در دوران سیزدهساله حکومت مودی، نقاب سکولاریسم از چهره هند برداشته شده و چهرهای جدید از یک دولت هندو پدیدار گشته است، دولتی که در آن هیچگونه امنیت و حقوقی برای اقلیتها، بهویژه مسلمانان، وجود ندارد.
وضعیت مسلمانان عادی در هند بسیار وخیم است؛ گاه به بهانه محافظت از گاو (گئو رکشا) قربانی تعصب هندوها میشوند و گاه با اجبار مجبور به سردادن شعارهای مذهبی هندوها میگردند. اگرچه چهرههای سرشناس مسلمان در هند زندگی دشوار و پرمخاطرهای ندارند، اما زندگی آرام و بدون فشار نیز برایشان میسر نیست. حتی این افراد نیز برای داشتن آرامش نسبی و اثبات میهندوستیشان، ناگزیرند علیه پاکستان سخن بگویند.
در کشمکش اخیر میان پاکستان و هند، جاوید اختر، نویسنده و ترانهسرای معروف بالیوود، بار دیگر سنت خود را تکرار کرد و علیه پاکستان اظهارات تندی داشت. او گفت: "اگر قرار باشد میان جهنم و پاکستان یکی را انتخاب کنم، جهنم را انتخاب میکنم". در پاسخ به این سخن ناپخته و خصمانه، مردم پاکستان نیز پاسخی کوبنده دادند، همانطور که ارتش پاکستان پاسخ عملیات ادعایی "سندور" هند را با عملیات "بنیان مرصوص" داد.
اگرچه این اظهارنظر جاوید اختر سمی و متعصبانه است، اما در عمق ماجرا، نشانهای از ناچاری اوست—حقیقتی که همگان از آن آگاهند: مسلمانان هند، حتی اگر تا بالاترین سطوح شهرت و قدرت هم برسند و با گفتار و کردار خود کوشیده باشند هویت سکولار خویش را اثبات کنند، باز هم برای تأیید هویت "هندی" خود مجبورند علیه پاکستان موضعگیری کنند.
نویسنده بالیوود که بارها به پاکستان آمده و همواره مورد مهماننوازی گرم پاکستانیها قرار گرفته است، تا وقتی در پاکستان است، از آن تمجید میکند، اما به محض بازگشت به هند، رنگ عوض کرده و عهد دوستی را فراموش میکند.
و این تنها جاوید اختر نیست؛ بلکه هر مسلمان سرشناسی در هند، فارغ از حوزه کاریاش، یا باید برای اثبات وفاداریاش به هند علیه پاکستان سخن بگوید، یا سکوت اختیار کند. اما حتی این سکوت نیز برای هندوهای افراطی قابلقبول نیست. آنها حتی بر سکوت صلحآمیز نیز میشورند و به چنین افراد توصیه میکنند که هند را ترک کرده و به پاکستان بروند.
چندین نمونه از این ذهنیت اسلامستیز در هند وجود دارد. بهتازگی، صوفیه قریشی، سخنگوی ارتش هند، هدف حملات هندوهای افراطی قرار گرفت. جی شاه، از رهبران حزب بیجیپی، او را "خواهر تروریستها" نامید و اینگونه ذهنیت هندوتوا را آشکار کرد؛ او به جهانیان نشان داد که از نگاه چنین افرادی، تنها کسی هندی واقعی محسوب میشود که هندو باشد. رهبر بیجیپی در حالی این اتهام شرمآور را به سخنگوی ارتش کشور خود وارد کرد که فراموش کرده بود نسلهای متعددی از خانواده صوفیه برای همین سرزمین قربانی دادهاند. مادربزرگ مادریاش در دوره استعمار، دوشادوش ملکه هند، لاکشمی بای (مشهور به ملکه ژانسی)، علیه انگلیسیها جنگیده بود، اما با وجود این فداکاریهای نسلبهنسل، تنها به دلیل مسلمان بودن، هنوز هم اعتبار و احترام لازم را ندارد.
در صنعت فیلمسازی هند نیز تا کنون بازیگری بزرگتر از دلیپ کمار (یوسف خان) پدید نیامده است؛ بیگمان او بزرگترین بازیگر سده بیستم در شبهقاره بود. دلیپ کمار همواره با قانونمداری و میهندوستی زندگی کرد، اما هندوهای افراطی حتی او را نیز نبخشیدند؛ کسی که نماد بینالمللی هند شده بود.
در سال ۱۹۹۸، وقتی دولت پاکستان برای قدردانی از خدمات هنری دلیپ کمار، نشان امتیاز را به او اهدا کرد، موجی از خشم در میان هندوهای افراطی هند بهپا شد. گرچه دلیپ کمار با اجازه نخستوزیر وقت هند، آتال بیهاری واجپایی (از حزب بیجیپی) به پاکستان رفت، اما حتی این هم خشم بال تاکری، رهبر شیو سنا را فرو ننشاند. او علیه دلیپ کمار زهرپراکنی کرد، و در پی آن، افراطیها مقابل خانهاش تجمع کردند. حتی کار را به جایی رساندند که او را به جاسوسی برای پاکستان متهم کردند.
این در حالی است که این نخستینبار نبود که دولت پاکستان، یک شهروند هندی را با نشان ملی مورد تقدیر قرار میداد. پیش از این، سیاستمدار هندی مرارجی دسای، که بعداً نخستوزیر هند شد، نشان پاکستان را دریافت کرده بود. همچنین در سال ۱۹۸۷، نیرجا بهنوت، مهماندار هواپیمای هندی، بهدلیل شجاعتش در ماجرای گروگانگیری، پس از مرگ با مدال تمغه پاکستان تجلیل شد. اما چون آنها مسلمان نبودند، بیجیپی و RSS آنها را خائن یا جاسوس ننامیدند.
علاوه بر تنشهای اخیر، در گذشته نیز هرگاه میان پاکستان و هند درگیریای رخ میداد، موج تحریم فیلمهای شاهرخ خان، عامر خان و سلمان خان بهراه میافتاد. افراطیها دوست دارند آنها را از هند اخراج کنند. در واکنش به یک توییت صلحآمیز درباره آتشبس اخیر، سلمان خان آنقدر تحت فشار قرار گرفت که ناچار شد توییت خود را حذف کند. حتی خرید خانه در بمبئی برای بازیگران مسلمان سخت است. این وضعیت در مورد ورزشکاران مسلمان نیز صدق میکند. کسانی مانند اظهرالدین، عرفان پاتان، محمد شامی، زهیر خان، محمد سراج و دهها نفر دیگر یا سکوت میکنند، یا از روی "اجبار" علیه پاکستان سخن میگویند.
از جمله نمونهها، عرفان پاتان، بازیکن پیشین کریکت هند است. او حتی بیشتر از کریکتبازان هندو، علیه پاکستان زهرپراکنی میکند، و این رفتار او از یک سو نشانه اجبار، و از سوی دیگر، نشانه سرخوردگی و درماندگی اوست. حال آنکه همین عرفان پاتان، در سال ۲۰۰۶ وقتی با تیم ملی به پاکستان آمد، مورد استقبال و احترام مردم پاکستان قرار گرفت.
در فینال جام قهرمانان ۲۰۱۷، تنها محمد شامی مقصر شکست هند از پاکستان نبود؛ ویرات کوهلی، شیکر داوان و روهیت شرما نیز ناکام بودند. اما فقط خانه شامی هدف حمله قرار گرفت و به او لقب "خائن به وطن" داده شد. ترس از افراطگرایی هندوها باعث شد که شامی در جام جهانی ۲۰۲۳ از بهجا آوردن سجده شکر در زمین خودداری کند. در دهه ۹۰ نیز، هرگاه تیم هند از پاکستان شکست میخورد، بیشترین سرزنشها به کاپیتان مسلمان، اظهرالدین، وارد میشد.
در یکسو، دولت هند با شعار هندوتوا قرار دارد، جایی که حتی نفس کشیدن مسلمانان دشوار شده و هر نامی که به پاکستان یا مسلمانان مرتبط باشد، جرم تلقی میشود؛ گاهی به نانوایی "کراچی بیکری" حمله میکنند و گاهی نامهای شیرینیهای سنتی را تغییر میدهند و پسوند "شری" به آن میافزایند.
در سوی دیگر، پاکستان است که در آن اقلیتها از تمامی حقوق خود برخوردارند. حتی اگر هند دست به فتنهانگیزی بزند، هیچ شهروند مسلمان در پاکستان، در مورد میهندوستی هموطن هندو خود تردید نمیکند. نه تهدیدی در کار است، نه اخراجی. در پاکستان، "بمبئی بیکری" و "دهلی بریانی" هنوز هم بخشی از فرهنگ و افتخار ما محسوب میشوند.
این تفاوت است میان ذهنیت، اندیشه و ارزشهای دو سوی مرز.
هندوهای افراطی و دولت اسلامستیز هند نباید فراموش کنند که همان بمب اتمی که امروز بدان مینازند، نتیجه تلاش یک دانشمند مسلمان بهنام دکتر عبدالکلام بود. همان پرچمی که بر فراز کشورشان میافرازند، طراحی نهاییاش توسط یک دختر مسلمان تأیید شد. بناهای تاریخیای چون تاج محل، قلعه سرخ و قطب منار که گردشگران را جذب میکنند، همگی یادگار فرمانروایان مسلمان مغولاند.
https://urdu.arynews.tv/indian-muslim-personalities-and-hindutva/
نظر شما