نظام آموزش ابتدایی در پاکستان با چالشهای متعددی از جمله بیانگیزگی معلمان، سیاستهای ضعیف و نابرابری بین مدارس شهری و روستایی مواجه است. برای رفع این مشکلات، باید اقدامات استراتژیکی مانند بهبود آموزش معلمان، افزایش کادر آموزشی، تأمین بودجه بهتر و مشارکت اجتماعی انجام شود تا آموزش باکیفیت برای همه تضمین گردد.
وضعیت کنونی آموزش ابتدایی در پاکستان
آموزش ابتدایی پایهای اساسی برای موفقیت تحصیلی و حرفهای دانشآموزان است. اما در پاکستان، بهویژه در مدارس دولتی، این مرحله مهم بهشدت مورد غفلت قرار گرفته است. ضعف در آموزش ابتدایی باعث عملکرد ضعیف دانشآموزان شده و پیشرفت تحصیلی آنان را مختل میکند.
اخیراً، یک بازدید از مدارس دولتی در ناحیه راولپندی تحت پروژه "مؤسسه ملی تعالی در آموزش معلمان (NIETE)" انجام شد. این پروژه توسط یک سازمان غیردولتی به نام "تعلیمآباد" در اسلامآباد، با همکاری "مدیریت فدرال آموزش پاکستان" اجرا میشود. هدف این پروژه، ارزیابی سطح یادگیری دانشآموزان و بررسی وضعیت کلاسهای درس در مقطع ابتدایی است. مشاهدات، چندین مشکل اساسی را که کارایی آموزش ابتدایی را تضعیف میکند، آشکار کرد، حتی با وجود نظارت مداوم و برنامههای آموزشی تعیینشده.
چالشهای کلیدی در آموزش ابتدایی
۱. بیانگیزگی معلمان و مشکلات مدیریت کلاس
یکی از بزرگترین مشکلات آموزش ابتدایی در پاکستان، بیانگیزگی معلمان است. بسیاری از معلمان بهجای ارائه روشهای فعال تدریس، تنها در کلاسها حاضر میشوند. عملکرد آنها اغلب فقط در هنگام بازدیدهای رسمی یا برنامههای نظارتی مانند NIETE بهبود مییابد که نشان میدهد مشکل اصلی، عدم توانایی نیست، بلکه کمبود انگیزه و مسئولیتپذیری است.
علاوه بر این، هنوز هم در بسیاری از مدارس، تنبیه بدنی برای کنترل کلاس استفاده میشود، با اینکه این روش تأثیرات منفی بر اعتمادبهنفس دانشآموزان دارد و اشتیاق آنها برای یادگیری را کاهش میدهد. این شیوه تدریس، محیط یادگیری را مخدوش کرده و باعث مشارکت کمتر دانشآموزان میشود.
۲. کمبود معلمان و حجم کاری سنگین
سیاستهای دولتی اغلب بر ساخت مدارس جدید تمرکز دارند، اما به نیازهای آموزشی دانشآموزان در کلاسهای موجود توجه کافی نمیشود. معلمان مدارس ابتدایی معمولاً بار کاری زیادی دارند و به دلیل کمبود نیرو، مجبورند دو تا سه کلاس را بهطور همزمان مدیریت کنند. این مسئله نهتنها انگیزه آنها را کاهش میدهد، بلکه مانعی در راه ارائه آموزش مؤثر ایجاد میکند.
همچنین، معلمان اغلب وظایف اداری غیرمرتبط با آموزش را بر عهده دارند. برای مثال، یک مدیر مدرسه ممکن است بهعنوان رئیس کمیته کاشت درختان منطقه منصوب شود و مجبور شود وظایف آموزشی خود را رها کرده و مسئولیتهای دیگری را به معلمان واگذار کند. این امر باعث ایجاد اختلال در روند یادگیری میشود.
۳. نابرابری بین مدارس روستایی و شهری
تفاوت بین مدارس شهری و روستایی همچنان یک مشکل اساسی است. مدارس شهری معمولاً از زیرساختها، منابع و حمایت اداری بهتری برخوردارند، درحالیکه مدارس روستایی با کمبود امکانات و نیروی انسانی مواجهاند.
در مناطق روستایی، موانع فرهنگی و اقتصادی بهویژه برای دختران، دسترسی به آموزش را محدود میکند. سنتهای اجتماعی و باورهای مذهبی، نقش مهمی در جلوگیری از تحصیل دختران دارند. علاوه بر این، بسیاری از خانوادهها بهجای فرستادن فرزندان خود به مدرسه، آنها را در کسبوکار خانوادگی (مانند توزیع شیر) مشغول میکنند، زیرا اولویت اصلی آنها تأمین معیشت است.
۴. دیدگاه منفی جامعه نسبت به مدارس دولتی
یکی دیگر از مشکلات اساسی، تصور منفی والدین نسبت به مدارس دولتی است. بسیاری از والدین معتقدند که این مدارس از استانداردهای اخلاقی پایینی برخوردارند و سطح آموزش در آنها ضعیف است. با وجود اینکه هزینه تحصیل در مدارس دولتی بین ۵۰ تا ۱۰۰ روپیه در ماه است، والدین ترجیح میدهند فرزندان خود را به مدارس خصوصی بفرستند، زیرا آنها را از نظر اخلاقی و آموزشی برتر میدانند.
راهکارهای پیشنهادی برای بهبود آموزش ابتدایی
۱. افزایش انگیزه معلمان و توسعه حرفهای
دولت باید برنامههای آموزشی مؤثری را برای بهبود انگیزه معلمان اجرا کند. این برنامهها باید بر روشهای تدریس نوین، مهارتهای مدیریت کلاس و افزایش تعامل با دانشآموزان متمرکز باشند. همچنین، برای بهبود کیفیت آموزش، باید تعداد معلمان افزایش یابد تا نسبت معلم به دانشآموز کاهش یابد.
۲. رفع کمبود نیروی آموزشی و کاهش وظایف غیرآموزشی
استخدام معلمان بیشتر برای کاهش بار کاری و بهبود کیفیت تدریس ضروری است. همچنین، دولت باید وظایف غیرمرتبط با آموزش را از دوش معلمان بردارد تا آنها بتوانند روی تدریس تمرکز کنند.
۳. کاهش شکاف بین مدارس روستایی و شهری
سیاستگذاران باید اطمینان حاصل کنند که منابع آموزشی بهطور عادلانه بین مدارس شهری و روستایی توزیع میشوند. سرمایهگذاری در آموزش روستایی باید بر استخدام معلمان، بهبود زیرساختها و تأمین منابع آموزشی تمرکز داشته باشد. همچنین، برنامههای آگاهیبخشی در جامعه باید اجرا شوند تا خانوادهها را به آموزش دختران تشویق کنند.
۴. تغییر دیدگاه عمومی نسبت به مدارس دولتی
برنامههای تبلیغاتی میتوانند به بهبود تصور عمومی نسبت به مدارس دولتی کمک کنند. نمایش موفقیتهای مدارس دولتی، افزایش پاسخگویی و معرفی معلمان باتجربه میتواند اعتماد والدین را بازگرداند. علاوه بر این، ارائه بورسیهها و کمکهای مالی به خانوادههای کمدرآمد میتواند موجب افزایش ثبتنام دانشآموزان در مدارس دولتی شود.
نتیجهگیری
اصلاح نظام آموزش ابتدایی در پاکستان نیازمند یک رویکرد جامع و چندجانبه است که شامل دولت، معلمان، والدین و جوامع محلی باشد. با اولویتبندی آموزش معلمان، رفع کمبود نیرو، کاهش نابرابری بین مدارس شهری و روستایی و تغییر نگرش عمومی، پاکستان میتواند یک نظام آموزشی قویتر ایجاد کند که کودکان را برای موفقیت تحصیلی و حرفهای آماده کند.
نظر شما