پارسی ها
پارسی ها یک جامعه اقلیت کوچک در هند هستند که کمتر از ۰.۰۰۵٪ از جمعیت را تشکیل می دهند. با این حال، سه نفر از ۱۰ میلیاردر برتر کشور هند پارسی هستند. پارسیس همچنین اولین کارخانه های پنبه را در هند تأسیس کرد، اولین روزنامه، اولین بانک متعلق به هند. در نیروی دریایی، دریاسالار جال کورستجی، در نیروی هوایی، مهندس مارشال، فرمانده نیروی هوایی و فرماندهی ارتش هند توسط فیلد مارشال سام مانکشا بود.
پارسیان، هند را موطن اصلی خود می دانند و پس از استقلال هند نیز با جامعه هماهنگ شدند و توانستند بسیاری از سمت های مهم در ادرجات مختلف و گوناگون را بدست آورند و علاوه بر آن در کارهای خیریه همچون احداث بیمارستان های تخصصی، دانشگاه و دانشکده های مختلف و غیرو همت گماشتند.
خانوادههای میستری، پونا والا، گودرج، تاتا و غیرو در زمره متمکن ترین و شناخته شده ترین خانوادههای هند هستند. فعالیت و خدمات آنها برای زرتشتیان هند، یادآور کارها و اقدامات افرادی همچون جمشید تاتا، جمشید جی جی بای، کواسجی جهانگیر و غیره است. علاوه بر ثروت باید گفت که تشکیلاتی همچون پارسی پنچایات و موسسه کاما مهمترین نقش در امور پارسیان علمی فرهنگی آنها ایفا می کنند.
تاتاس و گودریج در ساختن صنعت مدرن تخصص داشتند. هومی بابا هند را به یک قدرت هسته ای تبدیل کرد. آنها رمان نویسان بزرگی مانند روهینتون میستری و روزنامه نگارانی مانند باچی کارکاریا تولید کردند. اکثر وکلای برتر هند پارسی بوده و هستند: نانی پالکیوالا، سولی سورابجی، نریمان. آنها همچنین با دادا بهای ناروجی، جابوالا (او در توطئه میروت زندانی شد) به جنبش آزادی ما کمک کردند. بهیکاجی کاما اولین کسی بود که پرچم ملی هند را در اروپا به اهتزاز درآورد. ساکلاتوالا اولین هندی بود که به عضویت پارلمان بریتانیا انتخاب شد.
کارآفرینان اولیه بمبئی
پارسیها ارتباط نزدیکی با تاریخ بمبئی دارند. رونق پنبه تا حد زیادی توسط کارآفرینان پارسی تقویت شد. قدیمی ترین روزنامه بمبئی «بمبی ساماچار» توسط پارسیس اداره می شد. سرداران کنگره مانند دادابهای نائوروجی، فروزشاه مهتا و دینشاو واچا پارسی بودند. یکی از بزرگترین خانه های صنعتی هند توسط یک پارسی به نام جامستجی تاتا تاسیس شد. حتی شکل فیزیکی بمبئی با کمک های مالی برای ساخت گذرگاه ها، جاده ها و ساختمان ها توسط اعضای خانواده جیجی باهای و ریدی مانی تعیین شد.
اولین رکورد یک پارسی، دورابجی نانابهای، که در بمبئی مستقر شد، به سال ۱۶۴۰ برمی گردد. پس از سال ۱۶۶۱، زمانی که بمبئی به بریتانیا رسید، تلاشی هماهنگ برای آوردن صنعتگران و بازرگانان برای اسکان در شهر جدید صورت گرفت. بخش بزرگی از مهاجران پارسی به بمبئی در این سالها را بافندگان و صنعتگران دیگر تشکیل می دادند. در سال ۱۶۷۳، انگلیسی ها قطعه ای از زمین را در تپه ملابار به جامعه پارسی برای تأسیس اولین دخما، برج سکوت، تحویل دادند.
کواسجی نانابهای داور
اولین کارخانه پنبه هندی به نام "میل ریسندگی بمبئی" در سال ۱۸۵۴ در بمبئی توسط کواسجی نانابهای داور تأسیس شد - تا تعادل نامطلوب تجارت با انگلیس را جبران کند. هند پنبه خام به انگلستان صادر می کرد و منسوجات را از کارخانه های لنکاوی با هزینه ای فزاینده وارد می کرد. مخالفت صاحبان آسیاب لنکاوی در نهایت با حمایت تولیدکنندگان انگلیسی ماشین آلات نساجی خنثی شد. تا سال ۱۸۷۰، ۱۳ آسیاب در بمبئی وجود داشت. در پایان سال ۱۸۹۵، ۷۰ آسیاب وجود داشت. در سال ۱۹۱۵ به ۸۳ رسید. پس از جنگ جهانی دوم، تحت رقابت شدید ژاپن، تعداد آسیاب ها کاهش یافت. در سال ۱۹۵۳ تنها ۵۳ آسیاب در شهر باقی مانده بود.
همانطور که ثروت ما تغییر کرد، نام ما نیز تغییر کرد. نام هایی که در گوش انگلیسی ها عجیب به نظر می رسید آسان تر به خاطر سپردن. بنابراین برخی از ما همان شدیم که انجام دادیم. وکیل، دکتر، استاد پرداخت، مهندس، شیرینیپز، ریدی مانی (اول که به بریتانیاییها پول قرض میدهد).
تا سال ۱۸۰۰، پارسی ها مالک نیمی از بمبئی بودند و حتی خانه های باشکوه خود را به بریتانیایی ها اجاره می دادند. بعدها، با صنعتی شدن، آنها اولین کارخانه های پنبه را تأسیس کردند و در تأسیس صنعت فولاد هند مؤثر بودند. این کارآفرینان، شتیاها، که آنها را می نامیدند، راه سر جی جی را دنبال کردند و مطابق با آموزه زرتشتی، بخش زیادی از دارایی خود را در اختیار مؤسسات خیریه ای قرار دادند که هم به نفع جامعه و هم به کل شهر بود. به تدریج خانواده های خاصی به ثروت و شهرت دست یافتند (سرابجی، مودی، کاما، وادیا، ججیهوی، ریدی مانی، دادی ست، پتیت، پاتل، مهتا، آلبلس، تاتا و غیره) که بسیاری از آنها به دلیل مشارکت در زندگی عمومی شهر مشهور هستند. و برای شرکت های مختلف آموزشی، صنعتی و خیریه خود.
انجمن آموزش بومی بمبئی
در اوایل قرن نوزدهم، نیروی دیگری وارد عمل شد که تغییر جامعه بدون اجبار یا تهدید بود. در سال ۱۸۲۰ مونستوارت الفینستون انجمن آموزش بومی بمبئی را تأسیس کرد، جایی که هندی ها برای اولین بار توانستند "تلقین سیستماتیک ادبیات، زبان ها، علم و فلسفه اروپا" را دریافت کنند.
در سال ۱۸۳۵، لرد مکالی هدف این سیستم آموزشی جدید را با این عبارات بیان کرد: «تربیت طبقهای از مردم که شاید بین ما و میلیونها نفری که ما حکومت میکنیم، مترجم شوند؛ طبقهای از افراد، سرخپوست در خون و رنگ، اما انگلیسی در ذوق، عقاید، اخلاق و عقل».
پارسیان طبقات متوسط و فقیرتر از این فرصت جدید سریع و گسترده استفاده کردند و از مشاغل سنتی تجارت و بازرگانی به مشاغل و مدیریت استعماری منشعب شدند. به محض اینکه مردان پارسی شروع به دریافت آموزش انگلیسی کردند، مسیر آگاهانه اصلاحات را در مسائل اجتماعی در پیش گرفتند. اصلاح طلبان جوان پارسی پس از بیرون راندن آسیب های اجتماعی از جامعه خود، خود را مسئول آغاز اصلاحات مشابه در میان هندوها و مسلمانان می دانستند.
در اوایل سال ۱۸۶۰ زنان پارسی در مدارس تحصیل می کردند، به جای شوهرانشان غذا می خوردند و در ملاء عام با آنها همراهی می کردند.
طرح مکالی سود زیادی به همراه داشت اما نتیجه معکوس نیز داشت. این هندیهایی بودند که در کلاسهای درس بریتانیا تحصیل کردهاند، که اکنون در تفکر لیبرال و انسانگرا، مطابق با تحصیلات خود، تحریککنندگان تغییرات سیاسی و استقلال بودند. از جمله آنها می توان به دادابهای نائوروجی، مادام بهیکایجی کاما و سر فروزشاه مهتا اشاره کرد.
پارسیس - پیشگامان هند مدرن
صنعت گران
بزرگترین امپراتوری صنعتی هند، گروه تاتا، توسط پارسی، و همچنین گودرج، بزرگترین شرکت خصوصی کشور، رهبری می شود. Bombay Dyeing، یکی از بزرگترین گروههای نساجی در هند، متعلق به Nusli Wadia است، که از قضا پسر دینا نویل وادیا، دختر بنیانگذار پاکستان، محمدعلی جناح نیز هست.
اردشیر برجورجی گودرج، گروه Godrej را تأسیس کرد - که در محصولات مراقبت شخصی، فرآوری مواد غذایی، ماشین ابزار، تجهیزات امنیتی و سیستم های اداری متنوع شده است.
گودرژ حرفه حقوقی خود را رها کرد و شرکت تولیدی Godrej & Boyce را در سال ۱۸۹۷ راه اندازی کرد - برای تولید قفل. بقیه اش تاریخ است.
Adi Godrej رئیس گروه Godrej است.
آدی گودرج، رئیس گروه گودرج، می گوید: «پارسی ها همیشه به اندازه کافی ادغام شده اند، [و] جوامع عمده در هند - هندوها و مسلمانان - همیشه به پارسی ها احترام گذاشته اند. "جامعه با موفقیت مزایای کوچک بودن را بدون هیچ یک از معایب کوچک بودن مدیریت کرده است. "
جامستجی نوسروانجی تاتا - اولین کارآفرین پیشگام هند
متولد: ۱۳ مارس ۱۸۳۹ در ناوساری، گجرات، هند.
درگذشت: ۱۹ مه ۱۹۰۴ در باد ناوهیم اتریش.
در سال ۱۸۷۱ او «شرکت ریسندگی، بافندگی و تولید هند مرکزی، محدود» را راهاندازی کرد و در سال ۱۸۷۷ میلز بسیار موفق Empress را در ناگپور ساخت. او آسیاب بیمار دارامسی در کورلا را تصاحب کرد، با خرید آن در سال ۱۸۸۷، نام آن را به آسیاب سوادشی تغییر داد، آن را برگرداند و پارچه را به چین، کره، ژاپن و شام صادر کرد.
بعداً، او بر سه حوزه کلیدی متمرکز شد - صنعت آهن و فولاد، تولید برق و آموزش فنی. او معتقد بود که استقلال سیاسی بدون خودکفایی اقتصادی بی معنا خواهد بود. چشم انداز او از مؤسسه علوم در بنگلور، یک کارخانه فولاد در جمشدپور، بیهار، و یک شرکت برق آبی توسط جانشینان او محقق شد.
JRD Tata - Jehangir Ratanji Dadabhoy Tata
او سرنوشت بزرگترین خانه صنعتی هند را برای بیش از نیم قرن هدایت کرد
پسران تاتا در سال ۱۹۳۸; Tata Chemicals در سال ۱۹۳۹; شرکت مهندسی و لوکوموتیو تاتا (TELCO) در سال ۱۹۴۵.
پیشگام هواپیمایی کشوری در شبه قاره هند
سرمایه گذاری شده توسط موسسه تحقیقات بنیادی تاتا - "مهد برنامه انرژی اتمی [ما] ".
بنیاد تنظیم خانواده را در سال ۱۹۷۰ راه اندازی کرد
اولین بیمارستان سرطان آسیا - بیمارستان یادبود تاتا را در بمبئی تأسیس کرد
او در سال ۱۹۹۲ بالاترین نشان غیرنظامی کشور - بهارات راتنا - را دریافت کرد.
در سال ۱۹۹۲ جایزه جمعیت سازمان ملل را دریافت کرد
JRD دومین فرزند آقای راتانجی دادابهوی تاتا بود. JRD به همراه همسر فرانسوی خود Sooni در سال ۱۹۲۵ به خانه بمبئی رسید تا زیر نظر آقای جان پترسون، مدیر مسئول تاتا استیل کار کند. این آغاز یک امپراتوری صنعتی بود.
این کمپانی جامستجی تاتا، بنیانگذار گروه تاتا بود، شرکتی که در سال ۱۸۶۸ به عنوان یک شرکت تجاری متوسط شروع به کار کرد اما به یک امپراتوری تجاری تبدیل شد که صنایع مختلفی مانند فولاد، نمک، خودرو، نرم افزار و حتی خطوط هوایی را در بر می گرفت. راتان تاتا متولد ۲۸ دسامبر ۱۹۳۷ در بمبئی، از یکی از برجسته ترین خانواده های تجاری هند بود. او نوه جامستجی تاتا، بود.
زندگی اولیه آقای تاتا با قرار گرفتن او در معرض امتیازات و سختی ها شکل گرفت. او پس از جدایی والدینش در کودکی توسط مادربزرگش، بانو نواج بایی تاتا، بزرگ شد. او قبل از رفتن به ایالات متحده برای تحصیلات عالی در کلیسای جامع معتبر و مدرسه جان کانن در بمبئی شرکت کرد. آقای تاتا در دانشگاه کرنل تحصیل کرد و در سال ۱۹۶۲ مدرک لیسانس خود را در رشته معماری دریافت کرد.
او بعداً در برنامه مدیریت پیشرفته در مدرسه بازرگانی هاروارد شرکت کرد، اما علاقه او به ایجاد حرفه ای به عنوان یک معمار زمانی که در اوایل دهه ۱۹۶۰ به هند بازگشت تا در تجارت خانوادگی کار کند، از بین رفت.
او در کف مغازه کارخانه جمشیدپور تاتا استیل کار می کرد. این رویکرد عملی به یادگیری، بسیاری از سبک رهبری او را در آینده مشخص خواهد کرد.
در سال ۱۹۷۱، او به عنوان مدیر مسئول شرکت ملی رادیو و الکترونیک (نلکو)، یکی از شرکتهای تابعه گروه تاتا، منصوب شد. با این حال، علیرغم تمام تلاش های او، ثروت شرکت در محیط اقتصادی دهه ۱۹۷۰ قابل تغییر نبود.
سال ۱۹۹۱ همچنین سالی بود که هند اقتصاد خود را از طریق آزادسازی باز کرد و از سیاست های حمایتی خود دور شد. آقای تاتا از این لحظه استفاده کرد تا گروه تاتا را وارد عصر جدیدی کند. تحت رهبری او، این گروه از گسترش جهانی، نوآوری های تکنولوژیکی و شیوه های مدیریت مدرن استقبال کرد.
در سال ۲۰۰۰، آقای تاتا با خرید ۳۴۳۱میلیون دلاری شرکت چای بریتانیا، Tetley Tea، خبرساز شد و اولین خرید بزرگ بینالمللی این گروه بود. شرط بزرگ بعدی تاتا در سال ۲۰۰۴ بود که این گروه عملیات تولید کامیون دوو موتورز در کره جنوبی را به قیمت ۱۰۲ میلیون دلار خریداری کرد. با این حال، جواهر در تاج تاتا، خرید شرکت فولاد انگلیسی-هلندی Corus Group در سال ۲۰۰۷ بود. این معامله، به ارزش ۱۱.۳ میلیارد دلار، یکی از بزرگترین خریدهای خارج از کشور توسط یک شرکت هندی بود و تاتا استیل را به پنجمین فولادساز بزرگ تبدیل کرد. در جهان
در سال ۲۰۰۸، تاتا موتورز خرید تاریخی دیگری را انجام داد و برندهای معروف خودروهای لوکس بریتانیایی جگوار و لندرور (JLR) را از شرکت فورد موتور به مبلغ ۲.۳ میلیارد دلار خرید. در آن زمان، JLR در حال مبارزه بود، اما تحت نظارت آقای تاتا، یک رنسانس را تجربه کرد و به یکی از سودآورترین بخش های گروه تاتا تبدیل شد.
یکی از شخصیترین پروژههای آقای تاتا، تاتا نانو بود، خودروی کوچکی که برای مقرونبهصرفه کردن مالکیت خودرو برای میلیونها هندی طراحی شده بود. نانو nano که در سال ۲۰۰۸ رونمایی شد، "ماشین مردم" نام گرفت و تنها ۱ میلیون روپیه قیمت داشت که آن را ارزانترین خودرو در جهان میکرد.
در حالی که راتان تاتا یک غول در دنیای تجارت بود، او به همان اندازه برای بشردوستی اش مورد احترام بود. تلاشهای بشردوستانه او عمدتاً از طریق تاتا تراست، مجموعهای از سازمانهای خیریه که توسط پدربزرگش جامستجی تاتا تأسیس شده بود، انجام شد. این تراست ها اکثریت سهام تاتا سانس، شرکت هلدینگ گروه تاتا را کنترل می کنند و تضمین می کنند که بسیاری از ثروت شرکت برای منافع اجتماعی استفاده می شود.
آقای تاتا، که در سال ۱۹۹۱ کنترل گروه تاتا را به دست گرفت، در خرید شرکتهای بینالمللی مانند کورس و جگوار لندرور توسط این شرکت نقش اساسی داشت. او نفوذ گروه را در چندین بخش، از فولاد و خودرو گرفته تا فناوری اطلاعات، گسترش داد. آقای تاتا که دریافت کننده پادما ویبوشان بود، پادما ویبوشان سومین جایزه عالی غیرنظامی در جمهوری هند است. در سال ۲۰۱۲ بازنشسته شد اما به هدایت گروه ادامه داد و در امور بشردوستانه فعال باقی ماند.
پس از کناره گیری از سمت ریاست پسران تاتا در سال ۲۰۱۲، آقای تاتا همچنان فعالانه درگیر راهنمایی کارآفرینان جوان و سرمایه گذاری در استارت آپ ها بود. آقای تاتا از طریق شرکت سرمایه گذاری خود مشاوران سرمایه RNT از بیش از ۳۰ استارت آپ از جمله اولا الکتریک، Paytm و لنزکارت حمایت کرد.
منبع:
http://www.the-south-asian.com/april۲۰۰۱/Parsis-Early%۲۰settlers%۲۰in%۲۰Bombay.htm
نظر شما