۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۵

پس از جدایی پاکستان از هند، مسلمانان به جامعه اقلیت تبدیل شدند و افراط گرا ها و تندروهای هندو نیز به واسطه جریان هندوتوا فعالیت های نامناسبی را که بدور از هر گونه تفکر و اندیشه ای است را انجام می دهند. مسلمانان هند به هند عشق می ورزند و خود را پایبند قوانین اساسی هند می دانند و البته در قانون اساسی آزادی ادیان عنوان شده است : پیروان هر دین و آیینی می توانند که دستورات دین خود را آزادانه انجام دهند.   

دخالت های بی جا  و بی امان هندوتوا در میان زندگی ملی مسلمانان آنها را عمیقاٌ آشفته کرده است.

ما چنان به بی عدالتی خو گرفته ایم که تبدیل به جامعه ای شدیم که قضاوت توهین آمیز دادگاه عالی بمبئی در پرونده قتل شیخ محسن را در کل نادیده گرفته ایم. قاضی محترم پرونده با وثیقه سه متهم پرونده قاتلان وحشتناک جوان مسلمان متخصص فن آوری اطلاعات را آزاد کرد. علت این تخفیف در مجازات آن بود که قربانی به مذهب دیگری تعلق داشت و خشم قاتلین را برانگیخته بود. نکته ظریف این پرونده این است که برای تحریک و توجیه یک قاتل برای عذاب دادن و کشتن یک انسان، تنها مسلمان بودن کافی است.

باز خود را عقب کشیدم، اما از این طرز فکر که اعتقاد دارم در هر قدم از زندگی گسترانیده شده است متعجب نشدم. من دوست عزیز هندویی دارم که خداترس و تحصیل کرده است و حاضر است برای محافظت از من جان خود را هم بدهد. بر عکس، معتقد است که قتل عام مسلمانان پس از "گودرا"به سال ۲۰۰۲ و در "مظفرنگر "به سال ۲۰۱۳ و به قتل رسیدن ۸ غیر نظامی عادلانه بوده است چراکه آنها با گروهک تروریستی "اس ای ام ای" که در درگیری مسلحانه "بوپال " باعث کشته شدن عده ای شدند هم پیمان بودند، پس سزای آنها مرگ است. چگونه فردی می تواند این تناقض را توضیح دهد؟ پر واضح است که در مورد دوست من، رابطه نزدیک  فراتر از اعتقادات اصلی مان است، اما واقعیت این است که در کل، او چنین خصومت ریشه داری را نسبت به مسلمانان دارد. خصومتی که این دیدگاه را تقویت می کند که پس از هفتاد سال جداشدن هند از پاکستان این نفرت پاتولوژیک و بی اعتمادی که بین مسلمانان و هندوها  تفرقه انداخته همچنان به قوت خود باقی است.

در جامعه ای که اسلام هراسی جزء همیشگی زندگی اجتماعی مردم شده است و در جایی که مبارزه با تروریسم به سختی از احساس ضد اسلامی قابل تفکیک است، هویت مسلمان من وجودم را مملو از ترس از آینده می کند. به عنوان یک مسلمان هندی معمولی، نگران این هستم که نظرات من همگام با جریان اصلی ملت نباشد. حتی اگر گمان کنید که من دشمن کشور شما هستم بگذارید در این باره توضیح بیشتری بدهم.

به اعتقاد من، پاکستانی ها برادران ما هستند. همانگونه که محمد علی در مورد "وایت کونگ" گفته است، من هم هیچ مشکلی با پاکستانی ها ندارم. آنها هم همانند ما انسان هستند. تنها تفاوت اساسی آنها این است که گرفتار ارتش و نیروهای کمکی آن  یعنی تروریست ها هستند. دعا می کنم دنیا از شر حافظ سید و الازهر مسعود خلاصی یابد. همان هایی که عملیات تروریستی هماهنگشان بین فرقه ها و مذاهب هند تفرقه انداختند.هدفی مشترک که با بنیادگرایان جناح راست ما به اشتراک گذاشتند که با رضایتمندی متداول و مردم پسند در تضاد کامل است.اعتصاب و متعاقب آن لاف زدن و خودنمایی، مرا درگیر ترس از نزاع و اختلافات پایان ناپذیر و افزایش حملات تروریستی کرده است. من حتی به خاطر خودم به شدت خواستار ایجاد روابط حسنه هند و پاکستان هستم، چراکه می دانم خشم گسترده بر علیه پاکستان، می تواند به سادگی تبدیل به نفرت از مسلمانان هند شود.

 مقصر ناآرامی های کشمیر به درستی تروریست های مرزی شناخته شده اند که پاکستان از آنها حمایت می کند. اما این تنها بخشی از ضربات بی پایان به این موضوع است. از نظر من، سیاست های نا فرجام دولت مرکزی طی سالها بیش از هر چیز کشمیری ها را بیزار کرده و از خود رانده است. سیاست سرکوبی و "بگذارید تا آنجا که می ترسند متنفر باشند."، ملعبه دست جدایی طلبان و همچنین پاکستان شده است. چگونه می توان توجیه کرد که قانون امنیت عمومی جامو و کشمیر محبوس کردن شهروندان خود را با معافیت از مجازات تحریم می کند، حال آنکه تروریست ها در جای دیگری از کشور با قوانین معمول سر و کار دارند. چرا کشمیر ویژگی های یک جامعه آزاد را انکار می کند؟ راه رسیدن به حالت عادی در کشمیر در گرو لغو فوری "قانون بی قانونی " است. به همان منوال که سازمان بین المللی عفو عمومی آنرا توصیف  کرده است.

باور اینکه کشمیری ها با اتفاقاتی که در سایر نقاط اصلی کشورمی افتد در ارتباط نیستند اشتباه فاحشی است. نارضایتی در کشمیر را نمی توان از مسائلی که در سرزمین هند اتفاق می افتد تفکیک کرد. حقیقتی که پانل یاش وانت سینها بر روی آن تاکید داشت. مختار عباس نقوی وزیر امور اقلیت ها در لحظه فراموشی صادقانه خود اظهار کرد"گاهی اوقات اقلیت ها احساس می کنند که شهروندان درجه دو هستند." بنابر گفته او توجه زیاد به تروریسم که ناعادلانه اسلامی خوانده می شود، این اطمینان را می دهد که مشکلات زندگی حقیقی و مرگ در اجتماع  دفن می شود. اتفاقات اخیر ایمان مسلمانان را در سیستم متزلزل کرده است. زمانی که مسلمانان فراموش نمی کنند که علیرغم هندی بودنشان  "دیگری " هستند روزها برایشان به سختی سپری می شود. مسلمانان هند با نظام آپاراتید مواجه اند (نظامی که بر پایه جدانگهداشتن نژادها و نابرابری آنها استوار است)  و تقریباٌ در تمام شاخص های توسعه انسانی با دالیت برابرند و به شکل بی تناسبی در صد بالایی را در سنجش ها به خود اختصاص می دهد.

واکنش ثابتی که می بایست  به تروریسم نشان دهیم این است که حساب آنها را از مسلمانان جداکرده، آنها را حبس و شکنجه کنیم. افتخار کردن به متهم در اعدام اخلاقی،کفن پیچ کردن او در پرچم ملی ،ممنوعیت مصرف گوشت گاو ، بحث شعار "درود بر سرزمین مادری مان هندوستان " ، بیانیه نژاد پرستانه وزیر ایالت آسم و جدایی انداختن بین هندو ها ومهاجران  مسلمان با نامیدن مسلمانان به عنوان دشمن، همه و همه بعلاوه سایر اقدامات، مسلمانان را نگران و مشوش کرده است. با وجود ساکشی ماهاراج ،یوگی ادی تیانات و گیری راج سینگ  نخاله های ناسیونالیسم جدید ،جای هیچ تعجبی نیست که هندی ها مسلمانان را به چشم ضد میهن نگاه می کنند. خوشبختانه حذف اسکناس های درشت به طور موقت جو را مسموم کرد و سیاست های پلاریزه کردن و ضربه زدن به مسلمانان اندکی به فراموشی سپرده شد،اما تا به کی ؟ 

 قدم رو های بیرحمانه و بی امان هندوتوا در میان زندگی ملی مسلمانان آنها را عمیقا آشفته کرده است. التقاط گرایی بزرگ هندوئیسم و به موجب آن بردباری، کثرت گرایی، پلورالیسم، جامعیت و منش "زندگی کن و بگذار زندگی کنند "بسیار آزار دهنده است و توپ را به زمین هندوتوا می اندازد تا از برتری بی چون و چرای هندو ها و محرومیت آنهایی که به برتری قبلی هندوها رضایت نمی دهند، حمایت کند. سوبرامانیان سوامی، جهان بینی هندوتوا را با بیان سرود مشهور "وانده ماتارام " و اجباری کردن یادگیری زبان سانسکریت خلاصه کرد. به غیر هندو ها هم تنها در صورتی حق رای داده شد که با افتخار اعلام کنند که اجدادشان هندو بوده اند.در شیوه ای مشابه" ام جی وایدیا" از درخواست کد یکپارچگی مدنی هندو در تمام جوامع  هندی و محرومیت برای کسانی که خود را با اجتماع تطبیق نمی دهند ، حمایت کرد.

بخشودگی از مجازات که باعث شده است چنین افکار انحرافی آزادانه در اجتماع پراکنده شود تعجب برانگیز نیست.حمایت دیوان عالی کشور از هندوتوا به سال ۱۹۹۵ وبه موازات آن تایید دوباره و اخیر دیوان عالی با نادیده گرفتن فرصت بازنگری مجدد و اصلاح این قضاوت بحث برانگیز بر می گردد. آنها هندوتوا را به عنوان "راه زندگی " و مترادف آن "هندوستانی" توصیف کردند، در نتیجه آنرا در هاله ای از ناسیونالیسم جای دادند. سخنگوی سازمان  آر اس اس به درستی اظهار داشت که دیوان عالی مهر مجوز قضایی خود را از ایدلوژی هندوتوای "سنگ" گرفته است. با این تفاصیل آیا هنوز هم به دموکراسی سکولار امیدی هست؟

توضیح: پس از جدایی پاکستان از هند، مسلمانان به جامعه اقلیت تبدیل شدند و افراط گراها و تندروهای هندو نیز به واسطه جریان هندوتوا فعالیت های نامناسبی را که بدور از هر گونه تفکر و اندیشه ای است  انجام می دهند. مسلمانان هند به هند عشق می ورزند و خود را پایبند قوانین اساسی هند می دانند و البته در قانون اساسی آزادی ادیان عنوان شده است : پیروان هر دین و آیینی می توانند که دستورات دین خود را آزادانه انجام دهند.   

روزنامه:ایندین اکسپرس   مورخ: ۲۶ ژانویه

سال ۱۳۹۶

کد خبر 1910

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 13 =