نسل کشی فلسطین: به رسمیت شناختن خطوط جهانی درگیری تمدنی

امروز غرب و ایالات متحده آنچه را که در حال رخ دادن است به درستی درک می کند و به دنبال حفظ جهان تک قطبی به هر قیمتی است.

در حالی که برخی از کشورهای جهان با همبستگی تئوریک با فلسطین به اعتراض عملی به نسل کشی اسرائیل در غزه و کرانه باختری با فراخواندن سفیران خود از اسرائیل حرکت کرده اند، برخی از کشورهای آفریقایی سکوت کرده اند. در محکومیت نسل کشی مداوم اسرائیل، بی احترامی به قوانین بین المللی بشردوستانه و نقض قانون درگیری مسلحانه توسط فلسطین، کشورهای آفریقایی باید نظر خود را در برابر این اقدامات غیرانسانی اعلام کنند. چاد و آفریقای جنوبی سفیران خود را از اسرائیل فراخوانده اند، اما این بیانیه ای قوی از 55 کشور آفریقایی و سایر کشورهایی است که با اسرائیل روابط دارند. اکنون زمان مناسبی است که به ژئوپلیتیک توجه کنیم و خطوط جهانی کشمکش های ایدئولوژیک و تمدنی در حال ظهور را بشناسیم.

در نتیجه، جمعیت جهان اکنون به دو دسته بیدار و خواب تقسیم می شود. به عبارت دیگر، این دو مقوله بین کسانی است که می فهمند چه اتفاقی می افتد و کسانی که درک نمی کنند یا به طور جزئی و نادرست درک نمی کنند. متأسفانه، کسانی که در دسته دوم قرار دارند در اکثریت هستند، بنابراین درک آنها از رویدادها محدود است.

امروز غرب و ایالات متحده آنچه را که در حال رخ دادن است به درستی درک می کند و به دنبال حفظ جهان تک قطبی به هر قیمتی است و به همین دلیل است که جهان غرب عمیقاً درگیر رویارویی با روسیه در اوکراین است، در رویارویی آنها با چین، غرب از تایوان حمایت می کند. حمایت آنها از اسرائیل در برخورد با مبارزان آزادی فلسطین در غزه و مشارکت آنها در تلاش برای بی ثبات کردن تلاش ها برای تحکیم گروه بریکس.

همین‌طور که صحبت می‌کنیم، خزانه‌داری آمریکا که خزانه‌اش پس از حمایت بی‌معنا از اوکراین در برابر عملیات نظامی ویژه روسیه خشک شده، در حال استفاده از 34 میلیارد دلار از پول لیبی است که وقتی معمر قذافی را کشتند، برای حمایت از اسرائیل علیه فلسطین در بانک‌هایش مسدود کرد. این دزدی است. هدیه سرقت! این خیلی بی رحمانه است.

مردم لیبی برای بازسازی کشورشان به پول نیاز دارند، اما ایالات متحده می خواهد از این پول برای جنگ علیه مردم فلسطین استفاده کند. اسرائیل چه ویژگی خاصی دارد که با پول های دزدیده شده حمایت می شود؟ چرا از پول لیبی برای کشتن فلسطینی ها استفاده می شود؟

این یک منطق واضح برای تک قطبی بودن غرب است، با این حال، مواردی وجود دارد که در آن چندقطبی نیز در حال ظهور است، جایی که به وضوح جمعیت هایی در حال بیداری هستند که به طور منطقی از روسیه در برابر رژیم نازی در اوکراین حمایت می کنند، آنها در کنار چین در برابر تایوان قرار می گیرند، از ایران در برابر ایالات متحده و از برجام حمایت می کنند.

این آغاز چندقطبی در برابر تک قطبی به عنوان تلاشی برای تعادل قدرت است.

داشتن تصوری از آنچه در جهان اتفاق می افتد، به ویژه در رابطه با نسل کشی فلسطین توسط نیروی اشغالگر اسرائیل، باید بین این دو قطب درک شود، که کسانی که بیدار شده اند و به وضوح متوجه آنچه اتفاق می افتد، در نبرد بزرگ آگاهی سیاسی هستند. وضعیت غزه و کرانه باختری، جنایات فجیعی که دولت اسرائیل علیه فلسطینی ها مرتکب می شود، بازتاب کاری است که شهرک نشینان آمریکایی با بومیان آمریکا کردند. رابطه بین غرب و اسرائیل امروز مبتنی بر ظلم و بی رحمی بر نژادهای دیگر است که مشخصه تک قطبی بودن است.

هدف غرب این است که می خواهد جهان در رویارویی نظامی غزه و اسرائیل در کنار او باشد تا سلطه جهانی یکجانبه خود را حفظ کند، اما فضای سیاسی جهانی گواه آن است که غرب خود را در دامی که در حال یافتن آن است، قرار داده است و بیرون آمدن از آن دشوار است.

این تله اخیرا توسط دومینیک دو ویلپن، نخست وزیر سابق فرانسه توضیح داده شد و گفت: «حماس برای ما تله گذاشته است، و این دام حداکثر وحشت و حداکثر ظلم است. بنابراین خطر تشدید نظامی‌گری، مداخلات نظامی بیشتر وجود دارد.

لیبرالیسم، که اکنون منفورترین ایدئولوژی یک امپراتوری تک قطبی است، مشروعیتی را که زمانی در سراسر جهان داشت، کاملاً از دست داده است. امروزه این نظام سیاسی ارزش‌ها، ایده‌ها و تصور آن‌ها از جهان «آزاد» را که بر پایه احترام به حقوق بشر و حق آزادی بیان و غیره است، رد می‌کند.

حال روشن است که چرا فرانسه تصمیم گرفته است همه رویدادهای حامی فلسطین را ممنوع کند و انگلیس اکنون افرادی را به ظن حمایت از مبارزان آزادی حماس در غزه را دستگیر می کند. در تلاش برای عمل به اصول و دستور کار لیبرالیست، برای آزادی بیان و محکومیت اعمال متجاوزانه اسرائیل، حامیان و مردم را یهود ستیز جلوه می دهند.

دام کلیدی که غرب در رابطه با رویدادهای به دست آمده در نوار غزه و کرانه باختری پیدا می کند، مربوط به اخلاق گرایی است. تله اخلاق گرایی در استانداردهای دوگانه ای است که غرب با مقایسه آنچه در اوکراین و خاورمیانه می گذرد، خود را در آن قرار داده است. غرب با مقایسه نحوه رفتار با مردم غیرنظامی در نوار غزه و کرانه باختری، روسیه را به دلیل آنچه «تجاوز روسیه» نامیده است، محکوم کرده است، اما در مواجهه با وضعیتی که علیه فلسطینی‌ها پیش می‌آید، نگران و ترسو باقی مانده است.

تحقیر جامعه جهانی نسبت به تصمیمات و استانداردهای دوگانه کشورهای غربی نشان می‌دهد که غرب نسبت به اجرای قوانین بین‌المللی بی توجهی می‌کند. جایی که روسیه به غیرنظامیان اوکراینی تجاوز می کند، تحریم می شود. اما وقتی اسراییل 70 سال است که طبق قطعنامه های سازمان ملل عمل نمی کند و به آن بی احترامی می کند، وقتی از آن انتقاد می شود غرب کارت یهودستیزی را بازی می کند.

آموزنده است که این تله اخلاق گرایی و اعمال استانداردهای دوگانه توسط دولت های غربی راهی برای حفظ نگاه تک قطبی آنها به جهان است، در زمانی که سلطه آنها رو به زوال است و جهان آماده پذیرش جهان چند قطبی است. این انتقاد اخلاقی منجر به سخت‌گیری دیپلماتیک به کشورها می‌شود، وقتی قرار است اظهارات روسای جمهور هندوراس، کلمبیا، ترکیه و پادشاه اردن را در نظر بگیریم که مانند سه ماه پیش نیست.

دموکراسی ها در مقابل اقتدارگرایان

دومین دام بزرگی که غرب در آن گرفتار شده است، غرب گرایی است. غرب گرایی این ایده است که غرب و دموکراسی آن، که برای پنج قرن امور جهان را اداره می کرد، می تواند بی سر و صدا به این کار ادامه دهد. در حال حاضر، همراه با اسرائیل، بلوک غرب توسط اکثر جامعه بین المللی به چالش کشیده شده است.

دموکراسی غربی تنها نشانگر هویت درست، مناسب و خوب نیست. تلاش‌ها برای جهانی کردن لیبرال دموکراسی غربی و نسخه حکمرانی از آن بلوک اکنون در حال ظهور است که از زمان پایان جنگ سرد در سال 1990 برای سایر بخش‌های جهان ناپایدار، غیرقابل فروش و گاهی غیرقابل اجرا است. نسخه‌های حکومت‌داری مدل‌های خود را ارائه کرده‌اند که در محیط‌شان بهتر عمل می‌کنند.

این احساس که سیستم دموکراتیک غربی دیگر در همه جا جذابیتی ندارد، برای غرب بی اعتبار شده است، به طوری که غربی ها به این نتیجه می رسند که کسانی که در عقاید آنها اشتراک ندارند ذاتاً اقتدارگرا هستند. در حضور انحطاط دموکراتیک، مبتنی بر ارزش‌هایی که غرب نتوانسته است از خود حمایت کند، دیگر مدل‌های جایگزین در حال افزایش اکنون بهتر عمل می‌کنند، زیرا چین، روسیه، رواندا و بلاروس در حال اجرای مدل‌های حکومتی هستند که برای رفع نیازهای خود کار می‌کنند. بنابراین، تله غرب گرایی اساساً غرب را بیش از پیش در صحنه بین المللی منزوی می کند. رهبران غربی باید چشمان خود را به روی درام تاریخی در حال وقوع بگشایند تا بتوانند پاسخ های مناسب را بیابند.

تله تاکتیکی و استراتژیک دشمن

تمام پیشرفت هایی که برای ایجاد ثبات در خاورمیانه انجام شده است در حال تزلزل است. وضعیت خاورمیانه، دولت اسرائیل و حامیان غربی آن را در دو تله بالقوه قرار می دهد که احتمالاً منطقه را به شبح تشدید تنش تبدیل می کند. عدم تعادل بین دو تله، تاکتیکی و استراتژیک وجود دارد. برای اسرائیل، حماس یک دشمن تاکتیکی است، در حالی که افکار عمومی یک دشمن استراتژیک است. اما در ایجاد تعادل بین دو تله شکست خورده است.

وقتی کسی به جنگ می رود، آنها فقط برای کشتن به جنگ نمی روند، بلکه برای ایجاد وضعیت سیاسی جدیدی که بتواند صلح را فراهم کند، دست به جنگ می زنند. در حال حاضر، اسرائیل تمایلی به این موضوع ندارد، زیرا واکنش آن در نشان دادن تناسب شکست خورده است، زیرا این سناریو اکنون بسیار خونین است. حق دفاع از خود نباید حق انتقام گیری بی رویه باشد.

به همین دلیل است که افکار عمومی شروع به جلو انداختن ایران، یمن، سوریه و حزب‌الله لبنان به ماتریس می‌کند، زیرا وضعیت اکنون برای فلسطینی‌ها غیرقابل تحمل است. از سوی دیگر، دیپلماسی شاتل توسط ایالات متحده در منطقه به کاهش تنش کمک نمی کند. غرب به دلیل ناتوانی در مقابله با این دو دشمن تاکتیکی و استراتژیک، جمعیت مترقی جهان را وادار می کند طرفی را انتخاب کنند که آن طرف انسانیت است.

وضعیت کنونی جهان بسیار مهم است، زیرا به طور قابل توجهی تفاوت های ایدئولوژیکی و تمدنی را که در زمانی وجود دارد که باید به فلسطینی ها کمک شود، برجسته می کند. باید به وحشت‌هایی که روی می‌دهند پاسخی اساسی داد. آینده را نمی توان از بین برد. زیرا کسانی که برای توقف نسل کشی فلسطینیان و پاکسازی قومی تصمیم می گیرند، پاسخ های اشتباهی را تجویز می کنند.

https://www.herald.co.zw/palestinian-genocide-recognising-global-contours-of-civilisational-conflict/

کد خبر 17408

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =