فصل پنجم
شخصیت های ولی سونگو
سنن کالیجاگا (Sunan Kalijaga)
گذری از سنن کالیجاگا
سنن کالیجاگا فرزند تومِنگونگ ویلاتیکتا (Tumenggung Wilatikta)، شهردار توبان (Tuban) واقع در جاوه شرقی کنونی است. وی به عنوان مبلغی شناخته شد که پیام اسلام را از طریق هنر و فرهنگ گسترش می داد. وی نه تنها مبلغ ماهر در اجرای عروسک خیمه شب بازی بود، بلکه به عنوان مبتکر شکل های عروسک خیمه شب بازی و نمایش با وارد کردن شخصیات و تعالیم اسلامی شناخته شد. سنن کالیجاگا از طریق نمایش عروسکی، آموزه های تصوف و عرفان را به مردم می آموخت. مردم نیز وی را به عنوان چهره مقدس و ولی محافظ از جاوه دانستند.
سنن کالیجاگا
آرامگاه سنن کالیجاگا در مرکز قبرستان روستای کادیلانگو (Kadilangu) واقع شده است. منطقه قبر سنن کالیجاگا هنوز هم در شهرستان دِماک با فاصله حدود 3 کیلومتر از مسجد بزرگ (جامع) دِماک موجود می باشد. همانند سایر آرامگاه های اولیای نه گانه (ولی سونگو) به طور کلی، آرامگاه سنن کالیجاگا در ساختمان گنبدی با دیواری مزین از چوب حک شده قرار دارد.
اصل و نسب سنن کالیجاگا
رادن شهید (یا سعید) که بعدها به عنوان سنن کالیجاگا مشهور شد، پسر تومِنگونگ ویلاتیکتا (Tumenggung Wilatikta)، شهردار توبان بود. علاوه بر نام رادن شهید، سنن کالیجاگا نیز با چند نام دیگر، مانند شیخ مالایا، لُکاجایا، رادن عبدالرحمن، شاهزاده توبان و کی دالانگ سیدا برانگتی شناخته شده است. نام های مزبور با تاریخ زندگی این شخصیت عضو ولی سونگو از زمان شهید، لُکاچایا تا سنن کالیجاگا مرتبط است.
درکرونیکل توبان آمده است که پدربزرگ سنن کالیجاگا که با آریا تِجا شناخته شد، نام اصلی او عبدالرحمن از تبار عرب بود. از آنجا که عبدالرحمن موفق به اسلام نمودن دوک توبان به نام آریا دیکارا شد، با دختر آریا دیکارا ازدواج کرد. زمانی که در جای پدر زن خود به عنوان دوک توبان نشست، از نام آریای تِجا استفاده نمود. از آن ازدواج، پسری به نام آریا ویلاتیکتا به دنیا آمد. قبل از ازدواج با دختر آریا دیکارا، آریا تجا با دختر پادشاه سورابایا به نام آریا لِمبو سورا ازدواج کرده بود. از آن پیوند زناشویی، دختری به نام خانم بزرگ آگِنگ مانیلا (Nyai Ageng Manila) متولد شد که بعدا با سنن آمپل ازدواج کرد. مانند کرونیکل توبان، ون دِن بِرگ (C.L.N. Van Den Berg) در "Le Hadhramaut et les Colonies Arabes dans l’Archipel Indien"، (1886)، آمده است که سنن کالیجاگا عرب تبار بود. در این کتاب، اصل و نسب سنن کالیجاگا به شرح زیر ذکر شده است:
سنن کالیجاگا (رادن ماس سعید) فرزند تومنگونگ ویلاتیکتا (دوک توبان) فرزند لِمبو کوسوما (دوک توبان) فرزند تِجالاکو (دوک ماجاپاهیت) فرزند عبدالرحیم (آریا تِجا دوک توبان) فرزند کورامِس (Kourames) فرزند عباس فرزند عبدالله، فرزند احمد فرزند جمال فرزند حسن الدین فرزند عارفین فرزند مظرئوف (Madhra’uf) فرزند عبدالله فرزند مبارک فرزند خَرمِیا فرزند عبدالله فرزند مذاکر فرزند عبدالوحید فرزند عباس فرزند عبدالمطلب.
دِ گراف (H.J. De Graaf) اظهار کرونیکل توبان و دیدگاه ون دن برگ به اینکه آریا تجای اول (عبدالرحمن) عرب تبار و دارای شجره نامه متصل به عباس بن عبد المطلب، عموی حضرت محمد (ص) بود، را مورد تأیید خود قرار داده است. در همین حال، بر اساس شجره نامه سنن کالیجاگا از خانواده رادن محمد سودیوکو (RM. Mohammad Soedioko)، نسل سنن کالیجاگا از سنن آدی به شاهزاده ویجیل، شجره نامه ذیل به دست آمده است:
رادن شهید سنن کالیجاگا فرزند تومنگونگ ویلاتیکتا، دوک توبان فرزند رنگا تِجالاکو، دوک توبان فرزند شیخ جالی فرزند شیخ عبدالرحمن فرزند عبدالله فرزند شیخ کورامس فرزند شیخ مذاکر فرزند شیخ وحید فرزند شیخ عبدالوتیس قرنین بغداد فرزند حضرت عباس.
شجره نامه رادن محمد سودیوکو، کرونیکل توبان و دیدگاه دِ گراف بر این اتفاق نظر دارند که سنن کالیجاگا تبار عرب از نسل حضرت عباس بن عبد المطلب، عموی حضرت محمد (ص) بود. با این حال، تفاوت بین آن وجود دارد. در کرونیکل توبان و شجره نامه مورد نظر دِ گراف ذکر شده است که پدربزرگ سنن کالیجاگا به نام آریا تجا، شخصیت عرب تبار بود که عبدالرحمن نام داشت. در حالیکه، شجره نامه از خانواده رادن محمد سودیوکو اظهار داشت که پدربزرگ سنن کالیجاگا دوک توبان به نام رنگا تِجالاکو بود و شخصیتی به نام عبدالرحمن پدربزرگ از پدربزرگ سنن کالیجاگا بود. در همین حال، وَن دِن بِرگ این نظر را داشت که پدربزرگ سنن کالیجاگا، لِمبو کوسوما، پسر تِجا لاکو بود.
با توجه به شباهت نام آریا تِجا با نام رنگا تِجالاکو و تِجا لاکو، می توان اینگونه تفسیر کرد که این نام ها در واقع به همان یک شخصیت تاریخی دارای سه اسم مختلف اشاره دارد. لذا، امکان آن وجود دارد که شخصیت تاریخی به نام آریا تجا، رنگا تِجالاکو یا تِجا لاکو همان شخصیت به نام عبدالرحمن بوده باشد که نام او با نام پدربزرگ خود یکی بود، زیرا که نام هایی مانند عبدالرحمن معمولا توسط حاکمان مسلمان در عصر دِماک مورد استفاده قرار می گرفت. خود سنن کالیجاگا به عنوان پسر دوک توبان از نام شاهزاده عبدالرحمن استفاده می کرد. آنچه قابل اطمینان است این است که تمام منابع به این اشاره دارند که پدر رادن شهید سنن کالیجاگا، آریا ویلاتیکتا دوک توبان با نام اصلی عبد الشُّکور بود که با شاهزاده دختر ناوانگاروم (Nawangarum) ازدواج کرد و پسری به نام رادن شهید سنن کالیجاگا از آن ازدواج متولد شد، همانطور در کرونیکل دِماک، پوپوه سوم در این خصوص ذکر شده است.
نام و لقب های سنن کالیجاگا
- رادن شهید یا سعید کوکاجایا شیخ مِلایا رادن عبدالرحمن
- شاهزاده توبان کی دالانگ (عروسک خیمه شب باز) سیدا برانگتی
- کی دالانگ کومِندونگ کی اونِهان
تحصیلات و فعالیت های علمی سنن کالیجاگا
داستان اولیه از چهره ای که بعدها به عنوان سنن کالیجاگا شناخته شد، با داستان دوران جوانانی او که با بزهکاری و فعالیت های نفرت انگیز مانند قمار، شراب و سرقت همراه داشت، و رانده شدن او توسط پدر و مادر به دلیل خجالت از رفتار پسرشان، آغاز می گردد. با این حال، با اخراج از خانه، به مرد خوبی تبدیل نشد، حتی بیشتر شرارت می کرد و به عنوان سارق مسلح معروف شد که ناآرامی در جنگل جاتی سارِی ایجاد کرده و باعث ترس همه گردید. تاریخنگاری ولی سانا، دوران جوانانی سنن کالیجاگا را که از نام رادن شهید استفاده می کرد، با بزهکاری های فراوان تعریف کرده است.
با بزهکاری غیر معمول و تبدیل شدن به دزد مسلح که برای کشتن دریغ نمی کرد، رادن شهید به عنوان لُکاجایا شناخته شد. با این حال، به دلیل تبلیغ سنن بونانگ که هنگامی که می خواست از او دزدی کند، توانست قدرت فوق العاده و فرا طبیعی را با تبدیل یک میوه نخل به طلا، نشان دهد، رادن شهید توبه کرد و در تلاش برای رسیدن به یک انسان بزرگ و شریف بود، تا جایی که به یکی از اعضای اولیای نه گانه (ولی سونگو) تبدیل گردید.
خود عنوان لُکاجایا (Lokajaya) معنای "حاکم منطقه" را از کلمه "Loka" یعنی مکان، محل، منطقه و Jaya یعنی پیروز، حاکم می دهد. از یک سو، نام لُکاجایا را می توان با نمادهای متعلق به تانتریسم تفسیر کرد، چرا که عنوان لُکاجایا با فرمانروای زمین، رهبر دایره چاکرا که معمولا توسط پیروان آموزه بایراوا – تانترا استفاده می شود، هم معنی می باشد. اگر این فرض درست باشد، پس عنوان لُکاجایا با کالیجاگا (Kalijaga) ارتباط مناسب تری دارد. زیرا که کالیجاگا نام یکی از سه معبد یا محل اصلی قربانی در سواحل شمال جاوه بود که عبارتند از کالیتانگی (Kalitangi) در گرسیک جاوه شرقی، کالیوُنگو (Kaliwungu) در کِندال جاوه میانی و کالیجاگا در چیربون جاوه غربی. همه آنها معنی "خدای بیدار رودخانه" دارند. این بدان معناست که داستان در پشت نام لُکاجایا و کالیجاگا، با داستان سفر سنن کالیجاگا برای همراهی شیخ سیتی جِنار به مکان های مختلف در جاوه به منظور تهیه "پادزهر" از قدرت معابد و محل های مراسم پرستش خدای رودخانه زمین، ارتباط منطقی تری دارد.
علاوه بر نام لُکاجایا و رادن شهید، سنن کالیجاگا در ابتدا نیز با نام شیخ مالایا نامیده شده بود. تاریخنگاری ولی سانا توضیح داده است که نام شیخ مالایا مورد استفاده سنن کالیجاگا، مربوط به این واقعیت است که او پسر تومِنگونگ مِلایاکوسوما در منطقه جِپارا بود. تومِنگونگ مِلایاکوسوما در ابتدا یک غریبه از سرزمین باد بود که به جاوه آمد و به عنوان دوک توبان توسط پادشاه براویجایا منصوب شد، بنابراین از نام ویلاتیکتا استفاده می کرد.
در تاریخنگاری کاندانینگ رینگیت پوروا (Kandhaning Ringgit Purwa) آمده است ، زمانی که سنن کالیجاگا می خواست اجازه برای انجام فریضه حج را بگیرد، ولی سنن بونانگ از او درخواست کرد که او ابتدا باید عبادت ظاهری بر اساس ادله قرآن و حدیث را انجام دهد.
اما هنگامی که به جزیره پینانگ رسید، سنن کالیجاگا با مولانا مغربی ملاقات کرد که از او خواسته به جاوه بازگردد، چرا که ساخت مساجد برای توسعه تبلیغ دین مبین اسلام از صرف دیدن مکه ساخته شده حضرت ابراهیم بهتر به نظر می رسید.
در همین حال، همانند سنن بونانگ که در محیط خانواده مادر خود از خانواده دوک توبان تربیت شده بود، سنن کالیجاگا نیز فرهنگ و هنر جاوه را آموخت که بر ادبیات جاوه، علم نجوم و تقویم کشاورزی و ماهیگیری از خانواده خود و به خصوص از سنن بونانگ تسلط پیدا کرد.
حرکت تبلیغی سنن کالیجاگا
در وقایع دِماک آمده است که رادن شهید، پسر دوک ویلاتیکتا تبلیغ خود را برای اسلام آوردن مردم منطقه ایندرامایو و پامانوکان در چیربون، دقیقا در روستای کالیجاگا آغاز کرد.
پس از یک تبلیغ طولانی، سپس رادن شهید به انجام سلوک معنوی با خلوت در جزیره اوپیه پرداخت.
پس از به پایان رسیدن خلوت به مدت سه ماه و ده روز، سلوک معنوی و مناجات رادن شهید مورد قبول پروردگار واقع شد و به عنوان ولی الله با لقب سنن کالیجاگا منصوب گردید. بسیاری از مردم به پیروان او تبدیل گشته و به بندگی خداوند می پرداختند.
کرونیکل چیربون روایت کرده است که سنن کالیجاگا برای چندین سال در روستای کالیجاگا که ابتدا لباس نظافتچی مسجد سانگ چیپتا راسا را پوشید، سکونت گزید. در همان مسجد بود که سنن کالیجاگا با سنن گونونگ جاتی ملاقات کرد که پس از آن سنن کالیجاگا را به عقد خواهر خود به نام سیتی زینب درآورد. سیتی زینب، همسر سنن کالیجاگا، بنا به منبع مورد اعتماد پیروان طریقت اکملیه که توسط آگوس سونیوتو در "Suluk Malang Sungsang" (سولوک مالانگ بریچ)، (2004 – 2005)، نوشته شده است، در واقع دختر شیخ داتوک عبدالجلیل مشهور به نام شیخ لِماه اَبَنگ یا شیخ سیتی جنار بود. ثمره آن ازدواج با سنن کالیجاگا، یک پسر به نام واتیسوارا معروف به سنن پانگونگ و یک دختر دوقلو به نام های واتیسواری و ملکه چامپا بود.
وقایع دِماک حکایت کرده است که سنن کالیجاگا در چیربون صاحب سه فرزند (یک پسر به نام رادن سانگید (Raden Sangit) و دو دختر به نام دِوی رقیه و دِوی رفیعه) بود.
در انجام تبلیغ اسلام، سنن کالیجاگا دوست می داشت خود را در لباس مبدل پنهان کرده و ضعف خود را برای مخفی کردن برتری ها و دارایی های خود نشان دهد. و حتی در اکثر موارد، سنن کالیجاگا کأنّه عمدا اقدام به رفتار غیر اخلاقی برای مخفی کردن پرهیزکاری بالای خود نمود، همانطور که در "تاریخ بانتن" که توسط حسین جایادینینگرات در "بررسی انتقادی در خصوص تاریخ بانتن" (1983) نقل شده، ذکر شده است.
همانند اولیای دیگر، در تبلیغ، سنن کالیجاگا اغلب اسلام را به مردم از طریق یک نمایش عروسکی مورد علاقه آنها که هنوز به اعتقادات دین قدیمی خویش پایبند بودند، معرفی می کرد. با یک توانایی شگفت انگیز به عنوان خیمه شب بازی که مهارت بازی آن را داشت، سنن کالیجاگا در مدت تبلیغ در بخش غربی از جاوه نزد مردم آنجا به عنوان خیمه شب باز با نام های مستعار مختلف مانند سیدا برانگتی، بِنکوک، کومِندونگ و اونِهان شناخته می شد. فعالیت های تبلیغی سنن کالیجاگا با استفاده از عملکرد رقص ماسک و عروسک از یک مکان به مکان دیگر در کرونیکل چیربون ذکر شده است.
از کرونیکل چیربون معلوم شده است که در مدتی که نقش خیمه شب باز را در مکان های مختلف ایفا می کرد، سنن کالیجاگا گاهی اوقات به خیمه شب باز شعری و زمان دیگر به خیمه شب باز عروسکی تبدیل می شد. سنن کالیجاگا دور مناطق پاجاجاران و ماجاپاهیت می گردید. هر که می خواست عروسک خیمه شب بازی توسط سنن کالیجاگا برگزار گردد، نیاز به پرداخت پول نبود، ولی خواندن دو کلمه شهادت برای آن کفایت می کرد. بنابراین، با این روش بود که اسلام به سرعت گسترش می یافت.
در میان نقش های اصلی عروسک بازی که به طور معمول از دو منظومه بزرگ حماسی رامایانا و مهاباراتا گرفته می شد، یکی از محبوب ترین جامعه، نقش دیو[1] روچی (Dewa Ruci) بود. داستان عروسک بازی با نقش دیو روچی، سفر معنوی شخصیتی به نام بیما برای جستجوی حقیقت تحت هدایت بِگاوان[2] درونا (Begawan Drona) تا دیدار با دیو روچی را تعریف کرده است. سنن کالیجاگا به این شناخته می شد که مطالب معنوی را بر اساس آموزه های تصوف (عرفان) در بازی عروسک خیمه شب بازی دیو روچی بسیار عمیق ارائه می کرد. و این سبب شهرت و دوست داشتنی او نزد مردم از طبقات مختلف شد. و حتی نه تنها به بازی عروسک به عنوان یک عروسک خیمه شب باز، ایفای نقش می کرد، بلکه به اصلاح أشکال عروسک خیمه شب بازی می پرداخت. این عروسک ها قبلا تصویر انسان را داشت و توسط سنن کالیجاگا به یک تصویر تزئینی با شکلی غیر متناسب با بدن انسان تبدیل گردید.
علاوه بر این، سنن کالیجاگا همچنین شخصیت های قدیمی مانند سِمار، گارِنگ، پِتروک، باگونگ، تُگُگ و بیلونگ را به عنوان خادمان شوالیه ها که بیش از خدایان قدرت داشتند، ارائه کرد.
در داستان اصلی رامایانا و مهاباراتا، شخصیت های خادمان شوالیه سِمار به همراه چهار پسرش موجود نمی باشد. تعدادی از نقش های عروسک مانند دیو روچی، سِمار، پِتروک، موستاکاوِنی، دیو سرانی، پاندو بِرگولا و ویسانگِنی از ابتکارات اولیای نه گاه (ولی سونگو)، به ویژه سنن کالیجاگا شناخته شده است.
نقش بزرگ ولی سونگو، به ویژه سنن کالیجاگا در ایجاد نوآوری عروسک خیمه شب بازی از یک فرم ساده با تصاویر به شکل انسان بر روی کاغذ، ابزار موسیقی همراه، آهنگ ها، اشعار آن به شکل کنونی آن، یک سهم به سزایی در روند توسعه فرهنگ و هنر نوسانتارا محسوب می شد.
پیگود (Th.G.Th. Pigeaud) در "Javaasche Volkvertoningen. Bijdrage tot de Beschrijving van Land en Volk" (1938)، اظهار داشت که ادعا به اینکه عروسک خیمه شب بازی به عنوان یک بازی جداگانه از قدیم الایام وجود داشته و سپس با محتوای عرفان اسلامی پر می شد، درست نیست. چرا که همه می دانند که اخبار مربوط به اولیای مروج اسلام گزارش داده است که آنها بودند که نقش مهمی را در هدف نمایش عروسکی در شکل فعلی آن می دادند. و این بدان معنی است که نمایش عروسکی پوروا (قدیمی ترین عروسک خیمه شب بازی) واقعاً از نوآوری های ولی سونگو، به ویژه سنن کالیجاگا در ایجاد اصلاح این هنر به طور کلی بود.
در فال متعلق به کیایی حاجی رادن محمد عدنان آمده است که همانطور که سنن بونانگ به تکمیل ارکستر و آهنگسازی ریتم موسیقی می پرداخت، سنن کالیجاگا نیز آهنگ ها را ایجاد و ریتم آن را که قبلا توسط سنن بونانگ انجام شده بود، کامل می کرد.
در میان آهنگ های مشهوری که سنن کالیجاگا ایجاد کرد و مورد علاقه و حفظ جامعه جاوه شده است، آهنگ “Rumeksa Ing Wengi”(بیداری در شب) است که به شرح ذیل بود:
یک آواز "شب بیداری" وجود دارد که باعث قوی شدن و سالم ماندن و آزاد گشتن از همه بیماری ها می شود. از هر گونه فاجعه و مصیبت رهایی پیدا می گردد. اجنه و شیطان نیز به آن گرایش پیدا نمی کنند. انواع سحر و جادو جرأت ندارند، چه به رفتار سوء برسد. افسون کنار می رود. آتش به آب تبدیل می شود. دزد نیز از من دوری می کند و تمام خطرها از بین می رود.
تمام بیماری ها به جاهای خود بر می گردد. همه آفات با یک نگاه عاشقانه دور می رود. تمام سلاح ها موثر نیست. همانند سقوط پنبه به آهن می ماند. تمام سم ها اثر نمی گذارد. حیوانات وحشی به حیوانات اهلی تبدیل می گردد. درخت جادویی، زمین خالی از سکنه، سوراخ تشی، غار، زمین شیب دار و لانه طاووس.
قفس تمام کرگدن ها. اگر چه سنگ ها و دریا خشک شده باشد. در پایان همه به سلامتی می رسد. چرا که بدن سالم دارد و در احاطه حوریان است و فرشتگان محافظت می کنند و تمام رسولان در پناه خدا قرار دارند.
قلب آدم پیامبر و مغز شیث پیامبر دارم، کلام من موسوی است، نفس من حضرت عیسای نجیب است، یعقوب نبی گوش من است، حضرت داود صدای من می شود، حضرت ابراهیم روح و زندگی خویش است، نیرو و قدرت سلیمان نبی دارم، یوسف پیامبر و حضرت ادریس ظاهر خویش می شود، علی پوست من است، ابوبکر خون خویش می باشد، عمر گوشت من است و عثمان مانند استخوان می ماند.
مغز استخوان خویش، بانوی گرامی فاطمه است. سیتی فاطمه قدرت بدن من است. بعد، ایوب پیامبر در روده من قرار دارد. نوح در قلب من می تپد. یونس پیامبر در مغز من مستقر است. چشم من پیامبر اکرم (ص) است. چهره خویش، فرستاده خدا در سایه آدم و حوا می باشد. پس، تمام رسولان کامل شده اند که به یک بدن تشبیه می شود.
"بیدار شو" (Lir Ilir = لیر ایلیر) نام یکی از آثار سنن کالیجاگا می باشد که در عین سادگی، محتوای تعالیم معنوی دارد و بسیار مورد حفظ جامعه جاوه شده است. و ترجمه آن به شرح زیر است:
بلند شو، بلند شو! که آنچه که کاشته شده است، در حال شکوفایی است
آنقدر سبز شده است که همانند عروس می ماند
ای چوپان، ای چوپان! به درخت ستاره بالا برو!
هر چه لغزنده و سخت باشد، برای شستن لباس باز هم بالا برو
لباس تو، لباس خود که از کنار پاره شده است
بدوز، تعمیر کن، برای به خدمت رسیدن در وقت عصر (بعد از ظهر)
تا زمانی که ماه روشن بود، تا زمانی که بسیاری از وقت آزاد وجود داشت
فریاد آره را بزن!
در میان ولی سونگو، تنها سنن کالیجاگا بود که دامنه تبلیغ گسترده تر و تاثیر بیشتری در جامعه داشت. زیرا که علاوه بر مبلغ از یک مکان به مکان دیگر با نقش عروسک باز، آهنگساز، قصه گوی سیار، رقصنده ماسک، طراح لباس، طراح ابزار کشاورزی، مشاور سلطان و محافظ معنوی حاکمان منطقه، سنن کالیجاگا نیز به عنوان یک معلم روحانی شناخته می شد که طریقت شطاریه از سنن بونانگ و در عین حال طریقت اکملیه از شیخ سیتی جِنار را تعلیم می داد و تا به حال هم توسط پیروان آن در مکان های مختلف مجمع الجزایر نوسانتارا انجام می پذیرد.
درس طریقت در قالب سلوک و رفتار معنوی که به مجاهده، مراقبه و مشاهده یاد می شود، توسط سنن کالیجاگا، چه در مجلس خصوصی و چه عمومی، به صورت حکیمانه ارائه داده می شد. درس های خصوصی را که مناسب مجلس طریقت بود، به شاگردان معنوی خود می آموخت. در همین حال، درس های عمومی از طریق تبیین بعد باطنی داستان های رمزی در اجرای نمایش عروسکی ارائه می شد که جذابیت و لذت خاص خود را برای مردم در تماشای نمایش خیمه شب بازی سنن کالیجاگا به همراه آورد.
در نمایش بازی عروسکی با نقش اصلی دیو روچی مثلا، سنن کالیجاگا این را به تصویر کشید که چگونه شخصیت به نام بیما که مرکز باد را دنبال می کرد، با دیو روچی که بدن کوتوله به اندازه انگشت شست داشت، اما بیما توانست وارد بدن او گردد، ملاقات نمود. در طول اقامت خود در بدن دیو روچی، بیما شاهد برگزاری ابعاد شگفت انگیز جهان معنوی شد که در آن سنن کالیجاگا به گفتگو و در عین حال تک گویی با استفاده از شخصیت بیما و به ارائه مطالب معنوی خیره کننده در محضر بیما پرداخت.ارائه عمومی تجربه معنوی در اجرای نمایش بازی عروسکی، نیز توسط سنن کالیجاگا به شاگردان خویش صورت می گرفت. اگر چه شباهت داستانی میان آن دو وجود داشت، اما در ارائه خصوصی، به شاگردان می گفت که شخصیت معنوی دیو روچی در واقع حضرت خضر پیامبر است که در سفر معنوی شاگردان (سالکان) یافت خواهد شد. زیرا که آنچه که ارائه شد، از تجربیات خود شیخ مالایا (سنن کالیجاگا) هنگام ورود به ابعاد جهانی غیر جهان طبیعی بود. ارائه خصوصی درس طریقت در نسخه "Suluk Linglung" (سلوک خیرگی) آمده است.
در بخشی از این سرود، شیخ مالایا توضیح داد که چگونه خضر پیامبر (ع) تردید خود را برای ورود به بدن پیامبر (ص) که شامل جهان هستی است، کاهش داد و این امر باعث ترس شیخ مالایا شد. سپس شیخ مالایا از طریق گوش به خضر پیامبر وارد شد و اقیانوس پهناور بدون لبه (دریای وجود) را تماشا کرد. چیزی مشهود نبود، همه وسیع و نامحدود آشکار شد و جهت نامشخص بود که شیخ مالایا گیج شد. خضر یاد آوری می کرد که شیخ مالایا به گیجی نرود. و ناگهان، خضر پیامبر مانند نور روشن خورشید شد که البته در ابعاد دیگر جهان غیر از جهان طبیعی قرار داشت.
ابیات بعدی در سلوک خیرگی، چهار نوع از نور (سیاه، قرمز، زرد و سفید) را با معانی آن توصیف کرده است که شیخ مالایا آن را در ذات خضر پیامبر (ع) مشاهده نمود.
خضر پیامبر (ع) در این ابیات سلوک خیرگی، معانی نور سیاه، قرمز و زرد مورد شهادت شیخ مالایا را توضیح داد که آن نورها عبارتند از انعکاس قلب انسان که مانع او برای رسیدن به خدا می شود.
نور سیاه تمایل به خشم، بیماری قلب، گستاخی و ستم کورکورانه دارد که مسیر فضیلت می بندد. نور قرمز عبارت است از پرتو اشتهای غیر مطلوب، منبع تمام خواسته ها، احساساتی برای رسیدن به هدف، به طوری که سرمایه قلب پاک و صاف برای پایان زندگی خوب را از بین می برد. نور زرد پتانسیل آن را دارد که مانع ظهور تفکر خوب شود و به آسیب رسانی، رها کردن و کشیدن به آستانه نابودی تمایل ورزد. در حالی که نور سفید، قلب پاک، مطمئن و آرامش بخش است. هر کس که می خواهد همیشه به خدا نزدیک گردد، همیشه باید در حال آماده باش برای مبارزه با سه شهوت شیطانی باشد تا نور سفید به پیروزی برسد.
در طریقت اکملیه که آموزه های سنن کالیجاگا را یاد می دهد، قسمت هایی از ابیات سلوک خیرگی با اصطلاحات فنی علوم تصوف (عرفان) محکم معنی داده می شود. به عنوان مثال، نور سیاه که از قلب سیاه سرچشمه می گیرد به نفس لوّامه تفسیر می شود. نور قرمز ناشی از قلب قرمز را نفس امّاره می دانند. نور زرد ناشی از قلب زرد را نفس سُفلیه برابر می کنند. به همین ترتیب، مراد از نور سفید نشأت گرفته از قلب سفید نزد آنها نفس مطمئنه است.
اوج سفر معنوی شگفت انگیز شیخ مالایا در نفس حضرت خضر پیامبر (ع)، به صورت عمیق در سلوک خیرگی توصیف شده است که چهار نوع از نور مزبور به یک تابش نور هشت رنگ بسیار روشن مانند جواهر درخشان تبدیل شده است. این بود حقیقت عالم صغیر ذات انسان نسبت به عالم کبیر جهان که کل جهان در وجود انسان منعکس شده است. همه انوار چهارگانه (سیاه، قرمز، زرد و سفید) با هم در یک وجود، نه مرد و نه زن متحد گردیده است.
هنگامی که شیخ مالایا پرسید که آیا آن نور تابان مانند یک دایره رنگین کمان، وجود ذات مطلوب و موجود حقیقی می باشد؟ گفته شد که خضر پاسخ داد که آن نور نیست! چرا که ذات مطلوب دیده نمی شود، نه شکل دارد و نه رنگ، به شکل خط نیست، ملموس حس بینایی نمی باشد، مکان ندارد، قابل درک از صاحبان بصیرت است که تنها در قالب تجلی او در عالم مشاهده می کنند، ملموس حواس نخواهد بود.
همچنین می توانیم آموزه های سنن کالیجاگای ثبت شده در سلوک خیرگی را در "Boekoe Siti Djenar Ingkang Toelen" (کتاب اصلی سیتی جِنار) منتشر شده تان کون سوی (Tan Khoen Swie)، 1931، به صورت مختصر تر پیدا کنیم.
بر اساس توضیحات فوق، می توان نتیجه گرفت که حرکت تبلیغی سنن کالیجاگا دارای یک دامنه بسیار وسیع بود. سنن کالیجاگا نه تنها در زمینه آموزش و پرورش کودکان از طریق آهنگ ها و بازی های کودکانه کار می کرد، بلکه به انجام فعالیت های آموزشی برای بزرگسالان از طریق آهنگ ها و اشعار سنتی شامل دعا و مناجات، داستان های عروسکی هماهنگ شده با آموزه های اسلامی، کارگاه آموزشی برای تهیه ابزار کشاورزی و لباس مناسب برای جامعه اسلامی در جاوه، آموزش سیاست و کشورداری خوب و صحیح برای حاکمان و مقامات دولت، تشکیل ارزش های اجتماعی اخلاقی برگرفته از آموزه های اسلامی و تربیت معنوی ناشی از علم تصوف (عرفان)، می پرداخت.
از آنجا که سنن کالیجاگا دامنه گسترده ای در زمینه های مختلف کار می کرد، لذا، اجتناب ناپذیر است که این شخصیت از توبان، داستان های افسانه ای در مکان های مختلف در جاوه، مانند داستان سنن کالیجاگا با کی آگِنگ پاندان آرانگ (دومین دوک شهر سِمارانگ که پس از مشاهده کرامات سنن کالیجاگا به او شاگردی کرد)، سنن کالیجاگا با ستون اصلی از تراشه های چوب در ساخت مسجد دِماک، سنن کالیجاگا به عنوان جوان لوکاجایا که دزد و مزاحم بود و از قانون موجود اطاعت نمی کرد، سنن کالیجاگا در حالت خلوت در کنار رودخانه، سنن کالیجاگا به عنوان عروسک خیمه شب باز با انواع آن، سنن کالیجاگا با طراحی شهری حکومت اسلامی، سنن کالیجاگا و اسلام آوردن پادشاه ماجاپاهیت اعلیحضرت براویجایا و غیره را، پر کرده است.
داستان های مختلف در مورد کرامت سنن کالیجاگا در تاریخنگاری ها و همچنین در روایت های شفاهی مردم جاوه پراکنده است. و حتی کرامات سنن کالیجاگا به ارث پسر خود به نام سنن پانگونگ رسید.
هیچ یک از پرونده نسخه های خطی تاریخنگاری که درگذشت سنن کالیجاگا را مشخص کرده است، وجود ندارد. آنچه که به ثبت رسیده است این است که این ولی برجسته در منطقه به نام کادیلانگو (Kadilangu) در نزدیکی شهر دِماک درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. سنن کالیجاگا در روایتی به یک ولی مسن به تصویر کشیده شد و تغییراتی در او از زمان پایان ماجاپاهیت، دِماک، پاجانگ تا آغاز دوره ماتارام به وجود آمد. سنن کالیجاگا را به عنوان محافظ پادشاهی ماتارام می دانستند. پسر سنن کالیجاگا به نام سنن آدی، مشاور معنوی اعلیحضرت سِناپاتی (Panembahan Senapati)، نخستین حاکم ماتارام شد.
امروز، در مناطق روستایی از جاوه، شخصیت سنن کالیجاگا به قبله و الگوی جامعه سنتی مسلمان تبدیل شده است که نه تنها آرامگاه او را گرامی می دانند، بلکه میراث ارزش های فرهنگی هنری و آموزه های معنوی (طریقت) او را حفظ می کنند.
[1] موجود خیرخواه خارج از جهان مادی منطور است (مترجم).
[2] زاهد گوشه نیشن (مترجم).
[3] این شعر آهنگ بازی کودکانه حاوی مفاهیم دینی است. و اما مراد آن به این شرح است که از ما خواسته شده است که از رکود و اوضاع نامطلوب بیدار شویم و به تقویت ایمان و مبارزه برای به دست آوردن سعادت و شادی همانند عروس شاد بیشتر بپردازیم.
سپس از چوپان خواست که میوه ستاره را که تشبیه از امر به نماز پنج گانه می باشد، بگیرد. با تمام قدرت برای انجام دستورات تلاش بکنیم و از هر گونه موانع و خطرات جهت اجرای آن عبور کنیم. اگر چه مانند لباس های سوراخ و پاره شده اینجا و آنجا هستیم، اما باید خود را بسازیم و ایمان و تقوای خویش را تقویت نماییم تا آمادگی همیشگی برای اجابت دعوت الهی داشته باشیم. (مترجم)
نظر شما