مجله صربستانی «ریل» (RYL) که به موضوعات سبک زندگی میپردازد، در شماره جدید خود، مصاحبه ای اختصاصی با دکتر سیده بنت الهدی هاشمی، پژوهشگر و هنرمند ایرانی مقیم شهر بلگراد، به چاپ رسانده و در این مصاحبه تفصیلی به بررسی مسایل نظری و اهمیت هنر ایرانی-اسلامی در عصر حاضر پرداخته است.
خانم هاشمی مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای خود در دانشکده زبانشناسی دانشگاه بلگراد گذرانده و همچنین در رشته تذهیب آثار هنری متعددی را عرضه نموده است. اثر جدید وی برندهی جایزه نخست نمایشگاه میراث هنر دینی بود که توسط اداره کل امور دینی وزارت دادگستری جمهوری صربستان برگزار گردید و به این مناسبت، آثار تذهیب خانم هاشمی در کتابخانه ملی جمهوری صربستان به نمایش گذاشته شد. در حاشیه این نمایشگاه، خبرنگار مجله صربستانی «ریل» مصاحبهی تفصیلی با خانم دکتر هاشمی، به زبان صربی، انجام داد که به تازگی منتشر شد و در ادامه، ترجمه این مصاحبه با موضوع «هنر: دروازه معرفت» را میتوانید بخوانید.
سؤال: در یکی از آثار مکتوب خود نوشته بودید که هنر، در عمیقترین معنای این واژه، دروازه ی معرفت است. شما در زندگی، تحصیلات و آثار هنریتان از دروازه های متعددی عبور کردید. چرا هنر را دروازه ای مهم به سوی رشد شخصیت و معرفت می دانید؟
پاسخ: در مباحث نظری هنر، نظریات زیادی پیرامون تعریف و ماهیت هنر وجود دارد. این تعاریف گاهی چنان با هم در تضاد هستند که پژوهشگران را سردرگم میکند. ولی وقتی هنر را در جهانبینی خداباورانه و به عنوان یکی از آثار سرزده از انسان در نظر بگیریم، آنوقت گذرگاهی میشود برای معرفت و شناخت نسبت به باورها و حقایق مورد قبول هنرمند. همانگونه که انسان با کلامش مخاطب را به دنیای اندیشه خود وارد میکند، هنرمند نیز با ارائهی اثر هنری دروازه معرفت به باورها و عقاید خود را به روی مخاطب میگشاید. به عبارتی دیگر، هنر زبان مشترک بین انسانهاست. انسانها با حس و تفکر و اندیشه خود هنر را درک میکنند و هنرمند با زبان هنر با مخاطب خود ارتباط برقرار میکند.
سؤال: آیا هنرمند، به یک معنا، نشانگر کمال انسانی است؟ اصلاٌ انسان کامل چگونه خلق اثر میکند؟ موضوع پایان نامه ی کارشناسی ارشد شما در دانشگاه بلگراد «تاریخ معماری اسلامی با تأکید ویژه بر ایران در عصر صفوی» بوده است. لذا سؤال دوم این است که چه آثاری را میتوان هنر اسلامی نامید. آیا هنر اسلامی وجود دارد؟ در این رابطه، کدام اثر معماری را می توانید به عنوان شاهکار هنر و معماری اسلامی معرفی کنید و مشخصه های اصلی آن چیست؟
پاسخ: وقتی پذیرفتیم که اثر هنری متأثر از هنرمند است، پس حالات روحی و شخصیت هنرمند هم در هنر او خودنمایی میکند. حال هرچه هنرمند از کمالات روحی بیشتری برخوردار باشد، هنر او نیز منعکس کننده ی همین حد از کمال است. انسانی که در مسیر کمالات قدم برداشته است، در هنر خویش نیز خواسته یا ناخواسته مخاطب را به خوبیها و ارزشها دعوت میکند. چرا که هنر او اثر و فعل اوست و نمی تواند خالی از حالات روحی فاعل باشد. این حقیقت در طرف دیگر هم صدق میکند، هنر نازل و مخرب نیاز به فاعل همسطح خود دارد. اگر هنرمند مقید به دین و مسلکی باشد، ناگزیر هنر او هم تحت همان دین و مسلک تعریف می شود. در هنر اسلامی نیز اگر هنرمند به مبانی اسلامی باور داشته باشد و مقید به دستورات الهی باشد، اثری که با این معرفت خلق میشود اسلامی خواهد بود. هنر در بالاترین سطح خود از زیبایی مطلق الهی حکایت میکند. به این معنی که اگر هنرمند به دروازه های معرفت حقیقی نسبت به جهان، هستی و خالق مطلق رسیده باشد، هر آنچه را که از زیبایی الهی برای مخاطب به زبان هنر محاکات و بازگو می کند، همان حقیقت زیبایی خواهد بود. حال این که چقدر در رساندن پیام غیرمادی در بستر هنر مادی موفق خواهد بود، بستگی به چیره دستی و تبحر او در اجرا دارد. اینجاست که تکنیکهای هنری به کمک هنرمند میآیند و به او در بهتر بیان کردن زیبایی مطلق الهی کمک میکنند. وگرنه هنر خالی از روح متعالی در بالاترین سطح خود، هنر تکنیک زدهای بیش نیست.
نقطه ی عطف هنرهای اسلامی، معماری است. اکثر متفکران و اسلامشناسان، شعر، خوشنویسی و معماری را به عنوان شناخته شده ترین عناصر هنری اسلامی معرفی می کنند. به عنوان مثال، در حوزه معماری، بکارگیری و ترکیب خلاّقانه شاخه های هنری باعث پدید آمدن برخی آثار عظیم، همچون مساجدی باشکوه می شود. روشهایی نظیر انواع کاشیکاری من جمله کاشی معرق (در تزیین گنبد و مناره ها و سردر ایوانها)، گچبری (در نمای داخلی فضا)، کنده کاری بر روی سنگ (بر روی ستونها و یا پایه ی دیوارها)، معرق و منبت بر روی چوب (در ساخت منبر و بعضاً پنجره ها)، آجرکاری به روش دقیق هندسی (در بدنه گنبد و طاقها)، کتیبه نویسی با بهره گیری از انواع خطوط نسخ و ثلث و کوفی و... (در حاشیه گنبدها و سردرها)، نگاره های اسلیمی (برای تزیین سطوح خارجی گنبدها و مناره ها و سردر ایوانها) و همچنین هنر تذهیب و نگارگری نسخه های خطی، جلدسازی، خطاطی و... که مرتبط با کتب قرآن و ادعیه میباشد و نیز موسیقی منحصر به فرد اسلامی که با اذان و قرائت قرآن در مقامات هفتگانه متولد می شود، همه و همه در آمیزشی کاملاً هماهنگ و وصف ناشدنی منجر به خلق و استمرار حیات مسجد به عنوان یکی از بناهای معماری اسلامی و البته شاخصه بلاد اسلامی می شود.
مکتب معماری اصفهان را می توان به عنوان عصاره معماری اسلامی و حاصل تجربیات معماران مسلمان در طی تقریباً ده قرن اقتدار اسلام در کنار توجه به آموزه های معنوی موجود در فرهنگ ایران معرفی کرد. مکتب اصفهان مثالی کارآمد از برهم کنش حکمت ایرانی و مفاهیم اسلامی به شمار می آید. بنابراین میتوان از آن با نام میراث آرمانهای فرهنگی ایرانی و اسلامی یاد کرد.
با قیام اسماعیل صفوی در سال 1501 میلادی، پس از چند سده یک حکومت یکپارچه در ایران بر سر کار آمد. شاه تهماسب، فرزند شاه اسماعیل، به هنر علاقه زیادی نشان می داد و حتی در دربار خود یک کارگاه فرشبافی برپاکرد و خود نیز به کشیدن طرح قالی علاقه مند بود، به طوری که در دوره صفویه نفیس ترین فرشهای ایرانی برای اهداء به مساجد و مقابر و اماکن متبرکه بافته میشد. در میان شاهان صفوی، شاه عباس از دیگران ممتاز بود، چرا که در دوره ی حکومت شاه عباس، هنردوستی و هنرپروری به اوج رسیده بود. در زمان او میدانها، مسجدها، کاخها، بازارها و باغهایی که در اصفهان برپاداشته شد، از اصفهان «نصف جهان» ساخت. همچنین آثار بیشماری از معماری صفوی در جایجای ایران به یادگار مانده است. چشم نوازی، دقت، صلابت و سایر ویژگیهای این سبک به حدی است که تا مدتها پس از افول حکومت خاندان صفوی، سایر حکمرانان نیز دست به ساخت ابنیه ای برگرفته از معماری عهد صفوی زده اند.
سؤال: تفاوت دیدگاه و مبانی هنر مدرن و هنر قدسی در چیست؟ بعضی از پژوهشگران هنر مدرن را ابزار اقتدار و سرمایه مادی و مسبب ازخودبیگانگی انسان معاصر می دانند.
پاسخ: قطعا تفاوت در مبانی است که تفاوت در محصول و نتیجه را به دنبال دارد. در مقایسه هنر مدرن و هنر قدسی ما با تفاوت و به عبارتی تضاد مبانی مواجه هستیم. از نظر تاریخی، هنر بعد از رنسانس دستخوش تغییرات اساسی شد. پس از رنسانس ساحتهای متعالی از معرض نظر انسان غربی خارج شد و زندگی دنیوی نظر و عمل او را تصرف کرد. انسان محور جهانی واقع شد که خود انسان حدود و ثغور آن جهان را مشخص میکند. احساسات انسان بدون پشتوانه ی متعالی مورد توجه قرار گرفت و هنر در حد اثری سرزده از انسان مادی که فقط لذتبخش باشد، تقلیل پیدا کرد. استتیک و زیبایی به ادراک حسی و امر محسوس منحصر شد. و فلسفه هنر به کنکاش روان انسانی در مواجهه با آنچه زیبا تلقی میشود روی آورد.
در جهانبینی حاکم بر هنر قدسی، حقیقت محصول ذهن انسان نیست. حقیقت مستقل از ما وجود دارد و انسان میتواند از آن مطلع شود، چه اینکه در کریمه قرآنی می خوانیم: وعلّم آدم الاسماء کلّها. انسان آیت و نشانه خداست و برای وصول به اصل خویش نیازمند گذر از مراتب دانی و حسی است. هنرمند متعهد در صدد رمزگشایی از زیبایی مطلق و حقیقی است که در سایه وصال حق به آن نایل میشود. اینجاست که حتی تصویر خودش را هم در پوشش و حجاب قرار میدهد و اصراری بر تأکید بر روی جزئیات محسوس بدن مادی خویش هم نمی کند. هنر بعد از رنسانس تکنیکی، عینی و مادی است و حتی آنجا که دست به فرافکنی و رهایی نیز میزند از حس و حال شخصی هنرمند فراتر نمیرود. ولی هنر قدسی، معنوی و باطنی است و هنرمند در آن واسطه فیض کمالات الهی و حقیقی بین عوالم وجود است.
سؤال: در نمایشگاه میراث هنر دینی با نام «جهان در تصویر: تصویر جهان» در کتابخانه ملی صربستان، اثر شما در حوزه تذهیب برنده جایزه نخست شد. بازخوردهای شخصی شما به عنوان شرکت کننده و برنده جایزه نخست از برگزاری نمایشگاه آثار هنرمندانی که در پرتو هویت دینی و فرهنگی اصیل خود خلق میکنند، چیست؟ در مراسم افتتاحیه این نمایشگاه رهبران دینی کلیسای ارتدوکس و کاتولیک و جمعیت مسلمانان صربستان حضور داشتند. آیا چنین گردهمایی می تواند به تقویت پایه های گفتگوهای بین الادیانی و احترام به دیگران کمک کند؟
پاسخ: برای شخص من تجربه حضور در نمایشگاه مذکور تجربه ای ماندگار است. من خودم را هنرمند نمیدانم. حوزه پژوهشی من فلسفه هنر اسلامی است و چون علاقه به هنر داشتم خودم را وادار کردم که به هنر به صورت عملی هم بپردازم. خوشبختانه اثر هنری من مورد استقبال هیأت داوران و سپس مخاطبان قرار گرفت و من از این بابت بسیار خوشحالم. این رخداد برای شخص من قابل ستایش است. در عصری که انسانها هرچه بیشتر از هم فاصله میگیرند و سوءتفاهم ها و خودبینی ها این شکاف را بزرگتر میکند، رخدادی این چنینی که معنویت را محور گردآمدن افراد قرار میدهد بسیار کمیاب است. هنر و فرهنگ، زبان مشترک انسانها هستند و وقتی این زبان گویای معارف متعالی باشد، دلهای خسته از پوچی و بیهودگی دنیای مادی را به آرام گرفتن در کنار خود فرا میخواند. حقیقت یکی است و همه ما انسان هستیم، پس زبان مشترک هنر میتواند روحها را جلا و دلها را به هم پیوند دهد. قطعا با نزدیکی بیشتر و روانی آسوده تر دنیای بهتری هم برای در کنار هم زیستن خواهیم ساخت.
سؤال: این مصاحبه در ایام جشن و اعیاد شما در حال انجام است. چندی پیش، سال نو ایرانی را جشن گرفتید و الآن در ایام ماه رمضان، که برای مسلمانان اهمیت ویژه دارد، قرار داریم. آیا اعیاد هم می توانند دروازه هایی به سوی اهداف متعالی باشد؟
پاسخ: من در ایران متولد شدم و به سنتهای ایرانی-اسلامی علاقه دارم. اسلام در مواجهه با سنتهای مردمی بسیار متمدنانه برخورد میکند. آن سنتهایی که مغایرتی با اسلام و توحید و خدامحوری ندارند حفظ میشوند، و اگر لازم باشد تغییراتی در آنها داده میشود تا روح توحیدی داشته باشند و متناسب با نیازها و ظرفیتهای انسان در عصر کنونی باشند.
محاسبه ایام در ایران بر اساس گاهشمار هجری شمسی است. و هر سال با آغاز بهار شروع میشود. بهار حیات مجدد جهان زیبای ماست و ما در متون دینی به تفکر در احوال زمین در بهار دعوت شده ایم. ما در لحظه آغاز بهار در کنار افراد خانواده جمع میشویم، به رسم تمدن کهن ایرانی سفره هفت سین می چینیم و از خداوند طلب برکت و سلامتی و خوشبختی میکنیم. سبزه را برای سال زراعتی پربار، سیب را برای سلامتی و بهشتی بودن، سیر را برای دوری از بیماریها، سکه را برای برکت، سرکه را برای سلامتی، سمنو را برای قوت بدنی و سنجد را برای فرزندان بیشتر در سال جدید بر سر سفره قرار میدهیم. برای روشنی و پاکی آب میگذاریم و برای حیات و زندگی، ماهی قرمز یا نارنجی درون آن می اندازیم. برای روشنی و پاکی آینه می گذاریم. قرآن که کتاب آسمانی ما مسلمانان است را در سفره می گذاریم و بعد از سال تحویل، پولهای متبرک شده لای قرآن را به کودکان عیدی می دهیم. امسال اول سال خورشیدی با ماه مبارک رمضان مصادف شد که تجربه جالبی بود. در احادیث اسلامی رمضان ماهی است که درهای رحمت الهی در آن گشوده میشود و روزه داران در این ماه مهمان خداوند هستند. امسال دید و بازدیدهای نوروزی با افطاریهای ماه رمضان یکی میشود که حال و هوای خاصی دارد. در ایران ما جشنهای ملی و مذهبی را در کنار هم برگزار میکنیم. و اقوام مختلف نیز مراسمهای قومی خویش را در کنار مراسم ملی و مذهبی برگزار میکنند. تفاوتها باعث جذابیت هستند و اشتراکها ما را به هم پیوند می زنند.
در پایان از اینکه حوصله به خرج دادید و با من همصحبت شدید بسیار سپاسگزارم. امروز از هر دری سختی گفتیم، امیدوارم مخاطب دچار سردرگمی نشده باشد، ولی خاصیت هنر و فرهنگ همین گستردگی و در عین حال جذابیت آن است.
نظر شما