زبان فراگیرترین وسیله ارتباطی انسانی است. کارکرد زبان به ویژه در بعد گفتاری و کلامی، آنرا مهمترین ابزار جوامع انسانی ساخته است. پاره ای از زبانها از مرزهای قومی و منطقه ای خود فراتر رفته اند و برخی نیز به زمزمه همدلی بدل شده اند.

زبان فراگیرترین وسیله ارتباطی انسانی است. کارکرد زبان به ویژه در بعد گفتاری و کلامی، آنرا مهمترین ابزار جوامع انسانی ساخته است. پاره ای از زبانها از مرزهای قومی و منطقه ای خود فراتر رفته اند و برخی نیز به زمزمه همدلی بدل شده اند. در سده های میانه، ادبیات به مانند رسانه ای همگانی  فراگیر نبود ابزارهای ارتباطی امروزین، کارکردی کارآمد داشته و در انتقال فرهنگ و به ویژه از نسلی به نسلی دیگر نیکو عمل نموده اند، چنانکه راویان به کلام و نوشتار، شعر و حکایت و در قالب حماسه و مرثیه و غیرو شیوه ها و هنجارهای اجتماعی را به جویندگان و پویندگان انتقال می دادند.

ادبیات این دُر ماندگار گنجینه معرفت انسانی، گاه بازیچه و همنشین درباریان، خاصان و اشراف بوده است و گاه همدم و عقده گشای دل مردم کوچه و بازار و نقال سرگذشتهای دور و نزدیک و راوی خاطرات تلخ و شیرین. در این میان ادب پارسی، نهایت بلوغ ادبیات جهان است، بی هیچ رقیبی در رواج ارزش ها و فرهنگ و هنر، دین و دانش، آموزش و پرورش نقشی ماندگار داشته است.

این زبان در شبه قاره برای چندین قرن زبان اداری و رسمی محسوب می گردید، اما بعلل گوناگون رو به افول نهاد و تنها امروز به جزء ضرب المثل «فارسی یادگیر و نفت بفروش» که به معنای بی فایده بودن یادگیری آن چیزی به جای نماده است. باید گفت که افول هر زبان تنها به یک علت ختم نمی شود بلکه علل های گوناگون آنهم در پروسه زمان طولانی منجر به افول و زوال زبان و ادبیات می گردد.

افول زبان فارسی از زمان پادشاهی اورنگ زیب

جهانگیر شاه بسیار به زبان و ادبیات فارسی علاقه داشت و می توان گفت که اوج رونق زبان و ادبیات فارسی و همچنین شعر و شاعری در این زمان بود. در دربار او بسیاری از نخبگان از علوم و فنون مختلف گرد هم آمده بودند و زبان فارسی نیز زبان رسمی بود بنابر این علوم و فن آوری های جدید توسط زبان فارسی انتشار می یافت. اما پس از سلطنت او، اورنگ زیب به حکومت رسید و متاسفانه زبان فارسی و بالاخص شعر فارسی در این دوره بازار خود را از دست داد، دلیل آن نیز زهد ریاکارانه شاه بود ولی در میان توده مردم به عنوان وسیله ای برای بیان احساسات جایگاه ارزشمندی داشت و چون پادشاه حمایت خود را از شعر بریده بود، شعر بالضروره به مردم روی آورد و به طور طبیعی در کوچه و بازار مسکن گزید و در نتیجه شعر از حالت باشکوه و پرابهت دور افتاده و به صورت ساده در میان مردم رواج یافت.

 در این دوره به طور کلی به جهت عدم کفایت شاهان آخری گورکانی (اورنگ زیب و عالم گیر) و قطع ارتباط سیاسی بین ایران و هند به ویژه در زمان عالم گیر زبان فارسی، شعر و شاعری نقش ثانویه یافت. از نظر اجتماعی هم این دوره دچار هرج و مرج و بحران های مداوم شد. اورنگ زیب هم مردی بسیار خشک و افراطی و مسلمانی متعصب بود و بر عکس اسلاف خود نه تنها عاملی تشویقی برای تربیت ادبا و شعرا نبود، بلکه مع الاسف از آنان انزجار داشت، درباری که همیشه پیش از وی در زمان پادشاهان مسلمان هند مرکز اهل فضل و مجمع اهل هنر بود، تقریبا به طور کلی از وجود علما و فضلا خالی گشت. در آخر هم اکثر حکام دست به شورش زدند و به تدریج اطاعت خود را از دولت مرکزی گسستند و سرانجام موفق به تاسیس حکومت های مستقل شدند به خصوص پس از فوت اورنگ زیب (۱۱۱۹ ه. ق) جانشینان نتوانستند حتی بقیه اجزای کشور را ازتجزیه شدن رها کنند. آنها تقریبا تنها به اسم پادشاه بودند و همواره مشغول فرو نشاندن شورش های داخلی بودند. کارها به گونه ای دچار اختلال و پریشانی شده بود که هر روز فتنه ای در نواحی مختلف کشور ظاهر می شد و حتی خود دربار نیز مرکز توطئه شده بود و درباریان علیه یکدیگر دست به شرارت می زدند. در نهایت هیچ کدام از جانشینان اورنگ زیب نتوانستند مملکت را از شر شورشیان پاک کنند و یک دولت قوی مرکزی برای هندوستان به وجود آورند. آرزویی که پادشاه بزرگ چون اکبر در پی آن بود و تمامی دانایی و زیرکی سیاسی خود را برای تحقق چنان هدف بزرگی به کار گرفته بود.

باید گفت که پس از خاتمه کار گورکانیان در هند، تقریبا عمر زبان فارسی و شعر و شاعری هم به سر آمد و به مرور زبان اردو جانشین آن گردید.

حکومت انگلیسی ها

انگلیسی ها به واسطه کمپانی هند شرقی توانستند بر همه هند مسلط شوند و دامنه سلطنت خود را از پیشاور تا راس کوماری و از بلوچستان تا برمه گسترش دادند. در این عصر بود که فارسی رو به انحطاط گذاشت و به جای آن زبان انگلیسی سرپرستی و حمایت شد. در ابتدا بایستی خط مشی انگلیسی ها را بررسی کنیم. «هوول» رساله ای با عنوان (آموزش در هند تحت حکومت انگلیسی ها) نگاشته است. او در این رساله آورده است که در آغاز حکومت انگلیسی ها از آموزش کاملا چشم پوشی شد، اما به تدریج مخالفت ها شروع شد و روش های نادرست مورد اجرا گذارده شد و بالاخره همان روش ها تا به امروز ادامه پیدا کرد. این نویسنده آورده است که تا سال ۱۸۱۳ م. آموزش و پرورش جزء مسئولیت های دولت محسوب نمی شد. لرد منتو در سال ۱۸۱۱ و لرد مونرا در سال ۱۸۱۵ توجه مسئولین کمپانی هند شرقی را به این مسئله مبذول داشتند و پس از گذشت مدتی، آنها مدارس و دانشکده های را بنیان گذاشتند و جالب آنکه در این موسسات آموزشی زبان فارسی، عربی و سانسکریت تدریس می شد. باید گفت که از ۱۸۱۴ تا ۱۸۳۵ عصر تشویق علوم شرقی بود و برای آموزش نیز مبلغی اختصاص می یافت.

نظریه چارلز گرانت

چارلز گرانت در سال ۱۷۹۲ م. ، پیشنهادهای زیادی را به کمپانی هند شرقی داد و اعلام کرد که آموزش زبان انگلیسی در میان هندی ها بایستی رواج یابد، اما پیشنهادهای او مورد توجه مسئولین قرار نگرفت تا اینکه از سال ۱۸۱۴ الی ۱۸۳۰ در میان طرفداران زبان انگلیسی و زبان شرقی بحث و مباحثه ادامه یافت. در کشور گروهی به وجود آمدند که خواستار تغییر علوم شرقی به آموزش زبان انگلیسی بودند، جالب آن است که استاد زبان فارسی و عربی ـ راجا موهن رای ـ پیشرو این گروه بود و حتی هنگامی که انگلیسی ها خواستند دانشکده هندو سانسکریت را در کلکته تاسیس کنند او به مخالفت پرداخت  و تقاضا کرد که به جای زبان مقدس سانسکریت و علوم دیگر شرقی انگلیسی آموزش دهند. در سال ۱۸۲۳ دولت کمیته ای به نام کمیته راهنمای عموم مردم تاسیس کرد ولی نتوانست کاری انجام دهد چراکه مخالفت با آموزش زبان شرقی بسیار زیاد شده بود.

تغییر زبان اداری

کمپانی هند شرقی در سال ۱۸۲۹ تصمیم گرفت که به جای زبان فارسی، انگلیسی را زبان اداری نماید و در دادگاه این زبان رایج گردد، روند تغییر به مدت پانزده سال به طول انجامید و در سال ۱۸۴۴ زبان فارسی به کلی حذف و زبان انگلیس زبان رایج رسمی و اداری گردید. خاطرنشان میسازد به جزء زبان انگلیسی زبان بومی تدریجا پیشرفت کرد و در امور غیر اداری به جای زبان فارسی گرایش به تکلم زبان هندی و اردو رایج شد.

امروزه وضع دگرگون شده است، امکانات رفاهی و ارتباطاتی رشد چشم گیری داشته است و امکان زیادی دارد که رواج زبان فارسی در بیست یا بیست و پنج سال آینده در میان هندوها بلکه در میان مسلمانان نیز نابود گردد. علوم و فنون غربی در کشور به سرعت رواج پیدا کرده است و زبان انگلیسی زبان علم شده است و بسیاری از افراد در شبکه های اجتماعی از آن به صورت گسترده استفاده می کنند و می توانند نظرات، پیشنهادات و ایده های خود را از طریق آن انتقال دهند. امروز در میان مسلمانان هند، گروهی به وجود آمده اند که اعلام می دارند که آموزش زبان فارسی یا زبان شرقی دیگر تنها تلف کردن وقت است.

اکبر شاه در میان هندوان تخم زبان و ادبیات فارسی را کاشت و نهال این زبان در دوران سیصد سال حکومت گورکانیان هند، به درخت بارور و تنومند مبدل گردید. اما این جهان فانی است و هیچ چیز بقا ندارد، بنابراین فارسی نیز از بین رفت. تقریبا پس از سه قرن این درخت تنومند فارسی با خزان روبرو شده است . 

سال ۱۳۹۶

کد خبر 1917

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 10 =