بار دیگر از فرصت استفاده کرده و درگذشت غم انگیز رئیس جمهور و امیر عبداللهیان وزیر امورخارجه را به نمایندگان دولت ایران تسلیت عرض می کنم. عموم مردم میهن پرست اوراسیا صمیمانه در درد شما در لحظه ای حساس برای کل جهان آزادیخواه شریک هستند. ما شکی نداریم که جای آنها را افرادی به همان اندازه با صلاحیت پر خواهند کرد که می توانند وظایف بزرگی را که پیش روی کل شرق و همچنین دولت ایران است، انجام دهند.
در این مقاله میخواهم به اختصار به شرح مختصری از ناکارآمدی کامل چیزی به نام «حقوق بینالملل» یا «نظام بینالملل» بپردازم. تروریسم دولتی برخی رژیم های غربی، که آخرین کشتار آنها را در فلسطین می بینیم.البته تمرکز بر سهم دوران ساز انقلاب ایران در دنیای مدرن است، با همه تغییرات تکتونیکی که ایجاد کرد، نه تنها در جهان اسلام بلکه با یک اثر دومینویی که امروز هم شاهد گسترش آن هستیم.انقلاب ایران در حال تغییر دائمی روابط بازیگران روی میز جهانی است که قرن ها تحت سلطه شبکه ای از منافع غرب بوده است.تغییر در دینامیک قدرت چند وجهی بود.انقلاب ایران سلطه قدرت های غربی به ویژه آمریکا را در خاورمیانه به چالش کشید. این امر منجر به برکناری شاه، متحد دیرینه ایالات متحده، و روی کار آمدن یک حکومت اسلامی شد که طرفدار یک مسیر ضد غربی بود.
ظهور اسلام سیاسی:
موفقیت انقلاب ایران الهام بخش جنبش های اسلام گرا در سراسر جهان اسلام شد. این نشان داد که ایدئولوژی دینی می تواند نیروی قدرتمندی برای تغییر سیاسی باشد که منجر به ظهور اسلام سیاسی به عنوان یک بازیگر مهم در سیاست جهانی شود. در درازمدت، ثابت شد که الگوی اسلامی ایران یک مانع کلیدی و موجب مرگ افراط گرایی سلفی و داعش شد.
تجدید چینش ژئوپلیتیک:
انقلاب، اتحادها و مناسبات ژئوپلیتیکی در خاورمیانه را تغییر داد. ایران در حکومت جدید اسلامی، موضعی ضدغربی گرفت و سیاستی را با هدف مقابله با نفوذ غرب در منطقه در پیش گرفت. این امر به رقابتها و درگیریهای منطقهای، مانند جنگ ایران و عراق، و همچنین دورهای از تیرگی روابط با پادشاهیهای خلیج فارس کمک کرد. میتوان گفت که در آن زمان نیز الگوی انقلاب ایران با مقاومتهای بسیاری در خود جهان اسلام مواجه شد که عمدتاً سنی مذهب است و عمدتاً به منافع مالی غرب مرتبط است.
تاثیر بر بازار انرژی:
ایران بهعنوان یک کشور بزرگ تولیدکننده نفت، تأثیر بسزایی در بازارهای جهانی انرژی دارد. انقلاب عرضه نفت را مختل کرد و به نوسانات قیمت نفت کمک کرد و بر پیوستگی ژئوپلیتیک و امنیت انرژی تاکید کرد. جریان نفت ارزان از آنجا به شرکت های امپریالیستی غربی که در زمان رژیم شاه تقریباً نفت را «دزدیده بودند» متوقف شد.
نگرانی از گسترش برنامه تسلیحاتی ایران؛
ایدههای موشکی و هستهای ایران که پس از انقلاب به وجود آمد، منبع تنش در روابط بینالملل بود که بسیاری از آن برای بیاعتبار کردن انقلاب اسلامی و آیتالله خمینی بهعنوان «رژیم خطرناک و تروریستی» استفاده کردند. تحت هیستری مبنی بر دستیابی ایران به سلاح هسته ای، محاصره ها، تحریم ها و بی ثباتی منطقه ای به سرعت دنبال شد. ایران اساساً از توسعه هرگونه برنامه موشکی و توپخانه ای جدی و داشتن سیستم دفاعی مستقلی که شایسته چنین کشوری است، منع شده است.
حتی در آن زمان، در طول دهه هشتاد، میتوانستیم این عبارت را درباره «دولتهای یاغی» بشنویم - جایی که ایران، لیبی، عراق، کره شمالی و گاهی کوبا در آنجا بودند. حتی در آن زمان، دیپلماسی آمریکایی و دستنشاندههای اتحادیه اروپا شروع به آمادهسازی برای حذف هر کشور سرکش از ترتیبات سیاسی جهانی کردند. اصطلاح دوم «محور شر» بود، اصطلاحی که با دلسوزی دوباره در غرب برای نشان دادن اتحاد استراتژیک کلیدی شرق به کار رفت. روسیه، ایران و چین. برخی می گویند، هیچ چیز جدیدی در غرب نیست و ممکن است این درست باشد، اما شرق (یا جنوب جهانی) در طول دوره از پایان دهه هشتاد تا دهه بیست امروز قرن بیست و یکم لحظات بسیار دردناک و فاجعه باری را پشت سر گذاشت. به خاطر منافع امپریالیستی یورو آتلانتیک ما هرگز جنگ وحشتناک ایران و عراق را به خاطر منافع آمریکا و به خاطر نگرش شرم آور صدام حسین نسبت به شیعیان کشور خود و ایران و همچنین نسبت به بخش برادرحزب بعث فراموش نخواهیم کرد. سوریه که وحشیانه ترین شکل به آن پشت کرد. شخصیتی مانند صدام حسین باید به طور کامل از فهرست "ضد امپریالیستی" بازنگری شود، زیرا رژیمی بود که بر اساس نیروی وحشیانه علیه تقریباً همه مخالفان و همکاری شرم آور با ایالات متحده بنا شده بود. به هر حال، بخش بزرگی از آنچه که دستگاه وحشتناک نظامی و دولتی صدام بود، داعش بخش خوبی از مردم را به خدمت گرفت و به پروژه رسوایی ترور و کشتار منطقه ای که مهد تمدن است ادامه داد.
ما شاهد کاریکاتور کامل سیستم سازمان ملل و مجموعه ای از تصمیمات خارج از ذهنمان بودیم، دادگاه های عدالت خیالی، تحریم های جنون آمیز یکجانبه ای علیه ایران، کوبا و لیبی و سپس جمهوری آفریقای جنوبی و ونزوئلا، فروپاشی دیوار برلین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آخرین سیگنالی بود که نشان میداد عیاشیهای طاعون غربی میتوانند بدون هیچ محدودیتی آغاز شوند. جایی که البته امپریالیسم اشغالگر غربی دریغ نکرد. در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری سوسیالیستی فدرال یوگسلاوی SFRY یک جنگ برادرکشی خونین را آغاز کرد که در آن عوامل غربی نقش مهمی ایفا کردند. آن جنگ آغازی بود برای انگ زدن به مردم صربستان که به عنوان تنها مقصر فرآیندی که سه کشور بزرگ به طور مساوی در آن شرکت داشتند، به علاوه اسلوونی که به طور یکجانبه جدا شد، متهم شدند. با تمام اتفاقات وحشتناکی که در هر سه طرف درگیری رخ داد، غیرمنطقی است که تنها یکی را به عنوان عامل اصلی متهم کنیم که ستون حمایتی آن فدراسیون و دلیل وجود آن است. در اینجا با مردم ایران که بیش از یک بار از زمان خود انقلاب به عنوان «عامل بیثباتکننده» آن منطقه اعلام شدهاند، شباهت داریم. ما باید کاملاآگاه باشیم که اینها همه تاکتیک های اشغال و دیپلماسی غرب برای تفرقه انداختن و جلوگیری از دیدن منافع مشترک و دشمن است. سپس جمهوری صربستان و مونته نگرو FRY آخرین شوک جدید (که عملاً دولت را خاموش کرد) دریافت کرد، یعنی تجاوز مفتضحانه 19 کشور غربی علیه یک کشور مستقل بدون هیچ گونه مشورتی با شورای امنیت سازمان ملل. دفاع از خود در برابر تروریسم (به روشی مشابه که سوریه و عراق پس از ما انجام دادند و می کنند و حتی خود ایران، اگر مسئله دیوانه وار کردها را در نظر داشته باشیم) - FRY یک بار دیگر لقب یک رژیم شرور و یک رژیم منطقه ای را دریافت کرد که تنها به کشتن برخی غیرنظامیان بی گناه علاقه مند است. ما خرگوشهایی بودیم برای آزمایشهایی که ماشینهای غربی شروع میکردند، وقتی که نمونه با FRY درست به همین ترتیب گذشت. یادآور میشویم که در جریان این تجاوز، سفارت چین در بلگراد نیز مانند کنسولگری ایران در دمشق مورد اصابت قرار گرفت. همه اینها به مدت سه ماه تا زمان تسلیم بخشی از خاک ما که هنوز تحت اشغال است و آپارتاید سیستمیک علیه اقلیت صرب در آن اجرا می شود، روی ما اعمال شد. به همین ترتیب بخشهایی از سوریه نیز اشغال شد که حتی امروز نیز شرکتهای آمریکایی مقادیر زیادی نفت را بدون مانع از آن میبرند.
البته، FRY که در لبه اتحادیه اروپا قرار دارد و اساساً کشوری کوچک است، تمرینی برای عملیات بزرگتر بود. پس از 11 سپتامبر و تجاوزات مفتضحانه به کشورهای عراق و افغانستان و بمباران وحشیانه آن کشورها، عملیات های بزرگتری دنبال شد. تا حد زیادی حذف رژیم هایی که تا دیروز دست غرب بودند - رژیم صدام در عراق و رژیم طالبان در افغانستان - که با جنگ با ارتش شوروی در دهه 1980 حمایت می شد - بسیار مهم بود. ثانیاً، اشغال دو کشور در قلب آسیا و گرفتن آن منابع مهم بود. قسمت سوم، رسیدن به ایران و سوریه مهم بود، تنها دو کشوری که در آن کمربند با سربلندی رنج میکشیدند و در برابر سفت شدن حلقه دور خود چه از نظر اقتصادی و چه نظامی مقاومت کردند.
از طریق دسیسههای سیاسی «بهار عربی» که یک مانور ثابت شده سیا است، ایالات متحده و شرکای آن در تلاش هستند تا شمال آفریقا را بپوشانند و کل زنجیره تغییر رژیم خشونتآمیز را که قرار بود از سوریه و عراق طی شود، به هم ببندند. ایران، جایی که اساساً کل جهان اسلام است. اگر پادشاهیهای خلیج فارس را که غرب در آنها مدتها نمایندگی کردهاند را اضافه کنیم، تصویر وحشتناکی برای اسلام و جهان عرب خواهیم داشت که غرب برنامهریزی کرده است. البته رئیس کل پروژه فرزند عزیز و مورد علاقه سیاست خارجی آمریکا یعنی اسرائیل خواهد بود. اسرائیل که تمام این حرکت را کنترل و مدیریت خواهد کرد. اما مشکلی وجود داشت که آنقدرها هم کوچک نبود و آن پاسخ چیزی بود که عموم ضد امپریالیست ها آن را «محور مقاومت» می نامیدند. شبکه های متحدان ایران که قرار بود از رژیم های دوست در جاهای دور دفاع کنند. فینال آن بازی خون آشام در جهان اسلام و عرب ظهور چیزی بدتر از القاعده بود و آن داعش و به اصطلاح دولت اسلامی سوریه و شام بود.
این پروژه هیولایی علیه لبنان، سوریه و ایران بود، موساد که به طور عملیاتی مسئولیت داعش را بر عهده داشت. در برنامه ریزی آن اژدهای دیوانه با صد سر و مملو از سلفی های افراطی از سراسر جهان، واقعاً تهدید می کرد که کل ثروت شام، کل مسیر تمدنی مهد تاریخ را در هم خواهد شکست و ریشه های مردمان کتاب مقدس را از بین خواهد برد و شیعیان و مسیحیان را نابود خواهد کرد. همزمان با فعال شدن داعش در سوریه و عراق، تهاجم هوایی عظیمی به لیبی صورت گرفت که پیامد آن سرنگونی رژیم قذافی و یک قتل مفتضحانه در یک عمل شکنجه بود. مسلماً، قذافی بهای خوبی را نیز با معاشقه با بازیگران غربی پرداخت که در آخرین لحظه به او پشت کردند، زمانی که او را از رژیمهایی که به او کمک میکردند منزوی کردند.
جنگ داخلی در سوریه و عراق که با داعش روی داد، در درجه اول پیچیده ترین و گسترده ترین میدان نبرد مدرن بود. با شمول واحدهای القاعده، ظهور به اصطلاح «ارتش آزادیبخش سوریه» و با ظاهر به اصطلاح از میان نیروهای کردی که مستقیماً توسط آمریکا حمایت میشوند، به نظر میرسید که منطقه به جهنم فرو میرود. سوریه به زودی در هرج و مرج و جنگ فرو رفت، عراق هنوز از هرج و مرج ناشی از سقوط رژیم حسین خلاص نشده است. در همان زمان، چاقوها به پشت مردم قهرمان دیگر، یعنی جنبش انصارالله در یمن، که بسیاری آن را "جنبش حوثی" می نامند، زده می شود. یعنی به اصطلاح «ائتلاف عربی» به رهبری عربستان سعودی و امارات تلاش کرد تا رژیم سرنگون شده رئیس جمهور قبلی هادی را نجات دهد و کمپین گسترده ای را برای بمباران مناطقی از یمن که تحت کنترل جنبش «انصارالله» است، آغاز کرد. این رژیم راه ها و جاده ها را مسدود کرد. بنادر، عملاً بخش اعظم یمن را از ذخایر قطع می کند. جنگ داخلی در یمن به یک بحران بیسابقه دارویی و غذایی منجر شده است - بحرانی که در تمام این سالها توسط جهان نادیده گرفته شده و تلفات وحشتناکی را به همراه داشته است.
در مجموع، از آغاز درگیری در سوریه و عراق، سپس یمن، تا پایان درگیریهای نظامی فعال (البته در بسیاری از جاها درگیری به پایانی نرسید) شرق تغییرات زمین ساختی را پشت سرگذاشته و درمعرض نابودی است. خوشبختانه با دفاع های قهرمانانه محور مقاومت و دخالت گسترده روسیه در سوریه، نتیجه آن چیزی که آنها می خواستند نشد.
دامنه و اهمیت اتحادی که در میدان نبرد سوریه بین ایران و روسیه و به مناسبت دفاع از میراث چند ملیتی و چند مذهبی سوریه ایجاد شد، تنها در تاریخ مطرح خواهد شد. درحال حاضر، کافی است اصرار کنیم که این یک نقطه عطف است نه تنها به این دلیل که ماشین امپراتوری نظامی غرب در مکانهای اسطورهای سوریه و عراق متوقف شده است، بلکه به این دلیل که اتحادهایی در آنجا شکل گرفته است که مهمتر از همه ظرفیت معنوی برای مقابله با جنون دیوانه کننده و بیمارگونه غرب است
دقیقاً به این دلیل است که ایران از سوی آمریکا برای یک دهه و بیشتر متهم شده است که مولد «نا آرامی و ترور» در آن بخش از جهان است. آن هم پس از چندین دهه وحشت در آسیا و آفریقا، با میلیون ها قربانی و ویرانی مناطق وسیع، با تایید کامل به اصطلاح "جامعه بین المللی"
در پایان به این نتیجه رسیدیم که محور مقاومت که از بقای خود دفاع می کرد متهم به تروریسم است. در مورد روسیه و درگیری در اوکراین نیز همین اتفاق افتاد، جایی که پیمان ناتو عملا به پای روسیه آمد و همه هشدارهای ممکن را نادیده گرفت. نقطه اوج قطعاً فاجعه صهیونیستی در فلسطین است، جایی که نخبگان سیاسی غربی نه تنها چراغ سبز، بلکه حمایت لجستیکی فعال از کشتار مردم فلسطین، اعم از مسلمانان و مسیحیان نشان دادند. بخش خوبی از ما ارتدوکس ها به خوبی از وحشتی که رژیم غیرقانونی اسرائیل بر اماکن مذهبی، هم در الاقصی و هم بر بنای یادبود مقبره مسیح انجام می دهد، آگاه هستیم. صرب ها این تجربه را در مورد کوزوو دارند که برای صربستان همان اهمیتی دارد که فلسطین برای این بخش بیدار و آگاه اسلام که توسط ایران رهبری می شود.
و برای نتیجهگیری آنچه فکر میکنم در نهایت برای بخش بزرگی از کره زمین روشن شده است - هرگز نمیتوان «نظام حقوقی بینالمللی» وجود داشته باشد. ما در دوران تغییر در کل منطق روابط بینالملل، روابط بین مردم، دولتها و مذاهب زندگی میکنیم و ما در صربستان صمیمانه امیدواریم و خوشحالیم که کشورمان، مانند همیشه تاکنون، در سمت راست تاریخ قرار گیرد. مبارزه مشترک دهه های گذشته و غلبه بر اختلافات احتمالی مشارکت و تفاهم صادقانه نمونه بارز آن چیزی است که جهان فردا باید باشد.من به نمونه قهرمانانه دولت ایران و فداکاری هایی که آنها برای جلوگیری از تبدیل شدن آسیا و خاورمیانه به آنچه غرب می خواست، درود می فرستم.
5 ژوئن 2024 ( 15 خرداد 1403 )
1403/03/21
نظر شما