مقدمه
حدود 150 سال از ورود سیستم آموزشی مدرن به ژاپن می گذرد. ژاپن پیشینه تاریخی و فرهنگی متفاوتی با کشورهای غربی دارد و سیستم آموزشی مدرن، بسیار دیرتر از آن کشورها معرفی شد. با این وجود، بر اساس نتایج ارزیابیهای بینالمللی PISA و TIMSS از پیشرفت تحصیلی، اکنون سطح تحصیلات ژاپن در سطح جهانی بسیار بالا در نظر گرفته میشود. ژاپن همچنین برندگان جایزه نوبل زیادی در علم تولید کرده است.
1.چگونه این سیستم آموزشی مدرن در ژاپن توسعه یافت؟
دولت ژاپن یک سیستم آموزشی مدرن را در آغاز دوره میجی معرفی و تقریباً چارچوب اولیه آموزش ابتدایی همگانی را در همان زمان و تنها در 30 سال تکمیل کرد. و حتی در حالی که از ویرانی اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ جهانی دوم رنج می برد، این کشور در مدت کوتاهی یک سیستم آموزشی دموکراتیک را بازسازی کرد.
معرفی سیستم آموزشی مدرن در ژاپن
بازسازی میجی در سال 1868 باعث پایان دادن به حکومت فئودالی سامورایی شد. ژاپن شروع به تأسیس یک ملت مدرن با رهبری امپراتور کرد، و در این راستا، دولت میجی از شعارهای " تمدن و روشنگری " برای ترویج سیاستهای نوسازی با هدف همسو شدن با کشورهای غربی، استفاده کرد. " غنی کردن کشور" ، " تقویت ارتش"، "تشویق به صنایع جدید " و " معرفی یک سیستم آموزشی مدرن" به عنوان مهمترین سیاست، در اولویت قرار گرفت.
در سال 1872، تنها چهار سال پس از بازسازی، دولت "دستور سیستم آموزشی جدید" را صادر کرد.
2. اولین قانون آموزش سیستماتیک ژاپن
این یک طرح بسیار بزرگ و جاه طلبانه، شامل تأسیس 53760 مدرسه ابتدایی، 256 مدرسه متوسطه و 8 دانشگاه در سراسر ژاپن بود. بر اساس این قانون، همه کودکان بدون در نظر گرفتن جنسیت، شغل والدین یا موقعیت اجتماعی، ملزم به تحصیل در دبستان بودند. برای دولت جدید، معرفی سریع یک سیستم آموزشی مدرن پروژه آسانی نبود. درک عمومی و بدست آوردن حمایت از سیستم جدید مدرسه، کار بزرگی بود و در نتیجه، مرتباً در معرض تنظیم دقیق قرار گرفت و نرخ ثبت نام با افزایش و رکود همراه بود.
با این وجود، نرخ ثبت نام در آموزش اجباری تا سال 1882 - 10 سال پس از صدور فرمان سیستم آموزشی - به حدود 50٪ رسیده بود و در نهایت در سال 1902 - 30 سال پس از صدور این دستور، به 90٪ رسید. این بدان معناست که ژاپن تقریباً 30 سال پس از تصمیم دولت برای معرفی یک سیستم آموزشی مدرن، به آموزش اجباری همگانی دست یافته بود.
3.گسترش سریع آموزش مدرن در دوره میجی چه ویژگی هایی داشت؟
برای پاسخ به این سوال، سه نکته زیر را مورد بحث قرار می دهم: اول، فواید آموزشی دوره ادو. دوم، معرفی سیستم های اموزشی و دانش های خارج از کشور: و سوم، دستیابی به وحدت ملی و ارتقای افراد مستعد از طریق آموزش.
اولین نکته این است که ژاپن قبل از دوره ی میجی، یک سیستم آموزشی سنتی داشت که از دوره ادو به ارث رسیده بود. این امر، پایه، اساس و شالوده مهمی را برای معرفی یک نظام آموزشی مدرن به کشور فراهم کرد. ادو دوره ای بود که قبل از بازسازی میجی، حدود 260 سال به طول انجامید. زمانی بود که ژاپن تحت سیاست انزوا و نظام شوگون از ثبات اجتماعی و صلح درازمدت برخوردار بود. در این دوران، موسسات آموزشی مختلفی پدید آمدند. در قلمرو فئودالی، مدارس برای آموزشهای کلاسیک چینی به پسران سامورایی و آکادمیهای خصوصی برای آموزش کنفوسیوس، ادبیات کلاسیک ژاپنی و غرب شناسی برای کودکان و جوانان طبقه ی روشنفکر، وجود داشت.
علاوه بر این، تعداد زیادی از مراکز یادگیری محبوب به نامterakoya "تراکویا" به طور خودجوش در بسیاری از شهرها، روستاها و روستاهای سراسر ژاپن تاسیس شد. در تراکویا، سامورایی های طبقه پایین، کشیشان بودایی یا رهبران کشاورزان(ارباب) به کودکان مردم عادی خواندن و نوشتن و همچنین مهارت های عملی مورد نیاز برای زندگی روزمره را آموزش می دادند.
این مؤسسات سکولار بودند و با استفاده از زبان ژاپنی به عنوان تنها وسیله ی آموزش، تدریس می شدند. تخمین زده می شود که نرخ باسوادی برای بزرگسالان مرد، در پایان دوره ادو به 40 تا 50 درصد رسیده باشد.
برای اجرای مفهوم یک سیستم آموزش ابتدایی مدرن، بسیاری از امکانات "تراکویا" که در همه جای ژاپن وجود داشت، به عنوان ساختمان های مدارس ابتدایی بازسازی شدند و معلمان "تراکویا" اغلب به عنوان معلمان رسمی تحت سیستم جدید به کار گرفته شدند. بسیاری از مدارس تیول(پادشاهی) و آکادمی های خصوصی نیز به مدارس متوسطه تبدیل شدند.
یک سال پس از صدور فرمان سیستم اموزشی، حدود 12000 مدرسه ابتدایی تا سال 1873 تأسیس شده بود. پنج سال بعد، این تعداد به 25000 رسید که بیشتر از تعداد مدارس ابتدایی فعلی در ژاپن است. بنابراین، میراث آموزشی دوره ادو، پایه محکمی برای معرفی یک سیستم آموزشی مدرن در سراسر کشور فراهم کرد. نکته دوم این است که دولت میجی فعالانه سیستم ها و دانش های کشورهای غربی را معرفی کرد. منابع آموزشی به ارث رسیده از دوره ادو، شالوده ارزشمندی را فراهم کرد، اما به طور کلی در ایجاد یک سیستم آموزشی مدرن مسائل زیادی وجود داشت که باید رفع میشد. اینها شامل تفاوت ها و تبعیض های ناشی از سیستم طبقاتی بود. مسائلی همانند فقدان نظام مندی از آموزش ابتدایی تا عالی، فقدان برنامه درسی یکپارچه، ناهماهنگی بین طول مدت تحصیل و محتوای یادگیری، سیستم های ارزیابی و درجه بندی ناکافی و استفاده از روش های مناسب آموزش انفرادی برای جمع بود.
بنابراین، دولت جدید میجی، فعالانه به دنبال نمونه هایی از کشورهای غربی بود تا بتواند به درستی یک سیستم آموزشی مدرن ایجاد کند. آمریکا الگوی سیستم مدرسه بود که شامل سه سطح دبستان، راهنمایی و دانشگاه بود. از سوی دیگر، فرانسه الگوی سیستم متمرکز مدیریت آموزشی و سیستم نواحی مدارس بود.
در آموزش عالی، اساتید اروپایی و آمریکایی به ژاپن دعوت شدند و حقوق فوق العاده بالایی برای یاددهی و آموزش دانش پیشرفته غرب دریافت کردند. همزمان، دولت، دانشجویان جوان و ممتاز ژاپنی را برای تحصیل به ایالات متحده، بریتانیا، هلند، آلمان و روسیه فرستاد. این دانشجویان پس از چند سال به ژاپن بازگشته و جایگزین مربیان خارجی شدند. آنها به زبان ژاپنی تدریس می کردند. حتی چند دانش آموز دختر نیز در میان آنها حضور داشتند.
تسودا اومکو (Tsuda Umeko) یکی از این افراد بود که در سال 1871 به ایالات متحده رفت. او پس از چهارده سال تحصیل در آنجا، به ژاپن بازگشت و در نهایت "دانشگاه تسودا "، یکی از مشهورترین دانشگاه های زنان در ژاپن را تأسیس کرد.
نظام آموزش ابتدایی نیز محتوا و روش های آموزشی به سبک غربی را پذیرفت. روش های تدریس از آموزش انفرادی در «تراکویا» به تدریس کلاسی مدرن تغییر کرد. معلمان عمدتاً از کتاب های درسی ترجمه شده یا تقلید شده از کتاب های درسی که به طور گسترده در ایالات متحده استفاده می شد، مانند " Wilson Reader " استفاده می کردند. این کتاب های درسی ترجمه شده یا تقلیدی باعث سردرگمی معلمان و دانش آموزان می شود. با این حال، با گذشت زمان، آنها تجدید نظر شدند تا برای فرهنگ ژاپنی مناسب تر باشند.
تعداد معینی از مدارس خصوصی که بر اساس فلسفههای مسیحی یا بودایی آموزش میدادند نیز توسعه یافتند، اما مدارس دولتی فارغ از اعتقادات مذهبی خاص، آموزش سکولار ارائه میدادند.
از نظر سیاسی، ژاپن هرگز به مستعمره غرب تبدیل نشد. بنابراین، دولت میجی توانست با مقایسه کشورهای مختلف غربی، مدلهای مناسب را در هنگام معرفی یک سیستم آموزشی مدرن و محتوای آموزشی انتخاب کند. این سیستم ها و محتوای آنها برای سازگاری بیشتر با شرایط موجود در ژاپن بومی سازی شدند و به تدریج در جامعه ژاپن تثبیت شدند.
نکته سوم نقش آموزش و پرورش در شکل گیری یک آگاهی ملی مشترک و ارتقای افراد مستعد فارغ از طبقات اجتماعی در دوره میجی است. در زمان بازسازی میجی، بسیاری از تغییرات اجتماعی انقلابی رخ داد، از جمله پایان دولت تحت حاکمیت سامورایی ها و سیستم طبقات اجتماعی موجود در بحبوحه ی بحران های دیپلماتیک.
دولت جدید میجی بیشترین اهمیت را به آموزش ابتدایی و عالی برای ساختن یک کشور مدرن جدید داد.
هدف خود را از طریق آموزش ابتدایی یکپارچه، هدف دولت ابتدا ارتقاء آگاهی ملی گسترده و تقویت قدرت اقتصادی و نظامی از طریق روشنگری و تمدن غیرنظامی بود. از طریق آموزش عالی، آنها وظیفه ی پرورش رهبران جدید برای دولت و صنایع را بر عهده گرفتند.
در نظام آموزشی 1872، بر فلسفه آموزشی «یادگیری کلید موفقیت در زندگی است» تاکید شد.
Fukuzawa Yukichi فوکوزاوا یوکیچی، یکی از بزرگترین روشنفکران دوره میجی، کتاب گاکومون نو سوسومهGakumon no Susume یا «تشویق یادگیری» را در همان سال نوشت که بسیار پرفروش شد. فوکوزاوا اصرار داشت که: «هر گونه تمایز موجود بین بالا و پایین، غنی و فقیر، به موضوع تحصیلات مربوط میشود» و یادگیری را بدون توجه به موقعیت اجتماعی فرد توصیه کرد.
در حالی که تفاوت در ثروت و سطح تحصیلات به ارث رسیده از سلسله مراتب اجتماعی دوره ادو به سرعت ناپدید نشد، اما فلسفه ی "پیشرفت در زندگی از طریق آموزش"، تمایل مردم به یادگیری را برانگیخت و به ترویج اشتغال افراد با استعداد از جامعه محلی کمک کرد.
نسبت افراد عادی در میان فارغ التحصیلان دانشکده های حقوق و پزشکی دانشگاه امپراتوری توکیو، که در حال حاضر دانشگاه توکیو فعلی است، در دهه 1880 20 تا 40 درصد بود. از سوی دیگر، فرزندان خانواده های سامورایی 60 تا 80 درصد بودند. با این حال، با گذشت زمان افراد عادی بیشتری وارد دانشگاه شدند و نسبت آنها در اواخر دوره میجی به 60 تا 70 درصد رسید.
4. تکمیل سیستم آموزشی مدرن - پرورش مردم
یک سال پس از اعلام قانون اساسی امپراتوری ژاپن، "نسخه امپراتوری آموزش" در سال 1890 صادر شد. این نسخه، بازنویسی پیامی از سوی امپراتور میجی بود که خط مشی آموزشی او را با تأکید بر اخلاق کنفوسیوسی، وفاداری و میهن پرستی، تشریح می کرد و تأثیر عمیقی بر اخلاق آموزش و پرورش ژاپن و جامعه تا پایان جنگ جهانی دوم گذاشت.
در ژاپن، شرکتهای خصوصی صنعتی سبک یکی پس از دیگری در حدود سال 1890 تأسیس شدند و صنایع سنگین بلافاصله پس از جنگ روسیه و ژاپن در دهه 1900 دنبال شد.
صنعتی شدن ژاپن به سرعت پیشرفت کرد. این امر باعث ایجاد فعالیت های تجاری در زمینه های تولید، معدن، حمل و نقل و مالی و بازرگانی شد. در این شرایط، تقاضا برای کارگرانی که دارای تحصیلات متوسطه یا عالی و همچنین تحصیلات فنی و حرفهای بودند، افزایش یافت.
برای تامین نیروی انسانی ماهر مورد نیاز صنایع، در اواخر دهه 1890، دولت شروع به تاسیس مدارس فنی و حرفه ای در سطح متوسطه و مدارس تخصصی در سطوح عالی در زمینه هایی مانند مهندسی، کشاورزی، بازرگانی و پزشکی کرد. بنابراین ژاپن شاهد گسترش کمّی آموزش متوسطه و عالی بود.
در دوره میجی، ابتدا تمرکز بر گسترش آموزش ابتدایی و عالی قرار گرفت. پس از شروع توسعه صنایع سبک و سنگین و با افزایش نیاز به نیروی انسانی ماهر برای صنایع، آموزش متوسطه گسترش یافت.
وقتی نمودار افزایش تعداد دانش آموزان ابتدایی، متوسطه و بالاتر و سطح توسعه اقتصادی از دهه 1870 تا 1920 را نگاه میکنیم، می توانیم یک همبستگی قوی بین توسعه آموزش متوسطه و توسعه ی صنعت معدن و تولید مشاهده کنیم.
توسعه یک سیستم آموزشی مدرن در ژاپن تقریباً در سال 1920 تکمیل شد.
آموزش عالی برای آموزش نخبگان، آموزش متوسطه برای توسعه کارگران ماهر در سطح متوسط، آموزش ابتدایی برای آموزش به همه شهروندان و آموزش مدارس عادی برای تشکیل متخصصان آموزش برای هر سطح با هم مرتبط شدند و سیستم آموزش عمومی ژاپن به عنوان یک مجموعه ی یکپارچه شروع به کار کرد.
ویژگی اصلی این سیستم آموزشی که تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت، این بود که در حالی که تنها یک نوع مؤسسه آموزش ابتدایی به نام «مدرسه ابتدایی معمولی» وجود داشت، اما در آموزش متوسطه و عالی انواع مختلفی از مدارس وجود داشت.
5. بازسازی آموزش و پرورش پس از جنگ و توسعه بیشتر (1945-حدود 1960)
در دهه 1930، گرایش های ملی گرایانه افراطی به طور فزاینده ای در سیاست های آموزشی ژاپن قابل تشخیص شد. پس از ورود ژاپن به جنگ چین و ژاپن، آموزشهای نظامی بیشتر تقویت شد.
آموزش نظامی در آموزش متوسطه و عالی انجام شد و کتابهای درسی به کتابهای دولتی با محتوای نظامی تغییر یافت. در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم، معلمان و دانشجویان دانشگاه برای خدمت سربازی فراخوانده شدند و بسیاری از دانشآموزان دبیرستانی برای تولید مواد غذایی اضافی و تجهیزات نظامی به روستاها و کارخانههای کشاورزی بسیج شدند.
حدود چهارصدهزار کودک در شهرها نیز از والدین خود جدا و به روستاهای دور افتاده منتقل شدند تا از حملات هوایی نیروهای ایالات متحده در امان باشند.
در پایان جنگ در سال 1945، سیستم مدارس ژاپن تقریباً به طور کامل از بین رفته بود. در اوت 1945، ژاپن اعلامیه پوتسدام را پذیرفت و بدون قید و شرط تسلیم نیروهای متفقین شد. شهرهای بزرگ آن در حملات هوایی ویران شده بودند و بسیاری از ساختمان های مدارس سوخته یا آسیب دیده بودند. مردم از گرسنگی و سوءتغذیه رنج می بردند و بسیاری از فرزندان پدر و مادر خود را در جنگ از دست داده و یتیم شده بودند.
با این حال، مدارس در سپتامبر همان سال بازگشایی شدند و کلاسها در نوبتهای متعدد در ساختمانهای مدرسه آسیبدیده یا خارج از محوطه مدرسه برگزار شد. از همان کتابهای درسی استفاده میشد، اما عبارات میلیتاریستی و افراطیناسیونالیستی را با جوهر سیاه پوشانده بودند.
اشغال ژاپن توسط نیروهای متفقین به مدت 6.5 سال بین سالهای 1945 تا 1952 ادامه یافت و ژاپن تحت حاکمیت غیرمستقیم ستاد کل نیروهای متفقین GHQ قرار گرفت. هدف از سیاست اشغال اولیه GHQ، غیرنظامیزدایی و دموکراسیسازی بود و اصلاحات آموزشی پس از جنگ مطابق با این سیاست انجام شد.
در سال 1946، مأموریت آموزشی ایالات متحده، گروهی متشکل از 27 متخصص برجسته آموزشی آمریکایی به درخواست GHQ از ژاپن دیدن کردند. این ماموریت با کمیته ای متشکل از متخصصان آموزش ژاپنی کار می کرد. این گروه در مورد اصلاحات آموزشی مبتنی بر دموکراتیزه کردن و فرصتهای برابر توصیه میکردند و بسیاری از توصیههای آنها به " دستورالعملهای اصلاحات آموزشی پس از جنگ " تبدیل شد.
قانون اساسی ژاپن و قانون بنیادین آموزش و پرورش که به ترتیب در سال های 1946 و 1947 تصویب شد، مهمترین نقش را در ایجاد یک سیستم آموزشی دموکراتیک برای جایگزینی با مدل قبلی ایفا کردند. قانون اساسی «حق دریافت آموزش برابر» را به عنوان یک حقوق اساسی بشر ذکر کرده است.
به همراه قانون بنیادین آموزش و مجموعه ای از قوانین مرتبط با آموزش و پرورش، چارچوب نظام آموزشی پس از جنگ شکل گرفت.
اول، یک تغییر، به یک سیستم تک مسیر وجود دارد. دوم، آموزش اجباری به 9 سال افزایش یافت. سوم، اصل آموزش مشترک دختر و پسر تصویب شد. چهارم، هیئت های آموزش و پرورش در سطوح استانی و شهرداری تشکیل شد. پنجم، کالجهای معلمان منسوخ شدند و یک سیستم تربیت معلم مبتنی بر دانشگاه ایجاد شد.
سیستم آموزشی مدرن قبل از جنگ که در حدود سال 1920 تکمیل شد، یک سیستم آموزشی چند مسیره بود که در آن انواع مختلف مدارس متوسطه پس از آموزش ابتدایی تک مسیری منشعب شدند.
از طرفی این سیستم جدید از ابتدا تا انتها یک سیستم تک مسیر بود. چهار سال تحصیلات دانشگاهی پس از شش سال دبستان، سه سال راهنمایی و سه سال دبیرستان قرار گرفت. این روش، دربهای تحصیلات دانشگاهی را به روی همه فارغ التحصیلان دبیرستان باز کرد.
مدارس متوسطه و دانشگاه ها به صورت مختلط درآمدند. علاوه بر این از کتاب راهنمای معلمان ایالات متحده، در دوره های تحصیلی اصلی ژاپن به عنوان الگو در رابطه با محتوای آموزشی و به عنوان دستورالعملی برای تنظیم برنامه های درسی و تدوین کتاب های درسی، استفاده شد.
همه این تحولات جدید در اصلاح نظام آموزشی، در عرض چند سال پس از پایان جنگ، تصمیم گیری شد، اما اجرای کامل آنها کار آسانی نبود.
به ویژه، تأسیس دبیرستان های راهنمایی، که در چارچوب نظام پیش از جنگ وجود نداشت، بسیار دشوار بود. در نتیجه، با شروع سیستم جدید در سال 1947، حدود 50 درصد از کلاسهای درسی لازم برای 3.2 میلیون دانشآموز دبیرستانی در سراسر ژاپن وجود نداشت. بیشتر آموزشهای دبیرستان باید با استفاده از کلاسهای درس در مدارس ابتدایی یا در چند شیفت برگزار میشد.
تحت سیستم جدید مدارس، مدارس ابتدایی و دبیرستان های راهنمایی در سال 1947و 1948 و دبیرستان های ارشد و دانشگاه ها به ترتیب بین سال های 1948 و 1949 افتتاح شدند.
علاوه بر این، در دهه 1950، با هدف تشویق به حضور کودکان با مشکلات مالی در مدرسه و بهبود ثبت نام در مناطق کوهستانی و جزایر دورافتاده، قوانین مختلفی وضع شد.
با توجه به این سیاست ها و اقدامات و رشد سریع اقتصادی در دهه 1950، حضور سراسری به تدریج در حدود سال 1960 به دست آمد. در سطوح بالاتر، نرخ ثبت نام دبیرستان های ارشد در سال 1950 بلافاصله پس از سازماندهی مجدد سیستم آموزشی مدرسه در حدود 45 درصد بود. پس از جنگ این نرخ در دهه 1960 به سرعت افزایش یافت و تا سال 1970 از 80 درصد گذشت. این بدان معناست که نرخ ثبت نام در دبیرستان در 20 سال دو برابر شده است. نرخ ثبت نام در آموزش عالی نیز از 10 درصد در سال 1960 به 18 درصد در سال 1970 افزایش یافت.
با این حال، به نظر می رسد حضور واقعی بسیار کمتر از 99٪ بوده است، زیرا تعداد معینی از غایبین طولانی مدت به دلیل فقر وجود داشته است.
در سال 1946، برنامه های بهداشت مدارس برای مبارزه با بیماری ها، به ویژه سل و انگل هایی که پس از جنگ، ژاپن را فراگرفته بودند، آغاز شد.
در سال 1947، برنامه ناهار مدرسه برای بهبود تغذیه کودکان نیز با استفاده از منابع غذایی اهدایی از سوی سازمان های امدادی داوطلبانه خارجی و آرد گندم و شیر خشک بدون چربی ارسال شده توسط یونیسف و دولت ایالات متحده آغاز شد.
ژاپن پس از جنگ بین اواسط دهه 1950 و اوایل دهه 1970 رشد اقتصادی سریعی را تجربه کرد. به همین دلیل، اقتصاد ژاپن به طور متوسط سالانه 9 درصد رشد کرد و این امر به سرعت باعث رونق شد.
در آن زمان ساختار صنعتی از صنایع اولیه به صنایع ثانویه و ثالث تبدیل شد و جمعیت از روستاها به شهرها و مراکز استانها منتقل شدند.
تا حدود سال 1960، یادگیرندگان مشاغل خانگی در خانواده مربوطه یا جوامع محلی آموزش می دیدند، اما پس از کاهش فعالیت صنایع اولیه از طریق رشد سریع اقتصادی، بسیاری از مردم تحصیل در مدرسه را کلید موفقیت شغلی آینده می دانستند.
علاوه بر افزایش سطح درآمد ناشی از رشد اقتصادی، این تغییرات در ساختارهای اجتماعی و آگاهی مردم نسبت به آموزش و تحصیل، باعث بهبود نرخ ثبت نام در دبیرستان ها و سپس افزایش سریع نرخ ثبت نام در دانشگاه ها و کالج های کنکور شد. مردم به مدارک تحصیلی اهمیت دادند، اما این امر جنبه منفی رقابت بیش از حد در کنکور را نیز به همراه داشت.
اموزش در ژاپن در ظول انقلاب میجی و پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم،ت غییرات بزرگی را تجربه کرد. این دو رویداد، علی رغم اینکه پیشینه ی تاریخی کاملاً متفاوتی دارند، اما به نظر میرسد که دارای اشتراکاتی هستند.
اول، اتخاذ جسورانه نظام ها و ارزش های خارجی برای ایجاد نظام های آموزشی جدید.
دوم، تعدیل رویه های بومی سازی در جامعه ژاپن پس از اتخاذ سیستم ها و ارزش های خارج از کشور.
و سوم، توسعه سیستم های آموزشی جدید که به بهبود تحرک مردم و گسترش پتانسیل آنها در طول اصلاحات اجتماعی کمک کرد.
با این حال، ژاپن نه تنها از تجربیات سایر کشورها برای اصلاحات آموزشی خود، بهره برده است، بلکه تجربیات آموزشی خود با کشورهای در حال توسعه را به اشتراک گذاشته و در توسعه کلی این کشورها مشارکت داشته است.
6. همکاری آموزشی ژاپن با کشورهای در حال توسعه
رونق یک کشور، رشد شهرها، همه چیز به مردم بستگی دارد. " مدارس بسازید و توانایی مردم را توسعه دهید." این عبارت در یک نمایش تئاتری بر اساس یک داستان واقعی در ژاپن است. در این داستان، Nagaoka Domain، که اکنون شهر ناگائوکا در استان نیگاتا است، در طول جنگ داخلی بازسازی میجی از فقر رنج می برد.
وقتی صد کیسه برنج به عنوان کالای کمکی ارسال شد، این شهر تصمیم گرفت که برنج را مصرف نکند، بلکه برنجها را فروخته و از درآمد حاصله برای ساخت مدرسه ای برای توسعه منابع انسانی آینده استفاده کند.
این عبارت در پیشگفتار سیاست کمکهای رسمی توسعه( ODA ) دولت ژاپن در مورد آموزش در سال 2003 به عنوان "روح صد کیسه برنج" نامیده شد. ژاپن از سال 1954، چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، ODA را به عنوان مسئولیت خود در قبال جامعه جهانی اجرا کرده است. ODA یا کمکهای رسمی ژاپن بر همکاری آموزشی متمرکز شده است.
سرمایه گذاری در آموزش مبتنی بر خودیاری که نماد آن "روح صد کیسه برنج" است، به عنوان موثرترین راه برای کاهش فقر تلقی می شود. همچنین به طور موثر رشد اقتصادی پایدار را در کشورهای در حال توسعه ترویج می کند.
ژاپن از مراحل اولیه ODA به طور مداوم از آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه حمایت کرده است. در این راستا حمایت از تأسیس و بهبود دانشگاه ها در کشورهای در حال توسعه بعنوان زمینه ساز تربیت رهبران اینده تلقی میشود.
همکاری برای توسعه برنامه درسی، بهبود کیفیت سخنرانی ها و تحقیقات، تحقیقات مشترک با دانشگاه های دیگر و توسعه تجهیزات و امکانات خاصه در برنامه های مهندسی، کشاورزی و علوم پزشکی با مجموعه ODA ادامه دار بوده است.
ژاپن این نوع حمایت را به بیش از 500 دانشگاه در سراسر جهان ارائه کرده است که موفقیت های چشمگیری نیز داشته است. مواردی از دانشگاههایی مانند موسسه فناوری King Mongkut's Ladkrabang تایلند و دانشگاه کشاورزی و فناوری Jomo Kenyatta کنیا وجود دارند که پس از دریافت حمایت مستمر از ژاپن به دانشگاههای برتر در کشورهای متبوع خود تبدیل شدهاند.
حوزه دوم همکاری کمک به بهبود آموزش علوم و ریاضیات در مدارس ابتدایی و متوسطه است. که برای پیشرفت کشورهای در حال توسعه، ارتقاء سطح آموزش پایه برای همه شهروندان بسیار ضروری است.
بسیاری از کشورها از ژاپن می خواهند که در زمینه های علوم و ریاضیات به دلیل تخصصش در این موضوعات حمایت کند. در پروژه ها، ما از بهبود آموزش علوم و ریاضیات، توسعه روش های تدریس عملی قابل استفاده در کلاس، بهبود آموزش معلمان قبل از خدمت و ضمن خدمت، و توسعه کتاب های درسی و معلمان حمایت می کنیم.
در بیشتر موارد، از تجربیات خود ژاپن در زمینه توسعه آموزشی، مانند افزایش کیفیت معلمان، آموزش معلمان به سبک ژاپنی، و مواد آموزشی ژاپنی با کیفیت بالا، به عنوان مواد مرجع استفاده می شود.
حوزه سوم همکاری است که با هدف ساخت مدارس ابتدایی و بهبود مدیریت مدارس به منظور دستیابی به آموزش با کیفیت انجام می شود.
آموزش ابتدایی در کشورهای در حال توسعه به سرعت در طول نیم قرن گذشته گسترش یافته است و ژاپن از ساخت مدارس برای پذیرش تعداد فزاینده دانش آموزان حمایت کرده است.
علاوه بر این، مدارس ابتدایی باید توسط مدیران و معلمان مدارس با همکاری جامعه محلی و ادارات آموزش و پرورش محلی به درستی مدیریت شوند. همه باید برای ارائه آموزش با کیفیت بالا هر روز با یکدیگر همکاری کنند.
در طرح های بهبود مدیریت مدرسه، فعالیت های مختلفی از جمله آموزش برای دختران، کلاس های تکمیلی برای ارتقای پیشرفت تحصیلی، ناهار مدرسه، رشد مهارت های اجتماعی و عاطفی با هم ترکیب و اجرا می شود.
حوزه چهارم، همکاری برای ایجاد یا ارتقای دبیرستان ها و دانشکده های فنی و حرفه ای برای توسعه منابع انسانی صنعتی است.
توسعه کارگران ماهر یا تکنسین های سطح متوسط عمدتاً در سطح متوسطه برای توسعه صنعتی بسیار مهم است. از این رو این گروه از دیرباز یکی از ارکان اصلی همکاری آموزشی ژاپن بوده است. نقطه قوت آن در توسعه کارگران ماهر و تکنسین هایی است که در صنایع تولیدی صلاحیت دارند. علاقه به موسسه ملی فناوری ژاپن به نام " Kosen" در سال های اخیر در میان کشورهای در حال توسعه افزایش یافته است.
اینها چهار حوزه اصلی همکاری آموزشی ژاپن هستند و در بسیاری از موارد از تجربه آموزشی قبلی خود ژاپن در آنها استفاده می شود.
در طول هر پروژه، کارشناسان ژاپنی در زمینه آموزش از سایت ها بازدید می کنند و مهارت ها و تجربیات خود را به همتایان خود در کشورهای پذیرنده انتقال می دهند.
"رویکرد مبتنی بر درخواست" یکی از اصول اصلی ODA ژاپن است. این سیاستی است که ODA ژاپن باید بر اساس درخواست کشورهای دریافت کننده، با احترام به مالکیت آنها و در عین حال انتظار تلاش برای خودیاری، اجرا شود.
با این حال، در طول فرآیند بومی سازی تجربه ژاپن در کشورهای در حال توسعه، ما همچنین می توانیم ببینیم که روش های ژاپنی ممکن است کافی یا ناکافی باشند. بنابراین، همکاری بینالمللی نیز آینهای است که نقاط قوت و ضعف ژاپن را منعکس میکند.
https://www.jica.go.jp/dsp-chair/english/dsp/story/participants/2020_09_02.html
پژوهشگر، مترجم و گرداورنده: محمدعلی هژبری
رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ژاپن(توکیو)
نظر شما