فصل پنجم
شخصیت های ولی سونگو
سنن گونونگ جاتی (Sunan Gunung Jati)
گذری از سنن گونونگ جاتی
سنن گونونگ جاتی فرزند سلطان هود، حاکم در قلمرو بنی اسرائیل، از خاک مصر است. سلاطین بانتن (Banten) و چیربون (Cirebon) از فرزندان سنن گونونگ جاتی بودند. استراتژی تبلیغ مورد اجرای او تقویت موقعیت سیاسی و همچنین گسترش و توسعه روابط با شخصیت های با نفوذ در چیربون، بانتن و دِماک (Demak) از طریق ازدواج بود. علاوه بر این، نیروها را با بسیج کردن شخصیت های شناخته شده و دارای قدرت فوق العاده و برتری جمع می کرد.
سنن گونونگ جاتی
آرامگاه سنن گونونگ جاتی در کوه سِمبونگ (Sembung) در روستای آستانه (Astana)، منطقه شمال چیربون واقع شده است. همانند آرامگاه های سایر ولی سونگو، آرامگاه سنن گونونگ جاتی در داخل گنبد مجاور آرامگاه فتَحِ الله، شریفه مداعم، خانم بزرگ گِدِنگ سِمبونگ، خانم بزرگ مَس تِپاساری، شاهزاده دِپاتی چَربون اول، شاهزاده جایالِلانا، شاهزاده پاساریان، ملکه مَس نیاوا (Nyawa) و شاهزاده سِدِنگ لِمپِر، جای دارد. در خارج از گنبد، دو آرامگاه از نزدیکان سنن گونونگ جاتی، یعنی شاهزاده چاکرابُوانا، پدر زن و خانم انیی اونگ تین (Nyi Ong Tien)، همسر خویش موجود است.
بر خلاف سایر مقبره های مقدس ولی سونگو که زائران می توانند نزدیک مقبره به زیارت بپردازند، به آرامگاه سنن گونونگ جاتی نمی توانند به طور مستقیم زیارت کنند، چرا که منطقه آن در سطح نهم قرار دارد که هر سطح با نه دروازه متصل شده است. نه دروازه نام متفاوتی دارند که عبارتند از دروازه درب گاپورا (ورودی)، درب کراپیاک ( Krapyakبه معنی پارک، طبیعت برای شکار)، درب پاسوجودن (Pasujudan به معنی محل سجده)، درب رتناکومالا (Ratnakomala) درب جینِم (Jinem)، درب راراروگا (Rararoga)، درب کاچا (Kaca به معنی شیشه)، درب باچِم (Bacem) و آخرین درب تِراتای (Teratai به معنی لوتوس) که درب برای ورود به محل قبر سنن گونونگ جاتی می باشد. به زائران این اجازه داده شده است که تنها تا درب سوم، یعنی درب پاسوجودن یا سِلا ماتانگکِپ زیارت کنند.
اصل و نسب سنن گونونگ جاتی
در نسخه نویسه گردانی و ترجمه شده توسط امّان وحیو (Amman N. Wahyu) تحت عنوان "Sajarah Wali" (تاریخچه ولی) آمده است که شریف هدایت الله که به سنن گونونگ جاتی شهرت پیدا کرد، فرزند سلطان هود، حاکم سرزمین بنی اسرائیل و خانم بزرگ رارا سانتانگ (Nyi Rara Santang) بود. سلطان هود فرزند پادشاه اُدهارا (Odhara)، پادشاه مصر فرزند جمادی الکبیر، پادشاه بزرگ در سرزمین قسوی فرزند زین الکبیر فرزند زین العابدین فرزند حسین بن علی بن ابی طالب با حضرت فاطمه بنت محمد (ص) می باشد.
در نسخه چاریتا پورواکا چاروبان ناگاری (Carita Purwaka Caruban Nagari) ذکر شده است که پدر سنن گونونگ جاتی، سلطان محمود که شریف عبدالله نام داشت، فرزند علی نور العالم از بنی هاشم نسل اسماعیل بود که در اسماعیلیه در سرزمین مصر حکومت می کرد و قلمرو آن به فلسطین محل اقامت بنی اسرائیل رسید. در خصوص ازدواج شریف عبدالله با خانم بزرگ رارا سانتانگ که بعدها تغییر اسم به شریفه مداعم کرد، تا هنگام تولد نوزاد شریف هدایت الله در "چاریتا پورواکا چاروبان ناگاری" ارائه شده است.
در نسخه کِرتابومی (Kerthabumi) که مرجع "وقایع پورواکا چاروبان ناگاری" است، همچنین آمده است که شریف هدایت الله که به سنن گونونگ جاتی مشهور است، اصلیت پدر و مادرش مصری و دقیقا" در اسماعیلیه بود که بر بنی اسرائیل در فلسطین حکومت می کرد. جالب است که برادر کوچکتر پادشاه مصر، نخست وزیر به نام انکاجوترا (Unkajutra) بود که این نام غیر عربی می باشد، بلکه به نام عبری از کِلان جوترا (klan Jutra) یا جترو (Jethro) نزدیک تر است.
نقل شده است که پس از دو سال از تولد شریف هدایت الله، خانم بزرگ لارا سانتانگ دوباره باردار شد و دومین پسر را به نام شریف نورالله به دنیا آورد. چندی نگذشت، شریف عبدالله، شوهرش درگذشت و جایگاه او به عنوان پادشاه به انکاجوترا برادرش ملقب به پادشاه اُنکاه رسید.
بر اساس منبع "تاریخچه ولی"، ناگارا کرتابومی، وقایع پورواکا چاروبان ناگاری، کرونیکل چیربون، تاریخچه بانتن رانته رانته (Rante-rante)، تاریخچه بانتن معلوم شد که اجداد شریف هدایت الله مشهور به سنن گونونگ جاتی از مصر از نسل سلطان هود پادشاه بنی اسرائیل بود که به حضرت محمد از طریق زین الکبیر پسر زین العابدین پسر امام حسین پسر فاطمه بنت محمد رسید.
در همین حال، از بررسی سید محمد نقیب العطاس (۲۰۱۱) از منبع "شجره پادشاهان چیربون" کشف شده سید سلیم بن احمد بن جندان در سال ۱۹۳۳ از آرشیو کاخ سلطان چیربون با محتوای شجره نامه پادشاهان چیربون که نسخه آن به نقلی از سلطان کاسِپوهان محمد شمس الدین به دست آمده و با نسخه خطی متعلق به کیایی محمد صالح چیربون، کیایی عباس چیلِدوک چیربون شاهزاده احمد کوبنگ چیربون، شاهزاده زین العاشقین چیربون و کیایی عبدالحلیم ماجا لینگا چیربون مقایسه شده است، نتیجه گیری شده است که اصل و نسب شریف هدایت الله سنن گونونگ جاتی فشار از طریق اجداد خود از مصر نبود، ولی از حضرموت بود که از شخصی به نام محمد صاحب مرباط به حضرت محمد می رسید. سید سلیم بن جندان که نسخه های چیربون را مورد مطالعه قرار داد، بر این باور بود که مولانا سلطان هدایت الله فرزند مولانا امیر عبدالله فرزند مولانا سید نور العالم فرزند مولانا جمال الدین حسین بود که اصل و نسب آن به بالا به مولانا المعظم محمد صاحب مرباط می رسید.
اگر شجره نامه با منبع اسکریپت "شجره پادشاهان چیربون" متعلق به سید سلیم بن احمد بن جندان، معتبر و درست باشد، پس شریف هدایت الله سنن گونونگ جاتی ارتباط شجره نامه ای با شخصیت های ولی سونگو، پادشاهان پالمبانگ، پادشاهان میندانائو، پادشاهان مالاکا و سلاطین برونئی داشته که بنا به منابع تألیف شده توسط افرادی از حضرموت، از نوادگان مولانا محمد صاحب مِرباط بوده است. از شجره نامه پالمبانگ، بانتِن و گرسیک که مورد تأیید شجره نامه بنی علوی از حضرموت است، معلوم شد که ابراهیم زین الدین الاکبر، پسر ارشد جمال الدین، از نوادگان محمد صاحب مِرباط از طریق پسرش به نام علوی بود. سید محمد نقیب العطاس، زین الدین الاکبر را همان شخصیت معروف به شریف اولیاء شناسایی نمود. این شجره نامه همچنین نشان می دهد که یکی از شش برادر زین الدین الاکبر به نام زین العالم برکت، پدر ملک ابراهیم که آرامگاه او در گرسیک به سال ۸۲۲ هـ (۱۴۱۹ م) واقع شده است، بوده است.
با استفاده از شجره نامه متعلق به سید علی بن جعفر السقاف که به شجره نامه حضرمی شناخته شده است و دارای لیست اسامی از نسل حضرموت ساکن اندونزی، از جمله لیست شجره نامه معروف به شجره نامه پادشاهان پالمبانگ است، سید محمد نقیب العطاس(۲۰۱۱) به این نتیجه رسید که شجره نامه اصلی حاکمان پالمبانگ به همراه نسل آنها با شجره نامه حضرت محمد ارتباط دارد و در پیوند زنی شجره نامه، با فرزندان رهبران قریش مانند خلیفه ابوبکر، عمر، عثمان، علی و عباس مرتبط است. اما نسل حضرت محمد از طریق امام حسین تا به امام محمد صاحب مِرباط و فرزندان او متصل است که اسلام را در جزایر مالایی گسترش داده و به پادشاهان مسلمان آنجا تبدیل شدند.
همانطور که شجره نامه پادشاهان چیربون و پادشاهان پالمبانگ که به شخصیت محمد صاحب مِرباط بر می گردد، سید محمد نقیب العطاس که از منبع شجره نامه حضرمی استفاده کرده است، این نتیجه گیری را دارد که شجره نامه پادشاهان مالاکا، برونئی، میندانائو و پادشاهان گرسیک از فرزندان سنن گیری، به حضرت محمد (ص) از طریق امام حسین از طریق امام محمد صاحب مِرباط رسید. با توجه به شجره نامه معروف به شجره نامه حضرمی، ظاهرا" در خصوص اصل و نسب و شجره نامه شریف هدایت الله به پژوهش مجدد نیاز دارد تا به طور قطعی و مطمئن این را بتوانیم به اثبات برسانیم که آیا اصل و نسب اجداد شخصیت مروج اسلام مشهور به سنن گونونگ جاتی از مصر بوده است یا حضرموت؟
تحصیل و فعالیت های علمی سنن گونونگ جاتی
داستان تحصیل شریف هدایت با قصه های غیر ممکنی که برای دانستن حقیقت تاریخی آن نیاز به تفسیر است. در "تاریخچه ولی" آمده است که شریف هدایت نزد شیخ نجمورینی کبری در مکه تلمذ می کرد که طریقت نقشبندیه، طریقت استقایی و طریقت شطاریه را اخذ می نمود و به معرفت رسید که به شریف هدایت نام "مذکور الله" اعطا داده شد. چنین داستانی در پوپوه ششم (Pupuh VI یعنی اشعار سنتی جاوه ششم) در بند ۲۳ تا ۲۶ ذکر شده است.
پس از اینکه به اندازه کافی آموزش دید، شیخ نجمورینی کبری به شریف هدایت دستور داد تا نزد دیگر استاد یعنی شیخ محمد عطاء الله، مرشد طریقت شاذلیه با ملیت اسکندیه (اسکندریه) و مورد تعریف و ستایش مؤمنان برود. شریف هدایت مکه را ترک کرد و به شاذله در شمال جهت یادگیری طریقت شاذلیه به شیخ عطاء الله رفت تا علم ذکر خدا را که به سیگول هیراریا (Sigul Hirarya) و تنارول الترقو (Tanarul Al-Tarqu) یاد می شد، به دست آورد. این رویدادها در تاریخچه ولی در پوپوه هفتم، بیت ۱ تا ۷ آمده است.
پس از فارغ شدن از یادگیری طریقت شاذلیه، شریف هدایت که نام جدید اَرِمَت الله (Arematullah) به او داده شد، از معلم خود دستور گرفت که نزد شیخ داتوک صدیق، معلم معنوی که کسی جز پدر سنن گیری نبود، در سرزمین پاسای شاگردی کند.
حضور شریف هدایت در پاسای مورد استقبال شیخ داتوک محمد صدیق قرار گرفت، سپس طریقت انفسیه را به او تعلیم و نام او را به عبدالجلیل تغییر داد. شریف هدایت از معلم خود در مورد زندگی زاهدانه توضیحاتی خواست که معلم این کلمات را گفت که زهد، رفتار صبرانه، توکل همیشگی بر خدا و شکر دایمی از نعمت های عظیم اوست. همین سه کلمه معلم است که زندگی را پر منفعت برای همه مخلوقات ساخت.
پس از فروغ تحصیلی نزد شیخ محمد صدیق، شریف هدایت از معلم خود برای رفتن به سرزمین جاوه، دقیقا به کاراوانگ (Karawang) امر شد تا با یک ولی به نام شیخ بِنتونگ (Bentong) ملاقات کند. هنگامی که شریف هدایت درخواست شاگردی را مطرح کرد، قضیه بر عکس شد و شیخ بِنتونگ خواهان شاگردی نزد شریف هدایت گردید. سپس شریف هدایت به معلم معروف معنوی به نام شیخ حاجی جوباه (Jubah) راهنمای شد، ولی حاجی جوباه نیز آن را قبول نکرد و در نهایت شیخ حاجی جوباه، قدوس (Kudus)، محل تعلیم معنوی داتوک بارول (Barul) را به شریف هدایت معرفی نمود.
شریف هدایت به قدوس، محل اقامت داتوک بارول که در بالای دریا شناور بود، رفت. سپس شریف هدایت تمایل خود را برای بیعت طریقت جوزیه "ماداماخضر" به داتوک بارول که با شادی او را پذیرفت، ابراز نمود. پس از موفقیت، نام شریف هدایت به وجود الله تبدیل شد.
پس از فراغت از تحصیل، داتوک بارول از شریف هدایت خواست که به آمپل دِنتا برای یادگیری علوم از سنن آمپل برود. شریف هدایت در آمپل دِنتا با استقبال گرم روبرو گردید و با سنن بونانگ، سنن گیری و سنن کالیجاگا پیمان برادری خوانده شد. پس از دریافت کلماتی از سنن آمپل، شریف هدایت پس از آن به عنوان یک معلم در گونونگ جاتی منصوب گردید.
تاریخنگاری پورواکا چاروبن ناگاری (Serat Purwaka Caruban Nagari) به طور مختصر سفر شریف هدایت را برای تحصیل علوم با ترک محل تولد خود در سن بیست سالگی به تصویر کشیده است. روایت شده است که او نزد تعدادی از معلمان با نام های مشابه ذکر شده در اسکریپت "تاریخچه ولی" مانند شیخ تاجمُ الدین الکبرِی (Kubri Tajmuddin)، شیخ عطاء الله شاذلی و سید اسحاق در سرزمین پاسای (که معلم مشهوری در سرزمین بلامبانگان = Blambangan) شاگردی می کرد. بعد از پاسای، شریف هدایت به سرزمین جاوا دویپا (Jawadwipa) رفت و در منطقه بانتن توقف کرد که جمعیت اطراف آن به اسلام گرویدند، زیرا که اسلام در آنجا توسط رادن رحمت سنن آمپل ترویج و تبلیغ شده بود. سفر شریف هدایت برای تحصیل علوم نزد برخی از معلمان تا رسیدن به سنن آمپل و دیدار و همنشینی با اولیاء در تاریخنگاری پورواکا چاروبن ناگاری، پاراگراف ۳۱ – ۳۵ ذکر شده است. این اولیاء وظیفه گسترش اسلام در قلمرو متبوعه خود که اکثریت جمعیت آن هنوز بودایی بودند را به عهده گرفتند.
تبلیغ سنن گونونگ جاتی
اقدام تبلیغی شریف هدایت بر اساس وظایف خود به عنوان یک معلم دین اسلام که بعدها به عضویت اولیاء پیوست، ابتدا در کوه سِمبونگ (Sembung) با استفاده از نام سید کامل انجام شده بود. با کمک حاجی عبدالله ایمان مستعار به شاهزاده چاکرابُوانا، کوو چاروبان، شریف هدایت حوزه ای را راه اندازی کرد و به تعلیم دین اسلام به مردم اطراف می پرداخت و به مولانا جاتی یا شیخ جاتی شناخته شد. طولی نکشید که کی دیپاتی کِلینگ همراه با نود و هشت اسکورت خود پیرو شریف هدایت شدند.
یکی از استراتژی های تبلیغی شریف هدایت در تقویت موقعیت و همچنین گسترش روابط با شخصیت های با نفوذ در منطقه چیربون، استفاده از طریق ازدواج بود که حضرت محمد (ص) و صحابه، نمونه آن را نشان داده بودند. در تاریخنگاری پورواکا چاروبان ناگاری، کرونیکل چیربون، ناگارا کارتابومی، تاریخچه بانتن و وقایع سرزمین سوندا آمده است که شریف هدایت سوسوهونان گونونگ جاتی با کمتر از شش زن به عنوان همسر ازدواج نکرد. نقل شده است که شریف هدایت برای اولین بار با خانم بزرگ بابادان (Nyai Babadan)، دختر کی گِدِنگ بابادان ازدواج کرد که باعث نفوذ وسیعی از کوه سِمبونگ (Sembung) تا منطقه بابادان گردید. با این حال، پیش از اینکه فرزندی عطا شد، روایت شده است که خانم بزرگ بابادان درگذشت.
چاریتا پورواکا چاروبان ناگاری روایت کرد که بنا به اجازه شاهزاده چاکراوُانا، شریف هدایت به عنوان حاکم منطقه در چیربون با لقب سوسوهونان جاتی منصوب شد که قلمرو آن شامل سواحل سوندا بود و او نیز به عنوان رهبر امور دین در سرزمین سوندا با مرکزیت حکومت در چیربون، به جای شیخ نورول جاتی که مرحوم گردیده بود، شناخته شد. شریف هدایت سوسوهونان جاتی همراه با شاهزاده چاکراوُانا به عنوان محافظ خود در کاخ پاکونگواتی سکونت گزیدند.
منطقه چیربون در اصل تابع پادشاهی پاکُوان پاجاجاران بود که وظیفه پرداخت خراج سالانه در قالب رب و نمک داشت. اما از زمانی که شریف هدایت حاکم چیربون شد، او حاضر به پرداخت خراج به حاکم پاکُوان پاجاجاران نبود. این اقدام توسط حاکمان سایر مناطق نیز اجرا شد. به دلیل امتناع از پرداخت خراج، پادشاه سیلیونگی (Siliwangi) حاکم جاگابایا را همراه با شصت سرباز به چیربون فرستاد تا در مورد امتناع از پرداخت خراج سؤال کنند. ولی جاگابایا و سربازان خود جرأت مبارزه علیه سوسوهونان جاتی را نداشتند، و حتی به اسلام گرویدند و به پاکُوان پاجاجاران برنگشتند. آنها به پیروان سوسوهونان جاتی تبدیل شدند. چندی پس از آن، خبر آمد که پادشاه سیلیونگی درگذشت. همه حاکمان تابع پاکُوان پاجاجاران به خاطر درگذشت سیلیونگی، پادشاه بزرگ محبوب شان غمگین شدند و به گریه افتادند.
در نسخه کرونیکل چیربون با حروف عربی جاوه ای به زبان چیربون میانی که توسط شاهزاده سلیمان سولِندرانینگرات (Sulendraningrat) به عنوان کرونیکل سرزمین سوندا، نویسه گردانی شد، در بخش بوراک پاجاجاران (Burak Padjadjaran، یعنی فروپاشی پاجاجاران) بر خلاف داستان فوق آمده است چگونه سنن گونونگ جاتی اقدامی برای جلب پادشاه سیلیونگی، مهاراجه پاجاجاران انجام داد. نقل شده است که شاهزاده چاکرابُوانا به شریف هدایت اطلاع داد که پادشاه سیلیونگی، مهاراجه پاجاجاران شصت تن تحت فرمان کی جاگابایا را فرستاد که حتی پس از ورود به چیربون اسلام آوردند. بنابراین، زمان آن فرا رسیده که پادشاه سیلیونگی به اسلام جلب گردد. سپس شاهزاده چاکرابُوانا به همراه شریف هدایت به کاخ پاجاجاران رفتند.
اما، قبل از اینکه شاهزاده چاکرابُوانا و شریف هدایت به پاکُوان پاجاجاران برسند، پادشاه سیلیونگی توسط کی بویوت تالیبارات (Ki Buyut Talibarat) وسوسه شده بود که به اسلام نگرود. و حتی فضای قصر را همانند بیابان ساخت. با این حال، شاهزاده رجا سِنگارا (Raja Sengara) و پادشاه سیلیونگی اسلام آوردند، در حالی که نخست وزیر آرگاتالا و دیگر پیروان پادشاه تمایلی به پذیرش اسلام نشان ندادند. دوک سیپوت و پیروان او نیز از اسلام آوردن خودداری کردند. آنها آن محل را ترک و در جنگل زندگی کردند. این بخش از بوراک پاجاجاران توصیف کرد که چگونه دختر پادشاه سیلیونگی به نام دوی بالیلایاران (Dewi Balilayaran) و همسرش، پسر پادشاه گالوه، پادشاهی جدید با پایتخت خارج از پایتخت پاجاجاران در پاکُوان تشکیل دادند. پادشاه پادشاهی جدید به عنوان سنن کابواران (Sunan Kabuaran) شناخته شد.
این قسمت از بوراک پاجاجاران نیز به هجده خانواده پادشاه سیلیونگی اشاره کرده است که از کاخ پاکُوان پاجاجاران فرار کردند و به حاکمان کوچک در مناطق مختلف تبدیل شدند. آنها عبارت بودند:
- سنن پاجِنگان (Sunan Pajengan) در منطقه کونینگن (Kuningan)
- سنن مایاک در تاراجو
- باروس انگُرا (Boros Ngora) در پنجالو
- رادن تِهتِل (Raden Thetel) در کوه باندونگ
- رادن لاوِیان در پاسیر پانجانگ
- سنگهیانگ پانداهان (Sanghyang Pandahan) در اوکور
- سنگهیانگ کارتامانا (Sanghyang Kartamana) در لیمبانگن (Limbangan)
- سنگهیانگ سوگُل در مالِبِر
- سنگهیانگ مایاک در چیلوتونگ
- دالِم ناراسینگا (Dalem Narasinga) در کِجاکسان (Kejaksan)
- دالِم نایا در إِندِر
- سنن رانجام در چیهاور
- لیمان سانجایا در سوندالارانگ
- پادشاه سِدانگلومو (Sedanglumu) در سِلاهِرانگ (Selaherang)
- سنگهیانگ جامسانا در باتولایانگ
- سنگهیانگ توبور در پانِمبونگ (Panembong)
- سری پُهاچی پوتیه در کوالی
- تاجی مالِلا در سومِدانگ.
در قسمت دیگر آمده است که چگونه شریف هدایت و شاهزاده چاکرابُوانا سفر خود را از کاخ پاکُوان پاجاجاران به سمت غرب، به بانتِن ادامه دادند. در بانتن، آنها موفق به دعوت کی گِدِنگ کاوُنگانتِن (Ki Gedeng Kawunganten) و مردم آن به اسلام شدند و شریف هدایت با دختر او به نام خانم بزرگ کاوُنگانتِن (Nyai Kawunganten) ازدواج کرد. پس از یک ماه اقامت در بانتن، شریف هدایت، همسرش و شاهزاده چاکرابُوانا به چیربون برگشتند. سپس شریف هدایت در حوزه علمیه خود در کوه سِمبونگ اقامت گزید. شریف هدایت هم یک امام (رهبر) و هم معلم بود که شبانه روزی به تدریس و نصیحت شاگردان خود می پرداخت. از این ازدواج، دو فرزند به نام های ملکه ویناون (Winaon) و شاهزاده ساباکینگکین (Sabakingkin) به دنیا آمدند. ملکه ویناون با شاهزاده سرزمین باد یا شاهزاده پادشاه دریا ازدواج کرد و پسر دوم شاهزاده ساباکینگکین بعدها به سلطان بانتن ملقب به سلطان حسن الدین تبدیل گشت.
همچنین نقل شده است که شریف هدایت با یک زن چینی به نام اُنگ تین (Ong Tien)، دختر امپراتور چین از سلسله مینگ به نام هنگ گی (Hong Gie) ازدواج کرد. از آنجا که اُنگ تین دختر امپراتور بود، لقب خانم بزرگ ماس رارا سوماندینگ (Nyi Mas Rara Sumanding) یا شاهزاده خانم پِتیس (نوعی از رب ماهی، چرا که آن را دوست می داشت) برای او در نظر گرفته شد. از این ازدواج، پسری متولد شد، ولی چندی پس از آن درگذشت و سپس شاهزاده خانم اُنگ تین چشم از جهان بست. شریف هدایت پس از آن با خانم بزرگ شریفه بغدادی، خواهر کوچک مولانا عبدالرحمن معروف به شاهزاده پانجونان (Panjunan) ازدواج کرد. از آن ازدواج دو پسر به نام شاهزاده جایاکِلانا که با خانم بزرگ ملکه پِمبایون (Nyai Ratu Pembayun)، دختر رادن فتَح سلطان دِماک ازدواج کرد و شاهزاده براتاکِلانا گونگ آنُم (Bratakelana Gung Anom) که با خانم بزرگ ملکه انیاوا (Nyai Ratu Nyawa)، دختر دیگر رادن فتَح پیوند زناشویی بست، متولد شدند.
یکی دیگر از همسران شریف هدایت، خانم بزرگ تِپاساری (Nyai Tepasari)، دختر کی گِدِنگ تِپاسان (دوک تِپاسانا و حاکم منطقه تِپاسانای شهر لوماجانگ که یک مقام رسمی از ماجاپاهیت محسوب می شد) بود. از این ازدواج، دو فرزند به نام های خانم بزرگ ملکه آیو که با شاهزاده سابرانگ لُر (Sabrang Lor)، پسر رادِن فتَح ازدواج کرد، و شاهزاده محمد عارفین ملقب به شاهزاده پاسارِیان به دنیا آمدند. در حالی که از ازدواج شریف هدایت با خانم بزرگ ماس راراکِرتا (Nyi Mas Rarakerta)، دختر کی گِدِنگ جاتی مِرتا، یک پسر به نام بونگ چیکال متولد شد.
داستان های تبلیغی سوسوهونان شریف هدایت، علاوه بر اینکه داستان عروسی، تحصیل علوم و جنگ ها داده است، با جمع آوری قدرت شخصیت های صاحب توانایی فوق العاده فرا طبیعی و نفوذ سیاسی و نیروی مسلحانه همراه بود. از جمله چهره های شناخته شده صاحب توانایی فرا طبیعی و نیروی مسلح پیرو شریف هدایت، افراد ذیل بودند: کی دیپاتی کِلینگ، خانم بزرگ گانداساری ملقب به خانم بزرگ پانگوراگان، شاهزاده کارانگ کِندال، شاهزاده پنجونان، شاهزاده سوکالیلا و به خصوص شاهزاده چاکرابُوانا، پدر زن خود که پادشاه چیربون با لقب سری مانگانا بود. نیروی مسلح و صاحبان قدرت فرا طبیعی که شریف هدایت سوسوهونان جاتی آنها را بسیج کرد، زمانی نتایج تعجب آور را نشان داد که مسلمانان در چیربون مورد حمله نیروهای راجاگالوه شدند که با پیروزی چیربون به پایان رسید. با تسلیم راجاگالوه، اسلام یک بار در قلمرو سابق راجاگالوه گسترش قابل توجهی یافت. چرا که تسلیم پادشاه چاکرانینگرات از راجاگالوه به شاهزاده کارانگ کِندال با کمک سری مانگانا، پادشاه چیربون، روحیه مبارزه نیروهای راجاگالوه را تضعیف کرد. در نتیجه، نه تنها خانواده سلطنتی و مقامات بلند پایه راجاگالوه به اسلام گرویدند، بلکه مردم در نقاط مختلف سرزمین راجاگالوه دسته دسته وارد اسلام می شدند.
پس از سقوط راجاگالوه، گفته شده است که پادشاه چاکرانینگرات ناپدید گشت، در نوبت بعدی به پادشاهی های اطراف چیربون رسید. در چاریتا پورواکا چاروبان ناگاری و کرونیکل چیربون آمده است که چندی پس از سقوط راجاگالوه، پادشاه ایندرامایو (Indramayu)، آریا ویرالُدرا ملقب به پادشاه ایندراویجایا اعلام نمود که به حکومت چیربون می پیوندد. و حتی، نه تنها تسلیم چیربون شد، بلکه اسلام آورد. طولی نکشید که پادشاهی تالاگا در منطقه دور افتاده به گزارشی، پس از مسلمان شدن شاهزاده آریا سالینگسینگان، ولیعهد مالاگا و تحویل میراث سلطنتی در قالب خنجر و نیزه و دختر خود به نام خانم بزرگ چایادی به شریف هدایت سوسوهونان جاتی که او را به عقد پسر خود درآورد، تسلیم چیربون شد. شاه پوچوک اومون، پادشاه تالاگا همراه با ملکه مانداپا و دختر خود (خواهر بزرگ شاهزاده آریا سالینگسینگان)، به نقلی، تمایلی به اسلام آوردن نداشته و پس از با خبر شدن از گرویدن آریا سالینگسینگان به اسلام و تحویل مملکت به شریف هدایت، کاخ را ترک کردند.
موفقیت شریف هدایت در اقامه حکومت اسلامی در چیربون و بانتن، نه تنها تبلیغ و گسترش اسلام را بر روی سرزمین سوندا آسان ساخت، بلکه کاخ را به عنوان کانون فرهنگی هنری با رنگ دینی تبدیل نمود که حرکت ترویج اسلام به سرعت به تمام گوشه و کنار منطقه پاسوندان گسترش یابد. و با تقویت قدرت کاخ چیربون و بانتن که به شدت دین مبین اسلام را گسترش می داد، باقی مانده از سلطنت شاه سوندا در حال ضعیف شدن بود، به طوری که در دوران سلطان مولانا یوسف، نوه شریف هدایت سنن گونونگ جاتی که به تاج و تخت بانتن رسید، اتمام فتح در باقی مانده از پادشاهی پاجاجاران در ۱۵۷۵ م انجام گرفت. بنابراین، از کاخ چیربون و بانتن، حرکت های مختلف تبلیغی با توسعه هنر و فرهنگ به صورت متقاعد کننده و سیستماتیک به انجام می رسید، به طوری که عناصر هندو بودیسم حذف نشد، بلکه با آموزه های اسلام به صورت هماهنگی ترکیب گردید که اسلام مورد پذیرش تقریبا کل جمعیت سرزمین پاسوندان شد.
[۱] واژه Gunung (گونونگ) به معنی کوه می باشد و Jati (جاتی) معنی درخت ساج را می دهد.
نظر شما