نویسنده : شو وین کان (Xu wen kan)
زبان و ادبیات فارسی، حامل فرهنگ و تمدن منطقۀ وسیعی است که محدود به جمهوری اسلامی ایران امروزی نمی شود، بلکه شامل مناطق آسیای مرکزی، آسیای جنوبی، غرب آسیا، آسیای صغیر و قفقاز است. یک زبان هند و ایرانی از خانوادۀ زبانهای هند و اروپایی است. خانوادۀ این زبان را میتوان به سه شاخه تقسیم کرد: هند-آریایی، ایرانی و نوریستانی (Nuristani) (نورستانیان؟ در افغانستان) پرجمعیت ترین زبانهایی که در شاخۀ ایرانی بدانها صحبت میشود، فارسی (با حدود 60 میلیون گویشور)، پشتو (با حدود 50 میلیون گویشور)، کردی (با حدود 35 میلیون گویشور)، بلوچ (با حدود 8 میلیون گویشور) و زبانهای مختلف دیگر ایرانی اند که تعداد نسبتاً کمی از مردم به این زبانها صحبت میکنند.
زبان هند و ایرانی از زبان اصلی هند و ایرانی مشتق شده است. زبانی که قدمت آن به بیش از 2000 سال قبل از میلاد برمیگردد و تصور میشود که مربوط به فرهنگ باستان شناسی اندرونوو (Andronovo) باشد. بین حدود 1700 و 1200 سال پیش از میلاد، هندی-آریاییها که به زبان هند و آریایی صحبت میکردند، وارد شمال غربی هند شدند؛ از کوه هندوکش عبور کردند و در سراسر شبه قارۀ هند گسترش یافتند. ایرانیها که به زبان اصلی ایرانی صحبت میکنند، از شرق به غرب تا آسیای مرکزی و در منطقۀ وسیعی گسترش یافته اند. سکاهایی (Scythians) که در سواحل شمالی دریای سیاه (در حدود اوکراین، روسیه، مولداوی و رومانی امروزی) زندگی میکردند و نویسندۀ یونانی استرابو (Strabo) آنان را معرفی کرده، احتمالاً مردم ایرانی زبان بودند. نام رودخانههای دُن (Don)، دنیپر (Dnieper)، دانوب (Danube) و غیره، از زبان ایرانی گرفته شده است. بخشی از ایرانیان به فلات ایران رفتند و در آنجا دولتی تأسیس کردند.
با توجه به اطلاعات موجود، زبان ایرانی را میتوان به سه دوره زیر تقسیم کرد:
الف. زبانهای ایرانی باستان: عمدتاً شامل زبان اوستا و فارسی باستان است که از حدود 1350 تا 350 سال پیش از میلاد بدان صحبت میشده است. زبان ایرانی باستان در فلات ایران و مناطق اطراف آن، از ترکمنستان، ساحل دریای خزر و کوههای قفقاز در شمال، درۀ سند در شرق، خلیج فارس در جنوب و بین النهرین در غرب رواج داشت. زبان اوستا زبان مقدس زرتشتی است که بین حدود 1200 و 900 سال پیش از میلاد تشکیل و تقدیس شده و اعتقاد بر این است که در بخش شرقی جهان ایرانی زبان به وجود آمده است. بقایای اولیۀ زرتشتی نیز ممکن است در آسیای مرکزی و افغانستان امروزی، منطقۀ سین کیانگ چین وجود داشته باشد. به طور کلی محققان برآنند که اوستای موجود در طول امپراتوری ساسانی (651-224 میلادی) نوشته شده است. نسخههای خطی شامل گاثاها (Gāthā)، یسنا (Yasnā)، ویسپرد (VIsparad)، یشت (Yasht) و وندیداد (Vand Idād) است که قدمت آنها به اواخر سال 1323 بازمیگردد. همچنین اوستای متأخر (Young Avesta) وجود دارد که میتوان آن را نسخۀ خلاصه شدۀ اوستا دانست که در زمان سلطنت شاپور دوم سلسلۀ ساسانی (379-309 میلادی) برای نمازگزاران در مناسک مختلف مذهبی و رویدادهای دیگر جمع آوری شده است.
نسخۀ خطی اوستا
زبان فارسی باستان عمدتاً از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد، متعلق به پادشاهان هخامنشی است. کتیبهها به خط میخی نوشته شده بودند که برخی از آنها به سه زبان یعنی فارسی باستان، ایلامی و بابلی بودند. در دهۀ 80 قرن گذشته، در چین گزارش شد که در موزۀ شهر ممنوعه، دو استخوان اسب حک شده با خط میخی موجود است که به عنوان نسخههای خطی باستانی ایرانی شناخته شده اند. یکی از آنها یک نسخه از خط استوانه ای کوروش کبیر است (وو یوهونگ: «نسخۀ خطی کتیبۀ فسیلی استخوان اسب استوانه ای شاه کوروش در مجموعۀ موزۀ شهر ممنوعه در پکن»، مجلۀ موزۀ کاخ، شمارۀ 2، 1987، صص 34-36). که پس از تحقیقات بیشتر توسط پژوهشگران در داخل و خارج از کشور، درستی آن اثبات شده است.
زبان مادها و سکاها نیز که در بالا ذکر شد، جزو زبانهای ایرانی باستان هستند، اما اطلاعات کمی برای تحقیق در بارۀ آنها وجود دارد.
ب. زبانهای ایرانی قرون وسطی: استفاده از این زبانها از حدود قرن سوم میلادی آغاز شد و تا حدود 1000 میلادی ادامه یافت. این موارد عبارتند از:
1. زبان ختنی (Khotanese): در حدود قرن اول میلادی، برخی از قبایل ایرانی، زبان شرقی پادشاهی ختن را پس از استقرار در واحۀ ختن در سین کیانگ چین تأسیس کردند که همچنین به عنوان «زبان سکایی ختنی» شناخته میشود. متون موجود زبان ختایی مربوط به قرن چهارم تا دهم میلادی است و با خطوط براهمی نوشته شده است. علاوه بر منطقۀ ختن، در شهر باستانی توکوزیرا (Tokuziza) و خرابههای تومشوق (Tumshuk) در پایین رودخانۀ کاشغر، آثار مربوط به زبان تومشوق را پیدا کرده اند که از نظر ماهیت زبانی، بسیار نزدیک به زبان ختنی (Khotanese) است و دو استاد دانشگاه پکن، پرفسور رونگ سین جیانگ (Rong xin jiang) و پرفسور دوان چینگ (Duan qing)، بر اساس محل کشف که جامعۀ دانشگاهی بین المللی، آن را به رسمیت شناخته است، آن را «زبان جو شی ده» (Ju shi de yu) نامیده اند. زبان جو شی ده را اولین بار در سال 1935 دانشمند نروژی، اِستِن کونو (Sten Konow) (1948-1867) کشف و به جهانیان اعلام کرد. بر اساس آخرین آمار، تعداد کل اسناد مربوط به این زبان در آلمان، فرانسه، بریتانیا، روسیه و چین یافت میشود و تعداد آن حدود 80 فقره است.
2. زبان سغدی: زبان سغدی در منطقه ای معادل ازبکستان امروزی رایج بود؛ اما با گسترش فعالیتهای سغدیان (Sogdians)، زبان مشترک در آسیای مرکزی و شمالی شد. زبان سغدی به سه خط نوشته شده است: خط سغدی (که بعدها به کتاب مقدس بودایی تبدیل شد)، خط مانوی و خط سوری، که همۀ آنها از خط عیلامی گرفته شده اند. در چین، مانند شهر تورپان (Turpan) و شهر دون هوانگ (Dun huang)، تعداد زیادی از متون زبان سغدی یافت شده است؛ از جمله متون بودایی، متون مانوی و نستوری، و همچنین متون سکولار، ازجمله «نامههای باستانی سغدی» مشهور. کتیبههای سغدی در مغولستان و مکانهای دیگر نیز یافت شده است. اتحاد جماهیر شوروی سابق، بیش از 70 متن سغدی استرا در کوه موگ (Mug) در 1933-1932 کشف کرد که مربوط به حدود سال 722 میلادی است. در مناطق آسیای مرکزی مانند منطقۀ پونجیکِنت (Ponjikent)، ابراسیاب (Abrasiab)، بخارا (Bukhara) و درۀ هفت رودخانه نیز سکهها، کتیبهها و سفالهای سغدی کشف شده است. در سال 2006، باستان شناسان آسیای مرکزی، عکسهایی از چند کتیبه دریافت کردند که در قزاقستان یافت شده است. این کتیبهها را محقق معتبر معاصر بریتانیاییِ زبان ایران میانه، سیمز ویلیامز (Nicholas Sims-Williams) تقسیر کرده و به زبان سغدی دانسته است. قدمت این کتیبهها از قرن دوم یا اوایل قرن سوم میلادی و قدیمیترین متون زبان سغدی است.
متون مانوی با زبان سغدی
3. زبان خوارزمی: زبان مردم خوارزم است و در بخش بالای رودخانۀ جیحون واقع شده است.
4. زبان باختری (Bactrian): که با حروف یونانی نوشته شده بود و در منطقه ای تقریباً معادل شمال افغانستان امروزی بدان صحبت میشد. برای تحقیقات دربارۀ آن، تنها چند کتیبه موجود است؛ اما در اوایل دهۀ 90 قرن بیستم، تعدادی از متون مهم زبان باختری از بازار آثار باستانی پاکستان به لندن رسیدند. این متون بسیار آموزنده اند و پروفسور سیمز ویلیامز آنها را تفسیر و منتشر کرده است.
5. زبان پارتی یا زبان اشکانی: در شرق منطقۀ خزر قبل از امپراتوری ساسانی رایج بود.
6. زبان فارسی میانه یا زبان پهلوی: زبان رسمی امپراتوری ساسانی و زبان آیین زرتشتی بود.
علاوه بر زبان خوارزم، آثار تمام زبانهای ایرانی قرون وسطی در چین یافت شده است. با این حال، اطلاعات در مورد زبان خوارزم بسیار اندک است و تنها تعداد کمی از محققان از روسیه و سایر کشورهای اروپایی در حال مطالعۀ آن هستند.
پ. زبان ایرانی نو
از نظر منطقۀ توزیع، میتوان زبان ایرانی نو را به زبانهای ایرانی شمال شرقی، جنوب شرقی، شمال غربی و جنوب غربی تقسیم کرد. بسیاری از زبانهای ایرانی شمال شرقی در حال حاضر از بین رفته اند، همانطور که در مورد زبان اوستا در بالا ذکر شد. زبان اوستایی باقی مانده در قفقاز و جاهای دیگر، تصور میشود که فرزندان زبان باستانی سکا- عیلام هستند و هنوز هم رواج دارند.
به زبان ایرانی جنوب شرقی، هنوز در برخی از نقاط از جمله افغانستان، تاجیکستان، پاکستان و سین کیانگ چین صحبت میشود. اگرچه زبانهای بسیاری مانند پامیر وجود دارد، اما تعداد کمی گویشور دارند. زبان ایرانی شمال غربی شامل کردی، بلوچی و زبان های دیگر است که هنوز در ترکیه، خاورمیانه، پاکستان و جاهای دیگر رواج دارند. زبانهای ایرانی جنوب غربی شامل پشتو در افغانستان و فارسی در ایران است.
در میان زبانهای نو ایرانی مختلف، زبان فارسی، سه مرحلۀ تاریخی دوران باستان، میانه و مدرن را طی کرده است و تمرکز آموزش و تحقیق در زمینۀ زبان ایرانی است. این زبان از استان فارس سرچشمه میگیرد و از نوادگان فارسی باستان و فارسی میانه است. به فارسی باستان، در امپراتوری هخامنشیان صحبت میشد و فارسی میانه در دوران امپراتوری ساسانی رایج بود.
پس از فتح ایران ساسانی به دست اعراب، محققان ایرانی، گویشهای خراسان شرقی را با الفبای عربی ثبت کردند و به این ترتیب، فارسی دری به وجود آمده که نتیجۀ بقایای سلسلۀ اصلی ساسانی است که به شرق رسید و ارتباط خود را با زبانهای محلی قطع کرد. فارسی دری، 32 حرف الفبا دارد، 28 حرف را از الفبای عربی وام گرفته و 4 حرف افزون بر آن دارد. این زبان در اواخر قرن هشتم میلادی شکل گرفت و زمانی که فردوسی حماسۀ خود شاهنامه را در حدود سال 1010 میلادی تکمیل کرد، نهایی شد.
نسخۀ فارسی کتاب شاهنامه
با گسترش اسلام در ایران، تعداد زیادی از واژگان عربی وارد زبان فارسی شد. اصطلاحات مذهبی اغلب، واژگان عربی اند. بسیاری از ریشههای افعال فارسی از کلمات عربی میآیند، اما (دستور) حالت و زمان فعل با واژگان فارسی نشان داده میشود. علاوه بر وام گرفتن بسیاری از کلمات عربی، در دوران مدرن، فارسی نیز کلمات زیادی را از زبانهای اروپایی وام گرفته است.
از سوی دیگر، فارسی نیز در چندین سطح بر عربی تأثیر گذاشته است. به عنوان مثال، بسیاری از آثار دستور زبان عربی را فارسی زبانان نوشته اند. ایرانیان همچنین سهم بزرگی در هنر خوشنویسی در خط عربی داشته اند.
گسترش زبان فارسی در چین
اینک به اختصار به گسترش زبان فارسی در دورههای مختلف تاریخی در چین میپردازیم:
زبان فارسی خیلی زود به چین معرفی شد و بر اساس تحقیقات مینورسکی (1966-1877) (V. Minorsky)، دانشمند مشهور و ایرانشناس بریتانیایی، بیش از نیمی از متون اولیۀ فارسی موجود (پیش از اوایل قرن دوازدهم) در ختن و تورپان در سین کیانگ چین یافت شده است. در سال 1901، استین (A. Stein) (1862-1943) یک متن فارسی نوشته شده به الفبای عبری را در ویرانههای داندان اولریک (Dandan Urik) در ختن سین کیانگ به دست آورد که در حال حاضر در کتابخانۀ بریتانیا با شمارۀ 166 /8212 Or موجود است. کتابخانۀ ملی چین نیز دارای یک سند فارسی زبان است و پس از تحقیق، اسناد موجود در کتابخانۀ ملی چین و اسناد موجود در مجموعۀ بریتانیا، شباهتهای زیادی از نظر کاغذ، نگارش، املا، محتوا و ... دارند و سه نام یکسان یا مشابه افراد و مکانها در آنها وجود دارد. مسلم است که این دو سند از یک دوره و یک منطقه آمده اند و حتی ممکن است یک شخص آنها را نوشته باشد. بخش آخر این سند به قتل مردم تورپان در کاشغر اشاره دارد که سرنخهای لازم برای تاریخ سند را به دست میدهد و بررسی منابع زبان ختنی تأیید میکند که این سند در سال 802 میلادی، مدت کوتاهی پس از روز دهم ماه ششم تقویم ختنی نوشته شده است.
پس از قرن هشتم میلادی، اسلام در سین کیانگ چین و سایر مناطق شمال غربی و داخل سرزمین چین گسترش یافت. بازرگانان، سربازان، فرستادگان و فرزندان مسلمان ایرانی و عرب که از زمان سلسلههای تانگ و سونگ وارد چین شدند، زبان فارسی و فرهنگ اسلامی را در چین گسترش دادند. در سلسلههای مغول و یوان، به دلیل برقراری ارتباطات بین شرق و غرب، حاکمان مغول و یوان، نگرشی مداراجویانه نسبت به اعتقادات مذهبی و فرهنگهای گروههای قومی مختلف داشتند. زبان فارسی به یک زبان مهم برای برقراری ارتباط بین شرق و غرب تبدیل شد و آموزش زبان فارسی در چین نیز تا حد زیادی توسعه یافت.
کوبلای خان (یا قوبیلای قاآن)، جد سلسلۀ یوان، در ماه اوت سال 1289، «مدرسۀ سلطنتی مسلمانان» را تأسیس کرد. در این مدرسه، علاوه بر زبان فارسی و عربی، یک نوع زبان به نام «زبان استفی» نیز تدریس میشد. برخی محققان معتقدند زبان استفی، همین زبان فارسی یا سغدی است. محقق ژاپنی شینوبو ایوامورا (Shinobu Iwamura) (1988-1905) معتقد است که زبان استفی ممکن است زبان استانبولی باشد. هان رو لین (Han ru lin) (1903-1983) حدس زده است که زبان استفی همین زبان فارسی است. محققان دیگر بر این باورند که زبان استفی، واژه ای عربی به معنی «انتخاب» است. در سال 1993، محقق ایرانی مظفر بختیار نوشت که معنای اصلی «استفی» [استیفا]، «به دست آوردن حق» یا «به دست آوردن چیزی که باید از آن کسی باشد» است. به عنوان یک اسم انحصاری، استفی به معنای «حسابداری و مدیریت مالیات بر دارایی» است. بنابراین، استفی، نوع خاصی از نماد نوشتن است که در اسناد ملی از آن استفاده میشود و دارای اصول نگارش خاصی است. قوانین، فهرستها و اسناد مالیاتی پادشاه و دولت در مورد مالیات به این زبان نوشته شده است. این زبان شبیه به نمادها یا اعداد کوتاه است و تنها معنی را بدون صدای آوایی بیان میکند. این استدلال را بعدها محققان چینی تأیید کردند. در سالهای اخیر، برخی از محققان به ترجمۀ ترکی موجود «ضربان نبض» که چینشناس شوروی آقای دراگونوف (Dragunov) (1955-1900) آن را معرفی کرده، اشاره کرده اند و ترجمۀ فارسی را با املای اصلی چینی با حروف عربی مقایسه و استدلال کرده اند که تلفظ متن چینی، منعکس کنندۀ گویش دا دو (نام شهر) سلسلۀ یوان است و از حروف تکمیلی فارسی استفاده نمیکند؛ اما شامل چند نماد خاص است که ممکن است نوشتۀ استفی سلسلۀ یوان باشد.
در سلسلۀ مینگ، شاه مینگ چنگ زو (Ming cheng zu) یک مؤسسۀ ترجمه و آموزشی به نام «سی یی گوان» (Si yi guan) برای زبانها و نوشتنیهای کشورها و مناطق مختلف آسیایی تأسیس کرد و سی یی گوان و «هوی تونگ گوان» (جای پذیرایی از سفیران و میهمانان خارجی) همچنین تعداد زیادی از کتابهای ترجمۀ چندزبانه را که به طور کلی به عنوان «هوا یی یی یو» شناخته میشوند، جمع آوری کردند. در میان آنها، «هوی هوی گوان یی یو» (سند گرانبهای قوم هویی چین) و «هوی هوی گوان زا زی» مواد مربوط به زبان فارسی هستند. «هوی هوی گوان زا زی» شامل کلمات ترجمه شدۀ فارسی و چینی از سلسلۀ یوان و مینگ است که محققان ژاپنی تازاکا کودو (Tasaka Komichi) (1912-1957)، هوندا مینوبو (Honda Minbou) (1999-1923) و محقق چینی لئو یینگ شینگ (Liu Ying sheng) آن را مطالعه کرده اند. همچنین یک کتاب چینی در زمینۀ طب اسلامی به نام «نسخههای طبی و دارویی هوی هوی» وجود دارد که نسخۀ خطی اوایل سلسلۀ مینگ است. کتاب اصلی در نیمۀ دوم قرن چهاردهم نوشته شده است، با مجموع 36 جلد، که تنها 4 جلد آن باقی مانده است؛ یعنی کاتالوگ، جلد 12، جلد 30 و جلد 34، که در کتابخانۀ ملی چین نگهداری میشود. تعداد زیادی از نامهای دارویی، نام بیماریها، نام بافتهای بیولوژیکی و ... از عربی و فارسی در کتاب وجود دارد. در شانزدهمین سال هونگ وو در سلسلۀ مینگ (1384 میلادی)، نسخۀ حکاکی شده ای به نام «تقویم هوی هوی» ترجمۀ چینی متن نجوم هوی هوی است که به میزان و نام دوازده ماه سال و ... اشاره دارد که همۀ آنها بر اساس ترجمۀ فارسی رونویسی شده اند.
در طول سلسلههای مینگ و چینگ، علاوه بر مؤسسات رسمی آموزش زبان فارسی، فعالیتهای خصوصی آموزش زبان فارسی نیز وجود داشت. در طول سلسلۀ مینگ، محقق مسلمان آقای هو دینگژو (1597-1522) آموزش و پرورش مسجدی را تأسیس کرد که عصر جدیدی از فرهنگ اسلامی را در چین معرفی کرد و سهم زیادی در آموزش و تحقیق زبان فارسی داشت. «هواء منهاج» را آقای چانگ می جی (Chang Zhi mei) ((1610-1670، محقق معروف سلسلههای مینگ و چینگ نوشته که یک کتاب درسی برای یادگیری دستور زبان فارسی بود. این کتاب اولین بار در استان شاندونگ محبوبیت یافت و بعدها در جاهای مختلف ازجمله خارج از کشور نیز گسترش یافت.
زبان فارسی نیز بر گروههای قومی ترک و مغولی زبان در کشور چین تأثیر گذاشته است. چینشناس مشهور آمریکایی برتولد لافر (Berthold Laufer) (1934-1874) در اثر کلاسیک خود چین و ایران (Sino--Iranica) بخش ایرانی زبان مغولی را مطالعه کرده است. در سالهای اخیر، پروفسور ماتسویی از دانشگاه اوزاکا در ژاپن، شبکۀ حمل و نقل مشترک بوداییها و مسیحیان اویغور در سلسلههای مغول و یوان را با استفاده از منابع تاریخی مانند سفرنامۀ مارکو پولو مطالعه و به نقش مهم جهان فارسی زبان در آن، اشاره کرده است. زبان ترکی اویغور شامل تعداد زیادی از کلمات مشتق شده از فارسی است و بسیاری از آثار به زبان فارسی به اویغوری ترجمه شده است. زبانهای ترکی و مغولی نیز بر فارسی تأثیر گذاشته اند. محقق معروف آلمانی دوئرفر (G.Doerfer) کتاب معروفی به نام اجزای ترکی و مغولی در زبان فارسی جدید نوشت. یک کتاب چهار جلدی که ریشههای تاریخی واژگان فارسی را در دوران مغول و تیموری و قبل از آن بررسی کرده است. از آن زمان، او همچنین چندین بار در دهۀ 70 قرن بیستم برای انجام تحقیقات در زمینههای مرتبط به ایران سفر کرده است.
در واقع، قبل از دوران مدرن، زبان فارسی همراه با اسلام، نه تنها بر چین، بلکه بر غرب، جنوب و شرق آسیا تأثیر زیادی داشت. شایان ذکر است که تا قبل از سلسلۀ مینگ، چین اغلب از زبان فارسی به عنوان یک رسانه هنگام برخورد با کشورهای خارج از شرق آسیا، از جمله کشورهای جنوب شرقی آسیا استفاده میکرد؛ تا زمان ورود استعمارگران غربی، که به تدریج زبان پرتغالی، جایگزین فارسی شد.
زبان ایرانی که هنوز هم در چین بدان صحبت میشود، زبان تاجیکی است که مردم تاجیک در شهرستان خودمختار تاجیک تاشکورگان، منطقۀ خودمختار اویغور استان سین کیانگ به آن سخن میگویند.
زبانی که تاجیکها در چین به آن صحبت میکنند، ایرانی است. اگرچه با زبان تاجیکهای تاجیکستان، ازبکستان و واحۀ تاجیک در شمال افغانستان، استان بدخشان و کوهپایههای جنوبی هندوکش تفاوتهای قابل توجهی دارد. اگرچه تاجیکها در چین خود را «تاجیک» مینامند، اما زبان آنها با زبان تاجیکی گروههای قومی اصلی تاجیکستان تفاوت بسیار دارد: اولی زبان ایرانی شرقی است و نمیتواند با فارسی یا تاجیکی استاندارد قابل فهم باشد. دومی متعلق به غرب ایران است و با فارسی ایرانی قابل فهم است. زبان اصلی ارتباطات روزانۀ جمعیت تاجیک تاشکورگان سرکولی (Sarikoli) است و چینی نیز به عنوان «سرکولی»، «گویش سرکولی»، «زبان تاجیکی چینی» و غیره شناخته میشود. علاوه بر این، بخشی از جمعیت تاشکورگان و گروه قومی تاجیک در شهرهایی مانند شاچه (Sha che)، پیشان (Pi shan)، زپو (Ze pu) و یه چینگ (Ye cheng) وجود دارند که به زبان ایرانی شرقی دیگری به نام «زبان وخی» (Wakhi) صحبت میکنند. به این زبان در پاکستان، تاجیکستان، افغانستان و جاهای دیگر نیز صحبت میشود. زبان سرکولی (Sarikoli)، شاخه ای از گروه زبانی جنوب شرقی ایران در منطقۀ پامیر است که زبانهای آن در استان بدخشان در شمال شرقی افغانستان و منطقۀ خودمختار گورنو-بدخشان تاجیکستان یافت میشود.
زبان سرکولی، شرقیترین زبانهای مدرن ایرانی است و برخی از واژگان زبان ختنی باستان را حفظ میکند. این زبان دارای 14 مصوت و 30 صامت است. کلمات به طور کلی یک تا سه هجا هستند و در آن، آهنگ یا تأکید صدا وجود ندارد. دستور زبان سرکولی به طور کلی با زبان وخی یکسان است: اسم دارای مفرد و جمع است، اما مؤنث و مذکر ندارد؛ از صفتها برای توصیف اسمها یا قیدها استفاده میشود و هیچ تمایزی بین اعداد و حالت وجود ندارد. ضمایر شامل ضمیر شخصی، اشاره، استفهامی و مشترک است. اعداد به اصلی و ترتیبی تقسیم میشوند. هیچ خط نوشتاری رسمی در سرکولی وجود ندارد. اگر چه محققان چینی «طرح پین یین زبان تاجیکی» را توسعه داده اند؛ اما خطی ایجاد نشده است. گروه قومی تاجیک چینی در مدارس از زبانهای چینی و اویغوری استفاده میکنند. مردم تاجیکستان، ادبیات شفاهی زیادی دارند که باید به شیوه ای علمی مستند شوند.
مطالعات اندکی در زمینۀ زبانهای تاجیکی در چین مانند زبان سرکولی صورت گرفته است. اولین کسی که زبان سرکولی را ثبت کرد، محقق انگلیسی رابرت شاو (Robert Shaw) در قرن نوزدهم (سال 1876 و سال 1877) بود؛ محقق اتحاد جماهیر شوروی سابق به نام پاخالینا (T.N. Pakhlina)، چندین کتاب در زمینۀ مطالعۀ زبان سرکولی از سال 1960 تا 1983 منتشر کرد و فرهنگ لغت «زبان سرکولی به زبان روسی» را که در سال 1966 در مسکو منتشر شد، گردآوری کرد.
برای مطالعۀ عمیق زبان تاجیکی، دانشمند گائو ار چیانگ (Gao er qiang) از مؤسسۀ ملیتهای آکادمی علوم اجتماعی چین، کتابی به عنوان تاریخچۀ مختصری از زبان تاجیکی نوشت و فرهنگ لغت تاجیکی - چینی را نیز تدوین کرد که تاریخچۀ مختصری از زبان تاجیکی، برندۀ جایزۀ دستاورد تحقیقات علمی برجستۀ آکادمی علوم اجتماعی چین شد. زبان تاجیکی نیز توسط دانشمند تاجیک چینی آقای شیرِن کُربند (Xiren Kurban) و محقق آمریکایی دکتر پاملا آرلوند (Pamela S.Arlund) مورد مطالعه قرار گرفته است. دکتر پاملا آرلوند مقطع دکترای خود را از دانشگاه تگزاس در سال 2006 برای تحقیق در زمینۀ زبان تاجیکی دریافت کرد. اریک پیترز (Eric Peters) و الن پیترز (Ellen Peters) آمریکایی هنگام تدریس زبان انگلیسی در شهرستان تاشکورگان، زبان محلی را توصیف کردند، اما نتایج آن هنوز منتشر نشده است.
در زمینۀ زبان وخی، محققان نسبتاً زیادی وجود دارند. آقای گائو ار چیانگ نیز سهم عمده ای در مطالعۀ این زبان داشته است؛ اما به دلیل شرایط تاریخی، نتوانسته است به طور کامل به نتایج تحقیقات پژوهشگران خارجی در زمینۀ زبان وخی و سایر زبانها اشاره کند.
به طور کلی، تحقیقات چین در زمینۀ زبانهای پامیر، بهویژه زبان ایرانی در منطقه، هنوز از استاندارد جهانی عقب مانده است. برای توصیف طبقه بندی زبانهای ایرانی شرقی در جامعۀ دانشگاهی بین المللی ایران، به مقالۀ دانشمند چک آقای نواک (L.Novák) «طبقهبندی زبانهای شرقی ایرانی» (Linguistica Brunensia، 62/2014، 1، pp77-87) مراجعه کنید.
در بیست سال گذشته، ایرانشناسی در چین، از جمله آموزش و تحقیق زبان ایرانی، در مقایسه با گذشته، پیشرفت زیادی داشته است. دانشگاه پکن، دانشگاه زبانهای خارجی شانگهای، دانشگاه زبانهای خارجی پکن، دانشگاه زبانهای خارجی ارتش آزادیبخش (PLA University of Foreign Language) و استان نینگشیا (Ning xia) پی در پی رشتهها و دورههای زبان فارسی را برگزار کرده اند. مؤسسات تحقیقاتی مانند مؤسسۀ مطالعات ایرانی دانشگاه پکن، مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه شمال غربی، مرکز مطالعات خاورمیانۀ دانشگاه زبانهای خارجی شانگهای و مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه یوننان نیز فعالیتهای دانشگاهی مربوط به زبان ایرانی دارند. با این حال، هنوز فاصلۀ زیادی با کشورهای اروپایی و آمریکا، ژاپن و اسرائیل وجود دارد. در سطح بین المللی، پس از سالها کار سخت، محققان ایرانی، دستاوردهای قابل توجهی در تمام جنبههای مطالعات ایرانی به دست آورده اند. برخی از دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی، به مراکز مهم مطالعات ایرانی تبدیل شده اند و محققان ایرانی در کشورهای اروپایی و آمریکایی، به تدریج به ستون فقرات این پژوهشها تبدیل شده اند. برای مثال، اولین فرهنگ لغت سغدی در جهان توسط یک محقق زن ایرانی در آمریکا (1995) تدوین شده است. همۀ اینها ارزش مطالعه برای ما دارند و منابع مهمی محسوب میشوند.
منبع: مجلۀ مطالعات ایران دانشگاه شمال غربی.
نظر شما