چندی پیش جمعی از برجستهترین علمای پاکستان به بنگلادش سفر کردند. شاید این نخستین بار پس از سقوط دهاکا بود که چنین هیئتی بزرگ و معتبر از علمای پاکستانی به بنگلادش میرفت. استقبال کمنظیر علما و مردم بنگلادش و اجتماعات باشکوهی که به افتخار آنان برگزار شد، بیانگر محبت عمیق و ارادت صمیمانه مردم آن سرزمین بود.
هیئتی که زیر نظر مولانا فضلالرحمان، رئیس جمعیت علمای اسلام پاکستان، تشکیل شده بود؛ متشکل از چهرههایی چون مولانا عبدالغفور حیدری، مولانا اسد محمود، رهبران اهلسنت والجماعت مولانا محمد احمد لدهیانوی، مولانا اورنگزیب فاروقی، مولانا معاویه اعظم، دکتر احمدعلی سراج (سکرترجنرل جنبش جهانی ختم نبوت)، مولانا سید کفیل بخاری رئیس مجلس احرار اسلام، و مفتی اویس هزاروی جانشینِ پیر طریقت مولانا عزیزالرحمن هزاروی بود. فضای آن دیدار گویی یادآور دورانی بود که پیش از سال ۱۹۷۱ بر روابط دو طرف حاکم بود. اجتماعات گسترده در دهاکا و دیگر شهرهای بنگلادش موجی از الفت، محبت و صمیمیت را به نمایش گذاشت.
رابطه «لا إله إلا الله محمد رسولالله» اساساً چنان پیوندی است که هیچ نشانی از بیگانگی در آن باقی نمیگذارد. اگرچه در سال ۱۹۷۱ کشور شکست، دلها شکست و برای چهار دهه میان دو کشور نوعی فاصله و ناخوشایندی وجود داشت، اما محبت در اعماق دلها پنهان بود و اکنون با فراهم شدن فرصت، به شکلی چشمگیر بروز یافت.
در اجتماع بزرگ «کنفرانس جهانی ختم نبوت» در میدان سهروردی دهاکا، علمای برجسته پاکستان، بنگلادش و هند در کنار یکدیگر بر روی یک سٹیج دیده میشدند. جمعیت انبوه در داخل و خارج ورزشگاه مشتاق دیدن علمای محبوب خویش بود و آنان با بیان شورانگیز و آمیخته به عشق پیامبر اکرم ﷺ قلوب شنوندگان را گرم میکردند.
آخرین و تاریخیترین سخنرانی این اجتماع متعلق به مولانا فضلالرحمان بود. او همچون سفیر دولت پاکستان، با صداقت و گشودگی دل سخن گفت و توانست قلبهای مردم بنگلادش را تسخیر کند. وی بر اخوت، برادری، تحکیم روابط دو ملت و پیوند دلها تأکید کرد و بدون آنکه به مسائل داخلی پاکستان بپردازد، پیام محبت و خیرسگالی را به مردم بنگلادش رساند. او گفت:
«ما پیام دوستی از پاکستان آوردهایم و پیام خیرسگالی از بنگلادش با خود خواهیم برد. دو کشور برادر خواهان توسعه روابط در حوزههای گوناگوناند. اگر شما به سوی ما بیایید، ما با شتاب به سوی شما خواهیم آمد».
حادثه سقوط دهاکا نتیجه خلأهای ناشی از اشتباهات حکمرانان نادان ما بود؛ خلأیی که برای دولت مشرک هند فرصت توطئه فراهم کرد. فاصلههای طولانی چهرهها را بیگانه جلوه داد و فاصلههای جغرافیایی فاصله دلها را نیز افزایش داد. بازگرداندن صمیمیت و نزدیکی در چنین شرایطی نیازمند تلاش بسیار است؛ اما اگر نیت خالص و لطف خدا همراه باشد، فاصلههای سالیان در کوتاهترین زمان از میان میرود.
پاکستان در ۱۴ اوت ۱۹۴۷ آزاد شد، اما دو بخش شرقی و غربی آن با فاصله هزار مایل از یکدیگر قرار داشتند و دشمن دیرینه ما، هند، در میان آن دو جای گرفته بود. فرهنگ، زبان، آداب و حتی خوراک دو منطقه متفاوت بود، اما پیام «لا إله إلا الله» آنان را متحد نگاه داشته بود. با این حال، در طول ۲۴ سال پس از استقلال نه قانون اساسی تدوین شد و نه نظام شریعت برقرار گشت و گروهی خاص حتی به تضعیف نظریه پاکستان پرداختند.
در شرق پاکستان محرومیت وجود داشت، اما محرومیت باعث فروپاشی کشور نمیشود. مهم آن بود که نظام آموزشی یکسان برقرار نشد؛ اکثریت معلمان در شرق پاکستان هندو بودند و آنان ذهن جوانان را نسبت به غرب پاکستان بدبین ساختند. بیتردید شرق پاکستان در برخی موارد نادیده گرفته شد، اما حقوق را میتوان مطالبه کرد، کشور را نمیتوان از هم گسیخت.
وقتی سیاستگذاران ما از اساس نظریه پاکستان – یعنی «لا إله إلا الله» – فاصله گرفتند، رشته پیوند ما سست شد. اگر در پاکستان نظام الهی برقرار میشد، کشور هرگز دچار تجزیه نمیگردید. باید با صداقت به ضعفها و اشتباهات خود اعتراف کنیم؛ زیرا همین ضعفها فرصت توطئه را به هند داد و کشور دو نیم شد و دیوارهای نفرت میان ما برپا گردید. اما اکنون به فضل خدا، دیپلماسی علما این دیوارها را فرو ریخته و ملتها را دوباره به یکدیگر نزدیک میکند.
به عنوان یک دولت، ضروری است که با بهرهگیری از دیپلماسی علما، گفتوگوهای پاکستان–افغانستان را نیز با فوریت پیگیری کنیم. مؤثرترین راه ارتباط با مسئولان امارت اسلامی، همین علمای بزرگوارند. حضور شخصیتی چون مولانا فضلالرحمان – که سیاستمداری زیرک و عالمی فرهیخته است – بهترین مسیر برای پیشبرد مذاکرات است. میان علمای پاکستان و طالبان رابطهای از جنس احترام و تکریم وجود دارد و بهرهگیری از این رابطه لازمه حکمت و زمان است.
دشمن دیرینه ما، هند، دیروز میان پاکستان و بنگلادش تخم نفرت میپاشید و امروز میان پاکستان و افغانستان دیوارهای بدگمانی بنا میکند. ما باید قاطعانه در برابر این توطئه بایستیم. میان این دو کشور مسلمان و همسایه باید نه دیوارهای نفرت، بلکه دریای اخوت و محبت وجود داشته باشد و این تنها از مسیر دیپلماسی علما ممکن است.
هیئتی مرکب از ده تا پانزده عالم برجسته به رهبری مولانا فضلالرحمان میتواند اختلافات پاکستان و افغانستان را کاهش دهد و روابط را به مسیر طبیعی بازگرداند. سیاستگذاران باید این موضوع را جدی بگیرند و کسانی را که به شخصیتهایی چون احمدشاه ابدالی، محمود غزنوی و شهابالدین غوری توهین میکنند از فرایند مذاکره دور نگه دارند؛ چرا که چنین افرادی صلح نمیآفرینند بلکه آتش نزاع را شعلهور میسازند. حضور آنان در میز مذاکره تقویتکننده اهداف دشمن است.
اگر نجات پاکستان و افغانستان از شرّ هند و اسرائیل مدنظر است، تنها راه آن دیپلماسی علماست.
نویسنده: اشفاقالله جان داگیوال
https://www.express.pk/story/2788744/ulama-diplomacy-2788744
نظر شما