یوسف عبدرحمانوف، نخستین رئیس دولت جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان

یوسف عبدرحمانوف، نخستین رئیس دولت جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان، کسی بود که با به چالش کشیدن نظام استالینی، ملت خود را از مرگ بر اثر قحطی نجات داد. به همین دلیل او را قهرمان نامیدند، اما بعدها به خاطر نوشته‌های صریح خود در دفترچه یادداشت شخصی‌اش که به مجموعه‌ای ارزشمند از آن دوره تاریخی بدل شده بود، اعدامش کردند. نبوغ و جسارت عبدرحمانوف فراتر از زمان خود بود و سرنوشت تراژیک او به نماد یک دوران تبدیل شد.

یوسف عبدرحمانوف، نخستین رئیس دولت جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان، کسی بود که با به چالش کشیدن نظام استالینی، ملت خود را از مرگ بر اثر قحطی نجات داد. به همین دلیل او را قهرمان نامیدند، اما بعدها به خاطر نوشته‌های صریح خود در دفترچه یادداشت شخصی‌اش که به مجموعه‌ای ارزشمند از آن دوره تاریخی بدل شده بود، اعدامش کردند. نبوغ و جسارت عبدرحمانوف فراتر از زمان خود بود و سرنوشت تراژیک او به نماد یک دوران تبدیل شد.

در سال ۲۰۲۴، رئیس‌جمهور صادر جباروف با صدور فرمانی تاریخی، عنوان «پدران بنیان‌گذار دولت‌مداری مدرن قرقیزستان» را به پنج شخصیت برجسته اعطا کرد: عبدکریم صدیقوف، ایمان‌علی حیدربیکوف، یوسف عبدرحمانوف، عبدقادر آرازبیکوف و ایشان‌علی آرابایف. رئیس‌جمهور همچنین دستور برگزاری مجموعه‌ای از برنامه‌ها در بزرگداشت آنان را صادر کرد و بر این نکته تأکید نمود که پاسداشت یادشان وظیفه‌ای مقدس برای هر شهروند است.

خبرگزاری ۲۴.کی‌جی روایت این بزرگان را از زبان نوادگانشان ادامه می‌دهد. آستِمیر عبدرحمانوف، نتیجه یکی از پدران بنیان‌گذار قرقیزستان، درباره کشفیات تازه، مبارزه برای حفظ تاریخ و سرنوشت تراژیک نیاکان بزرگ خود سخن می‌گوید.

فراموشی یا یادآوری: چگونه اسناد تازه تاریخ را دگرگون می‌کند

آستِمیر چنین روایت می‌کند: «همه چیز از سال ۲۰۲۱ آغاز شد، زمانی که به دستور رئیس‌جمهور صادر جباروف، در قرقیزستان برای نخستین بار در سطح ملی، یکصد و بیست سالگی تولد یوسف عبدرحمانوف به طور گسترده گرامی داشته شد».

آن سال نقطه عطفی بود. کمیته دولتی برگزارکننده مراسم، پروژه‌ای گسترده برای پژوهش در میراث سیاسی نخستین رئیس شورای کمیساریای خلق جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان آغاز کرد. از قرقیزستان تا ترکیه، از روسیه تا قزاقستان، همایش‌ها و نمایشگاه‌ها برگزار شد و کتاب‌هایی به چاپ رسید. در آنکارا و چولپون‌آتا یادبودهایی برپا گردید و به یوسف عبدرحمانوف، به صورت پس از مرگ، بالاترین نشان افتخار یعنی «قهرمان جمهوری قرقیزستان» اعطا شد.

نشان ویژه «آق شومقار» (شنقار سفید) نیز به آستِمیر عبدرحمانوف اهدا شد؛ نه صرفاً به عنوان بزرگ‌ترین فرد در نسل نوادگان، بلکه به عنوان نگهبان یاد و خاطره نیاکان بزرگ خود. آستمیر، نشان‌ها و دفترچه یادداشت بی‌همتای یوسف عبدرحمانوف را به رئیس‌جمهور قرقیزستان تقدیم کرد. اکنون این یادگارهای گران‌بها در موزه ملی تاریخ نگهداری می‌شود.

یوسف عبدرحمانوف، نخستین رئیس دولت جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان

آستمیر عبدرحمانوف

آستمیر تأکید می‌کند : «اما مهم‌تر از همه، به دستور رئیس‌جمهور، در بایگانی‌های قرقیزستان، قزاقستان، روسیه و ازبکستان مجموعه عظیمی از اسناد پیش‌تر ناشناخته کشف شد. میزان این اسناد که تنها در چند ماه نخست پیدا شد، از کل اسنادی که در ۳۵ سال گذشته جمع‌آوری شده بود، بیشتر بود».

نامه‌هایی از گذشته و مبارزه برای جمهوری

در اوایل دهه ۱۹۲۰، ملت قرقیزستان با وظیفه سنگین ایجاد ساختار دولت ملی روبه‌رو بود. به همین منظور، یوسف عبدرحمانوف همراه با هم‌رزمان خود، ایشان‌علی آرابایف، ایمان‌علی حیدربیکوف و عبدکریم صدیقوف، ابتکار تأسیس «استان قرقیزستان کوهستانی» را مطرح کردند. کنگره مؤسسان در ۴ ژوئن ۱۹۲۲ برگزار شد و این استان رسماً تأسیس گردید، اما مدت کوتاهی بعد، به دستور شخص استالین، تمام اسناد آن باطل اعلام شد.

تنها در اکتبر ۱۹۲۴ بود که هدف این فعالان اجتماعی تحقق یافت. پس از تقسیم جمهوری خودمختار شوروی ترکستان به واحدهای ملی، کمیته اجرایی مرکزی اتحاد جماهیر شوروی سرانجام تصمیم تاریخی تشکیل یک دولت سوسیالیستی مستقل را تصویب کرد: «استان خودمختار قراقرقیز» در چارچوب جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه.

بعدها، واقعیت‌های تازه و شگفت‌آوری آشکار شد.

یکی از مهم‌ترین یافته‌ها، پنجمین نامه شناخته شده عبدرحمانوف به استالین بود که تاریخ آن به سال ۱۹۲۴ بازمی‌گشت. در این نامه، او با استدلال‌های دقیق نشان می‌داد که چرا استان تازه‌تأسیس خودمختار قرقیزستان باید در چارچوب جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه باقی بماند و نه در یکی دیگر از جمهوری‌های اتحاد شوروی.

آستمیر بیان می‌دارد: «زمان نشان داد که این تصمیم، حرکتی استراتژیک و نبوغ‌آمیز بود. این کار به خودمختاری اجازه داد تا در چارچوب یک جمهوری قدرتمند، پایه‌های خود را مستحکم کند و مسیر خود را تا دستیابی به استقلال کامل ادامه دهد. عبدرحمانوف این هدف را نه از طریق تقابل، بلکه با جلب حمایت بالاترین رهبران اتحاد شوروی دنبال کرد».

یوسف عبدرحمانوف، نخستین رئیس دولت جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان

یوسف عبدرحمانوف

پایه و پشتوانه چنین درخواست‌های جسورانه، موفقیت‌های خارق‌العاده اقتصادی بود. تحت رهبری یوسف عبدرحمانوف که در ۲۵ سالگی به مقام نخست‌وزیری رسید، جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان بین سال‌های ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۲ بالاترین نرخ رشد را در میان تمام جمهوری‌های اتحاد شوروی ثبت کرد. این جایگاه پیشتاز، به او این امکان را می‌داد که به طور منطقی، موضوع تبدیل خودمختاری به یک جمهوری عضو اتحاد را در برابر دفتر سیاسی حزب مطرح کند.

آستمیر می‌افزاید: «بررسی اسناد نشان می‌دهد که عملاً قرقیزستان از ۲۷ آوریل ۱۹۳۰ به یک جمهوری عضو اتحاد تبدیل شده بود. در آن روز، دولت شوروی تصمیمی صادر کرد که بر اساس آن، قرقیزستان مستقیماً در تمام روابط با نهادهای مرکزی اتحاد شوروی همانند یک جمهوری عضو عمل می‌کرد. ثبت رسمی این جایگاه در سال ۱۹۳۶، تنها مسئله‌ای شکلی و زمانی بود».

چه فرقی می‌کند نامم برایت؟

یوسف عبدرحمانوف تلاش‌های خود را با دیگر رهبران قرقیز پیوند می‌زد. آستمیر توضیح می‌دهد: «یوسف عبدرحمانوف، عبدکریم صدیقوف را استاد خود می‌دانست. وقتی صدیقوف از حزب اخراج شد، او به ایمان‌علی حیدربیکوف و یوسف عبدرحمانوف تکیه داشت. در دهه ۱۹۳۰، صدیقوف در تاشکند در سازمان برنامه‌ریزی دولتی کار می‌کرد و این یوسف بود که بر بازگرداندن او به پیشپِک اصرار ورزید و حتی برای جابه‌جایی خانواده‌اش یک واگن اختصاصی فراهم کرد. بعدها، عبدرحمانوف را به خاطر همین ارتباطات مورد انتقاد قرار دادند».

این نتیجه می‌افزاید که یوسف عبدرحمانوف از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۶ به شدت در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی درگیر بود: «او در سمت‌های بلندپایه حزبی، کومسومولی و دولتی کار می‌کرد. تصور کنید که در ۱۸ سالگی در سومین کنگره کومسومول در مسکو شرکت داشت، جایی که در هیئت رئیسه در کنار ولادیمیر لنین نشست و با او گفتگویی طولانی انجام داد. بسیاری نوشته‌اند که او در ۲۶ سالگی رئیس شورای کمیساریای خلق شد، در حالی که در واقع فقط ۲۵ سال داشت. همچنین کمتر کسی اشاره می‌کند که او عضو هیئت رئیسه کمیته اجرایی مرکزی اتحاد شوروی نیز بود. حتی زمانی که در سال ۱۹۳۳ عملاً او را «دشمن مردم» اعلام کردند، از نظر رسمی همچنان عضو هیئت رئیسه باقی ماند، هرچند مرگ سیاسی او در ۳۱ سالگی فرا رسیده بود».

آستمیر عبدرحمانوف روایت می‌کند: «در دفترچه یادداشت خود، یوسف عبدرحمانوف درباره خودش چنین نوشته است: «من کی‌ام؟ پسر رئیس قبیله، محبوب روزگار، کارگر ساده، سرباز ارتش سرخ، رئیس شورای کمیساریای خلق جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان، عضو هیئت رئیسه کمیته اجرایی مرکزی اتحاد شوروی».

یوسف عبدرحمانوف، نخستین رئیس دولت جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان

یوسف عبدرحمانوف

نبرد بر سر راه آهن

یکی دیگر از کشفیات شگفت‌انگیز، داستان مبارزه بر سر خط راه آهن ترکستان - سیبری بود. در دهه ۱۹۲۰، قرقیزستان در میان پیشگامان صنعتی‌سازی قرار گرفت و یوسف عبدرحمانوف توانست تصمیم آغاز ساخت این پروژه عظیم راه آهن را از شهر فرونزه به تصویب برساند.

اما درست در آخرین لحظه، مدیریت پروژه تورک‌سیب ناگهان طرح را تغییر داد و پیشنهاد داد که مسیر راه آهن از بیابان‌ها و خارج از قلمرو قرقیزستان عبور کند. عبدرحمانوف وارد مقابله‌ای قاطع با مقامات دولت شوروی شد.

آستمیر روایت می‌کند: «این نبرد سنگین و نابرابر دو ماه ادامه داشت و حتی مطبوعات بین‌المللی آن را دنبال می‌کردند. سرانجام، در ۳ نوامبر ۱۹۲۷، یوسف توانست از دفتر سیاسی حزب امتیازی بی‌سابقه برای قرقیزستان بگیرد - ساخت یک شاخه جداگانه راه آهن از فرونزه به عمق کشور، تا سواحل ایسیک‌کول. پروژه امروزی راه آهن چین قرقیزستان - ازبکستان در واقع تحقق همان طرح عبدرحمانوف، اما پس از یک قرن است».

آستمیر عبدرحمانوف برای این ماجرا مستندی با نام «راه آهن یوسف عبدرحمانوف - تورک‌سیب قرقیزی» ساخت که هم‌اکنون نامزد دریافت جایزه توقتوقُل شده است. او همچنین اعلام کرده قصد دارد فیلم دیگری در ادامه این موضوع بسازد.

چرا پیشپِک (فرونزه) پایتخت جمهوری شد؟

آستمیر توضیح می‌دهد: «پس از تأسیس استان خودمختار قره‌قرقیز، تهدیدی برای تمامیت ارضی آن وجود داشت. مشکل اداره بخش جنوبی قرقیزستان از کنار تاشکند مطرح بود؛ جایی که مرکز رهبری آسیای میانه قرار داشت و قرقیزستان شوروی علاوه بر رهبری جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه و اتحاد شوروی، به آن هم تابع بود. به همین دلیل، عبدرحمانوف در سال ۱۹۲۴ پیشنهاد داد دولت فوراً از تاشکند به شهر جلال‌آباد منتقل شود، تا اداره و هماهنگی در بخش جنوبی استان بهتر انجام گیرد. اما جلال‌آباد برای این کار مناسب نبود، بنابراین به طور موقت تصمیم گرفته شد پایتخت به پیشپِک منتقل شده و دولت به آنجا برود».

اما چرا فرونزه (پیشپک) بعدها به طور دائم پایتخت قرقیزستان باقی ماند؟

تا سال ۱۹۲۵، رهبری عالی سیاسی اتحاد شوروی سرانجام اقدامات جدی برای صنعتی‌سازی کشور آغاز کرد. در سال ۱۹۲۶، عبدرحمانوف که در مسکو و در ساختار کمیته مرکزی حزب کمونیست کار می‌کرد، همراه با همکارانش در رهبری چندین نهاد، موفق شد پروژه بزرگ نخستین برنامه پنج‌ساله - خط راه آهن تورکستان-سیبری - را به تصویب برساند و مبدا جنوبی این ساخت‌وساز سراسری را شهر فرونزه قرار دهد.

از این رو، در سال‌های ۱۹۲۵۱۹۲۶ دیگر بازگشت به جلال‌آباد منطقی به نظر نمی‌رسید. هرچند به دلیل کوتاه‌بینی اداری، در نهایت مسیر اصلی راه آهن ۱۵۷ کیلومتر دورتر و از ایستگاه لوگوایا گذشت، اما فرونزه همچنان در بخش جنوبی پروژه، مرکز اصلی لجستیک این ساخت‌وساز عظیم باقی ماند و به کانون اقتصادی جمهوری تبدیل شد. همزمان، از خود فرونزه نیز مسیر راه آهن به عمق بخش شمالی قرقیزستان شوروی و به سوی ایسیک‌کول امتداد یافت.

یوسف عبدرحمانوف، نخستین رئیس دولت جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان

لحظات کاری

زمانی که انتقال دولت به جنوب دیگر منتفی شده بود اما خطر جدایی بخش جنوبی همچنان وجود داشت، یوسف عبدرحمانوف موضوع تقسیم‌بندی اداری خودمختاری به هفت منطقه - فرونزه، چوی، تالاس، قاراقول، نارین، اوش و جلال‌آباد - را مطرح کرد.

باید تأکید کرد که ایجاد یک منطقه بزرگ مجزای جنوبی، از نظر اقتصادی، هنوز در سال ۱۹۲۴ منطقی و موجه بود. اما عبدرحمانوف برای اینکه قرقیزستان دست کم اندکی از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تقویت شود، نیاز به زمان داشت؛ به همین دلیل چنین تصمیم‌هایی اتخاذ می‌کرد. تنها در اواخر اکتبر ۱۹۲۸، زمانی که خطر تا حدی کاهش یافته بود، او روند آماده‌سازی برای تشکیل این منطقه جنوبی را آغاز کرد.

آستمیر عبدرحمانوف می‌افزاید که یوسف عبدرحمانوف به شدت برای یکجانشینی جمعیت قرقیز تلاش می‌کرد، زیرا می‌دانست تنها از این راه می‌توان جمهوری را تثبیت و توسعه داد.

آستمیر ادامه می‌دهد: «تنها در یک سال، او توانست ۸ هزار خانوار را یکجانشین کند. سال بعد، برای ۳۰ هزار خانوار از مرکز درخواست کمک کرد، اما مخالفانش برای حل سریع این مسئله عجله‌ای نداشتند. با این حال، عبدرحمانوف همچنان در این مسیر فعالیت خود را ادامه داد».

مردی که جلوی قحطی را گرفت

جایگاه ویژه‌ای در میراث عبدرحمانوف به نقش او در دوره قحطی دهه ۱۹۳۰ تعلق دارد. هنگامی که در دیگر جمهوری‌ها، به دلیل تلاش برای اجرای برنامه‌های غیرواقعی تأمین غله، قحطی گسترده‌ای آغاز شد، عبدرحمانوف در برابر سیستم ایستاد. او از تحویل غله خودداری کرد و نه تنها مردم خود، بلکه بیش از صد هزار پناهنده قزاق را نجات داد.

در دفتر یادداشتش، گفتگویی میان او و رهبری دفتر آسیای میانه حزب کمونیست ثبت شده که شجاعت او را نشان می‌دهد:

عبدرحمانوف: «اگر برای پنبه‌کاران ما نان ندهید، از ما علوفه هم نخواهید گرفت».

رهبری: «چطور ممکن است؟ این نقض انضباط حزبی است!»

عبدرحمانوف: «می‌دانم. اما پنبه اهمیت ملی دارد. من می‌خواهم مردم را با نان تأمین کنم. اگر به همین دلیل کارت حزبی‌ام را بگیرید، چه باک! اعتراضی ندارم».

در نهایت، او توانست ۵ هزار سنتنر گندم بگیرد و هزاران جان را نجات دهد.

دفترچه یادداشت به عنوان حکم اعدام

دفترچه شخصی، تنها دوست واقعی عبدرحمانوف بود. او در نخستین صفحه نوشته بود: «تا وقتی در دستان منی، به من وفاداری. اما می‌توانی خائن شوی، وقتی به دست دیگری بیفتی». گویی که سرنوشت را پیش‌بینی کرده بود.

همین اتفاق افتاد. این دفترچه که در آن با صراحت از کاستی‌های خط‌مشی حزب و حتی از استالین انتقاد کرده بود، از نزد معشوقه‌اش، کمونیست-تروتسکیست «ماریا ناتانسون»، ربوده شد و مستقیماً به میز استالین رسید.

آستمیر می‌گوید: «یافته تازه من در بایگانی‌های مسکو این بود: ۱۴ اوت ۱۹۳۳، استالین یادداشتی به کاگانویچ و مولوتوف نوشت: «ارزش دارد دفترچه عبدرحمانوف را بخوانید... پیداست که آقایان نائوموف‌ها (تروتسکیست‌ها) حسابی روی نویسنده کار کرده‌اند. بعد از خواندن، آن را به من برگردانید».

هر یک از اعضای دفتر سیاسی حزب روی دفترچه نظر خود را نوشتند و نظر رهبر را تأیید کردند. این عملاً حکم مرگ او بود.

در سپتامبر ۱۹۳۳، کمیته مرکزی حزب کمونیست، پس از بررسی وضعیت سازمان حزبی قرقیزستان، عبدرحمانوف را از سمت رئیس شورای کمیساریای خلق جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان برکنار کرد و موضوع عضویت حزبی‌اش را به کمیسیون مرکزی کنترل حزب ارجاع داد. در ظاهر، اتهام او «عدم اجرای دستورات حزب: شکست در اجرای برنامه تأمین غله جمهوری» بود. در جاهایی که رهبران محلی مطیع، برنامه‌های غیرواقعی غله ارسالی از مسکو را اجرا کرده بودند (مانند اوکراین و قزاقستان)، مردم از آخرین تکه نان محروم شدند و قحطی بزرگی آغاز شد که میلیون‌ها نفر را به کام مرگ کشاند. اما قرقیزستان، به لطف سرسختی عبدرحمانوف، از این فاجعه جان سالم به در برد.

۱۴ اکتبر ۱۹۳۳، کمیسیون مرکزی کنترل حزب او را به اتهام «تحریف تصمیمات حزب» از عضویت اخراج کرد، اما با توجه به سوابق مبارزاتی و نقش فعالش در جنگ داخلی، پذیرفت که یک سال بعد، بر اساس نظر سازمان حزبی محلی، دوباره این موضوع را بررسی کند.

عبدرحمانوف توسط دوست دیرینه‌اش، ولادیمیر شوبریکوف، به سمت معاون رئیس اداره دامپروری در اداره زمین‌داری منطقه ولگا میانه در شهر سامارا منصوب شد و از سال ۱۹۳۵ نیز در همان سمت در کمیته اجرایی استان اورِنبورگ به کار پرداخت.

یوسف عبدرحمانوف، نخستین رئیس دولت جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان

عکس انحصاری گذرنامه خارجی رنگی یوسف عبدرحمانوف

او چندین نامه به استالین و به کمیسیون کنترل حزب در کمیته مرکزی حزب کمونیست بلشویک‌ها با درخواست بازگشت به حزب نوشت، اما همه این تلاش‌ها بی‌فایده بود. یوسف در ۴ آوریل ۱۹۳۷ بازداشت شد. اتهامی که علیه او مطرح شد، مانند بسیاری از موارد مشابه، «فعالیت ضد شوروی» بود. از اورنبورگ به فرونزه منتقل شد، جایی که تحقیقات در مورد پرونده‌اش ادامه یافت.

انسانی در پس سطور تاریخ

یوسف در زندگی چه کسی بود؟ پدری سختگیر اما مهربان برای پنج فرزند. انسانی با سلیقه بی‌نقص که با ولادیمیر مایاکوفسکی دوستی داشت. مایاکوفسکی از آمریکا برای او یک کالای تجملی بی‌سابقه - ست اصلاح موی «ژیلِت» - و برای همسرش، گلبهرام، یک ساعت طلایی آورد.

آستمیر عبدرحمانوف می‌گوید: «بر اساس فهرست اموال ضبط شده یوسف عبدرحمانوف که در پروتکل دریافت شده از کمیته امنیت ملی قرقیزستان ثبت شده است، حتی یک تپانچه زنانه برانینگ نیز وجود دارد. این اسلحه را نیز مایاکوفسکی به همسر یوسف عبدرحمانوف هدیه داده بود. این واقعیت‌های جالب نشان‌دهنده دوستی نزدیک پدربزرگ ما با این شاعر است!».

یوسف عبدرحمانوف، نخستین رئیس دولت جمهوری خودمختار سوسیالیستی قرقیزستان

یوسف عبدرحمانوف با خانواده‌اش

شایان ذکر است که در یک عکس بایگانی، یوسف عبدرحمانوف در میان ۱۶ نفری بود که تابوت ولادیمیر مایاکوفسکی را حمل می‌کردند. او همراه با مادر و خواهران مایاکوفسکی و همچنین لیلیا و آسیپ بریک، در میان نزدیک‌ترین کسانی بود که در سالن سوزاندن اجساد برای آخرین بار شاعر بزرگ انقلاب را دیدند.

نتیجه او، آستمیر عبدرحمانوف، نخستین بار از پدربزرگش علی‌بیک درباره جد بزرگ شنید: «حدود هفت ساله بودم. روزی از مدرسه آمدم و گفتم که پدربزرگ یکی از همکلاسی‌هایم شاعر مشهوری است. آن وقت پدربزرگم گفت: «تو هم بگو که جد بزرگت اولین انقلابی بوده». بلافاصله او را بلندقد، خوش‌سیما، با لباس سفید و اسلحه کمری تصور کردم».

بعدتر پدربزرگ حقیقت را گفت؛ اینکه پدرش به طور غیرقانونی اعدام شده است. او کودکانش را از این داستان وحشتناک محافظت می‌کرد، چرا که برچسب «فرزند دشمن مردم» سرنوشت‌ها را نابود می‌کرد.

نوادگان یوسف عبدرحمانوف

یوسف پنج فرزند داشت. به گفته آستمیر عبدرحمانوف، پسر بزرگش انور - که در جبهه جنگیده بود - به شدت مجروح شد، به وطن بازگشت، اما خیلی زود درگذشت. می‌گویند او از همه بیشتر به پدرش شباهت داشت. پسر دوم، علی‌بیک، از فعالان فرهنگی و مدیر فیلارمونی بود.

دخترش آیدا در لنینگراد تحصیل کرد و در سال ۱۹۴۹ به وطن بازگشت، اما چون «دختر دشمن مردم» بود، از کار محروم شد. به او گفتند: «در این کشور کار نخواهی کرد!» بنابراین آیدا به قزاقستان رفت و تمام عمرش را در همان خط آهن ترک‌سیب که پدرش در ایجاد آن نقش داشت، کار کرد و به عنوان «راه‌آهن‌دار افتخاری» شناخته شد.

دختر دیگرش، رئیسه عبدرحمانوا، در حوزه اتحادیه‌های کارگری فعالیت داشت. کوچک‌ترین دخترش، لِنینا، رئیس کمیته اتحادیه کارخانه «آینور» بود و تمام عمرش را صرف بازگرداندن نام نیک پدرش کرد. او کمک بزرگی در کاوش‌های چون‌تاش کرد که در آن بقایای یوسف بر اساس دندان‌های طلای اسکلت شناسایی شد. لِنینا مستقیماً به کنفرانس حزبی سراسری و شخص میخائیل گورباچف درخواست داد تا یوسف عبدرحمانوف تبرئه شود. در نتیجه، جد آنها در سال ۱۹۵۸ از نظر مدنی و فقط در سال ۱۹۸۸ از نظر حزبی تبرئه شده است.

آستمیر می‌گوید خانواده خودش هم با «برچسب ننگ» روبرو شدند: «مادرم در جوانی به عنوان آکروبات هوایی در سیرک کار می‌کرد. روزی پیرمردی به او گفت که یوسف عبدرحمانوف را می‌شناخته و او دشمن مردم بوده است. مادرم آن زمان چیزی از جدش نمی‌دانست و این اعتراف برایش شوکه‌کننده بود. از پدرش گلایه کرد که چرا چیزی نگفته است. آن وقت پدربزرگم دو سند بیرون آورد: یکی حکم تبرئه مدنی یوسف و دیگری نامه‌ای به نیکلای یِژوف، کمیسر خلق امور داخلی شوروی. در نامه نوشته بود که هنگام بازداشت، تحت شکنجه جسمی به حالت نامتعادل رسیده و اعترافاتی علیه افرادی که حتی نمی‌شناسد، کرده و این اعترافات را نباید معتبر دانست. این نامه ظاهراً پس از آن نوشته شده بود که پس از شکنجه به هوش آمده بود. این سند از طریق آشنایی به دست پدربزرگم رسیده و قبلاً در موزه انقلاب مسکو نگهداری می‌شد».

آستمیر عبدرحمانوف درباره خودش می‌گوید که دانش‌آموخته مؤسسه پلی‌تکنیک است، اما در حوزه گردشگری کار می‌کند و اکنون به طور فعال در «عبدرحمانوف‌شناسی» فعالیت دارد.

زندگی ناتمام

شب ۵ به ۶ نوامبر ۱۹۳۸، در جلسه سیار هیئت نظامی دیوان عالی شوروی، یوسف به عضویت در «سازمان خرابکارانه-تروریستی ضد شوروی» که هدفش سرنگونی حکومت شوروی، جداسازی قرقیزستان از اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد دولت بورژوا-ملی‌گرا با گرایش به انگلیس بود، متهم شد.

او به بالاترین مجازات - اعدام - محکوم شد و حکم در آستانه بیست‌ویکمین سالگرد انقلاب اکتبر بزرگ سوسیالیستی، ۷ نوامبر، اجرا شد؛ انقلابی که تمام عمرش را وقف خدمت به آن کرده بود. او تنها ۳۶ سال داشت.

پیکر یوسف عبدرحمانوف در میان بقایای ۱۳۷ قربانی سرکوب‌های استالینی در گور جمعی روستای چون‌تاش پیدا شد.

بازگشت نام

امروز تلاش‌ها برای احیای عدالت تاریخی ادامه دارد. دولت قرقیزستان دستور داده تا یادداشت‌های یوسف عبدرحمانوف را برای ثبت در برنامه «حافظه جهان» یونسکو معرفی کند.

یکی از خیابان‌های اصلی بیشکک و آکادمی مدیریت دولتی وابسته به ریاست جمهوری قرقیزستان به نام او نامگذاری شده است. در سراسر کشور و خارج از آن، یادمان‌هایی برای او ساخته شده است؛ از جمله در روستای زادگاهش، جارقین‌بایِوا در استان ایسیک‌کول، به مناسبت صدمین سالگرد تولدش، و در مراکز فرهنگی «روح اردو» و شهرهای قاراقول و چولپون‌آتا.

در سال ۲۰۱۸، لوح یادبود او در شهر اورِنبورگ روسیه نصب شد و در سال ۲۰۲۱ نیز در آنکارا مجسمه‌ای از او رونمایی شد.

آستمیر در پایان می‌گوید: «وضعیت پارادوکسیکالی ایجاد شده است - بیش از ۳۰ سال است که خارج از کشور به عبدرحمانوف علاقه نشان می‌دهند، درباره‌اش می‌نویسند و اسناد شگفت‌انگیزی پیدا می‌کنند. ما تازه شروع کرده‌ایم تا مقیاس واقعی شخصیت او را بشناسیم. وظیفه ما این است که این یاد را برای نسل‌های آینده حفظ کنیم».

منبع:https://24.kg/obschestvo/337455_jusup_abdrahmanov_dnevnik_spasshiy_narod_iprigovorivshiy_avtora/

کد خبر 25043

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 5 =