۲۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۵

نسب‌شناسان ریشه قوم آمازیغ را به «مازیغ بن کنعان بن حام بن نوح علیه‌السلام» نسبت می‌دهند. این‌ها برادران مصری‌ها هستند. پس آمازیغ نسلی است از سلاله حامی و از بخش‌های حامی‌های مشرق زمین می‌باشند که مصری‌ها و آمازیغی‌ها به آن‌ها منسوب می‌شوند.

نام‌گذاری آمازیغ و بربر

سابقاً و در زبان‌های اروپایی، «آمازیغ» با نام «موری» (mauri) که یک کلمۀ تحریف‌شدۀ مغربی است، شناخته می‌شد، و عرب‌ها از آن با نام «بربر» یا «اهل مغرب» نام می‌بردند. «بربر» کلمه‌ای عربی است و با کلمه لاتینی «بربر» ( Barbra) هیچ ارتباطی ندارد؛ دومی کلمه‌ای لاتینی است که لاتینی‌ها بنا بر باورشان مبنی بر اینکه تمدن یونانی و رومی را بر سایر تمدن‌ها برتر می‌دانستند، همۀ ملت‌های غیرلاتینی مانند ژرمن‌ها و دیگران را به این نام می‌شناختند. بنا بر آنچه که در کتاب‌های تاریخ آمده است، علمای نسب‌شناسی متفق‌القول هستند که قومیت بربر دارای دو ریشۀ بزرگ «برنس»  و «ماگدیس» است (ماگدیس را «الابتر» و «بترا»، و برنس را به «البرانس» می‌گویند). با این حال علما در اصل و نسب آن‌ها اختلاف دارند؛ ابن‌خلدون با بیان دیدگاه‌های بسیاری از علمای نسب‌شناسی، معتقد است که  همۀ نسب‌شناسان بربر  معتقدند که «برانس» از نسل «مازیغ بن کنعان» است و قوم «البتر» فرزندان «بربن قیس بن عیلان» هستند، لذا درست نیست که قوم «البرانس» را آمازی نامید. و نام آن‌ها را «بربر» گذاشتند چون یک زبان واحد ندارند و هر قبیله‌ای یک زبان ویژه دارد. گفته می‌شود که پادشاه «التبابعه افریقش» هنگامی که متوجه شد که آن‌ها زبان‌های متنوع دارند، نامشان را «بربر» گذاشت. تنوع و اختلاف بین زبان‌ها در میان بربرها تا امروز باقی مانده است؛ زبان‌هایی مانند: الریفیه، الشلحه، السوسیه، القبایلیه، المزابیه و الشاویه. نمی‌دانیم که زبان بربرهایی که عرب‌زبان شدند کدام است ولی طبیعی است که زبان آن‌ها صرفا یکی از این زبان‌ها نمی‌باشد.

زبان آمازیغ

زبان آمازیغی از مجموعه زبان‌های آفروآسیایی می‌باشد، یعنی همان مجموعه‌ای که زبان‌های عربی، بجا و مصری قدیم به آن منسوب است. زبان مصری قدیم به زبان بربر نزدیک‌تر است و با بسیاری از زبان‌های دیگر در ویژگی زبانی مشترکاتی دارد. بر اساس تاریخ ابن‌خلدون قوم بربر به دو مجموعه «برانس» و «بتر» تقسیم می‌شود. قبایلی که در دورۀ اسلامی بیشتر از دیگران بودند عبارتند از: اوربه، هواره و صهانجه از قوم «برانس» و نفوسه، زناته و نفزاوه از قوم «بتر». قبیلۀ «اوربه» در زمان فتوحات اسلامی بیشتر و قوی‌تر از بقیۀ قبایل بود. این قبیله بود که با رهبرش «کسیله» که پادشاه قبیله «برانس» بود، به جنگ عرب‌ها رفت و همین قبیله بود که به استقبال ادریس اول آمد و با او بیعت کرد و همۀ قوم آمازیغ را بر اطاعت از او متحد کرد. قبایل زواغه، لواته، سدراته، غیاته، نفزه مکناسه، غماره و همۀ قوم بربر مغرب، پیرامون (ادریس اول) جمع شدند، با او بیعت و از اوامر او اطاعت کردند و همۀ قدرت و سلطۀ مغرب به دست او افتاد، دولت تشکیل داد و فرزندانش بعدا از او به ارث بردند. سلطنت قبیله «اوربه» از پادشاهی «ادارسه» بود.

تاریخ آمازیغ

نسب‌شناسان ریشه قوم آمازیغ را به «مازیغ بن کنعان بن حام بن نوح علیه‌السلام» نسبت می‌دهند. این‌ها برادران مصری‌ها هستند. پس آمازیغ نسلی است از سلاله حامی و از بخش‌های حامی‌های مشرق زمین می‌باشند که مصری‌ها و آمازیغی‌ها به آن‌ها منسوب می‌شوند.

آداب و رسوم آمازیغی‌ها همان آداب و رسوم اجتماعی است که تاثیرات اسلامی را وارد «آمازیغیه» کرد. آمازیغی‌ها فقط از طریق ترجمۀ متون از عربی به گونه‌ای عمیق اسلام را می‌فهمیدند، همچنین از آداب و رسوم و هنرها و جشن­های خود برای تلقین و درک بیشتر (از اسلام) استفاده می‌کردند. مهم‌ترین آداب و رسوم آموزشی آن‌ها عبارتند از: آموزش شبانه، عرس‌القرآن، بخاری رمضان، مولد نبوی و امور متداول مانند خوشگذرانی و گردشگری‌ها.

ریشۀ مردم الجزایر

بیشتر نقل ‌قول‌ها می‌گویند که ریشۀ ساکنان الجزایر همان آمازیغی‌ها هستند (به انگلیسی: Imazighen) یا بربر (به انگلیسی: Berber)، آمازیغ کلمه‌ای آمازیغی است که در زبان آمازیغی به معنی انسان آزاد و تیزهوش می‌باشد اما کلمۀ بربر کلمه‌ای لاتینی است به معنی افراد وحشی و نادان‌های بدون فرهنگ و تمدن. در اصل این واژه متعلق به همان رومی‌هایی است که همۀ اقوامی که در حوزۀ دریای مدیترانه مورد حمله خودشان قرار می‌دادند، به این واژه می نامیدند . البته به دلیل کم بودن تاریخ مکتوب پیرامون این ملت‌ها، ریشه واقعی آمازیغ و بربر مشخص نیست. برخی از دانشمندان ریشۀ آن‌ها را به اروپا نسبت می‌دهند و به نسل «وندال» که در شمال آفریقا ساکن شدند، منسوب می‌شوند. گروهی دیگر ریشۀ آمازیغی‌ها را به عرب‌هایی که به دلایل آب و هوایی به شمال آفریقا مهاجرت کردند، نسبت می‌دهند. ابن‌خلدون معتقد است که ریشۀ آمازیغی‌ها به کنعانی‌های از نسل کنعان بن حام بن نوح علیه‌السلام باز می‌گردد، او کنعانی ها را از عرب‌ها نمی‌داند؛ همچنین آن‌ها را  فرزندان «سام» هم نمی‌داند.

کلمات آمازیغی از ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد در شمال آفریقا شروع به رواج یافتن کرد تا اینکه در هزارۀ اول قبل از میلاد، بیشتر مردم ساکن این منطقه به زبان آمازیغی صحبت می‌کردند.

قوم آمازیغ به صورت مجموعه‌هایی از قبایل در این منطقه ساکن شدند، بسیاری از قبایل آمازیغی دور هم جمع شدند و تعدادی از ممالک بربری را زیر نظر دولت کارتاژ و روم تاسیس کردند. بارزترین این ممالک عبارتند از: مملکت «نومیدا» و مملکت «موریتانی» که این دو مملکت زیر نظر دولت روم در قرن دوم قبل از میلاد بودند. همچنین پس از اشغالگری «وندال» در سال ۴۲۹م، و اشغالگری روم شرقی در سال ۵۳۳ م، قبایل دیگری مطرح شد که در قرن هشتم میلادی (دوم هجری ) زیر نظر آنها بودند.

کشورگشایی‌های اسلامی از دولت اموی به مغرب عربی آغاز شد. جنگ «ممس» یا «ممش» بین آن‌ها درگرفت که «زهیر بن قیس البلوی» رهبری سپاه اموی را به عهده داشت و «کسیله بن ملزم» رهبر سپاه روم بود. جنگ با پیروزی سپاه اموی به پایان رسید. آن‌ها مغرب عربی را فتح کردند، اسلام را در آنجا انتشار دادند و این آغاز ورود اسلام به مغرب عربی بود. بربرها نیز تحت فرمان حکومت اسلامی درآمدند. آن‌ها در نوشتن نامه‌ها کاملا زبان عربی را به کار می‌بردند وپس بعد از ورود بربرها در اسلام، زبان آمازیغی به عنوان زبان گفتاری تا به امروز باقی ماند. بربرها در صفوف سپاه عربی درآمدند و سرباز آن شدند؛ آن‌ها در جنگ‌ها از همه ملتها جنگاورتر بودند به گونه‌ای که «موسی بن نصیر» فرماندۀ کشورگشایی های اسلامی در آن زمان، از جنگاوری آن‌ها برای ادامۀ کشورگشایی‌ها استفاده کرد. هنگامی که «اندلس» فتح شد، بربرها از سربازان سپاه اسلام بودند که در جنگ‌ها شرکت و مسلمانان را کمک کردند تا پیروز شوند. از آن زمان قبایل بربر قوی‌ترین قبایل در مناطق اندلس و شمال افریقا شدند؛ همچنین همان‌ها بودند که کشور سودان را فتح کردند و به جهان اسلام پیوند زدند. در قرن یازدهم عرب‌های بادیه‌نشین که از مشرق آمده بودند، حملات خود را به بربرها اغاز کردند و آن‌ها را مجبور کردند تا به کوه‌ها و صحرا پناه ببرند، و ملت‌های عربی در شمال آفریقا جایگزین آن‌ها شدند.

آمازیغ در الجزایر: نقشه و مکان‌ها

آمازیغی‌ها بخش مهمی از جامعۀ الجزایر را تشکیل می‌دهند. آن‌ها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی الجزایر و شمال آفریقا به شمار می‌رفتند. آن‌ها ملتی هستند که اسلام را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آن‌ها در فتح مناطق دیگر مانند آندلس کمک کرد.

آمازیغی‌ها در الجزایر به گذشتۀ باستانی خود که آزادی را با شعار «أنارز ولا أنکنو» یعنی (می‌میریم ولی سر فرود نمی‌آوریم) تقدیس می‌کند، افتخار می‌کنند و زیر پرچمی که رنگ‌هایش از طبیعت و کوه‌ها الهام گرفته است، قرار می‌گیرند.

آمازیغی‌ها در چهارمنطقۀ اصلی در الجزایر متمرکز هستند. بزرگترین مجموعۀ آن‌ها در منطقۀ «القبایل الکبری» است که شهرهای «البویره»، «تیزی»، «زو»، «بجایه» به علاوۀ بخش‌هایی از دو ولایت «سطیف» و «جیجل» را شامل می‌شود. گروهی دیگر نیز از آن‌ها در منطقۀ «تیبازه» (۸۰ کیلومتری غرب پایتخت الجزایر) که به «ایشنوین» (منسوب به کوه شنوه) معروف شده‌اند، ساکن هستند.

آمازیغی‌های قبایل بزرگ در رابطه با امور اجتماعی به آداب و رسوم ویژۀ خود پایبند هستند. دانایان روستاها که به «بتاجماعت» به معنی «عرش» یا گروهی که روستا را اداره می‌کنند، معروف هستند. این گروه فعالیت‌های مربوط به همبستگی و همیاری اجتماعی و حل مشکلات مردم را زیر نظر دارد. این افراد در فعالیت‌های سیاسی حضور بیشتری دارند و بیشتر با حکومت مرکزی مخالفت می‌کنند؛ به ویژه پس از زمان قیام مسلحانه حسین ایت احمد رهبر انقلابی آن‌ها در سال ۱۹۶۱ که به دلیل مخالفت با کودتای ارتش بر علیه حکومت موقت بعد از استقلال صورت گرفت؛ تا اینکه به حوادث آوریل ۱۹۸۰ که به عنوان اولین قیام سیاسی و مردمی بعد از استقلال در الجزایر به شمار می‌رود، رسید و تا سال ۱۹۹۴ ادامه یافت. آمازیغی‌ها در این سال درخواست نمودند که زبان آمازیغی در مدارس تدریس شود. سپس  حوادث «الربیع الاسود»  در آوریل ۲۰۰۱م روی داد.

مجموعۀ دیگر آمازیغی‌ها در منطقه «غردایه» وسط کشور و در مرزهای صحرا مستقر شده‌اند. ساکنان آن به گرایش به مذهب اباضی شناخته می‌شوند، به نظم اجتماعی پایبندتر و ملتزم‌تر هستند و تا امروز آمازیغی‌های غردایه توسط کمیته‌های اجتماعی اداره می‌شوند؛ مانند «شورای عمی سعید» که از روحانیون و فقهای اباضی تشکیل می‌شود و امور دینی را زیر نظر دارد. و «شورای عزابه» که مدیریت فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی، امور تربیتی و مدارس آزاد (خصوصی) را به عهده دارد.

با اینکه مختصر پیشرفتی در میان آمازیغی‌های غردایه مشاهده می‌شود اما آن‌ها ارتباطات اجتماعی و احترام به ویژگی‌های جامعۀ خودشان و حفظ معماری شهرها و محله‌ها را حفظ کرده‌اند، و آن‌ها به تجارت و همزیستی با عرب‌های مالکی مذهب شناخته شده‌اند، اما در سال‌های اخیر اختلافات و ناراحتی‌هایی بین آمازیغی‌های اباضی و عرب‌های مالکی در غردایه به وجود امده است.

اما مجموعۀ سوم از آمازیغی‌ها در منطقۀ «الارواس» در دورترین نقطۀ شرق الجزایر و نزدیک مرزهای تونس ساکن هستند و به «الشاویه» معروف هستند. این منطقه شامل شهرهای «باتنه»، «خنشله»، «ام البواقی»، «سوق اهراس» می‌شود. مردم این مناطق انقلابی هستند و جنگ‌ها و برخوردهای بزرگی را شاهد بودند. آن‌ها بیشتر از دیگران به همبستگی ملی پایبندند، و کمتر به ملی‌گرایی آمازیغی می‌پردازند. آمازیغ الشاویه به تمسک به خاک و سرزمین خود و سازگاری با شرایط سختی و رد زمستان شناخته شده اند؛ همچنان مطیع کمیته‌های عرفی و اجتماعی معروف به «العرش»  که در ادارۀ زندگی اجتماعی‌شان مشارکت می‌کنند، می‌باشند.

مجموعۀ چهارم آمازیغی‌ها در در منطقۀ «صحرای کتمنراست» و «الیزی» زندگی می‌کنند و به «الطوارق» معروفند و دارای زندگی ساده و بی‌پیرایه در داخل صحرا هستند؛ اما در دهه‌های اخیر شروع به زندگی در شهرهای صحرایی کردند و به موسیقی محتوایی، سنتی آرام که بر روی گیتار سنتی نواخته می‌شود، شناخته می‌شوند. 

همچنان هویت آآمازیغی با همۀ تنوعش، فرهنگ الجزایر را پربار می‌کند و با همۀ اختلافاتی که در اصول اولیه دارند، در برخی از جلوه‌هایشان نمایانگر مشترکات بین همۀ الجزایری‌ها شده‌اند؛ در همزیستی و همگون شدن بین دو طرف در قالب میهن مساهمت می‌کنند و همین امر در برخی از برهه‌های زمانی، عامل تشویق‌کننده‌ای برای ورود به دفاع از وطن و سرزمین در برابر حملات خارجی می‌شود. البته آمازیغی‌ها مانند بقیه الجزایری‌ها قربانی روش‌های استعماری فرانسوی‌ها در سال‌های بین ۱۸۳۰ تا ۱۹۶۲م بودند.

برخی از شخصیت‌های آمازیغی‌الاصل نقش برجسته‌ای در جنبش ملی الجزایر، در قبل از انقلاب آزادی‌بخش این کشور و در بعد از پیروزی، در سال‌های بین ۱۹۵۴م تا ۱۹۶۲م ایفا کردند. علاوه بر آن از نظر فرهنگی، هنری و دینی نیز آمازیغی‌ها موثر بودند. به گونه‌ای که منطقۀ قبایل شرق الجزایر بیشتر از جاهای دیگر پذیرای زوایا (مراکز قرآنی) و مکتب‌های دینی (مراکز امور دینی) بودند. مراکزی دینی که بر ماندگاری دین اسلامی و زبان عربی در دورۀ استعمار فرانسوی مؤثر بودند.

نمایشگاه‌ها و سخنرانی‌ها، تآترها و جشن‌های هنری پیرامون میراث آمازیغی

ادارات فرهنگی سراسر کشور به مناسبت آغاز سال آمازیغی در سال ۹۰۱۹م جشن می‌گیرند. به مناسبت آغاز سال آمازیغی در ژوئن ۲۹۶۹ مناطق مختلف الجزایر جشن می‌گیرند و ادارات فرهنگی به همین مناسبت برنامه ویژه‌ای را اجرا می‌کنند. در آن برای نشان دادن میراث آمازیغی نمایشگاه‌های مختلف، جشن‌های هنری برپا می‌کنند و تآترها و فیلم‌های سینمایی نمایش می‌دهند.

جمعیت‌های فرهنگی در ماه ژوئن در شهرهای «تیزی و زو» جشن برپا می‌کنند. در چارچوب برنامه‌های اداره فرهنگی شهرهای «تیزی و زو» با هماهنگی با جنبش‌های اجتماعی فعال در مرکز «جرجره»، خانه فرهنگ «مولود عمری» فعالیت‌های مختلف به مناسبت آغاز سال آمازیغی برگزار می‌کند. هچنین نمایشگاهی به همین مناسبت که در آن موزه‌های ملی شرکت می‌کنند و نمایشگاه‌های ویژۀ کتاب که در آن اداره عالی آمازیغی و تعدادی انتشارات شرکت می‌کنند، نیز برگزارمی‌گردد.

مسابقه‌ای پیرامون بهترین گزیده‌های تآتری که از سوی جمعیت‌های فرهنگی «آفرکوس» تهیه شده است، به همراه نمایش تآترهایی از آن توسط جمعیت فرهنگی «ایراثن»، نمایشنامه «موح ایروح» و نمایش‌های هنری از سوی کارگاه‌های «آواز خوانی، تآتر و رقص» و... در سالن تآتر «کاتب یاسین» اجرا می‌شود.

برنامه ژوئن شامل تعدادی از سخنرانی‌ها توسط اساتید دانشگاه «تیزی و زو»، نمایش تآتر در سالن «کاتب یاسین» و ترانه‌ای از گروه «اضبالن» می‌باشد. همچنین قرار است گردهمایی روز ۱۳ ژوئن با هماهنگی با اداره عالی آمازیغی در خانه فرهنگی «مولود معمری» برگزار شود.

نمایشگاه‌های میراث آمازیغی با مشارکت موزه‌های ملی در «الاغواط»

برنامه جشن در ولایت الاغواط شامل نمایشگاه‌های مختلف میراث میهنی که در آن تعدادی از موزه‌های ملی به همراه مجموعه‌ای از فعالیت‌های فرهنگی و نمایش‌های هنری و کارگاه‌های تربیتی می‌باشد و همه دستگاه‌های فرهنگی ولایت از این برنامه حمایت و پشتیبانی می‌کنند.

روزهای آموزشی توسط پرفسور «محمد اکلی حداد» پیرامون میراث آمازیغی در این برنامه برگزار می‌شود و مجموعه‌ای از سخنرانان لغت‌شناس و متخصصین در فرهنگ و میراث آمازیغی نیز در این روزها برنامه اجرا می‌کنند. همچنین سمیناری پیرامون شعر مردمی آمازیغی نیز در این روزها برپا می‌شود.

سیمنارهای فکری پیرامون معرفی قصرهای آمازیغی در «نعامه»

ادارۀ فرهنگی «نعامه» نیز یکی از اداراتی که برنامه پرباری به این مناسبت برنامه‌ریزی کرده است، و این اداره فرهنگی در این برنامه، جشن‌های موسیقی، نمایش‌های تآتر، شعرخوانی، نمایشگاه‌های صنایع دستی و برنامه‌های سنتی فرهنگی آمازیغی اجرا می‌کند. به علاوه سخنرانی‌هایی پیرامون «بُعد آمازیغی در ماهیت فرهنگ الجزایر» و «تلاش‌هایی برای نهادینه کردن زبان آمازیغی در الجزایر» و... در خانه فرهنگ «احمد شامی» و برنامه‌های جانبی از سوی شهرداری‌های دیگر ولایت، در برنامه ولایت «نعامه» اجرا می‌گردد.

همچنین سمینارهای فکری پیرامون تاریخ قصرهای آمازیغی در دو منطقه «عسله» و «صفیصیفه» در دامنه‌های نقشۀ صحرایی (جنوب نعامه) برپا می‌گردد. علاوه بر آن جلساتی در رابطه با ترانه‌های سنتی قدیمی که با زبان «تاشیلحیت» (زبان معروف منطقه «عین ورقه») نیز برگزار می‌شود.

نمایش ۶ فیلم الجزایری در ولایت «سعیده»

ولایت «سعیده» نیز برنامه‌های فرهنگی متنوعی را برنامه‌ریزی کرده است، این برنامه‌ها عبارتند از: برگزاری نمایشگاه‌ها در خانه فرهنگی «مصطفی خلف»؛ همچنین تابلوهای نقاشی روغنی از نقاشان محلی که نمایانگر بعد فرهنگی میراث آمازیغی می‌باشد، به نمایش گذاشته می‌شود. علاوه بر آن، برنامه فرهنگی نمایشگاه کتاب ویژه ادبیات آمازیغی و مسابقات در زمینه میراث ملی برگزار می‌شود.

۶ فیلم الجزایری: «سی ادیر فرزند الآمازیغ» به کارگردانی (سی الهاشمی عصاد)، «لاله فاطمه نسومر» کاری از (بلقاسم حجاج)، «ایغیسی» به کارگردانی (مرزوق فید الله)، «هضبه بایه» کاری از (عز الدین مدور)، «تایری دا و دریم» به کارگردانی (جمال کاشر) و «اوحید» کاری از (جمال قنیف)، نمایش داده خواهد شد.

همچنین نمایش‌های سنتی توسط جمعیت‌های محلی اجرا می‌گردد. برنامه‌های موسیقی از میراث آمازیغی اصیل که توسط مجموعه موسیقی خانه فرهنگ و ترانه‌هایی از میراث آمازیغی نیز در این برنامه متنوع فرهنگی اجرا می‌گردد.

در این برنامه متنوع فرهنگی، شب شعر به زبان آمازیغی در کتابخانه اصلی مطالعات عمومی «ونزار عبد الکریم» برپا می‌شود، که قصایدی مانند «زمزمه های قبیله ای» توسط «محمد حمادوش» شاعری از ولایت «سعیده» و «بوسمعون» توسط «بشیر بلحاج» شاعری از ولایت «البیض» در این شب شعر اجرا می‌گردد. همچنین کارگاهی برای فراگیری نوشتن نمایشنامه تآتر در میراث آمازیغی در سالن تآتر «طراط بومدین» برپا می‌شود.

دو هیئت از ولایت‌های «تیزی و زو» و «تمنراست» میهمان ولایت «خنشله»

از سوی دیگر ادارۀ فرهنگی «خنشله» مجموعه برنامه‌های متنوعی که شامل ۲۵ برنامه می‌باشد، در نظر گرفته است و بخش‌های دیگر این اداره نیز برنامه‌های دیگری را اجرا خواهد کرد؛ به گونه‌ای که آن‌ها از دو هیئت از بازیگران دو ولایت «تیزی و زو» و «تمنراست» برای شرکت در برنامه آغاز سال آمازیغی این ولایت، استقبال خواهند کرد. این هنرمندان برنامه‌های هنری سنتی در روز اول این جشنواره اجرا خواهند کرد، علاوه بر آن آن‌ها در فعالیت‌های فرهنگی و تآتری برنامه‌ریزی شده در طول هفته میراث آمازیغی و... شرکت خواهند کرد.

جشن‌های هنری برای خانواده‌ها با حضور هنرمندان دو ولایت «تیزی و زو» و «تمنراست» و مجموعه‌ای از هنرمندان محلی در سالن «سینماتیک» در وسط شهر برگزار می‌گردد. علاوه بر آن فیلمی به زبان «الشاویه» به نام «خانه زرد» به کارگردانی «حکار عمر» در این سالن نمایش داده خواهد شد. همچنین نمایش‌های تآتری آمازیغی با همکاری مجموعه‌های تاتری از ولایت های «البجایه»، «العلمه» (سطیف)، «نیزی و زو»، «تمنراست»، «ام البواقی» به همراه تآتر ولایت «خنشله» نیز در این هفته میراث فرهنگی به نمایش در خواهد آمد.

آمازیغی­ها و محبت اهل بیت پیامبر اکرم (ص)

از ابتدای ورود اسلام به منطقه شمال آفریقا قوم بربر پیوسته محبت و وفاداری خود به اهل پیامبر را بروز داده و در مقاطع حساس تاریخ ، به حمایت از آنان برخاسته است . در روی کار آمدن ادریسیان و فاطمیان در مغرب عربی آمازیغ­ها نقش مهم و تعیین کننده داشتند و آنها را حمایت و یاری کردند . طارق ابن زیاد فاتح اندلس هم از قوم بربر بود.

 فرهنگ محبت اهل بیت پیامبر در میان این قوم ریشه­دار است ، هر چند مرور زمان و حاکمیت چندین قرنه متعصبان بسیاری از آداب و رسوم شیعی را از میان برده است . و گسترش حاکمیت استعماری ، زندگی سبک غربی ، مدارس جدید و امروزه فضای مجازی و ماهواره­ها بر بسیاری از این آداب و رسوم خاک فراموشی نشانده ولی هنوز هم جوانان از مادران و مادر بزرگان خود نقل می­کنند که :

مردم قبایل در تیزی وزو ، ۲۰۰ کیلومتری پایتخت معتقد بودند که روز عاشورا زنی بلند قامت است که لباس سیاه پوشیده ، چهره­اش را غم گرفته ، چشمانی اشکبار و لبانی بسیار تشنه دارد . درب خانه­های مردم را می­کوبد از هر خانه­ای که صدای شادی بشنود ، اهل آن را لعنت می­کند .

زنان قبیله که پولی برای نذر و نیاز برای این زن غمگین ندارند ، قطعه­ای از گیسوان خود را که نماد زیبایی و زینت آنها است می­برند و آن را دفن می­کنند . تا با این زن سیاه­پوش همدردی کرده باشند . آنها در این روز طعام غم و عزا می­پزند . که عبارت است از قطعه­ای از گوشت دم گوسفندی که در عید قربان ، سر بریده­اند . این قطعه گوشت را در نمک زیاد نگه می دارند تا کاملا شور شود و در روز عاشورا همراه با نخود ، لوبیا و عدس غذای بسیار شوری می­پزند و اهل خانه از این غذای غم می­خورند تا در طول روز و با  احساس تشنگی با زن سیاه پوش هم دردی کرده باشند .این آداب و رسوم وعقاید شبه اسطوره ای در حالی در بین مردم رایج بوده که آنان هیچ تصوری از ریشه های تاریخی آن نداشته اند.

آنان تا به امروز هم ، در روز عاشورا ، گاو و یا گوسفندی را سر می­برند و گوشت آن را بین فقرا تقسیم می­کنند . آنان ماه محرم را ماه اندوه می­دانند . و در آن جشن و عروسی برپا نمی­کنند ، اثاث نو برای منزل نمی­خرند ، لباس نو نمی­ پوشند ، به تزیین و تعمیر خانه نمی­پردازند ، فرزندان خود را از بازی با توپ منع می­کنند و معتقدند ، بنی امیه با سر امام حسین بازی کردند . این آداب و رسوم بین بربرها شایع بوده و هنوز هم برخی به ویژه سادات به آن عمل می کنند .

در مقابل در مناطق جنوبی الجزایر که بیشتر قوم عرب ساکن­اند ، بنابر روایتی که بنی امیه جعل کرده­اند که روز عاشورا روز نجات قوم موسی ، پهلو گرفتن کشتی نوح و ... است ؛ این روز را جشن می­گیرند و مجالس شادی و عروسی برپا می­کنند و به رقص و پالکوبی می­پردازند .

امروزه بیشتر کسانی که در منطقه  شمال غرب آفریقابه مکتب اهل بیت گرایش پیدا کرده و به تشیع روی آورده­اند ، از قوم آمازیغ هستند .

کد خبر 2121

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 12 =