرکت کند. درست همان نوع سفر غیراستثماری که نویسندگان کتاب تبلیغ میکنند.
محورهای انتقادی
- گردشگری بهمثابهی سیستمی برای کنترل و مصرف و نه تبادل فرهنگی.
- توهم گردشگری بهعنوان ابزاری برای توسعهی اقتصادی.
- هزینههای زیستمحیطی گردشگری انبوه بهویژه در دوران بحران اقلیمی.
- حق جوامع برای رد گردشگری و حفاظت از سرزمینهایشان.
نقد کتاب در بستر معاصر بسیار پرطنین است، جایی که بحران اقلیمی و یکنواختسازی فرهنگی بقای بسیاری از جوامع را تهدید میکند.
جمعبندی
کشتن گردشگری تنها یک نقد نیست؛ بلکه بیانیهای است. این کتاب افسانهی «سفر بهعنوان خیر همگانی» را فرو میریزد و گردشگری را بهمثابهی ساختاری عمیقاً درآمیخته با نابرابری و استثمار افشا میکند. با معرفی تورسرویشن، نویسندگان چشماندازی جسورانه و امیدبخش ارائه میدهند: جهانی که در آن مراقبت، باززایی و عدالت جایگزین مصرف، کالاییسازی و کنترل میشود.
این کتاب برای دانشگاهیان، سیاستگذاران و حتی مسافران یک اثر خواندنی و ضروری است. ما را به بازاندیشی دربارهی معنای حرکت در جهان وادار میکند و در نهایت، جهانی را تصور میکند که در آن لازم نیست همهجا دیده شود، بلکه جوامع، فرهنگها و اکوسیستمها بالاتر از سود ارج نهاده میشوند.
داوری نهایی: اثری انقلابی، اندیشهبرانگیز و ضروری که بازاندیشی بنیادین در شیوهی تعامل ما با جهان را طلب میکند.
نظر شما