چشم انداز و بینش گاندی از جامعه آزاداندیش و به دور از خشونت، می تواند بشریت را از فجایع زیست محیطی و دیگر مصیبت ها مصون دارد. گاندی دیدگاهی خردمندانه و مشفقانه، مرکب از فرد، جامعه و طبیعت را نه تنها به مردم هند، بلکه به جهان ارائه داد.
بنده شخصا به سه دلیل خود را محتاج گاندی و دیدگاهش می بینم، که در درجه ی نخست خود سازی در صدر این لیست قرار می گیرد. مهمترین درسی که از گاندی آموخته ام، چگونگی آگاهی وی از خویشتن، اصلاح و توسعه درونی اش بوده است. بسیاری با روی آوردن به جهالت و نخوت آگاهانه، به طرد وی پرداختند که بعدها در نتیجه همین عمل نابخردانه خود ، مصائب فراوانی را در زندگی شخصی متحمل گردیدند. این روزها صداقت و عمل صالح و درست، چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی در معرض فراموشی قرار گرفته اند. فرض اختیار گرای غربی به طور قطع، اینگونه بیان می کند که اگر جامعه مدنی را با قوانین دست و پا گیر محدود نکنیم و این اجازه را به جامعه مدنی بدهیم که مسیر خود را انتخاب کند، فضائلی همچون سیرت و منش شایسته، صداقت، خدمت، فداکاری، احترام، انضباط شخصی، مدارامنشی، انصاف، نزاکت، بردباری، شهامت، یکپارچگی، پشتکار، میهن دوستی، ملاحظه ی دیگران، تلاش و تکریم رواج خواهند یافت. اما متاسفانه امروزه خصایصی همچون غرور، حرص و طمع، خودپرستی در جامعه برجسته شده اند. این فرضیه موکد بر رفتارهای خودمختار بوده و بر این باور است که تصحیح رفتار های نابهنجار توسط بررسی های سیستماتیکی که مملو از تکنولوژی های نوین می باشد، صورت خواهد گرفت البته گاندی هم طرفدار پر و پا قرص آزادی فردی بود با این تفاوت که همسو و هم اندیش آقایان John Stuart Mill و Spencer نبود.
تعریف وی از آزادی فردی نشآت گرفته از مسئولیت های انفرادی برای موضوع خود تنظیمی بود. گاندی بر یازده عهد تاکید داشت و به آنها نیز عمل می کرد، هشت عهد از این یازده عهد را برای خود تنظیمی و تعدیل به کار می برد که عبارتند از: حقیقت، عدم خشونت، خودلگامی، عدم ثروت اندوزی، عدم دست اندازی به اموال دیگران و سرقت ،بی باکی و شجاعت، ذائقه ی خوش، جهد و تلاش برای بدست آوردن روزی ، سه عهد باقی مانده عبارتند از اعتماد به نیروها و تولیدات بومی ، از میان برداشتن مفهوم طبقه اجتماعی پست در جامعه و پذیرش و احترام به تمام ادیان جامعه را برای بازگشت به دوران زراعت بومی و اقتصاد غیر متمرکز و سازش میان طبقات اجتماعی و مذاهب استفاده می کرد. اینها اصولی هستند که می بایست در بطن آموزش و پرورش ،تعلیم و تربیت کشور تنیده شده و کاربردی گردند. دومین دلیل من برای نیاز به گاندی و دیدگاهش، دستیابی به صلح در میان گروههای جنگ طلب مردمی می باشد. جامعه و بشریت به عنوان یک مجموعه در جدال با هم به سر می بردند. نظام طبقاتی، نژاد و مذهب رویدادهای و رویه های سیاسی هستند که تهدید اجتماعی ـ فرهنگی محسوب می شوند. گاندی این اصول را در آفریقای جنوبی حس کرد وایده نبودن گزند و آسیب و یا همان قدرت عشق و علاقه را ارائه داد. این یک معاهده استراتژیک و راهبردی میان هندوها، مسلمانان ، مسیحیان و پارسی های هندی نبود، بلکه راهکاری برای اقوام آفریقای جنوبی بود که متحمل رنج و خشونت و زیر پا گذاشتن حقوق بشر شده بودند. گاندی عمیقا خواستار همزیستی بشریت توام با صلح و آرامش بود. وی شخصیتی مردمی داشت و در مقابله با بی رحمی و ستم هیچ واهمه ای نداشت. پس از بازگشتش به هند در سال ۱۹۱۵ میلادی، توانست خود را در قلب همه مردم جای دهد و همه را به مدینه فاضله ( جایی مملو از صلح و آرامش ) دعوت کرد و اعلام داشت که آزادی سیاسی می تواند مقطعی آغازین برای این امر باشد. پیام وی به گوش جامعه ی بشری رسید و امیدی نو در بحبوحه دو جنگ جهانی شکل گرفت. با دستیابی هند به آزادی سیاسی، گاندی شاهد خیانت شخصیت های درجه یک مملکت، تشنگان قدرت و عداوتگران گردید. هر چند که این شرایط به تضعیف گاندی منجر گردید، اما وی هرگز عرصه را به دست دشمنان نسپرد.
گاندی به تنهایی در Noakhali به رفع درد و رنج مردم پرداخت و سعی در اشاعه نیروی عشقی داشت که از آن در کتاب Hindi Swaraj با بهره گیری از گفته های تولستوی اینگونه عنوان کرده است که " متاسف بودن برای دیگران و یا عشق ورزیدن به دیگران از اصول و اساس مذهب می باشد. همانطور که خودستایی و غرور در هر شخصیتی ریشه دارد، پس نمی توان تاسف و متاسف بودن برای دیگران را از زندگیمان تا زمانی که زنده ایم، حذف کرد. " باور و ایمان گاندی به نیروی تاسف و عشق و تمرکز وی برای اقدام و عمل مطابق با همین باور ـ چه قبل از استقلال و چه بعد از استقلال هند ـ به اندازه ای عمیق بود که لوئیس منتباتن ـ نائب السلطنه ی هند پیشین ـ اینگونه عنوان کرد که " با وجود۵۵۰۰۰ سرباز در ایالت پنجاب، همچنان شاهد حجم گسترده ای از شورشها هستیم و این در حالی است که در ایالت بنگال، تنها با حضور یک نفر ـ گاندی ـ هیچ شورشی رخ نداده است." متاسفانه آنچه که امروز شاهد آن هستیم به نفرت و انتقام جویی ختم نمی شود بلکه آمیخته با کنترل منابع طبیعی و تمرکز بر قدرت اقتصادی جوامع و ملت ها می باشد. در جامعه ی ما، هند مفهوم تازه تعریف شده ی ناسیونالیسم و ملی گرایی بیش از حد اوج گرفته و در حال پاره کردن تار و پود اجتماعی ـ فرهنگی جامعه می باشد. بی جا نیست که سازمان ملل در سال ۲۰۰۷ میلادی، بیش از شش دهه محنت، روز تولد گاندی را روز عاری از خشونت نامگذاری کرد. جامعه بشری می بایست با آغوش باز پذیرای تمامی کسانی باشد که چه به طور عمد یا غیر عمد گزند دیده اما با نیروی عشق و محبت به ترمیم آن زخم پرداخته اند. سومین دلیل من برای نیازمند بودن به گاندی در دنیای امروز این است که معتقدم دیدگاه گاندی در خصوص جامعه ی به دور از خشونت می تواند جامعه ی امروز ما را از یک فاجعه ی زیست محیطی، که به نظر می رسد بسیار قریب الوقوع و تهدید کننده هم می باشد، نجات خواهد داد. رابطه ما با طبیعت اطرافمان می بایست به طرز چشمگیری تغییر کند. عموما جامعه ی بشری در این خصوص خوش بین بوده است البته همین طور نیز می بایست باشد. اما تجارت طبق روال معمول می تواند بشریت را در بحرانی بزرگ فرو ببرد، همانطور که امروزه این اتفاق رخ داده است به گونه ای که بسیاری از بحران هایی که امروزه با آنها دست و پنجه نرم می کنیم، ماحصل عملکرد بشری می باشند. گاندی تمام اینها را درک کرد و در سال ۱۹۰۹ میلادی درHind Swaraj اینگونه عنوان نمود که " ما در نخستین قدم می بایست به درک و شناخت درستی از مفهوم تمدن و اینکه در برگیرنده چه سطحی از امور می شود برسیم، این محکی به جا، نهفته در این حقیقت است که مردم با زیستن آن، آسایش در زندگی را در می یابند. "گاندی سوالی با این عنوان که آیا داشتن خانه ی بزرگ، کمد های لباس مملو از لباس، ماشین های گران قیمت ، غذاهای آنچنانی، بذل و بخشش های بی حد و حصر و ادوات جنگی تخریب آن هم در حد جهانی، نشانی از تمدن مدرن است؟ را مطرح کرد. در دهه ی ۱۹۳۰ میلادی، گاندی نوشت که " اگر هند بخواهد استانداردهای زندگی بریتانیایی را در هند پیاده کند، منابعی برابر با سه برابر منابع زمین را نیاز خواهد داشت" و واقعا که چه پیش گویی صحیحی انجام داده است! واکنش بازار به تغییرات قیمتی چندان واضح و روشن و از روی صداقت نمی باشد، چه بسا که دستخوش دستکاری های شخصی و ترجیحات زیاده خواهانه گروهی خاص گردیده و با تغییر ماهیت به تقاضا مبدل می شوند. گاندی در گام نخست، تاکید بر بومی سازی و بعد از آن جهانی شدن داشت . بومی گرایی به ترویج اقتصاد غیر متمرکز خصوصا در مناطق روستایی می پردازد. البته که وی ارتباط میان تکنولوژی و استفاده از ان را برای بقا و تداوم انکار نمیکند، اما سیاست، جامعه و تک تک افراد را به آگاهی و تغییر اساسی در رفتار خود فرا می خواند. گاندی دیدگاهی خردمندانه و مشفقانه که ترکیبی از فرد، جامعه و طبیعت بود را نه تنها به مردم هند بلکه به جهان ارائه داد.
نویسنده: آقای Sudarshan Iyengar معاون آموزشی دانشگاه احمد آباد هند می باشند.
توضیح: پس از روی کار آمدن دولت نریندا مودی گروه های و احزاب افراطی در هند فعالیت های مخرب خود را با هدف خدشه کردن چهره مذاهب دیگر همچون اسلام، مسیحت و غیره آغاز کردند و هر از چند گاهی نیز شاهد اقدامات خشونت آمیز آنها در هند هستیم.
نظر شما