مقدمه
سریالهای تلویزیونی اردو زمانی نقش مرکزی در شکلدهی و پایداری فرهنگ عامه در آسیای جنوبی ایفا میکردند. این رسانه روایتگری، سرگرمی را با پالایش زبانی و حساسیت ادبی درهم میآمیخت. اما در سالهای اخیر، نه تنها عمق محتوایی این سریالها کاهش یافته، بلکه تعهد آنها به کاربرد درست و بیانی زبان اردو نیز بهشدت افت کرده است. ناهماهنگیهای دستوری، تلفظهای نادرست و عامیانهسازی زبان بهطور فزایندهای رایج شدهاند، که موجب نگرانی منتقدان و نویسندگان ادبی شده است. با وجود این فرسایش، برخی از نمایشنامهنویسان معاصر همچنان به سنت ادبی اردو پایبند ماندهاند و میراث شاعرانهاش را با روایتهای اجتماعی درهم آمیختهاند.
در این گزارش، چهار نویسنده برجسته تلویزیون — بی گل، ظفر معراج، سجی گل، و آمنه مفتی — دیدگاههای خود را درباره وضعیت متغیر زبان اردو در نگارش نمایشنامه، اهمیت تاریخی آن، و نقش تلویزیون به عنوان بستری برای هم افول و هم احیای این زبان، به اشتراک میگذارند.
بی گل: اردو همچون حافظه، هویت و مقاومت
بی گل به دلیل زیباییشناسی ادبی خود، که با کاربرد خالص و ظریف زبان اردو در فیلمنامههایش شناخته میشود، شهرت دارد. آثار او به دلیل پاکی زبانی و مقاومت در برابر روند فزاینده استفاده از زبان انگلیسی، برجسته هستند. بی گل معتقد است که اردو، همچون هر زبان دیگر، بهشدت با هویت فرهنگی و حافظه عاطفی درهمتنیده است:
"ارجاعات عاطفی شما در زبانتان بازتاب مییابند و ترجمهپذیریشان به زبان دیگر همیشه آسان نیست — اینها در نهایت هویت شما را شکل میدهند".
او ریشه زوال اردو در درام را به گسست پس از تقسیم هند و پاکستان نسبت میدهد — زمانیکه بسیاری از دانشوران اردو در هند ماندند. غیبت آنها در پاکستان خلأیی در پژوهش و خلاقیت زبانی بهجا گذاشت. بهگفته بی گل، از دست رفتن آن پایه فکری موجب شد نسلهای بعدی از وجود راهنماهایی برای پرورش بیان ادبی محروم بمانند.
بی گل بهشدت از رواج فزاینده "اردو رومی" (نوشتار اردو با الفبای لاتین) انتقاد میکند و نسبت به نهادینه شدن آن هشدار میدهد:
"اگر نوشتن اردو را بلد نیستید، چگونه میخواهید در آن زبان کار کنید؟"
او به ناکامی نظامهای آموزشی و صنایع خلاق در پرورش عشق اصیل به اردو اشاره میکند و استدلال میآورد که تلویزیون میتواند ابزار نیرومندی برای احیای زبان باشد — به شرطی که مسئولیتپذیری زبانی بهشکل آگاهانه دنبال شود.
ظفر معراج: زبان همچون شخصیت، تنوع و درام
ظفر معراج بهخاطر مهارتش در آفرینش شخصیتهایی که تنوع قومی و منطقهای پاکستان را منعکس میکنند، شناختهشده است. او استدلال میکند که تمرکز بیشازحد بر درستنویسی زبان در نگارش درام میتواند چشمانداز غنی و چندلایه گفتار اردو را نابود کند:
"در تلاش برای درست کردن زبان اردو، گاهی شخصیتها را نابود میکنیم. همه شخصیتها نمیتوانند زبان یکسانی داشته باشند".
از دیدگاه معراج، اصالت زبانی به معنای اجازه دادن برای کاربرد گویشها، اصطلاحات و تفاوتهایی است که با بافت اجتماعی و جغرافیایی شخصیتها همخوانی دارد. او از یکنواختسازی زبان در فیلمنامهها انتقاد میکند و آن را ناشی از ناتوانی در خلق شخصیتهای چندوجهی و متقاعدکننده میداند.
او بر این نکته تأکید دارد که باید میان اردو معیار بهعنوان زبان ادبی و اردوی نمایشی بهعنوان زبان روایت شخصیتمحور تمایز قائل شد. این دیدگاه نشان میدهد که غنای اردو در درام نهفقط در زبان شاعرانه، بلکه در تطبیقپذیریاش برای بازتاب تجربههای متنوع زندگی نهفته است.
سجی گل: اردو میان میراث شعری و سادهسازی عامهپسند
سجی گل بهخاطر رویکرد تجربیاش به درام، که شامل عناصر سوررئالیسم، گفتار درونی و شعر کلاسیک اردو در قالبهای عامهپسند است، شهرت دارد. آثار او — مانند سَنّاتا و او رنگرنگزا — مخاطب را با قالبهایی چون غزل دوباره آشنا میکنند، در حالیکه با موضوعات مدرن نیز درگیرند.
گل اردو را محصولی از همزیستی و آمیزش فرهنگی میداند:
"اردو نتیجه آمیختگی بسیاری از فرهنگهاست، و به همین دلیل واژگان متنوعی را در بر میگیرد و برای بسیاری از مردم قابل فهمتر میشود".
با این حال، او از اینکه تحمیل اردو بهعنوان زبان ملی باعث بیگانگی برخی جوامع زبانی شده، ابراز تأسف میکند. این سیاستزده شدن بر نحوه دریافت و استفاده اردو در گفتمان عمومی، از جمله تلویزیون، تأثیر گذاشته است. در درامهای معاصر، از کاربرد زبان شاعرانه و پرطمطراق پرهیز میشود تا واقعگرایی حفظ شود — اما بهگفته او، این امر به سادهسازی بیش از حد و ابتذال زبانی انجامیده است.
گل افول زبان شاعرانه در عناوین و دیالوگهای درام را بازتاب بحران فرهنگی وسیعتری میداند که در آن تجارت بر زیباییشناسی چیره شده است:
"شاید به همین دلیل است که زبان هم شکست خورده. اما هنوز میتوان آن را احیا کرد، اگر آثار جهانی به اردو ترجمه شوند و از طریق آن عرضه گردند".
آمنه مفتی: اردو همچون فرهنگ عامه و پیوند با دیاسپورای جهانی
آمنه مفتی، که در هر دو جهان ادبیات و تلویزیون فعالیت میکند، بر گستره فراگیر و فراملی زبان اردو تأکید دارد. بهگفته او، تأثیر اردو از آسیای جنوبی فراتر رفته و جمعیتهای مهاجر در آمریکای شمالی، بریتانیا و خاورمیانه با تماشای سریالهای اردو پیوند زبانی خود را حفظ میکنند:
"حتی در کشورهایی مثل کانادا و آمریکا... آنها زبانشان را با دیدن همین سریالها زنده نگه میدارند".
مفتی به کاستیهای زبان اردو در تلویزیون کنونی اذعان دارد اما نسبت به اهمیت جهانی آن خوشبین است. او اشاره میکند که صنعت فیلم هند همچنان از اردو پالوده استفاده میکند که میتواند عامل موفقیت زیباییشناختی فیلم باشد — و نمونهای چون امراو جان ادا را مثال میزند.
در حالیکه او میپذیرد ادبیات معاصر اردو — چه در شعر و چه نثر — ممکن است در حال افول باشد، اما بر این باور است که رسانههای نو مانند وبلاگنویسی و شبکههای اجتماعی محلهایی برای شکوفایی زبان شدهاند. او در نتیجه، بر اهمیت پایدار اردو در صنعت سرگرمی، بهویژه در فضاهای دیجیتال، تأکید میکند.
نتیجهگیری: فرهنگ عامه همچون تیغی دولبه
دیدگاههای بی گل، ظفر معراج، سجی گل و آمنه مفتی پیچیدگیهای وضعیت کنونی زبان اردو در فرهنگ عامه را آشکار میسازند. از یکسو، تلویزیون همچنان مجرای حیاتی برای رسیدن زبان اردو به میلیونها نفر است — و فرصتی برای پرورش واژگان، ظرافت و موسیقی زبانی آن فراهم میآورد. از سوی دیگر، اولویتهای بازار، غفلت آموزشی و یکنواختسازی زبانی موجب فرسایش آشکار در کیفیت شدهاند.
هرچند این نویسندگان در رویکردهایشان — از آرمانگرایی کلاسیک بی گل تا واقعگرایی اجتماعیزبانشناختی ظفر معراج — متفاوتاند، همگی متفقالقولاند که اردو یک یادگار ایستا از گذشته نیست. بلکه زبانی زنده و پویاست که هویتهای فرهنگی را بازتاب میدهد، نقد میکند و شکل میبخشد. چه در قالب شاعرانهاش حفظ شود، و چه در قالب گویشهای منطقهای تطبیق یابد، اردو در فرهنگ عامه شایسته حفاظت است — نه تنها بهخاطر زیبایی زیباشناختیاش، بلکه به دلیل تواناییاش برای پیوند دادن جوامع در گذر زمان و فضا.
چالش امروز، صرفاً سوگواری برای افول آن نیست، بلکه تجسم دوباره امکانهای آن است.
https://thefridaytimes.com/09-Aug-2019/urdu-and-mass-culture
نظر شما