محمد تقی امینی رایزن فرهنگی ج.ا.ایران در ایتالیا، به درخواست خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) در مصاحبه ای با این خبرگزاری در خصوص فعالیت های گفتمانی رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران در ایتالیا، به شرح ذیل شرکت نمود:
پرسش _ درباره فعالیتهای رایزنی فرهنگی در زمینه گفتگوی ادیان چه فعالیت هایی تا کنون انجام شده؛ و چه برنامههایی برای آینده تدارک دیده شده است؟
پاسخ _ رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران، به نمایندگی از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، یگانه متولی دیپلماسی فرهنگی ج.ا.ایران در ایتالیا است، که به پشتوانه ریشه ها و میراث تاریخی مشترک دو فرهنگ و تمدن غنی و پرقدمت ایران و ایتالیا، ارتقاء درک متقابل، با هدف تحکیم صلح و دوستی میان دو ملت و دولت را تعقیب می نماید؛ که در عین حال، دو مرکز تاریخی گسترش اسلام شیعی و مسیحیت کاتولیک نیز بوده اند، و از این رو، گفتمان بینادینی، یکی از راه کارهای ارتقاء درک متقابل سابق الذکر است، که به ویژه با واتیکان، مقر مقدس کاتولیک های جهان و پاپ رهبر معنوی ایشان، و شبکه ساختاری دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، و فرهنگی هنری وابسته به آن در جریان است. راهبرد گفتمانی رایزنی فرهنگی در این ساختار، شبکه سازی گفتمانی مراکز و مؤسسات شیعی؛ و تعاملات در راستای تقریب مذاهب اسلامی در جامعه میزبان، و بهره گیری از توان هم افزایی نهاد های گفتمانی ذی ربط در ج.ا.ایران، جهت تقویت گفتمان شبکه مذکور با شبکه ساختاری مسیحیت کاتولیک است؛ که در حوزه های متنوعی از ترجمه و نشر کتب گفتمانی مانند "مسیح و مریم در قرآن" یا "حکمت نامه عیسی بن مریم" گرفته؛ تا برگزاری نمایشگاه هنرهای تجسمی یا اجرای موسیقی معنوی در اماکن فرهنگی دینی کاتولیکی؛ هماهنگی حضور آثار سینماگران معناگرای ایرانی در جشنواره هایی نظیر "مذهب امروز"؛ یا پیگیری همکاری ها بین دانشگاه های پاپی ایتالیا و علوم اسلامی در ایران؛ و تبادل استاد و دانشجو، اعطاء فرصت های مطالعاتی متقابل، و انجام تحقیقات مشترک و برپایی سمینار ها و وبینارهایی بر مبنای آن؛ برپایی دوره های شیعه شناسی؛ نشست و گردهمایی؛ یا هفته های فرهنگی معرفی ایران اسلامی در دانشگاه های ایتالیا؛ به ویژه دانشگاه های کاتولیکی این کشور؛ و... در جریان است؛ که نمادین ترین سطح آن، گفتمان بینادینی اسلام شیعی و مسیحیت کاتولیک است، که یازده دوره آن به صورت ادواری، با مشارکت مرکز گفتگوی ادیان و فرهنگ های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و شورای پاپی گفتمان بینادینی برگزار گردیده، و مطابق توافق نمایندگان طرفین طی نشست تمهید مقدماتی که در آبان ماه سال جاری در واتیکان انجام یافت، دور دوازدهم آن نیز آبان ماه سال 1401 م. با عنوان "التیام جهان از زخم های ناشی از همه گیری کووید – 19" در سه موضوع جهان ویران شده با همه گیری؛ آموزه های سلامت و بحران آن به واسطه کووید – 19؛ و سهم مؤمنین و خیرین در شفای جهان، میان دو هیأت گفتمانی شامل12 نفر از هر طرف، به میزبانی واتیکان برگزار خواهد شد.
پرسش _ استقبال و پذیرش دینداران به ویژه مسیحیان از گفتگوهای بین دینی چگونه است؟
پاسخ _ اگر مراد گفتمان بینادینی در معنای خاص کلمه، یعنی گفتمان بینادینی اسلام شیعی و مسیحیت کاتولیک با مشارکت مرکز گفتگوی ادیان و فرهنگ های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و شورای پاپی گفتمان بینادینی باشد، این گفتمان به نحو مطلوبی در جریان است، و جایگاه آن برای واتیکان در سطحی است، که در ادوار اخیر برگزاری به میزبانی واتیکان، غالبا شخص پاپ پیامی ارسال؛ یا با اعضاء هیأت گفتمانی ملاقات می نماید؛ و این گفتمان علاوه بر کارکرد نمادین، شبکه تعاملات ثانوی، به ویژه در حوزه همکاری های دانشگاه ها و مراکز تحقیقات علوم دینی دو کشور را نیز تقویت می نماید. اما در خصوص گفتمان بینادینی به معنای عام کلمه، به عنوان نمونه سطح این گفتمان با دانشگاهیان؛ یا جامعه مخاطب نخبه و فرهیختگان ایتالیایی با سطح رسانه ای بسیار متفاوت است؛ و در شرایطی که، سطح گفتمان بینادینی با جامعه علمی، فرهنگی و دانشگاهی ایتالیا حتی از گفتمان نمادین با شورای پاپی گفتمان بینادینی نیز بالاتر، و کارایی و بهره وری آن هم بیشتر است؛ در سطوح رسانه ای، هجمه اسلام هراسی و ایران _ شیعه هراسی در روند این گفتمان اختلال ایجاد نموده؛ و اختلال گفتمانی مشابهی در سطوح غیر نخبگانی جامعه نیز به چشم می خورد. البته بخشی از این جمعیت مخاطب اخیر، خود در خصوص هجمه رسانه ای مذکور مردد، و خواهان آشنایی با واقعیت ایران اسلامی است؛ که با طراحی راهبردی سطوح گفتمانی ویژه، در کلیت شبکه گفتمانی مذکور بازجذب می گردد.
پرسش _ حضرت مسیح (ع) چگونه میتواند مبنای نزدیکی پیروان ادیان و گفتگوی بین دینی باشد؟
پاسخ _ بی شک رویکرد الهیات با رویکرد مدیریت یا دیپلماسی فرهنگی در پاسخ به این پرسش تفاوت هایی دارد، که من پاسخ با رویکرد نخست را به متخصصین این حوزه واگذار نموده، و در پاسخ به این پرسش با رویکرد دوم، که حوزه تخصصی من است، توجه شما را به ظرفیت های گفتمانی نقش کانونی حضرت عیسی(ع) در جهان بینی و ایمان مسیحی؛ اتصال پیروان مسیحیت به مجموعه مرجع ادیان توحیدی و عضویت در مجموعه پیروان آن از این کانون؛ شبکه همپوشانی روایی و مفهومی و اشتراکات ساختاری و محتوایی فرهنگ مسیحی از کانون عیسی مسیح(ع) با دیگر اعضاء این مجموعه مرجع؛ و متعاقبا سهم تفهیمی این کانون در گفتمان با بیرون از این مجموعه مرجع جلب می نمایم؛ که از نقطه نظر ساختاری، یک شبکه گسترده بالقوه، با ظرفیت بالایی برای ارتقاء بخشیدن به درک متقابل، با محتوایی بهره مند از یک ادبیات و اصطلاح شناسی؛ شبکه مفهومی؛ تمثیل و نمادپردازی های مشترک؛ و... را از این کانون فعلیت بخشیده؛ و به افزایش توان هم افزایانه؛ تحکیم صلح و دوستی؛ و گسترش همزیستی مسالمت آمیز مساعدت می نماید؛ و در نتیجه، این کانون علاوه بر ارزش های ذاتی، ارزش گفتمانی راهبردی ارتقاء درک متقابل با حدود ثلث جمعیت زمین، و تحکیم صلح و دوستی با ایشان را دارد.
پرسش _ وضعیت مطالعات اسلامی و شیعی در دانشگاههای ایتالیا را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ _ به نظر می رسد که مطالعات شرق شناسی در ایتالیای معاصر؛ لااقل در حوزه ی آفریقا و شرق میانه، بر مطالعات اسلام شناسی متمرکز باشد که این مطالعات خود؛ حول سه محور اصلی فرهنگ و تمدن و زبان و ادبیات عرب؛ نظام های حقوقی اسلامی؛ و اسلام سیاسی متمرکز است. با بررسی ریشه های تاریخی این مطالعات، علل شکل گیری ساختار فعلی آن روشن تر می گردد. نقطه ی عزیمت و ضرورت این مطالعات از حیث تاریخی، مواجهه ی امپراتوری رومی- مسیحی با جهان عرب – اسلامی بوده است که ضرورت نخستین مطالعات زبانی – دین شناختی را به دلایل سیاسی و کلامی پیش آورده است. این مطالعات در ادامه، با شکل گیری امپراتوری عثمانی و نقش سلسه ی صفوی در مناسبات سوق الجیشی این دوره، با تمرکز بر مطالعات در خصوص زبان، ادبیات و فرهنگ های ترک و فارس استمرار یافته و متعاقباً به واسطه ی گسترش مناسبات استعماری اولیه و اقتصادی – سیاسی ثانویه ی ایتالیا با دول اسلامی، در قالب حال حاضر خود در آمده است. این ساختار به ویژه محصول آن است که، غالب مستعمرات ایتالیا در شمال آفریقا به فرهنگ اسلامی تعلق داشته اند و در دوره ی معاصر نیز این کشور، با برخی پدیدارهای اسلام سیاسی بنیاد-افراط گرا مواجه بوده است. بر این مبنا؛ به لحاظ تاریخی، بدنه ی اصلی مطالعات اسلام شناسی در ایتالیا بر ترجمه ی متون فرهنگ و تمدن اسلامی استوار بوده که از نهضت ترجمه ی اروپایی؛ یعنی از حدود قرن 12 م. آغاز گردیده و متعاقباً بر فلسفه ی مدرسی مسیحی؛ مجادلات کلامی اسلام و مسیحیت؛ شناخت سیاسی ضروری در جریان جنگ های صلیبی؛ نوزایی اروپا؛ پیش آگاهی ضروری فعالیت های استعماری؛ پیش آگاهی ضروری مناسبات اقتصادی و سیاسی و در نهایت پیش آگاهی ضروری جهت مواجه با جریان های معاصر بنیاد - افراط گرای اسلامی مؤثر بوده است. رشد مطالعات اسلام شناسی در ایتالیای معاصر، به ویژه مرهون استقرار دپارتمان های اسلام شناسی در مؤسسات شرق شناسی در این کشور؛ نظیر مؤسسات ایتالیایی مطالعات آفریقا و شرق؛ یا شرق میانه و دور است. در خصوص نهاد های دانشگاهی اسلام شناسی در ایتالیای معاصر شایان ذکر است که، پس از تأسیس نخستین کرسی رسمی اسلام شناسی در ایتالیا در 1952 م. و آغاز فعالیت "الساندرو بائوزانی" در دانشگاه شرق شناسی ناپل از سال 1957 م. فصل جدید مطالعات در خصوص ایران پس از اسلام نیز در این کشور آغاز گردید. علی رغم این که چهارچوب کلی مطالعات در خصوص اسلام ایرانی در ایتالیای معاصر تا حد زیادی به ساختار نظری و روش شناختی "بائوزانی" راجع است؛ اما نظریات وی توسط برخی از اسلام شناسان ایتالیایی متآخر نظیر "اسکارچا" نقد گردیده است. علاوه بر این، شاخه ای دیگر از مطالعات اسلام شناسی در ایتالیا ی معاصر نیز در جریان است که به اسلام شناسانی نظیر "گابریه لی" باز می گردد و بیشتر بر تدقیق نقش ایران در جهان اسلام متمرکز است. مطالعات اسلام شناسی در نهادهای دانشگاهی ایتالیای معاصر؛ به ویژه در دانشگاه کاتولیکی مطالعات عربی و اسلامی و کرسی های اسلام پژوهی دانشگاه های شرق شناسی ناپل؛ "ساپینزا " و "روما 3 " و "تورورگاتا رم"؛ ونیز؛ بولونیا؛ پارما؛ پالرمو؛ ساساری و... در جریان است و دوره های آموزشی مرتبط با آن؛ حتی تا مقطع فوق دکتری نیز ارایه می گردد. در جریان این تحقیقات، در شرایطی که به عنوان مثال، مطالعات فلسفه اسلامی در دانشگاه شرق شناسی ناپل بسیار فعال می باشد؛ دانشگاه "روما 3" در خصوص مطالعات ادبی و زبان شناختی در متون اسلامی پیشرو است و کرسی های حقوق اسلامی و حقوق تطبیقی در دانشگاه "تورورگاتا"، بر مطالعات تطبیقی حقوق اسلامی متمرکز گردیده است؛ یا دانشگاه "ساپینزا" شهر رم، بیشتر تحقیقات بینا رشته ای یا جامعه شناختی-سیاسی در این حوزه را برنامه ریزی می نماید؛ اما در نهایت، محورهای اصلی کلیه این تحقیقات بیشتر بر مطالعات حقوقی؛ زبان شناختی و جامعه شناختی-سیاسی در خدمت مناسبات تجاری-سیاسی-فرهنگی بالفعل ایتالیا با کشورهای اسلامی متمرکز است. در حوزه ی شیعه شناسی، علی رغم فقدان کرسی های شیعه شناسی در دانشگاه های ایتالیا و شیعه شناسان معدود، لااقل نظریات یکی از ایشان، یعنی پروفسور "بیانکا ماریا اسکارچا" فقید، در حوزه ی شیعه شناسی از شهرت بین المللی برخوردار است. البته رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران در ایتالیا تلاش نموده، فقدان یک کرسی مستقل شیعه شناسی در دانشگاه های ایتالیا را، با برگزاری دوره های شیعه شناسی به میزبانی دانشگاه های نظیر پالرمو و... مرتفع نماید.
متن پیاده شده، و گزیده تصویری این مصاحبه، در تاریخ 28 اسفند ماه 1400 در تارنمای رسمی خبرگزاری بین المللی قرآن در نشانی ذیل منتشر گردید:
نظر شما