خوردن با دست در پاکستان رفتاری فرهنگی است، نه غیرمتمدنانه؛ تمسخر آن تداومبخش سلسلهمراتب استعماری و تبعیض در محیطهای کاری است. در پاکستان، جنوب آسیا، بخشهای وسیعی از آفریقا، خاورمیانه و آسیای جنوبشرقی، خوردن با دست نه عجیب است و نه «بیتمدن». این یک نظام فرهنگی است که ریشه در جغرافیا، اقلیم، نوع مواد غذایی و قرنها فلسفه خوراک دارد. با این حال، حتی امروز نیز در محیطهای کاری، گردهماییهای اجتماعی و رستورانهای شهری، شنیده میشود که خوردن برنج با دست «کثیف» است، در حالی که خوردن برگر یا پیتزا با دست رفتاری «مدرن» تلقی میشود. این تناقض تصادفی نیست؛ میراثی استعماری است. پروژه استعمار نه تنها نظامیسازی، استخراج منابع و بازسازی اداری را به همراه داشت، بلکه بدنها، زبانها، سلیقهها و عادات را نیز طبقهبندی و رتبهبندی کرد. استعمارگر آموخت که آداب و رسوم اروپایی نشانه تمدن است، در حالی که شیوههای بومی خوردن را «ابتدایی» و «غیربهداشتی» معرفی کرد.
با وجود گذشت نزدیک به هشت دهه از پایان رسمی استعمار، سلسلهمراتب اخلاقیِ آنچه «قابلقبول» و «متمدنانه» تلقی میشود، هنوز در ذهن ما ریشه دارد. خوردن برنج با دست مورد تمسخر است، زیرا پروژه استعماری آن را تحقیر کرد؛ خوردن برگر با دست طبیعی است، زیرا غربی است و بهعنوان نشانهای از برتری فرهنگی جایگاه یافته است. در بسیاری از محیطهای کاری در پاکستان، فردی که با دست غذای سنتی میخورد، به طور ظریف یا آشکار قضاوت میشود: کمسواد، کمفرهنگ یا «غیرحرفهای» تلقی میگردد. در همان فضاها، خوردن پیتزا یا استیک با دست کاملاً عادی است، چون رسانههای جهانی و فرهنگ شهری بینالمللی آن را تجلیل کردهاند.
این موضوع ربطی به بهداشت ندارد؛ مسئله، سلسلهمراتب و تبعیض ساختاری است. خوردن با دست یک فناوری عملی است که کنترل بافت و حرارت را ممکن میسازد. در فرهنگهای غذایی جنوب آسیا و عربی، انگشتان دست ابزاری طبیعی برای ترکیب طعمها و ساختن یک لقمه کاملاند. با این حال، نگاه استعماری این ظرافت را زدود و آن را «ناپاک» نامید، نه بهدلیل واقعیت، بلکه بهسبب تفاوت. این قضاوت درونی شد و نسلبهنسل منتقل گشت، تا جایی که هنوز هم در زبان و داوریهای اجتماعی ما بازتولید میشود.
وقتی کسی میگوید «آداب غذا خوردن نداری» یا «اینجا رسمی است، از قاشق استفاده کن»، در واقع مرز بین «مدرن» و «سنتی» را دوباره ترسیم میکند؛ این نه درباره میکروب، بلکه درباره هویت است. این مرزها برای تحقیر گروهی و برتری دادن به گروهی دیگر به کار میرود و خوردن تبدیل به ابزار تبعیض نرم میشود.
غذا هرگز بیطرف نیست. بدن، دست، ظرف و قاشق، همگی میدان سیاستاند. استعمار همه چیز را به دوگانههای تمیز/کثیف، متمدن/غیرمتمدن، پیشرفته/عقبمانده تقسیم کرد. تراژدی آن نیست که استعمارگران چنین کردند، بلکه آن است که ما هنوز به همان ارزشگذاریها وفادار ماندهایم و آنها را در محیط کار و جمعهای اجتماعی علیه یکدیگر به کار میبریم.
باید بپذیریم که حتی در سال ۲۰۲۵ نیز در پاکستان، هنوز دیگران را به خاطر عادات فرهنگی عادی و ریشهدارشان تحقیر میکنیم؛ عاداتی که قرنها پیش از آشنایی اروپا با جنوب آسیا وجود داشتند. ما همچنان آداب غربی غذا خوردن را نشانه «فرهیختگی» میدانیم و رفتار خود را مایه «شرم». وقت آن است که این سلسلهمراتب درونی را فرو بریزیم. خوردن با دست نه نشانه فقر است، نه بیسوادی و نه عقبماندگی؛ بلکه منطق فرهنگی و سنتی است که هزاران سال دوام آورده و نشان از تداوم و هوشمندی حسی دارد.
وقتی کسی را به خاطر خوردن با دست مسخره میکنیم، در واقع تاریخ و هویت را تمسخر کردهایم و واژگان استعمار را بازگو میکنیم. استعمارزدایی فقط در کتابها و همایشها رخ نمیدهد؛ گاهی از سر سفره آغاز میشود، از امتناع از شرم، از دفاع از حق طبیعی خوردن به شیوه خود.
این مسئولیت نه فقط فردی، بلکه نهادی است. تداوم سلسلهمراتب استعماری در محیطهای کاری امروز ناشی از ناتوانی مدیریت در اصلاح فرهنگ سازمانی است. مدیران، رهبران و مسئولان منابع انسانی مسئول مستقیم تغییر این نگرشها هستند. اگر هنوز تبعیض غذایی استعماری در محیط کار پاکستان وجود دارد، دلیلش این است که رهبری نهادی برای برچیدن آن اقدام نکرده است.
https://www.thefridaytimes.com/10-Nov-2025/eating-hands-pakistan-decolonising-cultural-practices-workplace-bias
با وجود گذشت نزدیک به هشت دهه از پایان رسمی استعمار، سلسلهمراتب اخلاقیِ آنچه «قابلقبول» و «متمدنانه» تلقی میشود، هنوز در ذهن ما ریشه دارد. خوردن برنج با دست مورد تمسخر است، زیرا پروژه استعماری آن را تحقیر کرد؛ خوردن برگر با دست طبیعی است، زیرا غربی است و بهعنوان نشانهای از برتری فرهنگی جایگاه یافته است.
کد خبر 25519
نظر شما