- تماسهای سطح بالا به عنوان ابزاری برای ثبات جهانی
تماسهای منظم و پایدار میان چین و ایالات متحده نه تنها برای این دو کشور، بلکه برای کل نظام جهانی اهمیت ویژهای دارد. امروزه، در شرایطی که اقتصاد جهانی هنوز از پیامدهای همهگیری، بازسازی زنجیرههای تأمین و افزایش ریسکهای ژئوپلیتیکی رنج میبرد، تعامل مستقیم قدرتهای بزرگ اهمیتی دوچندان یافته است. گفتوگوی آنها به تنظیم قواعد بازی، تقویت اعتماد متقابل و جلوگیری از گسترش تهدیدهای جهانی، از درگیریهای تجاری و موانع فناورانه گرفته تا بیثباتی انرژی کمک میکند. در واقع، چنین نشستهایی به ابزاری برای پیشبینیپذیری استراتژیک تبدیل شدهاند، موضوعی که برای کشورهای کوچک و متوسط، که از تغییرات اقتصاد جهانی تأثیر میپذیرند، حیاتی است.

تاریخ دیدارهای میان رهبران چین و آمریکا نشاندهنده چرخههایی از تنش و نزدیکی است. نشست سال ۲۰۱۷میلادی در فلوریدا، در اقامتگاه مار-ا-لاگو، نخستین دیدار رودرروی ترامپ و شی جینپینگ بود. در آن زمان دو طرف بر لزوم تقویت اعتماد متقابل و یافتن توازن در روابط تجاری تأکید کردند. در سال ۲۰۱۸ میلادی، در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ در بوئنوس آیرس، توافق موقت برای توقف جنگ تجاری حاصل شد، هرچند اختلافات در زمینه مالکیت فکری پابرجا ماند. در سال ۲۰۱۹ میلادی، در اوزاکا، موضوعات مربوط به محدودیتهای فناوری و امنیت دیجیتال در مرکز توجه قرار گرفت. در سال ۲۰۲۴ میلادی نیز، در نشست همکاری اقتصادی آسیا-اقیانوسیه (APEC) در پرو، جو بایدن و شی جینپینگ عملاً گفتوگو را از سر گرفتند و فضای مذاکرات بینالمللی را بهبود بخشیدند. دیدار بوسان ادامه منطقی همین روند است. تلاشی برای بازگرداندن مفهوم اصلی دیپلماسی به عنوان ابزاری برای یافتن مصالحه.

چرا بوسان؟
انتخاب بوسان اتفاقی نیست. این شهر، دومین شهر بزرگ کره جنوبی و یکی از مهمترین مراکز لجستیکی منطقه است که ناحیه اقیانوس آرام را به اوراسیا پیوند میدهد. بوسان نمادی از اتصال و گذر است. همان چیزی که امروز در سیاست جهانی بهشدت کمبود آن احساس میشود. کره جنوبی بهطور سنتی نقشی میانجیگر میان مراکز مختلف قدرت جهانی ایفا میکند و توانسته است میان اتحاد استراتژیک خود با ایالات متحده و روابط اقتصادی نزدیک با چین تعادل برقرار کند. بنابراین انتخاب چنین مکانی خنثی اما راهبردی برای این دیدار، میتواند به ایجاد فضای اعتماد و کاهش تنشهای منطقهای کمک کند.
- قزاقستان و آسیای مرکزی در کانون گفتوگوی جهانی
در سال ۲۰۲۵میلادی، جمهوری قزاقستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی با دقت ویژهای، تحولات مربوط به گفتوگوی چین و آمریکا را دنبال میکنند. برای جمهوری قزاقستان، این نه صرفاً یک خبر بینالمللی، بلکه عاملی است که میتواند بهطور مستقیم بر روندهای اقتصادی و سیاسی داخلی تأثیر بگذارد. دو ابرقدرت چین و آمریکا جایگاه برجستهای در ساختار تجارت خارجی قزاقستان دارند. بر اساس دادههای هشتماهه نخست سال ۲۰۲۵ میلادی، حجم مبادلات تجاری میان قزاقستان و چین به ۳۰٫۶۸ میلیارد دلار رسیده و نسبت به مدت مشابه سال قبل ۵٫۷ درصد افزایش یافته است. ایالات متحده با حجم ۲٫۱ میلیارد دلار در جایگاه نهم میان شرکای تجاری خارجی قزاقستان قرار دارد که ۲٫۴ درصد از کل تجارت خارجی کشور را شامل میشود. هرچند این ارقام در مقایسه با چین کوچکترند، اما اهمیت راهبردی دارند، زیرا شرکتهای آمریکایی نقشی کلیدی در توسعه بخشهای نوآورانه و فناورانه اقتصاد قزاقستان ایفا میکنند.

بُعد سرمایهگذاری نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. با مشارکت سرمایهگذاران چینی، تاکنون ۲۲۴ پروژه صنعتی با ارزش کل بیش از ۶۶ میلیارد دلار در قزاقستان در حال اجراست که ایجاد حدود ۵۰ هزار شغل را در پی خواهد داشت. این پروژهها حوزههایی از متالورژی و صنایع شیمیایی تا انرژیهای تجدیدپذیر و زیرساختهای حملونقل را در بر میگیرند. از سوی دیگر، مجموع سرمایهگذاریهای ایالات متحده در قزاقستان از ۶۰ میلیارد دلار فراتر رفته و بیش از ۶۰۰ شرکت آمریکایی در کشور فعالیت میکنند. در نتیجه، هر دو قدرت، قزاقستان را به عنوان یک شریک استراتژیک و نقطه اتصال منطقهای مینگرند، در حالیکه خود قزاقستان تلاش دارد با تداوم سیاست چندجانبهگرایی، بیطرفی و گشودگی دیپلماتیک خود را حفظ کند.
یکی از محورهای کلیدی همکاری، توسعه زیرساختهای حملونقل است. قزاقستان از معدود کشورهایی است که در چهارراه اصلی مسیرهای ترانزیتی بین اروپا و آسیا قرار دارد. در خاک این کشور ۱۱ کریدور حملونقل بینالمللی شامل: پنج خط ریلی و شش مسیر جادهای عبور میکنند که حدود ۸۵ درصد از حملونقل زمینی بین شرق و غرب از طریق آنها انجام میشود. طی پانزده سال گذشته، بیش از ۳۵ میلیارد دلار در نوسازی این بخش سرمایهگذاری شده است و به همین دلیل قزاقستان به حلقهای کلیدی در زنجیره لجستیکی اوراسیا تبدیل شده است.
علاوه بر این، قزاقستان بهطور فزایندهای در حال شکل دادن به تصویری از خود به عنوان مرکز نوآوری آسیای مرکزی است. این کشور به توسعه اقتصاد دیجیتال، ایجاد هاب منطقهای هوش مصنوعی، و حمایت از پروژههای مرتبط با فناوریهای «سبز» و توسعه پایدار توجه ویژهای دارد. در همین راستا، همکاری با ایالات متحده و چین از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا این دو قدرت بزرگ تعیینکنندگان اصلی سرعت انقلاب فناورانه جهانی بهشمار میروند. همکاری با آنها در حوزههای امنیت سایبری، زیرساختهای دیجیتال و سیستمهای هوشمند، چشماندازهای تازهای را برای قزاقستان میگشاید و وابستگی کشور به بخش خاممحور اقتصاد را کاهش میدهد.
- نشست بوسان به عنوان نقطه عطف در سیاست جهانی
آسیای مرکزی، با برخورداری از منابع طبیعی غنی و شبکه رو به رشد حملونقل، میتواند به صحنه همکاری اقتصادی جدیدی میان شرق و غرب تبدیل شود. جمهوری قزاقستان با استفاده از موقعیت جغرافیایی و ظرفیتهای اقتصادی خود قادر است نقش میانجی و شریک راهبردی برای هر دو قدرت را ایفا کند.
در بُعدی گستردهتر، دیدار شی جینپینگ و ترامپ نشانهای از گذار سیاست جهانی از تقابل به عملگرایی است. جامعه بینالملل بیش از پیش درک میکند که دوران تکقطبی به پایان رسیده و نظام کنونی به قواعد تازهای برای تعامل نیاز دارد. گفتوگوی چین و آمریکا میتواند به الگویی برای سایر بازیگران منطقهای تبدیل شود، زیرا نشان میدهد رقابت الزاماً با خصومت همراه نیست و منافع اقتصادی میتواند همزمان با همکاری سیاسی پیش رود.

- سیاست چندجانبه قزاقستان
قزاقستان بهطور سنتی سیاست خارجی چندبرداری را دنبال میکند، که بر پایه اصول پیشبینیپذیری، توازن دیپلماتیک و بیطرفی فعال استوار است. به همین دلیل، آستانه از سوی تمام مراکز قدرت جهانی به عنوان شریکی قابل اعتماد در نظر گرفته میشود. موضع خنثی و تمایل کشور به مشارکت در ابتکارات بینالمللی برای تقویت اعتماد، قزاقستان را به میانجی طبیعی میان شرق و غرب تبدیل کرده است.
این رویکرد در قالب مشارکت فعال قزاقستان در نهادهایی مانند سازمان همکاری شانگهای(SCO) ، سازمان همکاری اسلامی (OIC)، مجمع همکاری اقتصادی آسیا-اقیانوسیه (APEC) و بهویژه در مکانیسم C5+1 که آسیای مرکزی را به ایالات متحده متصل میکند تجلی یافته است.

نشست آتی C5+1 و فرصتهای جدید:
نشست آتی C5+1 که قرار است در ایالات متحده برگزار شود، گام مهم دیگری در راستای تقویت همکاریهای منطقهای بهشمار میرود. انتظار میرود موضوعات کلیدی همچون امنیت انرژی و حملونقل، توسعه کریدورهای دیجیتال و ترویج فناوریهای سبز در دستور کار قرار گیرد. قزاقستان پیشاپیش چند ابتکار عمل مشخص را مطرح کرده است، از جمله ایجاد پلتفرم دیجیتال برای یکپارچهسازی دادههای لجستیکی و پیشبرد پروژههای فراملی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر. چنین اقدامات هماهنگی، فرآیندهای دیپلماتیک جهانی را تکمیل کرده و همافزایی میان منافع منطقهای و جهانی ایجاد میکنند.
- آسیای مرکزی: منطقهای میان ابرقدرتها
پس از نشست بوسان، نگاه دوباره جامعه جهانی به سوی آسیای مرکزی جلب شد، منطقهای که اکنون دیگر نه به عنوان پیرامون سیاست جهانی، بلکه به عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب شناخته میشود. افزایش حضور دیپلماتیک ایالات متحده و چین در این منطقه، نشانهای از درک فزاینده این واقعیت است که در قرن بیستویکم، آسیای مرکزی در حال تبدیل شدن به یکی از عرصههای راهبردی جدید جهان است. قزاقستان، با موقعیت جغرافیایی ممتاز خود در قلب اوراسیا، بهطور طبیعی یکی از بازیگران اصلی این روند بهشمار میرود.
واشنگتن، آسیای مرکزی را نه تنها منبع انرژی و مسیر ترانزیتی، بلکه شریکی بالقوه در زمینههای امنیت، توسعه پایدار و تحول دیجیتال میبیند. چین نیز در چارچوب دیپلماسی اقتصادی خود، با تکیه بر ابتکار «کمربند و جاده»، در پی گسترش تعاملات زیرساختی است؛ از پروژههای حملونقل گرفته تا شبکههای لجستیکی که چین را از طریق قزاقستان به اروپا متصل میسازند.
در شرایطی که مراکز قدرت جهانی در پی گسترش نفوذ خود هستند، حفظ توازن سیاسی برای کشورهای منطقه حیاتی است. قزاقستان با پایبندی به سیاست چندبرداری، موفق شده است روابط سازندهای با ایالات متحده، چین، روسیه، اتحادیه اروپا و جهان اسلام برقرار کند. این رویکرد، نه تنها استقلال سیاست خارجی کشور را تقویت کرده، بلکه آن را به محفل گفتوگو و اعتماد بینالمللی تبدیل نموده است.
- نقش فزاینده قزاقستان در همکاری منطقهای
در سالهای اخیر، جمهوری قزاقستان نقش فعالتری در توسعه همکاریهای درونمنطقهای ایفا کرده است. پلتفرمهایی همچون «آسیای مرکزی + ایالات متحده» و «آسیای مرکزی + چین» به کشورهای منطقه این امکان را میدهند که مواضع هماهنگ اتخاذ کرده و راهحلهای بومی خود را برای چالشهای جهانی،"از تغییرات اقلیمی گرفته تا امنیت غذایی" ارائه دهند.
نشست بوسان بهروشنی نشان داد که دیپلماسی میتواند از چارچوب مذاکرات رسمی فراتر رود و به ابزاری برای ایجاد اعتماد و پیوندهای جدید بینالمللی تبدیل شود. برای آسیای مرکزی، این فرصتی است تا نه صرفاً به عنوان موضوع رقابت قدرتهای جهانی، بلکه به عنوان بازیگری مستقل و مؤثر در گفتوگوی بینالمللی ظاهر شود که بر روندهای منطقهای و جهانی تأثیرگذار است.
- قزاقستان و معماری دیپلماتیک جدید جهان
معماری دیپلماتیک معاصر با سرعتی بیسابقه در حال دگرگونی است. اتحادهای قدیمی، کارکرد و نفوذ پیشین خود را از دست میدهند، در حالی که ائتلافهای تازه بر پایه منافع مشترک و رویکردهای عملگرایانه شکل میگیرند. در این میان، جمهوری قزاقستان با "موقعیت ژئوپلیتیکی منحصربهفرد" و "اعتبار بینالمللی خود" به یکی از نقاط کلیدی این تحول تبدیل شده است.

نقش محوری قزاقستان در فراهمسازی بستری برای گفتوگو و تعامل میان کشورها غیرقابل انکار است. جهان هنوز به یاد دارد "مذاکرات آستانه" درباره بحران سوریه، کنفرانسهای بینالمللی در زمینه خلع سلاح هستهای و تلاشهای پیگیر قزاقستان برای تقویت سازمان ملل متحد و سازمان امنیت و همکاری اروپا(OSCE)، این ابتکارات جایگاه قزاقستان را به عنوان کشوری که قادر است طرفهای متضاد را برای دستیابی به توافق و تفاهم گرد هم آورد، تثبیت کرده است.
در شرایطی که رقابت میان ایالات متحده و چین شدت مییابد، قزاقستان بیش از پیش به عنوان «میانجی بیطرف» مورد توجه قرار میگیرد. کشوری که میتواند فضایی برای تعامل سازنده میان قدرتهای بزرگ فراهم آورد. این نقش بهویژه در مناطقی که منافع ابرقدرتها در هم تنیده است، اهمیت دارد. نورسلطان نظربایف پایههای سیاست چند جانبهگرایی را بنا نهاد و قاسمژومارت توکایف، با بهرهگیری از تجربه دیپلماتیک گسترده خود، این مسیر را با نگاهی نو از طریق تمرکز بر فناوری، همکاریهای انسانی و ابتکارات زیستمحیطی ادامه داده است.
قزاقستان بهطور فعال از سازوکارهای بینالمللی برای پیشبرد اولویتهای ملی خود استفاده میکند. از امنیت غذایی تا گذار انرژی. حمایت از اقتصاد سبز، توسعه منابع آبی و مقابله با پیامدهای تغییرات اقلیمی به بخشی جداییناپذیر از دستور کار سیاست خارجی کشور تبدیل شده است. بدین ترتیب، جمهوری قزاقستان نشان میدهد که دیپلماسی قرن بیستویکم، نه تنها عرصهای سیاسی بلکه ابزاری مهم برای تضمین آیندهای پایدار و مسئولانه است.
در کنار این رویکرد، قزاقستان به گسترش «قدرت نرم» خود نیز توجه ویژه دارد. از طریق :"فرهنگ"، "آموزش"، "برگزاری همایشهای بینالمللی"، "افزایش برنامههای تبادل دانشگاهی" و "گشایش مراکز فرهنگی در خارج از کشور"، تصویر قزاقستان را به عنوان کشوری باز، بردبار و نوآور تقویت کرده است.
در پرتو اجلاس بوسان و تحولات جهانی، روشن است که قزاقستان قادر است نقش پل ارتباطی میان شرق و غرب، میان اقتصادهای پیشرفته و کشورهای جنوب جهانی را ایفا کند. این امر صرفاً یک استراتژی دیپلماتیک نیست، بلکه "بازتاب فلسفه سیاسی مدرن قزاقستان" است، فلسفهای که بر آگاهی از جایگاه کشور در نظام بینالملل و تلاش برای بهرهبرداری از آن در جهت منافع مردم خود و ثبات منطقه استوار است.
قزاقستان به الگویی از کشوری بدل شده است که چگونه دولتهای کوچک و متوسط میتوانند با انعطافپذیری و خِرَد سیاسی، تهدیدها را به فرصت بدل کنند. در جهانی که بیش از هر زمان دیگر به اعتماد متقابل نیاز دارد، این کشورها میتوانند در ایجاد پلهای تفاهم و شکلگیری نظم جهانی عادلانه سهم بسزایی داشته باشند.
از این منظر، دیدار پیشروی رهبران چین و ایالات متحده در بوسان صرفاً یک نشست دیپلماتیک نیست؛ بلکه رویدادی است که ممکن است مسیر تحولات روابط بینالملل را در سالهای آینده تعیین کند. برای جمهوری قزاقستان و آسیای مرکزی، این نشست فرصتهایی تازه برای تقویت ثبات، گسترش همکاریهای اقتصادی و جذب سرمایهگذاریهای جدید فراهم میآورد. هرچه این گفتوگو سازندهتر باشد، نظم جهانی نیز پایدارتر خواهد بود. نظمی که در آن قزاقستان میتواند ظرفیت خود را به عنوان شریکی قابل اعتماد، مرکز ترانزیتی مهم و رهبر منطقهای بهخوبی محقق سازد.
در نهایت، باید گفت که تفاهم و همکاری میان قدرتهای بزرگ، اساس توسعه پایدار سراسر فضای اوراسیایی خواهد بود جایی که قزاقستان جایگاهی محوری و تاریخی در آن دارد.
نتیجهگیری:
تحلیل وضعیت کنونی روابط بینالملل نشان میدهد که جهان در حال ورود به مرحلهای تازه از تعاملات سیاسی و اقتصادی است؛ مرحلهای که در آن توازن میان رقابت و همکاری تعیینکننده آینده نظم جهانی خواهد بود. در این بستر، قزاقستان با پیروی از سیاست چندجانبهگرایی و حفظ بیطرفی سازنده، توانسته است جایگاه ویژهای در میان کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ به دست آورد.
قزاقستان نه تنها به عنوان کشوری میانجی در گفتوگوهای جهانی شناخته میشود، بلکه به الگویی از توسعه متوازن و دیپلماسی هوشمندانه تبدیل شده است. این کشور نشان داده است که حتی در میانهی کشمکشهای ژئوپلیتیکی، میتوان از طریق گفتوگو، تعامل فرهنگی، و همکاری فناورانه راههایی برای همزیستی مسالمتآمیز یافت.
در واقع، نقش قزاقستان در شکلدهی به «معماری دیپلماتیک جدید جهان» نشاندهندهی بلوغ سیاسی و بینالمللی این کشور است. مشارکت فعال در فرایندهای صلح، ابتکار عمل در حوزه انرژیهای پاک، و حمایت از همکاریهای منطقهای، همگی گواهی بر این است که آستانه نه صرفاً ناظر، بلکه بازیگری مؤثر در تحولات جهانی است.
در این میان، برای تحقق واقعی سیاست چندجانبه، قزاقستان باید علاوه بر تعامل سازنده با "ایالات متحده در غرب"، "چین در شرق" و "روسیه در شمال"، نگاه راهبردی خود را به جنوب نیز گسترش دهد. جمهوری اسلامی ایران، به عنوان قدرت مهم منطقهای با دسترسی مستقیم به خلیج فارس و اقیانوس هند، میتواند به شریک کلیدی قزاقستان در توسعه مسیرهای ترانزیتی، انرژی و همکاریهای فرهنگی تبدیل شود. همکاری نزدیک با ایران نه تنها به تنوعبخشی در سیاست خارجی قزاقستان کمک میکند، بلکه امکان دسترسی مستقیم به آبهای آزاد و بازارهای خاورمیانه را فراهم میسازد. این جهتگیری جنوبی، در کنار روابط پایدار با سایر قدرتها، به این کشور اجازه خواهد داد تا موقعیت ژئوپلیتیکی خود را تقویت کرده و نقش خود را به عنوان محور پیوند میان "شمال و جنوب"، "شرق و غرب" تثبیت نماید.
در آینده، چالشهای ناشی از تغییرات اقلیمی، امنیت غذایی و تحولات فناوری نیازمند رهیافتی چندجانبه و مبتنی بر اعتماد متقابل خواهد بود. قزاقستان با تجربهی غنی خود در زمینهی میانجیگری و سیاست متوازن، میتواند نقش کلیدی در شکلدهی به نظم پایدار و عادلانه جهانی ایفا کند.
در نهایت، مسیر پیشروی قزاقستان، مسیر تعامل، نوگرایی و مسئولیت جهانی است. مسیری که نه تنها آیندهی این کشور، بلکه ثبات و توسعهی سراسر منطقهی اوراسیا و اتصال آن به خلیج فارس از طریق همکاریهای راهبردی با ایران را نیز تضمین خواهد کرد.
منبع:
نظر شما