نویسنده: تیچائونا زیندوگا
دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ میتواند به عاملی محرک و فرصتی کلیدی برای گسترش روابط چین و آفریقا تبدیل شود که پیامدهای زیادی برای کشورهایی مانند زیمبابوه خواهد داشت. همانطور که برخی تحلیلگران اشاره میکنند، «فشار آوردن به آفریقا برای نزدیک شدن به چین» شاید چیزی نباشد که ترامپ بهطور عمدی در نظر داشته باشد، اما آیا او به این مسأله توجه میکند؟
سوالی که پیش میآید این است که چگونه ریاستجمهوری ترامپ در ایالات متحده میتواند روابط چین و آفریقا را که پیش از این در زمینههای اقتصادی و ژئوپلیتیکی به طور گستردهای گسترش یافته بود، شتاب دهد؟
برای شروع، باید زمینهسازی کرد. تنها چند روز قبل از مراسم تحلیف ترامپ در 20 ژانویه، جانشین او در سیاستهای خارجی (و داخلی) نظرات زیادی مطرح کرد که بهطور عمده به دنبال تأثیرگذاری بر نحوه اجرای سیاستهای دولت بعدی و ایجاد نوعی تداوم در دوران بایدن بود. بایدن در سخنرانی خود در وزارت امور خارجه آمریکا، بهطور گسترده آمریکا را درگیر رقابتی جهانی با چین بر سر تسلط بر دنیا دانست. آمریکا خود را به عنوان یک ابرقدرت هژمونیک میبیند و تمایل خود را برای ادامه وضعیت موجود بهطور آشکار بیان کرده است. از سوی دیگر، چین با وجود ذخایر عظیم و قدرت اقتصادی و نظامی رو به رشد، خود را هژمون بعدی جهان نمیداند و به طور مداوم به جهان، از جمله ایالات متحده، اطمینان میدهد که قصد ندارد از قدرت خود برای تسلط بر دیگران استفاده کند.
ایالات متحده اما این ادعاها را نمیپذیرد. بایدن در وزارت خارجه از آنچه که ادعا میکرد قدرت آمریکا در برابر رقبای «تضعیفشده» مانند روسیه، ایران و سوریه است، به خود میبالید و همچنین به اعلام کرد که اتحادیههایی برای مقابله با چین در جبهههای مختلف ایجاد کرده اس بایدن گفت: «امروز میتوانم به مردم آمریکا گزارش دهم: ما در رقابت طولانیمدت با چین در موقعیت استراتژیک بهتری نسبت به زمانی که من به قدرت رسیدم، قرار داریم. همه شما به یاد دارید که بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکردند که این امر اجتنابناپذیر است که اقتصاد چین از اقتصاد ما پیشی بگیرد. طبق بسیاری از پیشبینیها، این اتفاق تا سال 2030 یا اندکی پس از آن خواهد افتاد… اما اکنون، طبق آخرین پیشبینیها، در مسیر فعلی چین، آنها هرگز از ما پیشی نخواهند گرفت.
او رقابت ادعایی ایالات متحده و چین در آفریقا را به تصویر کشید و از "ابتکار تحولآفرین ایالات متحده برای ایجاد زیرساختهای مؤثر در کشورهای در حال توسعه" – که هیچ کس واقعاً از آن آگاه نیست – بهعنوان "جایگزینی برای پروژههای عظیم چین در سراسر آفریقا" نام برد. ابتکار کمربند و جاده چین(BRI)، که در سال 2013 آغاز شد، یک برنامه زیرساختی و ارتباطی است که بیش از 180 کشور و سازمان را در بر میگیرد و از قاره اوراسیا تا آفریقا و آمریکای لاتین را شامل میشود.
زیمبابوه از سال 2018 بخشی از شبکه BRI بوده و شاهد سرمایهگذاریهای چشمگیر در زمینه زیرساختهای حمل و نقل، انرژی و مخابرات تحت این برنامه است. بایدن به اشتباه ادعا کرد که «رویکرد چین فاقد حقوق کارگران، حمایت از محیط زیست، بدهیهای غیرقابل مدیریت و ساختوسازهای بیکیفیت است، همه اینها در ازای دسترسی نظامی به بنادر و سایر اهداف استثماری» است. او با پیشنهاد درگیر کردن آفریقا در رقابتی بر سر منابع در آفریقای مرکزی، فرصتی برای دولت ترامپ جهت مقابله با چین در این قاره ایجاد کرد و گفت که دولت او «ساخت اولین راهآهن بینقارهای در سراسر آفریقا را آغاز کرده است که مواد معدنی حیاتی مورد نیاز برای تولید وسایل نقلیه الکتریکی و نیمههادیها را حمل میکند». بایدن ادامه داد: «چین پیش از این زنجیره تأمین این مواد را در دست داشت، اما نه برای مدت طولانی.»
علائم اولیه از ترامپ نشان میدهد که او تمایلی به ورود به این رقابت ندارد و هزینههای آن – که تنها در توسعه زیرساختها به 600 میلیارد دلار میرسد – را زیاد میبیند. او بیشتر بر «میوههای کمارزش» حاصل از تعرفهها و حمایت از صنعت و بازار داخلی آمریکا تمرکز دارد. این علائم نشان میدهد که ترامپ تمایل دارد تا با نمایش قدرت خود در برابر کشورهای بزرگ غربی، که برخی از آنها انزجار خود را از او پنهان نکردهاند، به تیترهای خبری دست یابد. به نظر میرسد ترامپ از پیگیری رویکرد تهاجمیتر و تقابلآمیزتر در قبال چین عقبنشینی کرده است. موضع او در مورد TikTok – که لغو ممنوعیت آن در روز اول ریاستجمهوریاش یک اقدام نمادین مهم بود – نشاندهنده تغییراتی در رویکردش است.
ترامپ و پیامدهای آن در آفریقا
ترامپ با چالشهای جهانی زیادی روبهرو بود، از جمله جنگهای غزه و اوکراین، بحران تغییرات اقلیمی و وضعیت نابسامان اقتصاد جهانی. سیاست ترامپ که ادامهدهنده دوره پیشین ریاستجمهوریاش است، بر این اساس است که منافع ایالات متحده باید در اولویت قرار گیرد و او بر این باور است که آمریکا نه خیرخواه کسی است و نه ناهار مجانی به کسی می دهد. این رویکرد تأثیرات زیادی بر روابط آمریکا با کشورهای اروپایی و همسایگان آمریکای شمالی مانند کانادا و مکزیک گذاشته و جهانیان از سیاستهای او در وضع تعرفهها و تجارت جهانی نگران هستند. این تعرفهها تأثیر زیادی بر آفریقا خواهد داشت، چرا که این قاره نیز نگران کاهش کمکها است. در دومین دوره، ترامپ بهنظر میرسد که هدف خود را از «ثروتمندتر کردن سریع» آمریکا از طریق تعرفهها دنبال میکند، در حالی که قصد دارد از طریق کاهش کمکهای خارجی در زمینههایی مانند تغییرات اقلیمی، بهداشت و امنیت، در هزینهها صرفهجویی کند. پیش از این، او اعلام کرده بود که آمریکا از توافق پاریس در زمینه تغییرات اقلیمی خارج میشود و حمایت از سازمان بهداشت جهانی را لغو کرده است.
وقتی صحبت از آفریقا میشود، ترامپ این قاره را بهعنوان منطقهای «نادیده گرفته شده» توصیف کرد، که به وضوح در تصمیم او برای دعوت نکردن از رهبران آفریقایی به مراسم تحلیفش منعکس شد. در سخنرانی او هیچ اشارهای به برنامهای برای تعامل با این قاره، حتی بهعنوان یک اقدام بشردوستانه یا پدرانه، نشده بود. ترامپ در اولین دوره ریاستجمهوری خود از آفریقا بازدید نکرد که نمادی از اولویت پایین این قاره در سیاستهای او بود. به نظر نمیرسد او چیزی از آفریقا یاد گرفته یا تغییرات آن را درک کرده باشد.
این برای آفریقا چه معنایی دارد؟
اولاً، این بدان معناست که آمریکا تعامل خود با آفریقا را در اولویت قرار نمیدهد، و این واقعیت باید توسط رهبران و مردم آفریقا در دوران ترامپ پذیرفته شود. آفریقا باید با این حقیقت زندگی کند که در دوران ترامپ، ایالات متحده به شدت از تعامل با این قاره فاصله گرفته است. این وضعیت بدان معناست که تقویت و گسترش روابط با چین باید به یک اولویت استراتژیک برای کشورهای آفریقایی، از جمله زیمبابوه، تبدیل شود. در حال حاضر، آفریقا و چین در دهه گذشته بیشتر از آنچه آفریقا با ایالات متحده انجام داده است، به همکاریهای اقتصادی و سیاسی دست یافتهاند.
چین بزرگترین شریک تجاری دو طرفه آفریقا است و در سال 2023، تجارت بین دو طرف به رکورد 282.1 میلیارد دلار رسید و پیشبینی میشود که تا سال 2024 این رقم به نزدیک 300 میلیارد دلار برسد. بر اساس گزارش موسسه صلح ایالات متحده(USIP)، تجارت چین با آفریقا چهار برابر بیشتر از تجارت آمریکا با آفریقا است. چین همچنین بزرگترین تأمینکننده سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI)در آفریقا است، که دو برابر سطح سرمایهگذاری مستقیم خارجی ایالات متحده میباشد. علاوه بر این، چین بزرگترین وامدهنده دوجانبه به کشورهای آفریقایی است. طی سالها، چین با گسترش پایگاه تولیدی خود، به بزرگترین مقصد برای مواد خام آفریقا تبدیل شده است.
از منظر سیاست، چین رویکرد دوستانه خود را به آفریقا بهوضوح نشان داده و از چارچوب همکاری چین-آفریقا (FOCAC) و طرحهای دیگر مانند ابتکار کمربند و جاده، ابتکار توسعه جهانی، ابتکار امنیت جهانی و ابتکار تمدن جهانی بهعنوان ابزاری برای شراکتهای متقابل با آفریقا استفاده میکند. چین آفریقا را بهعنوان یک شریک کلیدی برای همکاری متقابل بهمنظور دستیابی به نتایج «برد-برد» و ایجاد «جامعهای با آینده مشترک برای نوع بشر» شناسایی میکند. علاوه بر این، چین و آفریقا در مسائل بینالمللی و در پلتفرمهایی مانند سازمان ملل متحد مواضع مشترکی دارند که اغلب با دیدگاههای غرب، بهویژه آمریکا، مغایرت دارند.
برای به چالش کشیدن و خنثی کردن روابط ویژه چین با آفریقا، ایالات متحده نیاز به بازنگری جدی و تجدیدنظر در سیاستهای خود دارد. اما با توجه به وضعیت کنونی، این امر در چهار سال رهبری ترامپ بهطور قطع امکانپذیر نخواهد بود. آفریقا باید در این دوره روابط خود را با چین تقویت کند و همزمان بر اساس نتایج اجلاس سال گذشته FOCAC در پکن که 10 حوزه مشارکت را مشخص کرد و 51 میلیارد دلار برای تأمین مالی پروژههای مختلف اختصاص داد، حرکت کند. این اجلاس نشاندهنده یک فرصت مهم برای گسترش همکاریها بین چین و آفریقا است که باید مورد توجه قرار گیرد. در این دوره، آفریقا باید روابطی مستحکمتر با چین برقرار کند، زیرا چین تواناییهای اقتصادی و سیاسی بیشتری برای حمایت از پروژههای مختلف در آفریقا دارد، که این فرصتها ممکن است در دوران ترامپ بهطور چشمگیری کاهش یابد.
https://www.herald.co.zw/trumps-unlikely-gift-for-china-africa-relations/
نظر شما