اتفاق عجیبی است که در پاکستان هر چیزی که به آن واژه ملی افزوده شده است، رو به زوال است؛ مانند هاکی یعنی ورزش ملی، اقتصاد ملی، سیاست ملی، وحدت ملی... ، اگر چیزی باقی مانده، یکی از آن، سرود ملی است و دیگری حیوان ملی، یعنی مارخور است. سرود ملی نیز اکنون تنها در مراسم رسمی شنیده می شود، آن هم در حالیکه بسیاری از حضار گرامی، به ویژه صاحبان منصب این کشور، معنای آن را درک نمیکنند و حتی، این سرود ملی، وقتی در یک رویداد رسمی منتشر م یشود، به سختی می توانند به احترام آن برخیزند، اما مارخور تنها از این جهت از گزند روزگار در امان مانده که در کوه های پوشیده از برف در مناطق شمال پاکستان زندگی میکند و از دسترس مردم دور است.
پس از تأسیس پاکستان، قائد اعظم محمد علی جناح، بانیان گذار این کشور اعلام کرد که اردو زبان ملی و رسمی ماست، اما در موسسات دولتی و نظام قضایی هنوز زبان انگلیسی بر اردو ترجیح داده می شود. از این رو چنین بهنظر می رسد که زبان تحمیلی دوران استعمار انگلیس هنوز زبان رسمی کشور است. به همین دلیل، تلفظ، لهجه، روانی و معیار زبان اردو دیگر آن شکوهی را ندارد که در سال های نخست پس از استقلال داشت. در آن زمان، شهر لاهور مرکز بزرگ زبان اردو به شمار می رفت و به دبستان لاهور معروف بود. در شبه قاره هند و پاکستان چهار دبستان عمده زبان اردو وجود داشت: دبستان دهلی، دبستان دکن، دبستان لکهنو و دبستان لاهور. سه دبستان نخست اکنون در هند هستند و دیگر آن شور گذشته را ندارند. این مکاتب متعلق به اهل زبانانی بودند که شاعران و نویسندگان نامداری از آن برخاسته و با کوششهای خود، موجب گسترش و شکوفایی زبان اردو شدند.
در دوران حکومت انگلیس، چون آنان در برقراری ارتباط با مردم بومی دچار مشکل بودند، در کلکته «دانشکده فورت ویلیام» را برای آموزش زبان اردو تأسیس کردند و نویسندگان و شاعران نامداری چون میر امن دهلوی و ملا وجیح را در آن استخدام نمودند. کتاب «باغ و بهار» نوشته میر امن دهلوی نخستین اثر نثر اردو، به زبان ساده و روان بوده است و از همینجا شکل کنونی زبان اردو پدید آمد. در دهلی و لکهنو نیز شاعرانی چون میر تقی میر، میرزا غالب، ابراهیم ذوق، میر درد، میرزا سودا، سر سید احمد خان، مولانا حالی، مولانا شبلی، مولوی محمد حسین آزاد و سایرین در اعتلای زبان اردو سهمی بزرگ داشتند. نایب نذیر احمد نخستین رمان نویسی به زبان اردو بود، مولانا شبلی نخستین مورخ و مولانا حالی نخستین زندگینامه نویس زبان اردو بوده است. آثار آنان از چنان کیفیتی برخوردار بودند که خوانندگان با اشتیاق آن ها را مطالعه میکردند و کتاب ها با شمار بالا منتشر می شدند. ترجمه آثار بزرگ جهانی به زبان اردو نیز موجب غنای فراوان ادبیات اردو شد، اما در دوران جنبش استقلال پاکستان، هندوهای متعصب، اردو را زبان مسلمانان خواندند و در نتیجه در هند، زبانی درجه دوم تلقی شد، هرچند بسیاری از نویسندگان بزرگ هندو همچون منشی پریم چند، کرشن چندر، فکر تونسی، راملال، جگننات آزاد و خوشونت سینگ آثار ماندگاری به زبان اردو نوشتند.
از شهر لاهور نیز شاعران و نویسندگان برجسته ای چون علامه اقبال، مولانا ظفرعلی خان، شورش کاشمیری، غلام رسول مهر، صدیق سالک و حفیظ جالندهری برخاستند که آثارشان سنگ آثار اهل زبان بوده است. علامه اقبال خود بی نظیر است و خواجه حسن نظامی او را بزرگ ترین شاعر هند خوانده است. پس از تأسیس پاکستان تا حدود ۲۵ سال، سطح زبان اردو همچنان بالا بود؛ زیرا نویسندگان و شاعران برجسته ای چون مولوی عبدالحق، فیض احمد فیض، جوش ملیح آبادی، سیماب اکبر آبادی، مرزا ادیب و چراغ حسن حسرت با نوشته های شیرین خود این معیار را حفظ کردند، اما اکنون تنها تعداد اندکی از نویسندگان و روزنامه نگاران باقی مانده است که اردو را به صورت اصیل می نویسند؛ از جمله الطاف حسن قریشی، کشور ناهید، مجیب الرحمان شامی، عطاالله قاسمی، ابن انشا و جمیلالدین عالی. در انحطاط کنونی زبان اردو، گروهی از غرب زدگان و مقلدان آنان نقش مهمی دارند. در سراسر کشور، مدارس انگلیسی زبان فراوانی تأسیس شده که بیشتر معلمان آن حتی خود به زبان انگلیسی تسلط ندارند. از سوی دیگر، برخی از شاعران نیز برای جلب توجه مخاطبان، واژه های انگلیسی و پنجابی را در اشعار خود درهم میآمیزند. معلمان مدارس دولتی نیز آشنایی کافی با زبان اردو ندارند و بدین سبب، زبان اصیل اردو تنها در کتاب ها و فیلم های قدیمی یافت می شود.
در دوران حکومت ژنرال ضیاءالحق، رئیس جمهور نظامی سابق پاکستان زبان اردو به طور رسمی در موسسات و نظام قضایی به اجرا درآمد و احکام دادگاه ها به زبان اردو نوشته می شد، اما متأسفانه دولت های پس از او این تصمیم را لغو کردند و این خود از عوامل اصلی مهجور ماندن زبان اردو است. در مراسم ملی پاکستان که با حضور انجمن های هنری برگزار می شود، حتی برخی سخنرانان و شاعران نیز با به کارگیری نادرست واژگان، به زوال زبان اردو دامن می زنند. در یکی از مراسم « روز اقبال » در سرگودها، چند شاعر چنان اردو را شکسته و غلط خواندند که شنیدن آن مایه تاسف بوده است. با اینهمه، اردو همچنان از زبان های بزرگ جهان است و شایسته تقدیر است آنان که هنوز برای رشد و گسترش آن تلاش میکنند، در سراسر کشور مشاعره و نشست های ادبی برگزار می نمایند و حتی پاکستانیان مقیم خارج نیز در این کار خیر شریک اند. زبان اردو نه تنها زبان ملی پاکستان است، بلکه زبان ارتباطی ملت پاکستان است. این زبان نه تنها در پاکستان ، بلکه در هند، افغانستان، بنگلادش، سریلانکا، نپال، مالدیو و ایران نیز فهمیده و صحبت می شود. از این رو، ترویج کامل آن ضرورتی ملی است. از مسئولان دولت پاکستان تقاضا می شود اهمیت آن را درک کنند و دستور اجرای فوری زبان اردو را صادر نمایند. همچنین پیشنهاد می شود در مدارس، دانشکده ها و دانشگاه ها برای معلمان زبان اردو دوره های زبان آموزی برگزار گردد تا بتوانند ادبیات اردو را به درستی به شاگردان خود بیاموزند؛ چرا که این امر برای وحدت ملی و پیشرفت کشور حیاتی است[1].
تحلیل کارشناسی:
تحلیلگران معتقدند که سیاستمداران پاکستان سد راه، به رسمی شدن، زبان اردو، زبان ملی پاکستان هستند. در این اقدام، آنها از حمایت کامل بوروکراسی برخوردارند که از زمان تأسیس پاکستان، راه اربابان غربی خود را دنبال می کند. اگرچه قانون اساسی ۱۹۷۳ میلادی پاکستان به روشنی و بدون ابهام بیان میکند که زبان اردو دقیقاً ۱۵ سال پس از اجرای قانون اساسی، به عنوان یک زبان رسمی ملی، شناخته خواهد شد، اما، حتی پس از مدت زمان طولانی از سال ۱۹۸۸میلادی، زبان اردو جایگاه شایسته خود را پیدا نکرده است. برای پایان دادن به این نقض مداوم و آشکار قانون اساسی، یکی از روسای سابق دیوان عالی پاکستان، ضمن صدور حکم در مورد یک دادخواست ۱۲ ساله، به درخواست زبان ملی بیصدا گوش فرا داد و دستور اجرای فوری ماده ۲۵۱ قانون اساسی در مورد اجرای زبان اردو را صادر کرد. قاضی جواد اس خواجه، این حکم خود را نیز به زبان اردو نوشت و دستور داد که ظرف سه ماه زبان اردو را به عنوان زبان ملی در تمام نهادهای دولتی پاکستان اجرا کنند. در راستای اجرای این دستور دیوان عالی پاکستان، کمیسیون بورس و اوراق بهادار پاکستان (SECP) نیز یک آژانس ترجمه تأسیس کرد تا زبان اردو را به جای انگلیسی در تمام نهادهای دولتی به زبان رسمی تبدیل کند و همچنین دستورالعملهایی صادر کرد تا زبان اردو به عنوان زبان ارتباطی در رویدادها و همایشهای دولتی باشد. با این حال، بسیار تأسف آور است که این دستورالعمل ها تا به امروز مورد توجه هیچیک قرار نگرفتند و حتی پس از گذشت دوره سه ماهه تعیین شده توسط دیوان عالی پاکستان، زبان ملی پاکستان همچنان نادیده گرفته می شود. دلیل اصلی این امر این است که همه حاکمان شیفته زبان و فرهنگ غربی، تکلم به زبان انگلیسی به جای زبان اردو را مایه افتخار خود می دانند. آنها حتی این نقض قانون اساسی را هم اهمیت نمی دهند و شاید صحبت کردن به زبان اردو را توهین خود می دانند[2]. جای تأسف و تعجب است که در پاکستان توجه بسیار کمی به پیشرفت های علمی و حرفه ای غرب می شود، اما اکثر مردم پاکستان از فرهنگ ضد اسلامی و زبان آن مرعوب هستند و به همین دلیل به زبان و فرهنگ غرب به جای زبان و فرهنگ خود اهمیت زیادی می دهند، در حالیکه مردم در سراسر جهان، با وجود تسلط کامل به زبان انگلیسی، در جلسات رسمی کشور، به زبان ملی خود صحبت میکنند و گفتگو آنان توسط مترجمین ترجمه می شود، به گفته برخی از تحلیلگران، دلیل اصلی این امر سیستم آموزشی این کشور است که عمدتاً به زبان انگلیسی و برای طبقه نخبگان است و رهبری کشور نیز در دست این طبقه نخبه است. کسانی که در مدارس متوسط و به زبان اردو درس میخوانند، نه شغل خوبی پیدا می کنند و نه می توانند حکومت کنند، بنابراین، این ابتکار با تفکر غربی همسو است و به همین دلیل از حمایت کامل آن برخوردار است.
نظر شما