بخش اول
پوماک ها گروهی از جمعیت در جنوب شرقی اروپا هستند که بخشی از میراث تاریخی امپراتوری عثمانی هستند. به احتمال زیاد آنها از نوادگان آن جمعیت شبه جزیره بالکان جنوبی هستند که به دلایل مختلف در طول حکومت چند صد ساله عثمانی به دین اسلام روی آوردند، اما بخشی از فرهنگ اصیل خود را حفظ کردند و امروز به یک لهجه اسلاوی / بلغاری. بحث قومیت آنها به دو دلیل عمده به شدت سیاسی شده است.
1. نه تنها در بلغارستان، بلکه در یونان، جمهوری مقدونیه و ترکیه نیز جمعیتی از ایشان وجود دارد.
2. هنگام تعیین سیاست رسمی در قبال این اقلیت، مسئله ی منشأ آنها در داخل بلغارستان نیز نقش مهمی ایفا می کند.
نام پوماک ها در کشورهای مختلف متفاوت است. در حالی که در مقدونیه نام های تربشی( torbeshi)و آپفسی (apovc)یافت می شود، در یونان به آنها پوماکوی می گویند. در بلغارستان به ترتیب نامهای اهریانی، پوتورناک، ارولی، چاراکلیا و بلغارمحمدی نیز اضافه شده است. بلغار-محمدی ها، همانطور که عبارت "بلغار-محمدی" به هویتی منسوب از بیرون اشاره دارد که هدف آن تأکید بر تعلق پوماک ها به ملت بلغار است. در پژوهش حاضر، مفاهیم «پوماک» و «مسلمان بلغار» به صورت مترادف به کار رفته است، بدون اینکه ارزشی در این زمینه به آنها داده شود.
ریشهشناسی نامهای مورد استفاده در بلغارستان تنها در یک مورد روشن شد. به گفته مناژ، کلمه آهریان تنها از طریق یک گویش بلغاری وارد فرهنگ لغت عثمانی و یونانی جدید شد، اگرچه منشأ آن یونانی- بیزانسی باستان است. شکل یونانی آن اگارنیوس( agarenus )است و به معنای "ترک، مسلمان، از نسل هاجر کتاب مقدس" است. در ابتدا، این کلمه توسط مردم محلی برای نام بردن فاتحان عثمانی، و بعداً توسط مسیحیان برای تعیین کسانی که ایمان خود را تغییر دادند، استفاده می شد. در منابع عثمانی، این کلمه برای اولین بار در قرن پانزدهم آمده است و در اصل به معنای نوکیشان نیز بوده است. اما در برخی منابع بین مسیحیان، کافرها و اهریان همپوشانی وجود دارد. در جای دیگر بین مسلمانان و اهریان فرق گذاشته شده است.مناژ معتقد است که این امر مستلزم مقایسه با مسلمانان بوسنیایی است که برای آنها یک نام رسمی پتور(potur)نیز وجود داشت که بر خلاف اهریان(ahiryan)حفظ شد، در حالی که دومی با گذشت زمان رها شد.
از سوی دیگر، با ریشهشناسیهای مختلفی که برای کلمه پومک ذکر شده است، باید بین آنهایی که تا حدودی از نظر علمی پشتیبانی میشوند و نامهایی که در دسته ریشهشناسی «عامیانه» قرار میگیرند، تمایز قائل شد، اما این موضوع باعث کمتوجهی آنها نمیشود.پانایوتوا در یکی از مقالات خود مهمترین این ریشه شناسی های عامیانه را خلاصه می کند. علاوه بر این، معلوم شد که پومک واژه ای نسبتاً جدید است که فقط در قرن نوزدهم در منابع عثمانی ظاهر شده است و اولین بار در منطقه اطراف لوچ به کار رفته است.
منشأ قومی مسلمانان بلغارستان به همان اندازه که پیدایش نام پومک"Pomacs" مورد بحث است. نظریات در مورد منشا آنها بسیار متفاوت است و به ملیت محقق مربوطه بستگی دارد. در حالی که دانشمندان یونانی و ترکی برای اثبات منشأ غیربلغاری این گروه جمعیتی تلاش می کنند، مورخان بلغاری اصرار دارند که پوماک ها بلغاری هستند که به زور اسلامی شده اند. ایده اسلامی سازی اجباری اخیراً توسط استویان میخایلوف، دبیر سابق کمیته مرکزی BKP در امور تبلیغاتی و تحریک آمیز مجدداً مطرح شده است، اگرچه امروزه در مقیاس اسلامی سازی اجباری بسیار اغراق آمیز تلقی می شود.
در اوایل سال 1985، آنتونینا ژلیازکووا، ترک شناس بلغاری، سهم قابل توجهی در مطالعه اسلامی سازی در رودوپ داشت. در دوره ای که "اسلامی سازی اجباری" بار دیگر به عنوان ابزاری سیاسی برای توجیه کارزار همسان سازی علیه ترک های بلغارستان به کار گرفته شد . سپس در مجله بالکان( Etudes Balkaniques )مقاله ای درباره علل اجتماعی اسلامی شدن جمعیت مسیحی در دوران حکومت عثمانی منتشر کرد. در آنجا، نویسنده به طور خاص تأکید می کند که اسلامی سازی های خشونت آمیز وجود داشته است، اما هیچ جایی به اندازه ای که برخی منابع سعی می کنند نشان دهند، وجود ندارد و بنابراین، اسلامی سازی جامع و خشونت آمیز غیرقابل دفاع می شود. نقش بسیار مهمی را مزایای مالیاتی و اجتماعی ایفا می کرد که انگیزه پذیرش اسلام در مردم بود.
متأسفانه نمی توان در اینجا مشخص کرد که آیا خود پوماک ها نظریه ای در مورد منشأ خود ایجاد کردند یا خیر. خود تعیینی آنها در تقاطع عوامل متعددی به وجود می آید. کنستانتینوف، آلهاوگ و ایگلا در تحقیقات گسترده خود به این مناسبت چنین می نویسند:
«یکی از عوامل اصلی مرتبط با مشکل هویت پوماچا از رویکرد فرهنگی متفاوت اقلیت پوماچا و اکثریت بلغاری به مفهوم هویت ناشی می شود. در حالی که برای اکثریت عامل اصلی در اینجا فرقه قومی است، برای اقلیت عامل مرتبط مذهب است.این واقعیت در جریان تحقیقات میدانی ما آشکار شد. بخش اول این نظرسنجی حاوی این سوال بود که دین شما چیست؟ پاسخ استاندارد این بود: «ما پوماک هستیم» که در ابتدا ما را شگفت زده کرد تا اینکه متوجه شدیم در ذهن این افراد پومک و محمدی مفاهیمی معادل هستند. بر اساس این نتیجه، کنستانتینوف، آلهاوگ و ایگلا مدل دو سطحی زیر را برای توصیف هویت پوماک پیشنهاد میکنند، که در آن سطح اول نشاندهنده گرایش مذهبی و دوم دیدگاه قومیمحور متعلق است
این هویت دو سطحی از طریق تماس با اکثریت مردم بلغارستان به وجود آمد که دیگر نه در مقولات مذهبی و غیر ملی که از دوران عثمانی آمده، بلکه در مقوله های ملی فکر و عمل می کنند. بنابراین یکسان سازی "پوماک" با "بلغاری" برای پوماک ها مشکل ایجاد می کند، زیرا در این صورت آنها باید خود را غیرمسلمان معرفی کنند. به گفته کارایانیس قوم شناس برلین، این مدل برای توصیف قومیت پوماک ها کافی نیست، زیرا فقط در یک محدوده محدود روابط واقعی در جامعه پوماک را منعکس می کند، تا آنجا که اصلاً می توان از چنین روابطی صحبت کرد. رویکردهای مختلف برای تأثیرگذاری بر قومیت پوماک ها، که در ادامه به آنها خواهم پرداخت، برای خودشناسی این گروه جمعیتی بی عواقب نیست. کاراگیانیس موفق میشود «الگوهای واکنش» متفاوتی را نسبت به محیط سیاسی و مذهبی اطراف پوماکها آشکار کند. او به ترتیب سکولار-بلغاری، سکولار-پوماش، ترکی، مسلمان-پماش را متمایز می کند. یک گزینه بلغاری-محمدی از یک پومک سیاسی و یک گزینه مسیحی-بلغاری برای خودشناسی قومی.
علاوه بر این الگوهای تثبیت شده، کتاب کاراگیانیس نشان می دهد که الگوهای رفتاری موقعیتی نیز وجود دارد، یعنی. پوماک ها هویت خود را با توجه به موقعیت تغییر می دهند (یا بیرونی می کنند). مثلاً بعضی از خانم ها هنگام حرکت در مکان های خاصی فرجه می پوشند و وقتی در مکان دیگری هستند بدون فرجه می روند. از آنچه تاکنون گفته شد، روشن است که پوماک ها به عنوان یک گروه متمایز فقط برای ناظر بیرونی وجود دارند و دقیقاً چنین دیدگاه بیرونی سیاست را در قبال این بخش از جمعیت تعیین می کند. در عین حال گرایش های خاصی از جذب و پاسخ. عدم تشابه در میان جمعیت پوماچ توسط مقامات درک شده و تا حدی تقویت شده و بر این اساس مورد استفاده قرار می گیرد، برای مثال زمانی که صحبت از نزدیک شدن پوماچ ها به اقلیت ترک می شود یا از رویکرد آنها نسبت به اکثریت بلغاری حمایت می کند. با این حال، در این موارد، همیشه نمی توان به وضوح علت را از معلول تشخیص داد.
بخش دوم
«آچریانی»، «توربشی»، «مرواتسی»، «میایچی» - پوماک ها نام های زیادی دارند و محققان از اصطلاح «بلغارهای محمدی» استفاده می کنند. اینها چه کسانی هستند و آیا بلغارستان نسبت به آنها تقصیر یا قصوری دارد؟ گئورگی پاپاکوچف با سه کارشناس صحبت می کند:
قبلاً در سال 1842، پاول یوزف شافاریک، قوم شناس چک، خاطرنشان کرد که این مسئله مربوط به جمعیت قدیمی مسلمان نیست، بلکه مسیحیان تازه مسلمان شده بودند، که به دلیل "اضطراب طولانی مدت" ایمان خود را ترک کردند، اما هنوز زبان مادری خود را حفظ می کنند.سه دهه بعد، در سال 1875، فلیکس کانیتز، مسافر اتریشی، نوشت که "کلیه نفرت های مذهبی برای بلغاری هایی که به اسلام اسلام گرویدند بیگانه است، در هر جایی این پوماک های مسلمان در هماهنگی کامل با برادران مسیحی خود زندگی می کنند . " یک سال پس از او، اسلاوشناس چک، کنستانتین ایرچک، در «تاریخ بلغارها» به این نکته توجه میکند که «بسیاری از بلغارها اسلام را پذیرفتند، و بهویژه نواحی اطراف لوچ هنوز محل سکونت به اصطلاح پوماکها است. بلغارهای محمدی.»
افرادی با هویت های مختلط…
پروفسور دکتر اوگنیا ایوانوا، قوم شناس از NBU صوفیه، اصطلاح "بلغاری-محمدی" را نمی پذیرد، زیرا پیامبر اسلام نامیدن هر چیزی را به نام خود ممنوع کرده است. او نام پوماک"Pomacs" را ترجیح می دهد، زیرا اکثر اعضای این جامعه خود را اینگونه می نامند، اگرچه نام علمی آنها "بلغارهای مسلمان" است. وقتی یک گروه متوسط باشد - بلغاری ها از نظر زبان، مسلمانان از نظر مذهبی - قابل درک است که به حاشیه رانده می شوند و این اغلب در مورد گروه هایی با "هویت مختلط" اتفاق می افتد.
موضوع دیگر این است که پوماک ها همیشه آنها را از بیرون تعریف کرده اند. آنها به سادگی اجازه نداشتند هویت خود را داشته باشند و خودشان تصمیم بگیرند که چه چیزی می خواهند باشند. ناگفته نماند «فرایندهای احیای» 13-1912، از آغاز دهه 1940، سپس در دهه 1950، 1960 و سرانجام در دهه 1970 در دوران توتالیتاریسم، زمانی که با این گروه نه تنها سیاست قاطعیت از بیرون، بلکه همچنین از یکسان سازی، نسبت دادن به هویت، که در اصل غیر قابل قبول است. این ادعا که پوماک ها یک قوم جداگانه هستند از نظر آکادمیک خنده دار است، اما با توجه به حاشیه سازی مضاعف ذکر شده و عدم اجازه این افراد برای تعریف خود از چیستی آنها قابل درک است. اوگنیا ایوانووا متقاعد شده است.
به گفته پروفسور میخائیل ایوانف، مشاور رئیس جمهور ژلف در مسائل قومیتی، گناهان دولت بلغارستان نسبت به پوماک ها بسیار بزرگ است. معلوم نیست که پس از اولین جنگ بالکان، بین سالهای 1912 و 1920، 40 درصد از پوماکها در جنوب بلغارستان مجبور به ترک مکانهای بومی خود شدند، بسیاری از روستاها سوزانده شدند، تعدادی از اعمال خشونت آمیز صورت گرفت و این مجبور شد. سالمسازی جمعیت، آنها را بیشتر دفع کرده است
رئیس حزب "آزادی و کرامت" از بلوک اصلاحات، کورمان اسماعیلوف، نیز متقاعد شده است که تلاش های زیادی برای همسان سازی اجباری بر روی پوماک ها انجام شده است، به همین دلیل است که امروزه آنها ترجیحات سیاسی متفاوت و متغیری از خود نشان می دهند. این نشان می دهد که هیچ سیاستی در طول زمان به طور دائم اعتماد آنها را برای یکپارچگی آنها جلب نکرده است. این سیاستمدار دست راستی معتقد است در بلغارستان هنوز افرادی هستند که ملت را به عنوان یک ملت قومی و نه یک جامعه مدنی می بینند
اتحادیه میهنی "پوماک"
پروفسور ایوانووا به مطالعاتی اشاره می کند که بر اساس آن نزدیک به 30 درصد از پوماک ها خود را بلغاری و تنها 5 درصد را ترک می دانند. دانشیار پروفسور میخائیل ایوانوف به نوبه خود ادعا می کند که به دلیل نگرش بسیار غیرحرفه ای آمار جمعیت شناختی بلغارستان، اطلاعات دقیقی در مورد کسانی که خود را به عنوان افراد تفنگدار معرفی می کنند، نداریم. وی خاطرنشان می کند: در سرشماری گذشته مجدداً وجود این گروه خاص مسکوت ماند و هیچ ویژگی کمی برای آن ارائه نشد. اما در هر صورت صحبت از 60-70 نفر، حداکثر 100 هزار بلغار مسلمان در کشور است که بخش قابل توجهی از آنها تحت نفوذ شدید DPS هستند.
بنابراین این سوال مطرح می شود که آیا پایه ای برای ایجاد یک تشکیلات قومی جدید پوماک POMAK - "اتحادیه میهنی برای تنوع، اصالت و فرهنگ" وجود دارد و تا چه اندازه می تواند تعادل های ظریف قومی را در بلغارستان بر هم بزند؟ کورمان اسماعیل اف به DV توضیح می دهد: "ما در مورد تلاش های فرصت طلبانه صحبت می کنیم، بر این باور که وابستگی قومی-مذهبی ترجیحات سیاسی را تا حدی تعیین می کند." به عبارت دیگر، بیاعتمادی به احزاب سیاسی موجود در نهایت میتواند زمینه را برای ظهور یک شکلبندی جدید ایجاد کند که دقیقاً این موضوع را در لحظه احساسی کنونی برجسته و لمس میکند.
سابقه مهم
پروفسور اوگنیا ایوانووا می پرسد که چرا ما به تشکیلات ناسیونالیستی که دائماً در حال ظهور هستند توجه نمی کنیم. در یک کشور دموکراتیک باید احزاب عادی با طرفدارانی از انواع گروه های مذهبی وجود داشته باشد. این قوم شناس بلغارستانی گفت: "در بلغارستان، ما قبلاً با DPS الگویی داشتیم، آتاکا را نیز ایجاد کردیم، و سپس همه شاخه ها و اپیگون های آن را پذیرفتیم. در این صورت نباید تعجب کنیم که گروهی که احساس می کند نماینده ای ندارند می خواهند حزب خود را ایجاد کنند." تا آنجایی که او جمعیت رودوپ را می شناسد، معتقد است که ایده های شخصیت برجسته پومک، افرم مولوف، هیچ پشتیبانی ندارد.
پیام کاراولوف
در روزنامه بلغاری Svoboda که از سال 1869 تا 1873 در بخارست منتشر می شد، لیوبن کاراولوف، دانشنامه نویس مقاله ای منتشر کرد که در آن به بررسی خویشاوندی بین بلغارها، مسیحیان و مسلمانان و مبارزه مشترک آنها با ترک ها پرداخت. "قابل توجه ترین نکته در مورد آهنگ های پوماک ها این است که زبان آنها خالص است - بدون کلمات ترکی و بدون ساخت و ساز ترکی، صدادار است و بیشتر از زبان بلغاری های ارتدکس، فرم های بلغاری قدیمی خود را حفظ کرده است. کاراولوف در مورد مسلمانان بلغار می نویسد، من دیگر در مورد این واقعیت صحبت نمی کنم که هیچ واژه یونانی یا تأثیر یونانی در زبان پوماک ها وجود ندارد که توسط آموزش به اصطلاح یونانی در بین مردم ارتدوکس بلغارستان وارد شده است. ارزیابی که شاید امروز هم صادق باشد.
نظر شما