سردمداران در برابر ندای عدالت، برابری و رحمت قرآن همچنان ناشنوا هستند.
هرگاه زنان مسلمان برای عدالت خواهی به سراغ نظام قضایی می روند، ارتودکس های مسلمان در مخالفت با لغو قوانین فردی آنها قد علم میکند. آنان (ارتودکس ها) با لفاظی هایشان به عنوان "شخصیت های شورشی" شناخته می شوند. به وضوح، مسلمانان هند فراتر از سیاست های آنان عمل کرده اند. زنان با مشارکت در بخش های علوم، معماری، قضایی، علوم پزشکی، سینما، تئاتر، موسیقی، ادبیات و سایر زمینه ها خود را نشان داده اند.
مذاکرات با آنان پیرامون "طلاق شفاهی" و "سه طلاقه کردن" هیچ نتیجه ای نداشت، چراکه مجوز این دو مورد در فقه اسلامی و مدارس دینی تائید شده است. طلاق یک سویه باعث سلب شرافت، شان و حقوق مسلم زنان چه در اسلام و چه در قانون اساسی هندوستان است و همچنین باعث زیر پا گذاشتن عدالت می شود و انتظار اصلاحات از اجتماعی که رهبران مذهبی آن در طول تاریخ به زن به چشم یک شی و جنس نا برابر می نگرند بسی دور از عقلانیت است.
قوانین اسلامی ماحصل قرن ها تلاش انسانی در مدارس و حوزه های متعدد و با عقاید گوناگون است. اصول فقه اسلامی منفعت و ضرر احکام قانونی را در اجتماع کنونی در بوته آزمایش می گذارد. به استثناء اصول پنجگانه دین، هیچ چیز در قوانین اسلامی قطعی نیست. سلفی ها و وهابیون فلسفه و فقه اسلامی کلاسیک را رد می کنند. آنها با تفاسیر سطحی و کوته فکرانه خود از اسلام، باعث پایمال شدن فاحش حقوق بشر می شوند.
شریعت همواره برای پذیرش تغییرات زمان و موقعیت ها انعطاف پذیر بوده است. خلیفه دوم مسلمین و از یاران پیامبر در زمان قحطی در عربستان از مجازات قطع دست در صورت دزدی چشم پوشی کرد چراکه دریافت، مردم برای نجات جانشان دزدی می کنند. در قرن هشتم نیز امام شافعی، بنیان گذار فقه شافعی برخی از فتواهای خود را در خصوص مهاجرت از عراق به مصر تغییر داد. اگر شریعت در یک مکان تجلی می یافت، اسلام هیچ گاه در هندوستان به رشد و شکوفایی نمی رسید.
اسلام دینی پویا، قابل قبول، آسان و بر اساس اصولی محکم بنیان شده است و برای فرهنگ های مختلف راه های گوناگونی دارد. به راستی که سردمداران در برابر ندای عدالت، برابری و رحمت و مروت قرآن که در میان کل بشریت گسترده شده است همچنان ناشنوا هستند. رهبران تندرو و بنیان گرا داستان قرآنی ملکه سبا و تمجید قرآن از تصمیم سیاسی و مدبرانه ملکه سبا برای ازدواج با حضرت سلیمان را نادیده گرفتند. آنها متوجه مقام و شان زن در قرآن به عنوان دریافت کننده وحی الهی، یعنی مادر حضرت موسی علیه السلام و حضرت مریم، نشدند. برخی مفسران نامدار و بسیار قدیمی منجمله "امام حجر عسقلانی" و "امام قرطبی" حضرت مریم را جزء پیامبران الهی می دانستند.
اسلام محمدی (ص) ظرف ۴۰ سال پس از رحلت پیامبر اعظم (ص) و با به قدرت رسیدن مجدد قبائل مرد سالار، ستمگر و قدرتمند نابود شد. فقرا، زنان و بردگان که در پناه اسلام روزگار می گذراندند دوباره به حاشیه رانده شدند. پیامبر اسلام (ص) برای آنکه زنان و بردگان را توانمند سازد با مشکلات عدیده ای روبرو بودند. ایشان در اکثر اوقات در مسجد به دنبال مشاوران سیاسی از میان زنان بودند. زنانی همچون "حقی بتول عرب" را تشویق به ایراد خطبه و موعظه می کردند و"ام وراقا" را به عنوان امام مسجد قریحه خود منصوب کرد و موذنی را از مدینه به دهکده این زن فرستادند.
برخی از علماء دینی منجمله امام طبری که در قرن هشتم شهرت بسیاری داشت بر مبنای این نمونه قانوناً برای زنان امکان خواندن نماز به شکل مختلط با مردان را فراهم آورد. "فمینیست های" مسلمان آمریکا علیرغم مجادله ها و اختلافات به وجود آمده در این زمینه خواستار احیاء این سنت قدیمی شدند.
اسلام مفهوم خدا را به عنوان پدر منسوخ کرد و او را بی همتا خواند. خداوند ورای داشتن جنسیت است و به عنوان نور و یک راهنمای رحیم و نورانی بهتر قابل درک است. در قرآن خداوند با ضمیر او (مذکر) خطاب شده است چراکه در زبان عربی و ترجمه های آن برای جنس خنثی هیچ ضمیری وجود ندارد. همچنین در بسیاری از زبان ها نظیر عربی، فارسی، اردو ضمیر مونث برای بیان "ذات الهی" نیز استفاده میشود. واژه "رحم" از "رحمان و رحیم" مشتق شده است که ازنام های خداوند است. حضرت محمد(ص) و خداوند به مثابه مادر و فرزندی هستند که مادر کودک را همواره مورد لطف و بخشش خود قرار می دهد. در اشعار سنتی عرب خداوند را با ضمیر مونث خطاب می کردند که احتمالاً امروزه این ادبیات کفر آمیز محسوب می شود.
قرآن مدافع رفتار برابر با بردگان است و مومنان را به آزاد کردن آنها تشویق می کند. اما صراحتاً برده داری را قدغن نموده است. قرآن در پاسخ به شرارت و بدبختی اعراب در قرن هفتم ارث بردن زنان، زنده به گورکردن نوزادان دختر و سوء استفاده از بردگان را ممنوع کرد. مسلمانان سراسر دنیا از لغو برده داری استقبال کردند زیرا آنرا مطابق با رهنمودهای قرآن می دانستند.
علمای اسلامی خلاقانه با استناد به آیات قرآن مبارزات مسلحانه را تحریم کردند. با استناد به اصل "اسباب نزول آیات" به واسطه وحی الهی، آنها همانند مسلمانان اولیه به درستی این مبارزات را به "جنگ بر علیه ظلم و ستم"محدود کردند. اما بهتر بود رهبران دینی همانند این تعهد خلاقانه فکری به حال قوانین ظالمانه شرعی برای زنان نیز میکردندچرا که همچنان این قوانین در هاله ای از ابهام قرار دارد.
حقوق زنان در اسلام سیاسی، فرهنگ و تاریخ عرب تعریف نشده است. در مورد مسائلی همچون نفقه، ارث و خرجی قرآن کمترین حمایت مالی را اززنان انجام می دهد. اختصاص امنیت مالی و عاطفی برای زنان هیچ مغایرتی با اسلام ندارد. پیامبرمکرم اسلام (ص) فرمودند:"هر آنچه برای خود می خواهید برای سایرین نیز بخواهید".
شریعت حدود قوانین را مشخص کرده است و حق مجازات و انتقام را به فرد نمی دهد و مسئولیت آن را بر عهده حاکم شرع قرار داده است وبر هر مسلمان واجب است که از قوانین شرعی و مدنی کشوری که در آن هستند، تبعیت کند. به شکل سنتی، زنان نمی توانند به تنهایی به سرزمین وحی سفر کنند و می بایست همسر و یا یکی از محارم آنها همراهشان باشد. با این حال بسیاری از علما و اندیشمندان اسلامی اجازه داده اند که زنان به تنهای سفر کنند. آنان به صورت واضح حکومت را در تامین امنیت هر شهروند مسئول می دانند و قوانین حکومتی را جایگزین قوانینی امنیت فردی کرده اند. این موضوع بایستی در هند نیز اعمال شود.
ملاحظه: سالهاست که موضوع های همچون طلاق شفاهی به معضلی برای جامعه مسلمانان تبدیل شده است از یک سو زنانی هستند که به واسطه قوانین فقهی حقوق خود را در معرض خطر می بینند و از سوی دیگر علمای تندرو و بنیان گرا اهل سنت قرار دارند که حاضر نیستند به هیچ وجه اینگونه قوانین فقهی که پایه و کیان خانواده را سست می کند، را تغییر دهند و علاوه بر آن چنین قوانینی باعث خدشه دار شدن چهره اسلام در بین جامعه هند شده است.
روزنامه: تایمز او ایندیا مورخ: ۲۴ می
سال ۱۳۹۵
نظر شما