گورکانیان مهم ترین و قدرتمندترین سلسله مسلمان بود که در هند تشکیل شد. در دوره حکمفرمایی گورکانیان بر هند، در واقع مسلمانان قدرت بلامنازع سیاسی در شبه قاره شدند. سلسله گورکانیان به واسطه ساختار منظم و تشکیلات منسجم توانست سراسر هند را زیر پرچم حکومت مرکزی مسلمانان گردآورد و در حقیقت، اوج حکومت مسلمانان در منطقه شبه قاره دوره گورکانیان است.
گورکانیان یکی از سلسله های بزرگ جهان اسلام در کنار صفویان، عثمانیان و ازبکان بوده که تداوم فرهنگ و تمدن اسلامی را در جهان اسلام امکان پذیر ساخت و عملاً یکی از نقاط اوج این تمدن با شکوه را در تلفیق با دستاوردهای فرهنگ هندی و ایرانی پدید آورد. از طرف دیگر اهمیت بررسی آن، از جهت تاریخ ایران حائز اهمیت فراوان است زیرا سلسله گورکانی رابطه سیاسی ـ فرهنگی گسترده ای با دولت صفوی داشت. این ویژگی ها جذابیت خاصی به سراسر تاریخ سلسله گورکانی می بخشد. از این رو مراحل مختلف این سلسله در قابل بررسی است.
تأثیر عمیق اسلام در هند یکی از زمینه های اصلی تأسیس سلسله گورکانیان هند بود، زیرا هند از چندین قرن قبل با اسلام آشنا شده بود و گورکانیان بر یک بستر آماده خود را مستقر می سازند پس در اینجا لازم است به این موضوع بپردازیم. اسلام، به دو طریق وارد هند شد:
١ ـ ورود اسلام به هند از طریق تجار و بازرگانان و مبلغان مسلمان: روابط بازرگانی میان نواحی مختلف شبه قاره هند و کشورهای آسیای غربی از روزگاران قدیم، از طریق خلیج فارس برقرار بوده است. بندر اُبُله در نزدیکی بصره امروزی یکی از مراکز مهم بازرگانی هند با جهان غرب بوده و به سبب اهمیتی که از این لحاظ داشت، به دروازه هند مشهور شده بود. این گونه روابط تجاری و بازرگانی در دوران اسلامی نیز ادامه داشت، بنابراین تجار و بازرگانان مسلمان عقاید و اندیشه های دینی خود را به مردمانی عرضه کردند که با آنان در ارتباط بودند و به دلایل متعدد موردپذیرش قرار گرفت.
اسلام توسط ساکنان سواحل غربی و جنوبی، گروهی از مسلمانان اسماعیلی مذهب با اعزام مبلغ و با فعالیتهای تبلیغی سازمان یافته، بخشی از ساکنان سند را تحت تأثیر عقاید و باورهای مذهبی خود به خصوص در مُلتان قرار دادند. آنان سعی میکردند ابتدا افراد مطرح و صاحب نفوذ یا رؤسای قبایل و حاکمان محلی یا منطقه ای را به آئین تازه خود وارد سازند. اسماعیلیان در ملتان حاکم محلی را به آئین اسماعیلی در آوردند که نتیجه آن قبول و پذیرش این آئین توسط بسیاری دیگر از ساکنان منطقه بود. شاید بتوان گفت در سراسر دنیای اسلام، این نخستین و آخرین بار بود که فعالیت اسماعیلیان بدین گونه قرین موفقیت گردید. اسماعیلیان از طریق دادن وعده هایی مبنی بر ظهور منجی و رهایی انسانها از مشکلات و درد و رنج سعی در گسترش اندیشه های اسماعیلی داشتند.
صوفیان دسته ای دیگر از مسلمانان بودند که نقش اساسی در انتشار اسلام در میان ساکنان شبه قاره بخصوص در نواحی دور دست و روستائی بر عهده داشتند. صوفیان گاهی به عنوان مبلغ و زمانی بعنوان مهاجر وارد سرزمین هند شدند و در تقابل و تعامل با جامعه، فرهنگ و تمدن هندی، تأثیرپذیر و نیز تأثیرگذار بودند. زندگی و فعالیت آنان باعث پالایش ذهنی بسیاری از ساکنان هند گردید. آنان توانستند تا حدود زیادی، بدبینی و نفرتی که در نتیجه عملکرد نظامیان و تهاجم آنان ایجاد شده بود را از بین پیروان ادیان و مذاهب هندی سازگار بود.
مسافرت یا مهاجرت دانشمندان و علمای مسلمان به هند یکی دیگر از عوامل نفوذ اسلام در هند بود. یکی از علل اصلی مهاجرت این گروه به هند آزادی فکر و اندیشه در این سرزمین بود. از آنجا که در مذهب هندوئیسم عامل تبیلغ وجود ندارد، در نتیجه تعصب و تحدید فکر و اندیشه نیز در این سرزمین کمتر بوده است.
علاوه بر این موارد، فشار جمعیت و اوضاع آشفته و نامساعد ماوراءالنهر در قرنهای ٦ و ٧ هـ و هجوم مغولان، بسیاری از خانواده های مسلمان را به سمت هند کوچاند. بعدها نیز حاکمان افغانی هند، بسیاری از خانواده های مسلمان افغانی را برای سکونت در هند فراخواندند. بدین ترتیب اسلام آرام آرام در جامعه هند گسترش یافت.
٢ -ورود اسلام به هند از طریق عملیات نظامی حملات مسلمانان به شبه قاره هند را می توان به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول این حملات در واقع ادامه فتوحات مسلمانان در سرزمین های دیگر بود که در قرن نخست هجری صورت گرفت. در سال ٩٢ هـ/٧١١م محمدبن قاسم ثقفی در عصر بنی امیه، مأمور فتح سند گردید وی از طریق مکران وارد جنوب سند شد و تا سال ٩٤هـ/٧١٣م توانست تقریباً همه سرزمین سند (حدود پاکستان امروزی) را به تصرف خویش درآورد ولی این فتوحات چندان دوام و ثباتی نداشت و این مناطق مجدداً حکومت آن بدست پادشاهان هند و افتاد.
دوره دوم حملات مسلمانان به هند، توسط ترکان و در اواخر قرن چهارم هجری و ابتدای قرن یازدهم میلادی آغاز شد. تأسیس سلسله غزنوی در غزنین بوسیله آلپتکین، سرآغاز عصر جدیدی در تاریخ نفوذ اسلام در هند شد. در دوره سلطنت سلطان محمود غزنی (٣٨٧-٤٢١هـ/١٠٣٠-٩٨٨م) است که او حملات گسترده ای را به شمال هند، تحت عنوان جهاد اسلامی و نبرد با بت پرستی تدارک دید و در بسیاری از سرزمین های شمالی و مرکزی هند نفوذ کرد و برخی از حکمرانان محلی هندو را باجگذار خویش ساخت. لیکن حملات محمود غزنوی و برخی از جانشینان وی به هند، به هیچ وجه منجر به تأسیس حکومتی مسلمان در این سرزمین نگردید. این حملات عمدتاً برای کسب غنائم صورت گرفت. با وجود این، سلطان محمود غزنوی با حملات عدیده خود به هند توان مقاومت حکمرانان آن را درهم شکست و زمینه را برای نفوذ اسلام و لشکرکشی های دیگر به هند و تأسیس سلسله های اسلامی در آنجا هموار نمود.
نظر شما