توسط: حیدر ناصر، رئیس سازمان اسلامی محمدیه
اندونزی دوباره گرم شده است! دلیل آن لایحه بحث برانگیز ایدئولوژی پانچاسیلا بوده است. اجزای مختلف ملت آن را رد کرده اند. اقدامات گسترده در جاکارتا و تعدادی از مناطق بسیار زیاد بوده است که خواستار لغو این لایحه شدند.
ما به اراده سیاسی نمایندگان مردم در مجلس توجه می کنیم. امیدوارم خبر مثبت باشد، دیگر بازی سیاسی وجود نداشته باشد. پیروی از صدای حقیقت واقعا افتخارآفرین و دولتمردانه است!
مردم اندونزی بطور فزاینده ای از فضای آزاد و پر از مشکل ایجاد شده، خصوصاً در بحث قوانین بسیار نگران هستند. این عقیده وجود دارد که اندونزی از سنگاپور تقلید می کند که کشور را از امور دینی و دروس دینی آزاد می کند.
ریشه مسأله
چرا اندونزی اکنون به طور فزاینده ای آزاد است و اغلب با محتوای قوانین مشکل دارد؟ لایحه ایدئولوژی پانچاسیلا، قوانین جامع و عمومی (Omnibus Law)، مواد معدنی و ذغال سنگ، سازمان های جمعی و غیره از نمونه های آن است. اندونزی به کشوری "همه چیز وجود دارد و همه چیز جایز است" تبدیل شده است.
البته هر رژیم حاکم باید مسئول سیاست هایی باشد که کرده است. اندونزی را کاملاً در راستای قوانین به پیش ببرید و تا آنجا که ممکن است تلاش شود در وقف معیشت مردم باشد، همانطور که بنیان گذاران این کشور در ۱۸ آگوست ۱۹۴۵ آن را تعیین کردند. مواظب باشید تا در مسیر اشتباه قرار نگیرید.
در عین حال، در یک طیف و ساختاری بزرگ اگر بخواهیم صادقانه و هدفمند باشیم، این کشور عزیز لیبرال و الیگارشی شد و این پس از اصلاحات سال ۱۹۹۸ اتفاق افتاد. این اصلاحات باعث شد اندونزی به کشوری نئولیب تبدیل گردد. ورودی اصلی از طریق اصلاحیه قانون اساسی ۱۹۴۵ است.
از زمان اصلاحات، اندونزی در جنبه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دینی، ایدئولوژیک و غیره به یک کشور آزاد و باز تبدیل شده است.
به عنوان مثال، اصلاحات قانون اساسی ۱۹۴۵ که در آن حقوق شهروندان را باز کنید، بسیار لیبرال است. علاوه بر اصل ۲۷، اصل ۲۸ در مورد حقوق بشر را بخوانید. از کسی برای رئیس جمهور و یک مقام عالی رتبه
دولتی شدن، مانعی ندارد، زیرا همگی بر اساس قانون حق دارند. به ویژه پس از آن که کلمه " اندونزی الاصل" از بین رفته است. حق اجتماع و همکاری بسیار باز است.
اصل ۳۳ قانون اساسی ۱۹۴۵ که در ابتدا صرفاً یک اقتصاد پوپولیستی بود، شیر دموکراسی اقتصادی را گشود. تا اینکه مرحوم پروفسور موبیارتو، یک اقتصاددان پانچاسیلایی از بحث در مجلس خارج شد.
نیازی به تعجب از قوانین مختلف لیبرال و طرفدار اقتصادی سرمایه داری نیست. این یک نتیجه خودکار اصلاحیه اصولی قانون اساسی ۱۹۴۵ است. چرا فقط در مورد لوایح و قوانین پایین دست نگران هستید؟
خبر فساد، تبانی، و نپوتیسم که قبلاً بسیار قهرمانانه توسط مبارزان اصلاحات ابراز می شدند، چگونه است؟ در واقع این امر در حال حاضر رشد خوبی دارد.
این نوع جدید از فساد، تبانی، و نپوتیسم با نوع قدیمی رشد می کند. استقلال منطقه ای مرکزیت فساد و تبانی و نپوتیسم را تقویت می کند. نپوتیسم به سیاست خاندانی تبدیل شده است. آیا هنوز اصلاح طلبان وجود دارند که پیوسته ضد فساد و تبانی و نپوتیسم هستند؟ اگر هنوز هستند، خدا را شکر می کنیم و حداقل بازیگر جدید فساد و تبانی و نپوتیسم نشده اند!
قدرت قوه مجریه در عمل حاکم است. هنگامی که این اصلاحیه به مرحله اجرا درآید، در حقیقت اصلی ترین کار آن تغییر زمان خدمت رئیس و معاون رئیس جمهور است تا به دو دوره محدود شود و انتخاب مستقیم توسط مردم و نه توسط مجلس صورت پذیرد.
هدف این بود که سنگینی در قوه مجریه نباشد، قدرت در دستگاه اجرایی منعکس نشود. به صورت شفاهی و قضایی موفق است. اما بعد از این اصلاحات مبتنی بر انتخاب مستقیم است که هر کسی که رئیس و معاون رئیس جمهور انتخاب شود، کنترل آن دشوار است، زیرا احساس می کنند که امانت از مردم را دارند. قدرت اجرایی در واقع پارلمان را از طریق ائتلاف های سیاسی کنترل می کند.
سنگینی قدرت به افراط و تفریط تغییر می کند؛ از الیگارشی مجلس به الیگارشی سیاسی مجریه و مقننه.
دادگاه قانون اساسی بسیار قوی است، در حالی که مجلس در حال حاضر دارای اختیارات موقت است. کنترل همه چیز دشوار است. اگر مردم شکایت می کنند، کدام افراد از مردم هستند؟
این سیستم جدید و عمل دولتداری محصولات جدید از اصلاحات لیبرال و الیگارشی است. چرا فقط نگران پایین دست هستید؟ پایین دست باید حل شود. اما هنگامی که به هر شکلی از نئولیب شکایت کنیم، همه در بالادست قانون اساسی ۱۹۴۵ نتیجه اصلاحات و اصلاحات لیبرال را به دنبال دارد.
برنامه های مشترک
چه کسی قادر است قدرت الیگارشی را کنترل کند؟ آیا لایحه ایدئولوژی پانچاسیلا و تعدادی از لوایح دیگر مشکل ساز متوقف می شود؟ چه کسی می تواند رشد بدهی خارجی را متوقف کند؟
بسیاری از افراد امید ندارند و حتی مایوس شده اند. شاید حتی صدای خدا - در قالب یک حرکت اخلاقی - اینقدر شنیده نشده است. در عمل، اگر اختیارات اجرایی، قانونگذاری و قضایی اراده داشته باشد، چه کسی
می تواند مانع آن شود؟ قانون لرد اکتون، "قدرت به فساد تمایل دارد و کمال فساد مطلق است"، اعمال می شود.
نقش جامعه مدنی چیست؟ ارزش ها می تواند کنترل کند. سازمانهای جامعه مدنی، سازمان های غیردولتی و سایر گروه های ملی می توانند وظایف خود را به عنوان گروه های فشار دهنده و گروه های ذی نفع انجام دهند. اما چقدر قوی هستند؟
لوایح و مقررات مختلف دولت جایگزین قوانین که توسط گروه های جامعه مدنی رد شده بود، سرانجام در مجلس تصویب گردید. جابجایی مهم و حیاتی و تاریخی یک پایتخت به راحتی می تواند به یک تصمیم سیاسی تبدیل شود.
بار گروه های جامعه مدنی در مواجهه با زندگی ملی و دولتی امروز بسیار سنگین است. سازمان های مردمی و جامعه مدنی چیزی جز تزئینات دموکراتیک نیست. جامعه مدنی هر چقدر قدرتمند باشد، اما از نظر سیاسی دشوار است که با دیوارهای سیاسی الیگارشی روبرو شود.
موقعیت سازمانهای مردمی درنهایت مانند دوره جدید به توده های شناور تبدیل شوند. همچنین انتظار نداشته باشید که اقدامات و حرکات گسترده صورت گیرد، خطرات و تشدید سیاست زیاد است. اندونزی همچنان پر سر و صدا خواهد بود و به احتمال زیاد می تواند از هم پاشید و برای پیشرفت بی نتیجه خواهد بود. آیا واقعاً همان چیزی است که اقدام جمعی می خواهد؟
در مورد سازمان های مذهبی چطور است؟ در حقیقت، وظیفه اصلی سازمانهای مذهبی مردم را به زندگی دینی و اخلاقی روشنایی می دهد. وظیفه امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد، اما این بدان معنی نیست که باید وظایف سیاسی را به عهده بگیرد و مسئولیت هر مشکل ملت را بر دوش بکشد.
هیچ حزبی نباید از دستگاه سازمان مردمی بعنوان یک جنبش سیاسی گسترده استفاده و گرم کند. نخبگان سازمان های مردمی نیز باید این موقعیت را درک کنند تا در موقعیت یابی و ترسیم سازمان های مردمی و اجتماعی در این کشور اشتباه نکنند.
همگی باید مسئولیت را به عهده بگیرند. بازیگرانی که در اصلاحیه قانون اساسی ۱۹۴۵ دخیل بودند، به عنوان عامل ایجاد کنندگان مشکل، دست از دستشان برندارند. پارلمان، دولت، دادگاه قانون اساسی، دستگاه قضایی باید همه پاسخگو باشند.
همه مؤلفه های ملت باید مسئول باشند. چگونه راهی برای برون رفت از مشکلات سیستم مشروطه پیدا کنیم و چگونه می توان کشور را مدیریت کرد که قبلاً به دلیل اصلاحیه قانون اساسی ۱۹۴۵ تغییر کرده است تا وضعیت کشور پیچیده تر نشود. در اجرای دولت نباید اجازه داد، آزادی و پراگماتیک بیش از حد
صورت پذیرد. باید یک راهرو مشخص وجود داشته باشد که توسط دولت کشور امکان پذیر باشد یا امکان پذیر نباشد!
اندونزی را به کجا می برند؟ همگی در این جمهوری باید بسیار متعهد باشند که خواست خود را در فضایی که مبهم و مشکل است، تحمیل نکنند. در واقع یک نهاد دولتی به دلیل قدرت خود می تواند هر کاری انجام دهد.
اما این قدرت بدرد چه می خورد که باعث شود این کشور همچنان پر سر و صدا باشد و در آستانه تجزیه قرار دارد. اندونزی پیشرفت نخواهد کرد و بسیار خطرناک است که وضعیت در این مملکت همچنان گرم بماند.
از تکبر بپرهیزید و فروتن باشید. اگر این کشور سقوط کند، مردم و همه اجزای ملت باید عواقب آن را متحمل شوند.
اگر می خواهید تغییر و پیشرفت کامل ایجاد شود، به صدای حق و حقیقت گوش دهید و در گفتگو را باز کنید. به طور جمعی با تمام بزرگی روح و دیدگاههای گسترده، عمیق و معتبر فکر کنید.
از تولید قوانین جنجالی و سیاست هایی که می تواند اندونزی را به آستانه تقسیم و نابودی بکشاند، دست بردارید. باید فکر کرد که چگونه می توان سیستم دولتی را که کاملاً در مسیر ناصحیح رفته است را به مسیری مطابق با روح، ذهن و آرمان های دولت در ۱۸ آگوست ۱۹۴۵ دوباره سازماندهی کرد.
مجلس می تواند واسطه ای برای این گفتگوی استراتژیک ملی باشد. در صورت لزوم یک اجماع ملی جدید ایجاد گردد!
منبع: سایت رسمی سازمان محمدیه
نظر شما