هشتم مهر، روز بزرگداشت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

هشتم مهرماه، روز بزرگداشت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، یادآور شخصیتی است که فراتر از زمان و مکان، تبدیل به نماد جاودانگی فرهنگ، عرفان و اندیشه انسانی شده است.

هشتم مهرماه، روز بزرگداشت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، یادآور شخصیتی است که فراتر از زمان و مکان، تبدیل به نماد جاودانگی فرهنگ، عرفان و اندیشه انسانی شده است. مولانا، متولد سال ۶۰۴ هجری شمسی در بلخ، نه تنها شاعر و عارف، بلکه فیلسوف و اندیشمندی بود که تلاش کرد از طریق زبان شعر، مفاهیم عمیق انسانی و الهی را به مخاطب منتقل کند. زندگی و آثار او، پل میان شرق و غرب، خرد و عشق، انسان و خدا، سنت و مدرنیته است. با وجود تأثیر جهانی مولانا، در بسیاری از جوامع حوزه تمدنی نوروز، بزرگداشت او به اندازه شایستگی‌اش مورد توجه قرار نگرفته است. در افغانستان، ایران، تاجیکستان و سایر مناطق، عوامل تاریخی، سیاسی و فرهنگی گاه مانع از بازشناسی و بازتاب کامل آثار او شده‌اند. این مقاله تلاش دارد تا مولانا را در سه محور کلیدی بررسی کند:

 ۱) جایگاه مولانا در ادبیات و عرفان فارسی و حوزه تمدنی نوروز؛

 ۲) تأثیر جهانی و فرامرزی آموزه‌های او؛

 ۳) چالش‌ها و فرصت‌های بازخوانی میراث او در افغانستان تحت سلطه طالبان.

در پایان، اهمیت بازخوانی آثار او و پیام‌های انسانی و فرهنگی‌اش در جهان امروز بررسی خواهد شد.

  • محور اول: جایگاه مولانا در ادبیات و عرفان فارسی و حوزه تمدنی نوروز

مولانا، فرزند فرهنگ بزرگ بلخ، در محیطی پرورش یافت که علم، عرفان و ادب، ستون‌های اصلی هویت جامعه بودند. او با آثاری چون «مثنوی معنوی» و «دیوان شمس» نه تنها شعر فارسی را غنی کرد، بلکه ابعاد عرفانی و فلسفی زندگی انسان را نیز نمایان ساخت. مثنوی معنوی، مجموعه‌ای شش‌جلدی از داستان‌ها، حکایات و تمثیل‌هاست که هر کدام به نوعی مسیر انسان به سوی شناخت خویشتن و نزدیکی به حق تعالی را روشن می‌کند. در حوزه تمدنی نوروز، مولانا نماد پیوند میان فرهنگ‌های ایران، خراسان، ماوراءالنهر و آن سوی مرزهاست. او با استفاده از زبان شعر و استعاره‌های عرفانی، مفاهیم انسانی و اخلاقی را بازتاب می‌دهد که پیام‌آور هویت فرهنگی و تمدنی مشترک در منطقه هستند. شعر مولانا، حتی اگر از ظواهر آن عبور کنیم، پیام‌هایی از عشق، همدلی، تسلیم در برابر تقدیر و احترام به طبیعت و انسان را منتقل می‌کند. مولانا با آثار خود، مرزهای ادبیات فارسی را گسترش داد و به عنوان نقطه اتکایی برای فهم عمیق فرهنگ و تمدن نوروزی شناخته شد. آموزه‌های او نه تنها جنبه ادبی دارند، بلکه هویت فکری و روحی جوامع منطقه را شکل داده و تأثیر آن تا امروز پابرجاست. او نشان داد که شعر و عرفان می‌توانند در کنار هم، انسان را به فهم عمیق‌تر از خود و جهان برسانند و هویت فرهنگی را در طول تاریخ حفظ کنند. مولانا همچنین با بیان مفاهیم انسانی و عرفانی در قالب داستان‌ها و حکایات، به ایجاد پل‌های فرهنگی میان نسل‌ها و مناطق مختلف کمک کرد. او با استفاده از زبان ساده اما پرمغز، توانست پیام‌های پیچیده عرفانی و فلسفی را به شکلی قابل فهم و قابل لمس برای همه انتقال دهد، و همین ویژگی باعث شد که آثار او تا قرن‌ها پس از زندگی‌اش، زنده بمانند و مخاطبان گسترده‌ای داشته باشند.

محور دوم- تأثیر جهانی و فرامرزی آموزه‌های مولانا

یکی از شاخصه‌های برجسته مولانا، توانایی او در عبور از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی است. آموزه‌های او درباره عشق الهی، وحدت وجود و همدلی انسانی، در جهان امروز نیز کاربرد دارند. بسیاری از متفکران و ادیبان جهان غرب، از جمله رالف والدو امرسون، کارل گوستاو یونگ و ژان پل سارتر، به تأثیرات اندیشه‌های مولانا بر فلسفه، روانشناسی و هنر اشاره کرده‌اند. مولانا با تأکید بر عشق، درک متقابل و ارتباط عمیق انسان با خود و خدا، ابزاری برای تقویت همزیستی فرهنگی و بین‌المللی ارائه می‌دهد. آموزه‌های او می‌توانند به عنوان چراغ راهی برای گفت‌وگو، مدارا و حل بحران‌های انسانی عمل کنند. جهان امروز، با بحران‌های هویتی، جدایی‌های فرهنگی و تنش‌های اجتماعی، نیازمند آموزه‌هایی مانند آموزه‌های مولاناست که می‌توانند پل‌های صلح و فهم متقابل را میان انسان‌ها بسازند. تأثیر جهانی مولانا تنها محدود به حوزه نظری نیست؛ آثار او به زبان‌های متعدد ترجمه شده و در ادبیات، موسیقی و هنرهای تجسمی جهان الهام‌بخش بوده‌اند. آثار مولانا در غرب و شرق، از موسیقی جاز و کلاسیک گرفته تا شعر و فلسفه مدرن، بازتاب‌های گسترده‌ای داشته و نشان می‌دهد که پیام‌های او از محدوده یک ملت یا یک زبان فراتر رفته‌اند. مولانا نه تنها شاعر فارسی‌زبان، بلکه معلم جهانی انسانیت است. آموزه‌های او درباره عشق، خردورزی، همدلی و تسلیم در برابر حقیقت، برای هر فرهنگ و زبانی قابل فهم است و می‌تواند الهام‌بخش جوامع مختلف باشد. در دنیای امروز که شکاف‌ها و تعارض‌ها افزایش یافته، آموزه‌های مولانا همچون چراغی برای هدایت بشر به سوی صلح و مدارا عمل می‌کنند.

محور سوم- بازخوانی میراث مولانا در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان

با بازگشت طالبان به قدرت، فضای فرهنگی و ادبی افغانستان با برخی محدودیت‌ها مواجه شده است. فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی و دسترسی به آثار کلاسیک محدود شده‌اند. در چنین فضایی، بازخوانی و بزرگداشت مولانا با چالش‌های خاص خود روبه‌روست، زیرا آموزه‌های او درباره عشق، خرد، همدلی و وحدت وجود ممکن است با دیدگاه‌های ایدئولوژیک طالبان در تضاد باشند. مولانا، با تأکید بر تجربه فردی انسان و نزدیکی به حق تعالی، آموزه‌هایی ارائه می‌دهد که می‌توانند مرزهای محدودیت‌های ایدئولوژیک را پشت سر بگذارند. اما در شرایط فعلی افغانستان، بسیاری از جوانان افغانستان کمتر با میراث مولانا آشنا می‌شوند و این امر می‌تواند نسل‌های آینده را از بهره‌برداری کامل از این میراث محروم کند. با این حال، وضعیت کنونی فرصتی هم فراهم می‌آورد: ضرورت بازخوانی آثار مولانا از طریق رسانه‌های دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی و پروژه‌های فرهنگی مستقل بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. آموزه‌های او می‌توانند پل‌های گفت‌وگو و راهی برای حفظ هویت تمدنی نوروز باشند. حتی در شرایط سخت، پژوهشگران و فعالان فرهنگی می‌توانند با ترجمه، انتشار و آموزش آثار مولانا، پیام‌های عشق، خرد و انسانیّت را به نسل‌های جدید منتقل کنند. بازخوانی آثار مولانا در افغانستان امروز، بیش از یک فعالیت ادبی است؛ این امر یک ضرورت اجتماعی و فرهنگی است. آموزه‌های او می‌توانند به عنوان چراغ راهی برای گفت‌وگو، مدارا و هویت‌بخشی به جامعه عمل کنند. هر چند محدودیت‌ها مانع مستقیم فعالیت فرهنگی هستند، اما قدرت کلام و عمق فلسفی مولانا امکان عبور از این محدودیت‌ها را فراهم می‌آورد و نشان می‌دهد که حتی در شرایط دشوار، انسان و فرهنگ او می‌توانند زنده بمانند. مولانا نه تنها میراث یک ملت یا یک منطقه، بلکه میراث انسانی است که می‌تواند در برابر سانسور، راهنمای مسیر آزادی فرهنگی و تفکر انسانی باشد.

نتیجه‌گیری

هشتم مهرماه، یادآور شخصیتی است که فراتر از شعر و ادبیات، نمادی از عشق، معرفت و انسانیت است. مولانا جلال‌الدین محمد بلخی نه تنها در حوزه تمدنی نوروز، بلکه در فرهنگ جهانی، جایگاهی بی‌بدیل دارد. آثار او، از «مثنوی معنوی» تا «دیوان شمس»، چراغ راهی برای فهم انسان، عشق و حقیقت هستند. توجه به مولانا و بازخوانی آموزه‌های او نه تنها یک وظیفه فرهنگی و ادبی، بلکه ضرورتی برای جوامعی است که با بحران‌های هویتی و انسانی روبه‌رو هستند. بزرگداشت او فرصتی برای تأمل در ارزش‌های انسانی، ارتباط میان نسل‌ها و ایجاد پل‌های فرهنگی و معنوی است. با زنده نگه داشتن آموزه‌های مولانا، می‌توان جهان امروز را انسانی‌تر، مهربان‌تر و خردمندتر کرد؛ جهانی که در آن عشق، معرفت و مدارا، برتری فرهنگی و اخلاقی داشته باشد. مولانا هنوز هم، پس از بیش از هفت قرن، صدای خرد، عشق و حقیقت را به گوش انسان‌ها می‌رساند و ما موظفیم این صدا را بشنویم و بازتاب دهیم.

نویسنده: حامد جهش

کد خبر 25376

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 13 =