نوروزبای قاضی تاغاناولی، مفتی اعظم، در دیدار با رئیس جمهور قاسم جومارت توقایف، اعلام کرد که اداره دینی مسلمانان قزاقستان، اصل "انسان کامل" در اندیشههای ابای را به عنوان راهنمای اصلی خود قرار میدهد. امروزه، اداره دینی توجه ویژهای به سه رکن اصلی اسلام، یعنی "اسلام-ایمان-احسان" دارد. تنها زمانی که این سه رکن در قلب انسان مستقر شوند، انسان کامل واقعی شکل میگیرد. کسی که پنج رکن اسلام را میشناسد، به شرایط ایمان پایبند است و احسان را در قلب خود جای داده است، بدون شک ایمان و اعتقادش قوی خواهد بود.
احسان به معنای صداقت است. انجام هر عبادتی با اخلاص و نیت پاک، شرط اصلی احسان است. همچنین میتوان احسان را علم قلب و علم وجدان نامید. اجداد قزاق ها قرنها این راه را دنبال کردهاند. اگرچه به عنوان یک اصطلاح دینی، احسان نامیده میشود، اما این راه در استپهای قزاقستان به عنوان راه تصوف شناخته شد. به عبارت دیگر، راه تصوف بخش جداییناپذیر از اسلام قزاقی است. در این راه که قرنها ادامه داشته است، جهانبینی، هستی، آداب و رسوم و سنتهای قزاقها شکل گرفته است. بر این اساس، دین و سنت در هم آمیختهاند.
ریشههای تصوف به قرنهای 9 تا 12، یعنی زمان حکومت قراخانیان و به خواجه احمد یسوی و سلیمان باخرگانی میرسد و تا قرن بیستم و روشنفکران دینی قزاق همانند شاکریم قودایبردیاولی، مَشهور ژوسیپ کوپِیاولی و شادی توره ژنگیراولی ادامه مییابد. در طول هزار سال، دنیای عرفانی تصوف به بخش جداییناپذیری از معنویت قزاقی تبدیل شده است. بنابراین، درک عمیق ایمان قزاقی بدون در نظر گرفتن تصوف غیرممکن است. در وجود اجداد قزاق ها که اسلام، ایمان و احسان را با هم در پیش گرفته بودند، صفاتی مانند صبر، خویشتنداری، قناعت، شکرگزاری و آرامش شکل گرفت. این ویژگیهای اخلاق نیکو از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.
تصوف که مبتنی بر قرآن و سنت است، ایمان را تقویت میکند و انسان را به خدا نزدیکتر میکند. همچنین، تصوف قلب را پاک میکند و انسان را به سوی جلب رضایت خداوند هدایت میکند. علما تعاریف مختلفی از تصوف ارائه کردهاند. اما همه آنها در این نکته مشترک هستند که تصوف به معنای عبادت خالصانه خداوند و جلب رضایت اوست.
خداوند متعال در قرآن میفرماید: "هر کس از یاد خدا رویگردان شود و غافل باشد، شیطان را بر او مسلط میکنیم. پس او شیطان، همراه همیشگی او خواهد بود." بنابراین، باید ذکر خدا را زیاد گفت و با نیت خالص به آن عمل کرد. در طریقت، پیروی از پیر واقعی و گام برداشتن به سوی حقیقت لازم است.
صوفی اللهیار در کتاب خود "سباتالعاجزین" در مورد اینکه یک مرشد واقعی چگونه باید باشد، چنین توضیح میدهد:
در هیچ کاری از احکام شریعت سرپیچی نکند.
همیشه به کسی امیدوار نباشد.
در علم شریعت کامل باشد.
در علم طریقت و تصوف ماهر باشد.
مغرور نباشد.
همیشه نفس خود را پاک نداند، هرگز فراموش نکند که گناهکار است و نگران این باشد که نتوانسته آنطور که شایسته است، خدا را عبادت کند.
خواجه احمد یسوی نیز تأکید کرده است که "بدون شریعت، نمیتوان وارد طریقت شد و پیر کسی که پیر ندارد، شیطان است". بنابراین، میتوان گفت که شرط اصلی در طریقت، داشتن مرشد کامل است.
ما نیز مرشدان معنوی را دیدهایم و تحت تربیت آنها بودهایم که دین سنتی قزاقی را تبلیغ میکردند و دنیای عرفانی تصوف را در خود جای داده بودند. سعی کردهایم اخلاق نیکویی را که در وجود آنها جمع شده بود، در خود پرورش دهیم. فهمیدیم که اساس دین، اخلاق است.
در واقع، تاریخ تصوف در استپهای قزاقستان به قرون وسطی برمیگردد. خواجه احمد یسوی که در زمان حکومت قراخانیان میزیست، دنیای عرفانی تصوف را در استپهای ترک تبلیغ کرد و شناخت خالق و مخلوق، یعنی خدا و آفرینش را از طریق عشق مطرح کرد. او مردم را به عبادت خدا نه از روی ترس از "قهار" بودن او، بلکه از روی عشق به "رحمان" و "رحیم" بودن او دعوت کرد. در "دیوان حکمت" او که مجموعهای از سخنان حکیمانه اوست، موضوع عاشق و معشوق بارها مطرح شده است. یسوی در یکی از حکمتهای خود میگوید: "هر چه میکنی، عاشق کن، ای پروردگار" و در سخن حکیمانه دیگری میگوید: "اگر عشق نباشد، نمیتوان خدای آشکار را شناخت".
آبای، این سخن یسوی را قرنها بعد اینگونه بازگو میکند:
"خداوند انسان را با عشق آفرید،
تو نیز او را از صمیم قلب دوست بدار،
تمام انسانها را برادر خود بدان،
و راه حق را راه عدالت بدان."
یعنی احسان در اندیشه قزاقها، همان راه تصوف و عشق است. مفهوم شناخت خدا، انسان و جهان از طریق عشق و محبت.
آموزههای معنوی خواجه احمد یسوی که مبتنی بر عشق است، در میان مردم ترک گسترش یافت. هزاران مرید در اطراف او جمع شدند. در میان مریدان یسوی، نامهایی همانند منصور آتا، پسر آریستان باب، سید آتا خوارزمی، سلیمان باخرگانی با احترام فراوان ذکر میشود. همچنین در منابع آمده است که او شاگردانی به نامهای شیخ لقمان پرنده، منصور آتا، سیت آتا، صوفی محمد دانشمند زرنوقی، حکیم آتا و بابا ماشین داشته است. در نتیجه تبلیغ و ترویج آموزههای احمد یسوی توسط این شاگردان، نهاد "آتاها" در دشت قبچاق شکل گرفت. همانطور که توره علی قیدیر شرقشناس، میگوید، کسانی که راه معنوی احمد یسوی را تبلیغ میکردند، "آتا" نامیده شدند. بدیهی است که "شیخ" در زبان عربی، "پیر" در زبان فارسی و "آتا" در زبان ترکی، همگی در تصوف به معنای مرشد معنوی هستند. کسانی که راه یسوی را تبلیغ میکردند، در استپهای قزاقستان "آتا" نامیده میشدند. آتاهایی مانند حکیم آتا، اسحاق آتا، اسماعیل آتا، ابراهیم آتا، ژیلاغان آتا، داوود آتا، زنگی آتا، چوپان آتا و اوکاشا آتا در استپهای قزاقستان، مروج این راه بودند. این سنت قرنها ادامه یافت و به یک سنت دیرینه تبدیل شد.
پس از قراخانیان، راه یسوی تأثیر زیادی بر اسلامی شدن دولت اردوی زرین که در دشت وسیع گسترش یافته بود، داشت. برخی از محققان میگویند که سیت آتا، چوپان سیت آتا، بادر آتا، بابا توقلس و اوزون حسن آتا در آن زمان زندگی میکردند. حتی گفته میشود که پیران راه تصوف بر مسلمان شدن برکه خان و اوزبک خان که اسلام را به دین رسمی اردوی زرین تبدیل کردند، تأثیر گذاشتهاند. به عنوان مثال، گفته میشود که شاگردان نجمالدین کبری صوفی مشهور، بر ایمان آوردن برکه خان تأثیر گذاشتهاند و اوزبک خان سلام را در نتیجه کرامات پیران راه یسوی اپذیرفته است. به عبارت دیگر، شاگردان راه تصوف نقش اصلی را در اسلامی شدن دولت اردوی زرین ایفا کردند.
راه تصوف بر شکلگیری خانات قزاقستان که از دولت اردوی زرین که بر بخش بزرگی از قاره اوراسیا حکومت میکرد، جدا شد، نیز تأثیر گذاشت. مرشد معنوی ابای خان، ژالانآیاق (پابرهنه) اصحاب بود. خانها هنگام تصمیمگیریهای مهم تاریخی یا قبل از شروع لشکرکشیهای بزرگ، با مرشدان معنوی خود مشورت میکردند و سعی میکردند دعای خیر آنها را دریافت کنند.
در زمان خانات قزاقستان، آموزههای بهاءالدین نقشبند که مبتنی بر ذکر پنهانی بود، به طور گسترده رواج یافت. از این رو، مکتب "ایشانها" در استپهای قزاقستان شکل گرفت که بر اساس این اصل بود: "قلبت با خدا باشد، دستت در حال کار". راه یسوی و راه نقشبند در این دورهها با هم ترکیب شدند و به بخش جداییناپذیری از معنویت قزاقی تبدیل شدند. این دو راه معنوی با هم تضادی نداشتند، بلکه پایه و اساس وحدت معنوی مردم قزاق را تشکیل میدادند. کسانی که از راه بهاءالدین نقشبند پیروی میکردند، زیارت آرامگاه آریستان باب و خواجه احمد یسوی را به یک سنت تبدیل کردند. آنها ابراهیم آتا، اسماعیل آتا، ژیلاغان آتا، اوزون آتا و اوکاشا آتا را نیز در دعاهای خود گنجاندند. آنها به بخارا، جایی که نقشبند در آن مدفون بود، میرفتند و قبر او را زیارت میکردند. آنها آن مکان را "بخارا شریف" مینامیدند. بنابراین، در زمان خانات قزاقستان، این دو راه معنوی به طور کامل با هم ترکیب شدند.
شاگردانی که در مدارس بخارا، سمرقند و خیوه آموزش دیدند، شروع به ترویج اسلام کردند. اکثر "شاعران کتابی" و "سخنوران پنهان" که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در استپهای قزاقستان ظهور کردند، در آنجا آموزش معنوی دیدند. روشنفکران دینی آن زمان مانند شادی توره ژنگیراولی، مَشهور ژوسیپ کوپِیاولی، تورماغانبِت ازتیلِئوولی و قالژان آخوند نیز نمایندگان این راه معنوی بودند. آنها دنیای عرفانی تصوف را با اشعار خود بیان کردند. تبلیغ و ترویجی که از صمیم قلب نشأت میگرفت، جایگاه عمیقی در دل مردم عادی پیدا کرد. در تمام نمونههای ادبیات شفاهی قزاقی مانند داستانها و اشعار حماسی، اصل راه معنوی حفظ شده است. راه تصوف به بخش جداییناپذیر از معنویت قزاقی تبدیل شد.
اگر تصوف را شناخت خدا و آفرینش از طریق عشق بدانیم، این شناخت برای جامعه قزاقی امروز بسیار ضروری است. زیرا در سالهای استقلال، فرقههای مختلف سعی در تحریف دین سنتی قزاق ها و تبلیغ ایدههای پنهانی خود داشتند. در نتیجه، تداوم دین و سنت که قرنها ادامه داشت، آسیب دید. کسانی که از جاهای مختلف دین را آموخته بودند، سعی کردند راه معنوی قزاقها را نفی کنند. از این رو، "بیماری بدعت" که سنتهای قزاق را نفی میکرد، شیوع پیدا کرد. سلام عروس به پدرشوهر به جای دعا، به نفرین تبدیل شد. آنها با وجود تلاش برای آسیب رساندن به ریشهها و پایههای اصلی ما، نتوانستند ما را از معنویتمان که در اعماق قرنها ریشه دارد، جدا کنند.
امروز ما در حال احیای راه روشنی هستیم که اجدادمان بنا نهادهاند و در مسیر تجدید معنوی گام برمیداریم. باشد که خداوند ما را از این راه دور نکند!
کنژهعلی قونیرآتبایاولی، معاون رئیس اداره دینی مسلمانان قزاقستان، نایب مفتی
منبع: مجله "ایمان"، شماره 3، 2023
آلماتی قزاقستان
نظر شما