در اینجا از اصطلاح جغرافیایی"آسیایغربی" به جای عبارت استعماری خاورمیانه یا خاور نزدیک استفاده می شود، که به طور گسترده شایع و توسط همگان مورد استفاده قرار می گیرد؛ این امر در نتیجه شستشوی مغزی که توسط رسانه های غربی (اروپایی) و انگلیسی و آمریکایی، صورت گرفته است. اصطلاح خاورمیانه / خاور نزدیک نباید مورد استفاده قرار گیرد - حداقل توسط کسانی که مخالف نئوکلونیالیسم هستند. این اصطلاح توسط همان افراد استعمارگر به جای آسیای غربی مورد استفاده قرار گرفت.
"میانه"در مقایسه با چه؟ یا "نزدیک" به چه؟ این دو کلمه توسط دزدان دریایی و قماربازان به سبک استعماری، در حال تکرار است تا راحتتر بتوانند مقصود خود را دنبال کنند. چین برای آنها خاور دور است - دور برای چه کسی و چه کسانی؟ آنها واقعاً به آن نوع توپوگرافی احتیاج داشتند، زیرا بسیاری از آنها بسیار نادان و بی سواد هستند - از دزدان دریایی و قماربازان چه انتظاری می توان داشت؟
برخی نظرسنجیها نشان میدهد که بیشتر هواداران ترامپ (یا هر رئیس جمهور یا نامزد انتخابات ریاست جمهوری) حتی نمیتوانند ایران را روی نقشه پیدا کنند، اما آنها میدانند که ایران تهدیدی برای امنیت آمریکا و منافع ملی و آزادی است. آزادی آمریکا چگونه به ایران مرتبط می شود؟ فرهنگ ایران / ایرانی قرنهاست که وجود دارد. ایران به عنوان یک کشور مستقل قرنها است که وجود دارد.
بیش از دو قرن است که ایران نه قصد جنگ داشته و نه به کسی حمله کرده است. تقریباً سالهای متمادی از زمان تأسیس ایالات متحده، ایران به کسی حمله نکرده است. از لحظهای که حاکمان انگلیسی بی رحمانهترین خدمتکار خود را تأسیس کرده اند، همواره در جنگ بوده و جنگها به صورت گستردهای جریان داشته است. اگر این جنگها نبود، ایالات متحده برای بنیانگذاران و کارفرمایان خود بی فایده بود.
آمریکاییهای امروزی باقیمانده و فرزندان همان انگلیسیها و اروپای غربیها هستند - از همان قاتلان، روسپیان، افراد نابهنجار، کشیشهای تبعید شده از بزرگترین فرقههای مسیحی، کاتولیک و پروتستان، که برای آنها جایی در زندانهای شهرهای اروپایی نبود، با قایقها به دنیای به اصطلاح جدید فرستاده شدند. همه این نخاله های انسانی در ایجاد ایالات متحده مشارکت داشته اند - خواه به عنوان سرباز، یا به عنوان خبرچین ملکه انگلیس، فرانسه، آلمان، هلند یا همانطور که در اروپا بودند، که دقیقاً همان چیزی است که برای آنها فرستاده شدند.
آمریکاییهای امروز، فرزندان همان انسانهای کم ارزشی هستند که اکنون دشمن ایران هستند. زمانی که آمریکا ایجاد شد، ایران کشوری کهن، بسیار قدیمی و بسیار توسعهیافته بود. لازم به ذکر نیست که ملزومات ساخت ایران و ایالات متحده به طور مبنایی متفاوت است. ناگفته نماند که صدها هزار نفر از بومیان آمریکا، بهطور بیشرمانه، توسط افرادی که بعدها به عنوان آمریکایی تبدیل شدند، کشته شدند.
تنها سنتی که آن را پرورش می دهند - سنت وحشیگری و کشتار - به هر وسیله و در هر فرصت. اگرچه جنگهای آنها استعماری است، حملات آنها ناجوانمردانه و اهداف آنها غیرانسانی است، ماهیت آنها همان دزدان دریایی است(جای تعجب نیست که پیشینیان خود را در نظر داشته باشند)؛ آنها برای جهان خطرناک هستند و ضروری است که افراد عاقل در دنیا، آن دسته از وحشیها را که فقط از قانون جنگل پیروی میکنند را متوقف کنند. آنها حتی زبان مختص به خود را ندارند - آنها از شبکه جاسوسهای انگلیسی استفاده نموده و آن را گسترش میدهند؛ شبکه آنها متشکل از جاسوسان، خبرچینهای اجیرشده، خبرچینهای بدون جیره و مواجب و تاجران و خائنان هستند.
به هر حال بد نیست این نوع تقسیمات را در نظر داشته باشیم؛ از این طریق بهتر میتوان فهمید که چرا و توسط چه کسانی، این روزها هرکشوری توسط نئوکلونیالیسم در معرض خطر یا بردگی قرار گرفته است. هیچ فرد عاقلی در کره زمین نمیتواند به افسانههای انگلیسی-آمریکایی درباره "دموکراسی"، "رویای آمریکایی"، "اصالت انگلیسی" و غیره اعتماد کند. آنها هنوز از این واژگان استفاده میکنند، اما این کلمات، توسط جنایتکارانی استفاده میشود که به دنبال کشتار مردم و ویران نمودن مکانهایی در جهان هستند که دارای منابع طبیعی یا هر نوع ثروت بالقوه در آن دیده می شود؛ و غیر از این معنای دیگری ندارند.
"دونالد ترامپ" که مایلم او را دزد دریایی، قمارباز و... بنامم؛ هفت سال قبل و پیش از انتخاب به عنوان رئیس جمهور آمریکا، در تاریخ ۱۰ نوامبر ۲۰۱۳ گفت؛ "به یاد داشته باشید که مدتها قبل، پیشبینی کردم که "پرزیدنت اوباما" به دلیل عدم توانایی در مذاکره درست و عدم مهارت لازم در این کار سرانجام به ایران حمله خواهد کرد." در اینجا، هیچگونه قصدی برای دفاع از "باراک اوباما"، که شریک اصلی و سرمایهگذار داعش در جنگهای آسیای غربی است وجود ندارد، اما برای تشریح چهره چندگانه دونالد ترامپ که ادامه دهنده منطقی اوباما است بوده اشاره می گردد. ترامپ همچنین در مذاکره با ایران مهارت ندارد؛ وی ایالات متحده را از برجام خارج کرد - این بدان معنی است که وی نتوانسته است مطابق توافقنامه عمل کند و مذاکرات با ایران را ادامه دهد. "هنر معامله" او ممکن است در بین دزدان دریایی، قماربازان، آدمکش ها، روسپی ها و خلافکاران کار کند.
ترور قاسم سلیمانی همچنین نشان داد که ترامپ نه دیپلمات است و نه استراتژیست.
آیا این یک دستاورد بسیار بزرگ برای ترور شخصی است که مختصات حرکت آنها از قبل به خوبی شناخته شده بود؟ آیا این نوعی موفقیت است؟
ایالات متحده قادر و به اندازه کافی دارای مهارت لازم برای مقابله با حاج قاسم سلیمانی نبود، به همین دلیل هواپیمای بدون سرنشین را ارسال کرد. همین امر بیانگر واقعیتهای فراوانی درخصوص مهارتهای نظامی این کشور و ترامپ به عنوان فرمانده آن می باشد. آنها دسته ای از مجرمان، دزدان دریایی و نوکران انگلیس هستند. در واقع، دزدان دریایی به عنوان پیاده نظام بسیار مفید در استعمار، توسط "الیزابت اول" محافظت می شدند. ترامپ فقط ادامه منطقی و دزد دریایی "الیزابت دوم" است.
تنها تفاوت این است که هالیوود در لس آنجلس نیست، در کاخ سفید در واشنگتن دی سی - و همه چیز آنجاست. ملانیا ترامپ که در ابتدای دهه ۲۰۰۰ دختری از یک آژانس مدل"ماکسول" بود.... چه کسی انتظار دارد که آنها هر چیزی راجع به ایران بدانند. این نوع ذهنیت مطابق با اظهارات جورج بوش پدر است که ناو “USS Vincennes“ هواپیمای ایران ۶۵۵ را به آتش کشید و باعث کشته شدن ۲۹۰ نفر از جمله کودکان زیادی شد.
دولت آمریکا هرگونه مقصر بودن را رد کرد و رئیس جمهور آن زمان ، بوش پدر گفت: "من هرگز عذرخواهی نخواهم کرد - برای من اهمیتی ندارد که واقعیت چیست. همانگونه که "هیلاری کلینتون" با لذت درخصوص ترور و شکنجه سرهنگ قذافی گفت: " ما آمدیم، دیدیم، او مرد". فراموش نکنید اظهارات وی درباره ایران را؛ مبنی بر اینکه اگر رئیس جمهور باشد، ایالات متحده، ایران را از بین خواهد برد. در واقع هیچ چیز، خیلی متفاوت نیست و معلوم شد که نمایش واقعیت آمریکا هرگز متوقف نشده است - مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری از سال ۲۰۱۶ نمایانگر ماشینهای کشتار بوده است. اگر کسی هنوز اعتقاد داشت که ترامپ انتخاب بهتری از کلینتون است ... یا حتی قصد داشت آن دو حرامزاده را بسنجد - میداند که هر دو آدمکش هستند. تفاوت بسیار زیادی بین دزدان دریایی ایالات متحده و ایران در سطوح مختلف وجود داردکه یادآوری آن برای افراد عاقل دنیا ضرورتی ندارد. به هر حال، لازم به ذکر است که ارتش پرافتخار ایران تقصیر خود در سقوط بوئینگ اوکراین در ۸ ژانویه سال ۲۰۲۰ را پذیرفت و این کار را با صدای بلند و واضح انجام داد.
در فضای پرتنش پس از ترور بزدلانه و مافیایی قاسم سلیمانی، که در مأموریت صلح حضور داشت، ایران در شرایطی پرتنش قرار گرفت؛ هیچکس نباید تصورکند که ایران نباید توانایی های دفاعی خود را در حالت هشدار بالا قرار میداد. همچنین لازم به ذکر است که دارندگان شرکت هوایی اوکراین(MAU)و Boeingdowned " Igor Kolomoyskiy" و" Aaron Meiberg "هستند. این مسئولیت کسانی که هواپیما را با موشک کروز اشتباه گرفتهاند را کم نمیکند، اما باب بسیاری از سوالات معقول و منطقی دیگر را باز میکند. به خصوص پس از نتایج تحقیقات مستقلی که شامل مداخله واشنگتن شد. از آنجا که چندین هواپیمای نظامی دزدان دریایی آمریکایی در نزدیکی مرزهای ایران و در محدوده سیستمهای پدافند هوایی ایران مشاهده شد، کارشناسان میگویند آمریکا ممکن است عمداً دادههای پرواز غیرنظامی اوکراین را تغییر داده تا سیستم دفاعی ایران آن را به عنوان هدف نظامی تشخیص دهد. همچنین آمادگی دزدان دریایی غربی برای تشدید بیشتر اوضاع با ایران و فروپاشی کامل آسیای غربی در جایی که آنها به عنوان ناجی خود اعلام شده ظاهر می شوند. این امر هرگز بدون پیاده نظامهای دزدان دریایی و خوکچه های دزدان دریایی غربی، صورت نمیگیرد کما اینکه این بار نیز یک اوکراینی یهودی حضور دارد.
به غیر از قدرت" Kolomoyskiy "در اوکراین، یکی دیگر از چهره های فعال و قدرتمند، وجود یک سرمایه دار پرنفوذ یهودی دیگر به نام" جورج سوروس" است.
آیا واقعاً ترامپ بعد از "سوروس" است یا این فقط یکی دیگر از فریب های باشگاه دزدان دریایی غربی به منظور فریب، استعمار و غارت بیشتر است؟
در مورد داستان اخیر مرتبط با اوکراین در مورد رشوه خواری، "بایدن"، پسرش و استیضاح ترامپ و مواردی از این دست چه می توان گفت؟
کلاهبرداری دیگر؟ چطور می شود که اوکراین در همه اقدامات خلاف دزدان دریایی غربی دخیل است؟
همزمان با تشدید درگیری بین ایران و دزدان دریایی موسوم به ایالات متحده آمریکا، چندین اتفاق با اهمیت دیگر نیز رخ داده است.
پارلمان عراق به تصویب قطعنامه برای اخراج همه نیروهای خارجی از عراق رای داد. ترامپ گفت نه تنها آن ها عراق را ترک نخواهند کرد بلکه حضور سربازان آمریکا را نیز افزایش می دهد - درباره قول های پیش از انتخابات ترامپ مبنی بر ترک غرب آسیا مطالب فراوانی موجود است - وی همچنین گفت: "ایالات متحده نیازی به نفت خاورمیانه ندارد". واقعاً ؟! نهاد صهیونیستی اعلام کرد که هیچ ارتباطی با هیچ چیزی ندارد و فرستاد های مختلف خود را به سرتاسر جهان فرستاده است تا به جهانیان اطمینان دهد که رژیم صهیونیستی دوست مردم ایران است که فقط می خواهد آنها آزاد باشد. رژیم صهیونیستی، به همان اندازه ناجوانمردانه، شروع به تبلیغات مخرب و سمّی خود کرد. روسیه و چین بیانیه مربوط به اتفاقات پیرامون سفارت آمریکا در عراق را مسدود کردند، زیرا هرگز به قتل غیرقانونی حاج قاسم سلیمانی و نقض قوانین بینالمللی اشاره نشده است. در همین زمان، ترامپ با آگاهی از این واقعیت که آمریکا نمیتواند با ایران مقابله کند، شروع به ورّاجی و حرّافی تحت عنوان لزوم تشکیل"ائتلافبین المللی" همانند ناتو جهت دخالت در غرب آسیا کرد.
همچنین، النبأ،"روزنامه رسمی بین المللی داعش" نوشت که داعش از قتل قاسم سلیمانی بسیار خوشحال است، به این معنی که آنها ترامپ و دوستان صهیونیستی وی و همچنین کل جهان، دزدان دریایی غربی را ستایش می کردند. بنابراین، ترامپ، کل ایالات متحده، رژیم صهیونیستی، اتحادیه اروپا و کل جهان غرب در یک طرف قرار دارند. سقوط هواپیمای متعلق به "ایگور کلومویسکی" و "هارون میبرگ" توسط خیانتکاران داخلی ایران به عنوان بهانهای برای شروع اعتراضات ضددولتی و استهزاء قاسم سلیمانی مورد استفاده قرار گرفت. این "اعتراض" به سرعت و به طور مؤثر توسط نیروی انتظامی ایران برچیده شد.
اکثر معترضین از میان دانشجویان به کار گرفته شدهاند - که این موضوع، مجددا طرح کپی کردن انقلاب های رنگی است که دانشجویان در آن یکی از نقش های اصلی را بازی می کنند. نقش اصلی دیگر که معمولاً توسط برخی سفیران غربی انجام می شود؛ که در آنجا فرستاده انگلیس در تهران "رابمکایر" نیز حضور داشت.
وزیر امور خارجه انگلیس، "دومینیک راب" گفت که این درست وعادلانه نیست و برخلاف هنجارهای قوانین بینالمللی است. آیا خنده دار نیست ؟! پلیس ایران چند ساعت از "مک ایر" بازجویی کرد و دستور داد که وی برای بازجوییهای بیشتر روز یکشنبه (۱۲ ژانویه) حضور یابد.
اطلاعات ایران دریافت که، فرستاده انگلیس برای هماهنگی اعتراضات از برخی مغازهها در مرکز تهران استفاده می کند. "دومینیک راب" در مورد فعالیت کارمند خود چه می گوید - آیا این امر خلاف هنجارهای قوانین بین المللی است یا خیر ؟!
و سپس"پومپئو میگوید؛ "ما می خواهیم ایران مانند یک کشور عادی رفتار کند". آیا این بدان معناست که همانطور که ایالات متحده و بقیه دزدان دریایی غربی انجام میدهند، باید دروغ، دزدی و فریبکاری کنید: این واقعیت جهانی است که دزدان دریایی غربی، صهیونیستها و پادشاهیهای خلیج فارس با دروغها، دزدیها و فریبها مطابقت دارند. اگر "پومپئو" فکر میکند راهی برای عادی شدن است، ایران یک آدرس بسیار اشتباه برای ارائه این نوع توصیههای احمقانه است.
مدتها قبل، "جمال عبدالناصر"، رئیس جمهور مصر به اعراب گفت و پیش بینی کرد: "برای آزادسازی قدس، مردم عرب ابتدا باید ریاض را آزاد کنند". آیا نامه ناموجود قاسم سلیمانی حاوی چیزی در این جهت است؟
اکنون وقتی شاهد تلاشهای جدید دزدان دریایی و قماربازان غربی برای مختل کردن هر نوع همکاری در جهان عرب، یا بین جهان عرب و ترکیه یا در درون اسلام، بین شیعه و سنی، یا بین مسیحیان شرقی و مسلمانان یا متوقف کردن اتحاد ایران و ترکیه در برابر دولت جعلی صهیونیستی هستیم؛ بینش و بصیرت "ناصر" بیش از حد واقعی به نظر میرسد. اتحاد بسیار مهم سنی و شیعه و همچنین اتحاد آسیای غربی- شمال آفریقا از اهمیت اساسی در دوره بعدی برخوردارند.
محورهای ایران، سوریه، مصر و لیبی باید نقش اصلی را در نبرد نهایی با محورهای جهانی شرّ بازی کنند. اما، مهمترین کشور در این چند قطبی، ایران است. نه تنها به دلیل اینکه در میان این چهار کشور، نسبت به پول غربی، اسلحه یا هر چیز دیگری از دیگران مستقلتر است؛ بلکه به این دلیل که قدرت، خرد و مهارت نظامی خود را برای مقابله با بزرگترین دزدان دریایی جهانی نشان داد.
از زمان "پرل هاربر" تاکنون هیچ کشوری وجود نداشته است که آشکارا با پایگاه های نظامی آمریکا مخالفت کرده و به آن حمله کند. و این روزها، ایران نشان داد که تنها کشوری است که توانمند است. از طرف دیگر، تمام کشورهای جهان که ادعا می کنند مخالف نئوکلونیالیسم و فاشیسم لیبرال هستند باید آشکارا موضع خود را روشن کنند. زیرا، در واقع تمام کسانی که فکر میکنند روی صندلی دزدان دریایی و قماربازان غربی می نشینند، نمیدانند که به عقب برگردانده می شوند، دقیقاً وقتی که باید روی آن صندلی بنشینند. همچنین این امر برای دنیای چند قطبی بسیار پرمعنی خواهد بود، زیرا روشن میکند با چه کسی دوست یا متحد هستند و چه کسی "دیوانه اسکیزوفرنی" است. زبان و رفتار شفاف و واضح باید بازگردد؛ دیگر جایی برای دیوانگی وجود ندارد - دوستان و دشمنان وجود دارند؛ از هر نظر. باید یک جبهه تعیین کننده برای حمایت از ایران در برابر دزدان دریایی و قماربازان غربی وجود داشته باشد.
با توجه به تحلیلهای ایرانی و سایر تحلیلها، در اینجا برخی از فرضیهها و نتیجهگیریهای اصلی درخصوص دلایل توقف آمریکا و متوقف شدن اقدامات بعدی علیه ایران پس از تلافی ایران آورده شده است :
۱. ایالات متحده واقعاً انتظار چنین پاسخ و حملهای با این مقیاس را از ایران نداشت و از این روش تقابل غافلگیر شد.
۲. اخبار و اطلاعات فراوانی مبنی بر احتمال حمله ایران به اسرائیل و عربستان سعودی در مرحله دوم انتقام وجود داشت.
۳. آمریکا توانایی رهگیری موشکهای ایرانی را نداشته و این باعث شده است که نگران برنامههای بعدی خود برای واکنش در برابر ایران باشند.
۴. آمریکا از فناوری پیشرفتهای که در موشکهای ایرانی استفاده میشود شگفت زده میشود زیرا همه آنها دقیقاً به اهداف خود اصابت می کنند.
۵. ایران میتواند به پایگاه "عینالاسد" که یکی از پیشرفتهترین و مجهزترین و دورترین پایگاهها به ایران است برخورد کند و این نشان میدهد که ایران جرأت دارد به هر چیزی حمله کند؛ تحلیلهای مربوط به پیامهای کلی دریافت شده از این حمله شامل موارد زیر است:
- ایالات متحده قادر به دفاع از پایگاههای خود نیست چه رسد به منافع دیگران در منطقه.
- سیستمهای دفاعی و رهگیری ایالات متحده به همان اندازه که به نظر میرسد مؤثر نیستند.
- ایران توانایی هدف قرار دادن اهداف دقیق را دارد.
- ایران به دلیل تصمیم ترامپ، مرحله جدیدی از درگیری مستقیم با آمریکا را پشت سر میگذارد.
و بیشتر آنکه: ایالات متحده قادر به تحریک انقلاب رنگی در ایران نیست. از انجام این کار قبل از ترور حاج قاسم سلیمانی ناتوان بود، همچنان نیز از انجام این کار پس از ترور ناتوان است.
اکنون واضح است که هم قدرت سخت آمریکا و هم قدرت نرم جهان غرب در ایران کار نمیکنند. قاسم سلیمانی در خاک ایران ترور نشد و ایران توانایی دفاع از خود را نشان داد؛ هم قدرت به اصطلاح سخت و هم قدرت نرم در برابر دزدان دریایی غربی.
تصمیم ترامپ برای عمل به تنها روشی که او قادر است عمل کند، مانند این است که در خیابان های شیکاگو یا نیویورک قرار دارد و با قبیلههای مافیایی یا گروههای ساختو ساز مشغول به کار است؛ این یک خطای بزرگ استراتژیک است و دزدان دریایی غربی سرانجام باید برای آن هزینه بپردازند.
ایران نشان داده است که"Pax Americana"به پایان رسیده است و"Pax Judaica "هرگز نخواهد آمد. اکنون جهان چند قطبی در حال ظهور باید در نگرش خود بسیار رسا و شفاف باشد، هر کشوری در آن، باید همبستگی و شهامت خود در ساخت آسیای غربی، آزادسازی ریاض به منظور رهایی بیت المقدس را نشان دهد؛ که اگر قدس آزاد شود، اروپا نیز آزاد خواهد شد./
نویسنده : Bobana M. Andjelkovic
نظر شما