چگونگی گسترش اسلام در آسیای مرکزی

در نیمه اول قرن دوازدهم، حمله قراختاییان و در ربع اول قرن سیزدهم، حمله چنگیزخان، توسعه اسلام را در آسیای مرکزی متوقف کرد. تخریب شهرهای بزرگ که به مراکز تمدن اسلامی تبدیل شده بودند، در طول تهاجم، منجر به رکود اسلام شد که در میان ترک‌ها در حال گسترش بود. علم و فرهنگ و تولید و اقتصاد به شدت آسیب دیدند. بعدها، با پذیرش دین حق توسط نوادگان چنگیزخان، اسلام در دوره‌های اردوی زرین و چغتای (مغولستان، ماوراءالنهر) دوباره فرصت توسعه پیدا کرد.

خدا را شکر که در کشور قزاقستان گام‌های بلندی برای کاوش در گذشته و بررسی ارزش‌های دینی در طول تاریخ مردم قزاق برداشته می‌شود. چنین ابتکارات پیشگامانه‌ای بدون شک فرصت بزرگی را برای محدود کردن دامنه فرقه‌های مخرب مختلف که به نام اسلام در تلاش برای تغییر باورهای دینی مردم هستند، حمایت از منافع ایمان سنتی و تقویت آن فراهم می‌کند. از این منظر، مطالعه تاریخ گسترش اسلام در آسیای مرکزی و دشت قبچاق بسیار مهم است. زیرا برای همه آشکار است که پایه‌های مکتب بومی اسلام‌شناسی قزاقستان در فرآیندهای گسترش و بومی‌سازی اسلام در آسیای مرکزی و دشت قبچاق نهفته است.

مطالعه علمی تاریخ دولت‌های اولیه ترک در خاورمیانه مانند طولونیان، اخشیدیان و ساجیان که اسلام را پذیرفتند و همچنین سامانیان، غزنویان، طاهریان، غوریان، آلتون‌تاش، مامونیان، قراخانیان و خوارزمشاهیان در آسیای مرکزی، خزرها و بلغارها در قفقاز شمالی و در امتداد رود ولگا و همچنین مدرسه کلامی ماتریدی، فقه حنفی و طریقت‌های صوفیانه یسوی، کبرویه و خواجگان (نقشبندی) در ماوراءالنهر و میزان خدمت آنها به توسعه معنوی جامعه، به درک ما از باورهای سنتی دینی کمک می‌کند. در واقع، باید این مسائل را به موضوعات جداگانه تقسیم کنیم و تحقیقات ویژه‌ای انجام دهیم. به عبارت دیگر، جدا از عامل سیاسی در گسترش اسلام، به تحقیقات مستقلی در مورد علل مذهبی-اجتماعی و فرآیندهای معنوی نیاز داریم. مطالعه جداگانه گسترش علم کلام، توسعه مذاهب فقهی و رشد فرقه‌های صوفیانه و سپس نتیجه‌گیری سیستماتیک از آنها، حقیقت تاریخ را آشکار می‌کند.

چگونگی گسترش اسلام در آسیای مرکزی

در حقیقت، اسلام در قرن‌های 7 تا 8 میلادی، زمانی که تورگش‌ها در آسیای مرکزی حکومت می‌کردند، شروع به گسترش کرد. فرآیند بومی‌سازی دین حق در ماوراءالنهر و ترکستان و تبدیل شدن آن به باور بومی ترک‌های محلی، زمان زیادی طول کشید. ویژگی‌های منطقه‌ای و ملی، وضعیت ژئوپلیتیکی و مذهبی و عوامل دیگر تأثیر زیادی بر این امر داشتند. جنگ‌های فتوحاتی، تبعیض ملی، نابرابری اجتماعی و برخی مشکلات اقتصادی، گسترش اسلام را به تأخیر انداختند. اما نظام حکومتی کاریزماتیک در بین ترک‌ها، تداوم معنوی بین دین قدیم و جدید و سایر مزایای دین، به استقرار اسلام در آسیای مرکزی کمک زیادی کرد.

اسلام در دوره قراخانیان با حمایت چهره‌های سیاسی در آسیای مرکزی به نیروی غالب تبدیل شد. جهان‌بینی دینی، نظام حقوقی تنظیم روابط اجتماعی و زندگی اجتماعی و فرهنگی ترک‌ها دستخوش تغییرات اساسی شد. علم و فرهنگ، و ارزش‌های اخلاقی و معنوی به سرعت توسعه یافتند. عقیده ماتریدی، فقه حنفی و مکاتب صوفیانه اهل سنت در منطقه به قدرت رسیدند. آثار بزرگی که به تمدن منتهی می‌شدند، در شاخه‌های مختلف علم پدید آمدند.

سلطه اسلام در ماوراءالنهر و ترکستان در دوره قراخانیان محقق شد. ستوق بغرا خان، حاکم قراخانیان، در سال 944 میلادی اسلام را پذیرفت. در زمان پسرش، موسی خاقان (سال 960)، اسلام به عنوان دین رسمی دولت قراخانیان اعلام شد. قراخانیان گسترش اسلام در میان ترک‌های شمال را وظیفه خود می‌دانستند. ساختار دولتی، نظام قضایی و تنظیم روابط اجتماعی قراخانیان بر اساس هنجارهای شریعت انجام می‌شد. در این دوره، فقه حنفی و مکتب کلامی ماتریدی در ماوراءالنهر و ترکستان به قدرت رسیدند.

حاکمان قراخانی، علاوه بر بخارا، سمرقند را نیز به مرکز فقه حنفی تبدیل کردند. ابراهیم تمغاج بغرا خان (1041-1068)، حاکم قراخانیان، و پسرش، شمس‌الملوک خان (1068-1080)، مدارس زیادی را در سمرقند برای آموزش عقیده و فقه حنفی ساختند. فقه حنفی در دوره قراخانیان چنان توسعه یافت که مدرسه حنفی "صدر" در بخارا و مدارس حنفی "جوزجانیه" و "یادیه" با روش‌شناسی خاص خود در سمرقند وجود داشتند.

در دوره قراخانیان، مکتب کلامی ماتریدی که توسط ابو منصور ماتریدی (870-944) در ماوراءالنهر پایه‌گذاری شده بود، شکوفا شد. نجم‌الدین ابو حفص عمر نسفی (1069-1142) جانشین او بود که دیدگاه‌های ماتریدی را در مورد ایمان نظام‌مند کرد و مکتب کلامی را شکل داد. اثر او "عقیده نسفی" به منزله شناسنامه مسلمانانی بود که اسلام را پذیرفته بودند. همچنین سراج‌الدین علی بن عثمان اوشی (وفات 1179) نیز در تقویت مکتب ماتریدی در میان ترک‌ها سهم بسزایی داشت. اثر اوشی "بدءالاعمال" در زمان خود بسیار محبوب بود.

مورخان دوره قراخانیان می‌گویند که بیش از 300 نماینده فقه حنفی از ماوراءالنهر برخاسته‌اند. آنها بیش از 350 کتاب نوشتند و 20 مجموعه فتوا منتشر کردند. ظهور این همه نماینده از فقه حنفی و نه از مذاهب دیگر از آسیای مرکزی، بدون شک نشان دهنده تسلط این مکتب در دوره قراخانیان است. در دوره قراخانیان، آثاری مانند "قوتادغو بیلیک" نوشته یوسف خاص حاجب، "آتابه‌ت‌الحقایق" (تحفه الحقائق) نوشته احمد یوگنکی، "دیوان لغات الترک" نوشته محمود کاشغری، "دیوان حکمت" نوشته احمد یسوی و "آخرالزمان" نوشته سلیمان باخرگانی به زبان ترکی نوشته شدند که به موضوعات فلسفه اخلاق و زبان‌شناسی در نظام اجتماعی ترک‌ها می‌پرداختند.

در دوره قراخانیان، مکاتب صوفیانه نیز سهم زیادی در جای گرفتن اسلام در قلب مردم ترک داشتند. خواجه احمد یسوی (وفات 1166) که به پیر ترکستان تبدیل شد و پیروان او مانند سلیمان باخرگانی، حاجی بکتاش ولی، ساری سالتیق، یونس امره، آشق پاشا، قاضی برهان‌الدین، دهقان، احمد دایی، نسیمی، حاجی بایرام ولی، منصور آتا (وفات 1197)، سید آتا خوارزمی (وفات 1218)، محمد دانشمند زرنوقی، سوکسوک آتا، اسماعیل آتا، صدر آتا، بادر آتا، زنگی بابا، اوزون حسن آتا، شیخ اقانی، قوشچی آتا، یوسف آتا، چوپان آتا، حاجی بکتاش ولی، ساری سالتیق، شیخ لقمان پرنده، بابا ماشین، امیر علی حکیم، حسن بلغانی، امام مرعشی و شیخ عثمان مغربی، همگی در تسلط دین حق بر روح و روان ترک‌ها نقش بسزایی داشتند.

در خانات قراخانیان و جوجی، طریقت‌های خواجگان و کبرویه نیز سهم زیادی در تقویت بیشتر اسلام داشتند. طریقت خواجگان که توسط خواجه عبدالخالق غجدوانی (وفات 1218) پایه‌گذاری شد، تأثیر زیادی بر شکوفایی تصوف در منطقه بخارا داشت، در حالی که طریقت کبرویه که توسط نجم‌الدین کبری (وفات 1221) تأسیس شد، سهم زیادی در توسعه تصوف در خوارزم و دشت قبچاق داشت. صوفیانی مانند مجدالدین بغدادی، نجم‌الدین دایه، راضی‌الدین علی لالا، سعدالدین حمویه، بابا کمال جندی، سیف‌الدین باخرزی و بهاءالدین ولد (پدر مولانا) در تقویت اسلام در ماوراءالنهر و ترکستان نقش داشتند. به ویژه با نفوذ سیف‌الدین باخرزی، برکه خان، حاکم اردوی زرین، مسلمان شد و اسلام را به ایدئولوژی دولتی تبدیل کرد. پس از آن، با نفوذ نمایندگانی مانند اوزون حسن آتا، زنگی آتا، صدر آتا و بادر آتا از طریقت یسوی، اوزبک خان، خان اردوی زرین، اسلام را پذیرفت و دین حق به طور کامل در میان ترکان گسترش یافت. با این حال، در نیمه اول قرن دوازدهم، حمله قراختاییان و در ربع اول قرن سیزدهم، حمله چنگیزخان، توسعه اسلام را در آسیای مرکزی متوقف کرد. تخریب شهرهای بزرگ که به مراکز تمدن اسلامی تبدیل شده بودند، در طول تهاجم، منجر به رکود اسلام شد که در میان ترک‌ها در حال گسترش بود. علم و فرهنگ و تولید و اقتصاد به شدت آسیب دیدند. بعدها، با پذیرش دین حق توسط نوادگان چنگیزخان، اسلام در دوره‌های اردوی زرین و چغتای (مغولستان، ماوراءالنهر) دوباره فرصت توسعه پیدا کرد. اسلام در اردوی سفید، اردوی آبی، اردوی نوگای، شیبانیان و خانات قزاقستان بر اساس اینرسی تثبیت شده در دوره اردوی زرین و مغولستان شکل گرفت. یکی از مهمترین نکاتی که باید به آن توجه کرد این است که الگوی منحصر به فردی از اسلام در میان ساکنان ماوراءالنهر و مردم دشت قبچاق شکل گرفت. در حالی که شریعت در میان مردم ساکن غالب بود، در میان کوچ‌نشینان، شریعت همراه با قوانین استپ، در هم آمیخته و به صورت تلفیقی توسعه یافت.

گسترش اسلام در آسیای مرکزی در منابع تاریخی مانند "نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق" نوشته شریف الادریسی، " آثار البلاد و اخبار العباد" نوشته زکریا بن محمد قزوینی (1203-1283)، "کتاب الخراج و صناعة الکتابة" (کتاب خراج و صنعت دبیری) نوشته قدامه بن جعفر (وفات 948)، "کتاب المسالک و الممالک" نوشته ابن خرداذبه، "احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم" نوشته مقدسی (947-1000)، "المسالک و الممالک" نوشته بکری (قرن یازدهم)، " نسب‌نامه" نوشته صفی‌الدین اورونقویلاق، " کامل التواریخ" نوشته ابن اثیر، "رشحات" نوشته کاشفی، "وفیات الاعیان" نوشته ابن خلکان، "جواهرالابرار من امواج البحار" نوشته خازنی، "نفحات الانس" نوشته جامی، "بابرنامه" نوشته محمد ظهیرالدین بابر، "تاریخ رشیدی" نوشته محمد حیدر دوغلات و "چنگیزنامه" نوشته اوتِمیش حاجی شرح داده شده است.

در مطالعه تاریخ گسترش اسلام در آسیای مرکزی و دشت قبچاق، نتیجه‌گیری‌های محققان در مورد منابع عربی-فارسی و ترکی قرون وسطی یکسان نیست. به عنوان نمونه، بین نظرات موجود در مجموعه اسناد و مطالعات مربوط به تاریخ اردوی زرین که توسط تیسِنگائوزن گردآوری شده است و نتیجه‌گیری‌های تاریخی بعدی، تفاوت زیادی وجود دارد. هر محققی با ارائه روش‌های مختلف و نتیجه‌گیری‌های مستقل، به بررسی چهره تاریخی گسترش اسلام در آسیای مرکزی، ماهیت نبردها و توافقات تاریخی، تضادهای سیاسی و هماهنگی‌های معنوی در آن، ویژگی‌ها، ساختار و ماهیت اولین دولت‌های ترکی-اسلامی و اهمیت و ماهیت تاریخی مکاتب ماتریدی، حنفی و یسوی که در ماوراءالنهر شکوفا شدند، پرداخته است. البته تنوع در نتایج تحقیقات، گنجینه‌ای معنوی برای علم است. با این حال، واضح است که نظام‌مند کردن و ارائه نتایج مختلف در کتاب‌های درسی تاریخ، تأثیر مثبتی بر شکل‌گیری صحیح و منسجم تفکر نسل‌های آینده خواهد داشت. بنابراین، مطالعه جامع تاریخ اسلام در قرون وسطی در کشور قزاقستان بسیار مهم است.

یرمِک موقاتای امام جمعه استان قزاقستان شرقی

مجله "ایمان"، شماره 5، 2024

آلماتی قزاقستان

کد خبر 22318

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =