پیروزی ترامپ با پلتفرم ایلان ماسک

فیلیپس استدلال می کند که یکی از عوامل اصلی در تسلط ترامپ بر رسانه ها، استفاده ایلان ماسک از پلتفرم خود،ایکس X (توئیتر سابق) به عنوان یک «ماشین انتخاباتی» بود. منافع مالی ماسک با برنامه‌های جناح راست ترامپ همسو شد و با استفاده از ایکس برای گسترش تئوری‌های توطئه‌ای که تشویش عمومی را تشدید کرد و محبوبیت ترامپ را تقویت کرد، علی‌رغم انتقادات قبلی ماسک از ترامپ، استفاده کرد.

Pamela Philipose

تحلیل پاملا فیلیپوز، انتقادی واضح از همدستی رسانه‌های آمریکا در تجدید حیات سیاسی دونالد ترامپ ارائه می‌کند و نشان می‌دهد که شکست‌های رسانه‌ها مسائل گسترده‌تری را در چشم‌انداز سیاسی-اجتماعی آمریکا آشکار می‌کند.

به گفته فیلیپوز، موفقیت قاطع ترامپ نشان‌دهنده سرخوردگی عمیق عمومی است که به طور موثری توسط «استراتژی رسانه‌ای» کمپین او دستکاری شد. با تمرکز بر محرک‌های احساسی، ماشین ترامپ از چالش‌های مالی زندگی مردم مانند قیمت بنزین و تورم علیرغم شاخص‌های مثبت اقتصادی، مانند نرخ‌های پایین بیکاری و افزایش دستمزدها در دوران بایدن، سرمایه‌گذاری کرد. این شکاف بین واقعیت آماری و تجربه زیسته زمینه مناسبی برای پیام‌های ترامپ شد و نشان می‌دهد که چگونه جذابیت‌های احساسی به راحتی می‌توانند بر واقعیت‌ها در شکل‌دهی به ادراک عمومی غلبه کنند.

یک عنصر حیاتی در تحلیل فیلیپس، نقش رسانه های اجتماعی، به ویژه پلتفرم ایکس ایلان ماسک، در تکثیر پیام ترامپ است. او نشان می دهد که حمایت ماسک از ترامپ هم انگیزه مالی و هم از نظر ایدئولوژیکی بوده است. مشارکت ماسک با ایکس، که او از آن برای گسترش «تئوری‌های توطئه» و «روایت‌های راست‌گرایانه» استفاده کرد، صرفاً فرصت‌طلبانه نبود، بلکه از نظر فیلیپس، بخشی از یک «بازی قدرت» حساب شده برای همسویی و تأثیر بالقوه بر نیروهای سیاسی بود که منعکس کننده آزادیخواهان راست افراطی او هستند.

تغییر دیدگاه ایلان ماسک از بدبینی نسبت به ترامپ به یک «مشارکت استراتژیک» نشان می‌دهد که چگونه شخصیت‌های قدرتمند فناوری، بازیگران بی‌طرف در دموکراسی نیستند، بلکه عوامل فعالی هستند که می‌توانند «گفتمان» را به نفع خود تغییر دهند.

فیلیپس استدلال می کند که «نفوذ پلتفرم» های رسانه های اجتماعی تا حد زیادی جایگزین نقش رسانه های سنتی به عنوان «داوران حقیقت» شده است، و این تغییر در نسل جوان(Gen Z) قابل مشاهده است، که اخبار را از طریق تأثیرگذاران و میم ها به جای روزنامه نگاری سنتی مصرف می کند. این مخاطب که ظاهراً نسبت به حقایق حساسیت‌زدایی کرده و پیام‌های سیاسی سرگرم‌محور را می‌پذیرد، چالش جدیدی را برای دموکراسی نشان می‌دهد، جایی که روایت‌های ساده یا کج‌شده از تحلیل‌های مستدل پیشی می‌گیرد.

فیلیپس رسانه های قدیمی را به دلیل شکست در عمل به عنوان یک نیروی متقابل در برابر این روندها مورد انتقاد قرار می دهد و خاطرنشان می کند که فشارهای اقتصادی و اولویت های شرکتی تعهد آنها به روزنامه نگاری مستقل را از بین برده است.  

فیلیپس از خبرگزاری های «واشنگتن پست» و «سی ان ان» به عنوان مثال استفاده می کند، جایی که منافع تجاری مواضع انتقادی آنها را به ویژه در موضوعات قطبی شده سیاسی به خطر انداخته است. حتی این سنگرهای روزنامه‌نگاری، که زمانی به «مسئولیت‌پذیری دموکراتیک» افتخار می‌کردند، اکنون به‌طور فزاینده‌ای در برابر «نفوذ صاحبان دارای سهام» مهم در صنایعی که بالقوه تحت تأثیر سیاست‌های سیاسی هستند، آسیب‌پذیر می‌شوند.

تحلیل فیلیپس در نهایت این سوال را مطرح می کند که آیا رسانه ها در آمریکا می توانند به عنوان نیرویی برای«یکپارچگی دموکراتیک» نجات یابند؟. او پیشنهاد می‌کند که امید نه در رسانه‌های قدیمی، بلکه در پلتفرم‌های کوچک و مستقلی است که به روزنامه‌نگاری متخاصم اختصاص داده شده‌اند، که نمونه‌ای از آن توسط The Intercept است.

فیلیپس معتقد است که این رسانه‌ها ممکن است تنها منابع باقی‌مانده برای پاسخگو کردن چهره‌های قدرتمند و مقاومت در برابر گرایش به سمت یک «اکوسیستم رسانه‌ای» دستکاری شده و «سود محور» باشند.

دیدگاه فیلیپس برای آینده حاکی از آن است که حفظ دموکراسی مستلزم بازگشت به رسانه‌هایی است که نترس، تسلیم‌ناپذیر و بی‌هراس برای به چالش کشیدن روایت‌های ناشی از «ثروت و قدرت» هستند.

بنابراین، این نقد نگاهی هشیارانه به وضعیت رسانه‌های ایالات متحده ارائه می‌کند و این موضوع را مطرح می‌کند که این رسانه ها در دوراهی قرار دارند که در آن مخاطرات صرفاً «ایدئولوژیک» نیستند، بلکه برای خود بافت «دموکراتیک بنیادی» هستند.

#ذکریایی

منبع:  https://thewire.in/media/backstory-trump-triumph-us-media-landscape

کد خبر 21688

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =