با ظهور شبکه های اجتماعی و دخالت سرمایه، فرهنگ هواداری در قامت یک خرده فرهنگ، توجه جریان اصلی فرهنگی را به خود جلب کرده است. از منظر خارجی، پیشرفت سریع فناوری و پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به عنوان پیشنیاز عمل کردهاند و بازار سرمایه نیز به گسترش آن دامن زده است. از نظر عوامل درونی، تشکیل اجتماعات هواداران، پاسخگوی نیازهای روانی افراد است. در جامعۀ مدرن امروزی که سرعت، حرف نخست را میزند؛ برخی از جوانان، پلتفرم های آنلاین را نخستین انتخاب خود برای کاهش تنهایی و ابراز احساسات خود برگزیده اند، در حالی که کلوپ های هواداران، این زمینه را برای افراد فراهم می کنند تا شخصیت خود را به رخ بکشند، به حس خشنودی از خویش برسند و احساس کنند به یک گروه یا جامعه تعلق دارند.
بحث در بارۀ فرهنگ هواداری بر خطرهای بالقوۀ آن متمرکز است. تحریف ارزشهای ناشی از قطبیسازی گروهی، بهویژه برای نسلهای جوانتر، منجر به حوادث تکاندهندهای میشود همچون خالی کردن بطریهای نوشیدنی برای یافتن یک «کیوآرکد» در داخل درب بطری برای حمایت از یک شخصیت محبوب. علاوه بر اتلاف منابع و مصرف بیش از حد، رفتارهای غیرمنطقی ناشی از جنون مانند تعقیب، دعوا و تجاوز به حریم خصوصی افراد، امنیت عمومی را به خطر انداخته است.
به طور جدی تر، اشغال نابرابر منابع آنلاین توسط موضوعات افراد مشهور یا رویدادهای سرگرمی ناشی از مشارکت زیاد طرفداران و دستکاری سرمایه، توجه را از مسائل مهم زندگی عمومی دور میکند. در چنین اوضاع و احوالی، فرهنگ، ورزش، آموزش و تجارت ما احتمالاً به لوازم سرگرمی فرومیکاهد و نتیجۀ نهایی ممکن است منجر به «سرگرمی» کردن خودمان تا حد مرگ شود.
با این حال، همان گونه که برخی از صاحب نظران در مورد این سناریوهای بسیار بدبینانه نگران هستند، برخی دیگر بر روی سودمندیهای بالقوۀ آن تمرکز میکنند. نخست اینکه مصرف شخصی در فرهنگ هواداری، اقتصاد را شکوفا میکند. در ماه آگوست، یک گروه محبوب چینی به خرید بلیت روی آورد و در آن، بیش از 33000 بلیت در چند ثانیه فروخته شد. درآمد در پلتفرمهای پخش مستقیم بلیت و پخش زنده به بیش از 100 میلیون یوان (13.6 میلیون دلار) رسید و درآمد گردشگری محلی را به 416 میلیون یوان رساند. با کمک رسانههای اجتماعی، نیروها به سرعت به هم نزدیک میشوند و طرفداران میتوانند کارهای بزرگی برای بُت[Idiol]های ( شخصیت های محبوب) خود انجام دهند. تمایل آنها به بیان، تعامل و مشارکت، منجر به تأثیر طولانی مدت بر بازار گستردۀ طرفداران میشود که ظرفیت مصرف بسیار زیادی دارد و از توسعۀ صنعت بالادست و پاییندست سود میبرد.
دوم اینکه فرهنگ هواداری، بحران هویت اجتماعی معاصر را کاهش میدهد و روح ما را آرام میکند و به عنوان یک نظام خرده فرهنگ اجتماعی، مبتنی بر جستجوی تعامل اجتماعی و شناسایی هویت است. طرفداران، اعتماد عاطفی ایجاد میکنند، جامعهای با آرمانهای مشترک تشکیل میدهند و از طریق ارتباط و تعامل با اعضای گروه، در جامعهای که به طور فزایندهای تجزیه و ذره ذره میشود، هویت جدید و احساس تعلق پیدا میکنند. برای طرفدارانی که دوران جوانی خود را با برخی از بتها گذرانده اند، نوستالژی، تمایل درونی آنها را برای زندگی در محیطی آشنا، امن و پایدار نشان میدهد که پناهگاه معنوی و مدینۀ فاضله ای برای خاطرات شیرین و دیرین آنان است و به آنها کمک میکند تا با تکه تکه شدن دنیای مدرن و ناخشنودی از تغییرات سریع ناشی از جهانی شدن، مقابله کنند.
فرهنگ هواداری، جامعه را نیز توانمند می کند. شخصیت مشهور و محبوبی که هماره انرژی مثبت میدهد، منبع ضروری انسجام در جامعه است. آرزوهای قلبی هواداران برای تبدیل شدن به افراد بهتر در کنار شخصیتهای محبوبشان باعث شده است که از بُتهای خود بخواهند با استانداردهای بالاتر رفتار کنند و الگوهای خوبی باشند. برای نمونه، برخی از افراد مشهور، طرفداران را تشویق میکنند تا عادات خوب خواندن را در خود بپرورانند، فرهنگ سنتی چین را که به طور فزایندهای مورد علاقۀ جوانان است، گسترش دهند و در فعالیتهایی همچون حفظ محیط زیست و کاهش فقر شرکت کنند. چندین فعالیت عام المنفعه از نیرو و شوق و شورِ شگرفِ هواداران، که بیشتر، نسلهای پس از 1990 و 2000 هستند، بهره برده اند که دارای سطح تحصیلات بالاتر و خود انضباطی بیشتری هستند.
هوادار ممکن است کارمند شرکت، عکاس حرفه ای یا تصویرگر و طراح باشد. هرکدام در زمینۀ خاصی مهارت دارند. بنابراین، تلاش آنها نه تنها انرژی و نور بیشتری برای جامعه به ارمغان میآورد، بلکه زیست بوم فرهنگی را نیز غنا میبخشد. پس فرهنگ هواداری، یک شمشیر دولبه است. از یک سو، بر اساس علایق مشابه یا حافظۀ مشترک، به طرفداران اجازه میدهد تا شبکه های اجتماعی را برای یافتن هویت جدید بسازند، منابع واقعی یا مجازی را به صورت آنلاین و آفلاین جمع آوری کنند و سازمانهایی غیررسمی تشکیل دهند. از سوی دیگر، باعث میشود که گروه در پیله های اطلاعاتی گیر کند و احتمالاً تمایل به رفتار غیرمنطقی داشته باشد. طرفداران به راحتی به سطح کارگران دیجیتال و افراد تک بعدی فرومی کاهند.
فرهنگ طرفداری که فناوری و سرمایه آن را هدایت میکند، اندیشه و رفتارمان را بدون اینکه خود متوجه باشیم تغییر میدهد و در کل فرهنگ سایبری و حتی جامعه به عنوان یک کل، تفاوت ایجاد میکند. فاجعه یا موهبت آن، به شیوۀ رهبری و راهنمایی ما بستگی دارد. بر این اساس، ما بیش از هر چیز باید به مزایا و معایب ناشی از توسعۀ فرهنگ طرفداران پی ببریم و طراحی کلانی را برای شکل دادن به یک الگوی جامع شامل همکاری چندحزبی، یعنی دولت، پلتفرم و گروههای هوادار تقویت کنیم تا به توسعۀ اقتصادی، تولید انرژی مثبت و به حداقل رساندن آثار نامطلوب دست یابیم.
نویسنده: ژانگ نان
عضو هیأت علمی دانشکدۀ اقتصاد کاربردی، دانشگاه رنمین چین
منبع:
نظر شما