تفاوت روش اجتهادی نهضت العلماء و محمدیه در زمینه فقه در اندونزی

اکثر جوامع مسلمان اندونزی در فهم فقهی خود به دو سازمان بزرگ اسلامی در این کشور، یعنی نهضت العلماء (NU) و محمدیه گرایش دارند. این دو سازمان اسلامی پایگاه های مختلف جامعه ای دارند. نهضت العلماء با رویکرد فرهنگی خود به طور گسترده ای توسط جوامع روستایی پذیرفته می شود، در حالی که محمدیه با رویکرد تجدید

الف) مقدمه

اکثر جوامع مسلمان اندونزی در فهم فقهی خود به دو سازمان بزرگ اسلامی در این کشور، یعنی نهضت العلماء (NU) و محمدیه گرایش دارند. این دو سازمان اسلامی پایگاه های مختلف جامعه ای دارند. نهضت العلماء با رویکرد فرهنگی خود به طور گسترده ای توسط جوامع روستایی پذیرفته می شود، در حالی که محمدیه با رویکرد تجدید خود در جوامع شهری رشد می کند. تفاوت رویکردی این دو سازمان، گنجینه های فقاهت اندونزی را غنی می کند که هر دو با همان هدف، یعنی تحقق یک جامعه اسلامی اندونزی سعادتمند در دنیا و آخرت، مکمل یکدیگر هستند.

مدل رویکرد فرهنگی نهضت العلماء با قاعده مشهور خود "المحافظة علی القدیم الصالح و الأخذ بالجدید الأصلح" (حفظ ارزشهای قدیمی خوب و اخذ ارزشهای جدید بهتر) تلاش برای معرفی احکام اسلامی به جامعه با رویکردی نرم است که اکثر محافل سنتی را که در مناطق روستایی زندگی می کنند، جذب می کند. مدل این رویکرد پذیرش فرهنگ و خرد یا حکمت محلی است که بخشی از محصول گذشته است، به این شرط که شرک نداشته باشد یا محتوای فرهنگی و خرد محلی غیر اسلامی به اسلامی تبدیل گردد. این بسیار متفاوت از مدل رویکرد تجدید است که توسط محمدیه استفاده می شود. محمدیه با رویکرد تجدید خود سعی در ترمیم و خالص سازی آموزه های اسلامی مطابق تعالیم ناب آنها دارد. محمدیه با شعار معروف "بازگشت به قرآن و سنت" در تلاش است آموزه های اسلامی آلوده با تخیل،[۱] بدعت و خرافات (TBC) را خالص سازی کند.

با توجه به تفاوت بین این دو روش، می توان عمل به آموزه های اسلامی را که توسط محافل نهضت العلماء خوب تلقی شده است، توسط محمدیه آلوده به تخیل، بدعت و خرافات در نظر گرفت. در نتیجه، اغلب بین شیوه های نهضت العلماء و محمدیه در جامعه عدم تطابق وجود دارد که همانطور که در دهه ۸۰ اتفاق افتاد، اغلب در جامعه دچار اصطکاک و حتی درگیری می شود.

محافل نهضت العلماء عملیات عبادی خود را به عنوان رویکردی نرم، حفظ ارزشهای نیاکان فرهنگ ملت منوط بر مطابقت با ارزشهای اسلامی می دانند و رویکرد محمدیه را یک رویکرد سخت، وهابیت، کم تحمل، تهمت زننده به تخیل، بدعت و خرافات به سایر مسلمانان در نظر می گیرند. در همین حال، محافل محمدیه عملیات عبادی آنها را طبق فرمایشات پیامبر اسلام (ص)، آموزه های ناب اسلامی می دانند و عمل جامعه نهضت العلماء را مخلوط با تخیل، بدعت و خرافات یاد می کنند.

ارتباط دو طرفه بین نهضت العلماء و محمدیه که همچنان ایجاد می شود قادر به کاهش تنش های موجود و تحمل رفتارهای مذهبی است، اگرچه در برخی موارد هنوز این واقعیت اختلاف (با هم نبودن) از نظر افراد غیر مسلمان، مانند اختلافات در تشخیص آغاز ماه رمضان و عید فطر وجو دارد. سرمایه محکم و فزاینده با هم بودن، فقه به سبک اندونزیایی را به الگویی برای هماهنگی و یکپارچگی امت اسلامی برای مسلمانان سراسر جهان تبدیل می کند.

دو نهادی که در تدوین فقه نهضت العلماء و محمدیه نقش مهمی دارند، "بحث المسائل" در سازمان نهضت العلماء و "مجلس ترجیح" در سازمان محمدیه هستند. روش اجتهاد این دو نهاد متفاوت است. لذا، نتایج فقهی آن نیز متفاوت است.

این نوشتار سعی دارد برخی از این اختلافات را ارائه دهد و هدف آن بازگشایی افق دید امت نسبت به اختلافات و احترام متقابل نسبت به اختلافات به عنوان نوعی از لطف و رحمت خداوند جهت ایجاد هماهنگی و هارمونی بهتر در زندگی امت اسلامی است.

ب) تفاوت در مدل اجتهادی "بحث المسائل" و "مجلس ترجیح"

چندین تفاوت قابل توجه بین روش اجتهادی "بحث المسائل" نهضت العلماء و "مجلس ترجیح" محمدیه وجود دارد. اینها را می توان در دو موضوع اصلی به شرح زیر دسته بندی کرد:

۱. اختلافات در جهت گیری اجتهادی

رویکرد فرهنگی نهضت العلماء در اجرای ارزشهای قرآن و حدیث در زندگی، بحث المسائل را ترغیب می کند تا در هنگام تعیین احکام مربوط به مسایل جدید که به راه حل فقهی در جامعه نیاز دارند، احتیاط کند. قاعدۀ "المحافظة علی القدیم الصالح و الأخذ بالجدید الأصلح"، نهاد بحث المسائل را تشویق می کند تا با مراجعه به فقه چهار مذهب، در پاسخ به مشکلات مختلفی که در جامعه وجود دارد، به نظرات علمای گذشته مراجعه کند.[۲]

سنت حفظ ارزشهای خوب از علمای گذشته، امانت کیایی حاجی هاشم اشعری، بنیانگذار نهضت العلماء است، همانطور که در مقدمه اساسنامه این سازمان سال ۱۹۴۷ بیان شده است. کیایی حاجی هاشم اشعری اظهار داشت:[۳]

"ای علماء و آقایان از گروه اهل سنت و جماعت، گروه چهار مذهب چهار امام که از خدا می ترسند. همه شما به طور مداوم تا قبل از خود به دنبال دانش از افراد قبلی تان و غیره باشید. و شما با دقتی توجه کنید که از چه کسانی دین را یاد می گیرید. بنابراین، شما شهر و حتی در آن دانش هستید. وارد خانه نشوید مگر از در آن وارد می شوید. هر که از در وارد خانه نشود، دزد خوانده می شود."

اکثر علماء سنتی از جمله نهضت العلماء، معتقدند که آنها پیرو آیین اسلامی هستند که توسط حضرت محمد (ص) آموزش داده شد و اصحاب نیز آن را انجام می دادند که بعداً اهل سنت و جماعت نامیده شدند. تعالیم اسلامی در مکاتب و مذاهب معتبر مدون شده است که امت اسلامی باید از آن پیروی کنند. هر مکتب و مذهب سلسله نسب علمای خاص خود را دارد که تاکنون از نسلی به نسل دیگر ادامه دارد.[۴]

جهت گیری اجتهاد که به نظرات فقهی علمای پیشین توجه دارد، حاکی از آن است که بحث المسائل شجاعت انجام اجتهاد را مانند امامان و مجتهدان مطلق نداشته است.[۵] این نظر مبتنی بر این واقعیت است که یافتن علمای واجد شرایط و توانا بر اجتهاد، دشوار است. علاوه بر این، برای تبدیل شدن به یک مجتهد، برخی از علمای اصول شرایط کاملاً سختی را ارائه داده اند. برخی از این شرایط و الزامات همانطور که امام نووی در کتاب "المجموع" به نقل از ابوعمرو در خصوص شرایط مجتهد مطلق ذکر کرده است،[۶] عبارتند از:

أ) درک و فهم ادله شرعی از عمق و جزئیات قرآن، حدیث، اجماع، قیاس،

ب) دانستن شرایط اعتبار ادله و درک نشانه های این ادله تا بتواند بر اساس آن ادله، استنباط احکام را بدست آورد (تسلط بر علم اصول فقه)،

ج) تسلط دقیق و عمیق بر علوم قرآن، علوم حدیث، نسخ و منسوخ، زبان عربی، نحو و صرف، اختلاف و اجماع علماء،

د) تسلط بر علم فقه و شاخه های آن،

اما در واقع، این گرایش فقهی نهضت العلماء بازتابی از مبانی جامعه نهضیین (پیروان یا طرفداران نهضت العلماء) است که در ارزشهای کلی زیر گنجانده شده است:

أ) توسط (متوسط بودن) و اعتدال، یعنی یک نگرش میانه رو که دارای یک اصل زندگی است که ضرورت انصاف و راست بودن را در میان زندگی مشترک حفظ می کند و از هر نوع رویکردهای تطرّف (افراطی) اجتناب می کند.

ب) تسامح، یعنی نگرش تساهل آمیز (مدارا) نسبت به اختلاف اعتقادات، چه در امور دینی (به ویژه در مورد فروعات یا مسایل خلافیه یا مسئله مورد اختلاف) و چه اجتماعی و فرهنگی.

ج) توازن، یعنی یک نگرش متعادل در خدمت رسانی، هم به خدا که با زندگی اجتماعی مرتبط است و هم به انسان و هم به محیط زیست و هماهنگی یا سازگاری منافع گذشته، حال و آینده.

د) امر به معروف و نهی از منکر، یعنی همیشه این حساسیت را دارد که اعمال خوب و مفید برای زندگی مشترک تشویق بشود و مواردی که می تواند ارزش های زندگی را غوطه ور و فرومایه کند، رد و جلوگیری گردد.[۷]

نهضیین بسیار مطمئن هستند که اهل سنت و جماعت و سنت های فقهی فرصت هایی (انگیزه درونی) را برای احترام به اختلافات یا کثرت، آزادی فردی و فرهنگ محلی در میان آموزه های دینی ایجاد می کند. نهضت العلماء ادعا می کند که فقه و احترام به فرهنگ محلی می توانند فضای بازتری را برای زندگی در کنار هم با اعتقادات و آیین های مختلف فراهم کنند. بنابراین، هر دو سرمایه نهضت العلماء برای پیشرفت یک جامعه دموکراتیک در اندونزی است که باعث می شود نهضیین بازتر و قدردان کثرت در مقایسه با سایر گروه های مدرنیست باشند. مشارکت نهضیین در مطالعه و بحث و بررسی آثار اسلامی کلاسیک، کتاب زرد باعث می شود تا آنها از طریق مطالعات تحلیلی فشرده، افکار و اندیشه های خود را گسترش دهند. بنابراین، نهضت العلماء می تواند گشودگی و باز اندیشی در بین نهضیین ایجاد کند.[۸]

نهضت العلماء به ایدئولوژی اهل سنت و جماعت، طرز فکری که بین افراطی عقلی (منطق گرایان) و افراطی نقلی (متکلمان کتاب مقدس) راه میانه را طی می کند، پایبند است. بنابراین، منبع تفکر نهضت العلماء نه تنها قرآن و سنت است، بلکه از توانایی عقل همراه با واقعیت تجربی نیز استفاده می کند. این طرز تفکر از متفکران گذشته مانند ابوحسن الاشعری و ابومنصور الماتریدی در زمینه کلام و از چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی در حوزه فقه برگرفته شده است. اما در زمینه تصوف (عرفان)، روش غزالی و جنید البغدادی که تصوف را با شریعت تلفیق می کند، توسعه می دهد.[۹]

از نظر تاریخی، یکی از دلایل ظهور نهضت العلماء پاسخ به چالش های جهانی شدن بود که در آن زمان رخ داد، یعنی جهانی شدن وهابیت؛ زمانی که عربستان تحت سلطه وهابی ها بود و بسیاری از عقاید وهابیت در قالب خالص سازی اسلام وارد جهان اسلام شد و جهانی شدن امپریالیسم فیزیکی متعارف در اندونزی توسط هلندی ها، انگلیسی ها و ژاپنی ها انجام شد، همانطور که در نیمکره آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و دیگر کشورهایی که تحت استعمار اروپایی ها بودند، نیز اتفاق افتاد.[۱۰]

جهانی شدن وهابیت با انواع مختلف آن، همانطور که در شخصیت هایی مانند شیخ احمد سورکاتی، کیایی حاجی احمد دهلان[۱۱] و پیشگامان اولیه خالص سازی آموزه های دینی با همه اختلافات مربوط به آنها، تجسم یافت، با مدارس شبانه روزی اسلامی با رنگ های تصوف، طریقت و مذهب شروع به ظهور و رقابت کرد. از آنجا که جامعه نهضت العلماء در کنگره "الاسلام" که در عربستان سعودی برگزار شد، نمایندگی نداشت، تصمیم بر این گرفت که کمیته حجاز را برای مذاکره به عربستان اعزام کند تا اقدامات و اعمال مذهبی مبتنی بر مذهب در حرمین لغو نشود. به گفته کیایی حاجی عبدالوحید هاشم، پسر هاشم اشعری، این، علاوه بر تصمیم برای تاسیس نهضت العلماء، یکی از تصمیمات علماء در نشست در شهر سورابایا در ۳۱ ژانویه ۱۹۲۶ برابر با ۱۱ بهمن ۱۳۰۴ هـ. ش، بود.[۱۲]

این جهت گیری اجتهادی با جهت گیری اجتهادی که توسط نهاد مجلس ترجیح محمدیه استفاده می شود، در تقابل است. محمدیه که بر مجلس ترجیح نظارت می کند، به عنوان یک سازمان دینی اجتماعی غیر وابسته به مذهب،[۱۳] اما بر اساس قرآن و سنت شناخته شده است است.[۱۴] این روح تجدید از حدیث پیامبر گرامی (ص) انگیزه می گیرد: "هر قرنی کسی را در میان این امت بر مـی انگیـزد تـا دیـن را تجدیـد کند" (حدیث روایت ابی داود از ابی هریره). تجدید همانطور که به ابتکار کیایی حاجی احمد دهلان، بنیانگذار محمدیه، یک خالص سازی و تغییر به سمت پیشرفت (پویایی) است که بر درک محکم و گسترده ای از اسلام استوار است.[۱۵]

نهضت تجدید محمدیه اغلب به سلسله جنبش های اسلامی در خاورمیانه، مانند محمد بن عبدالوهاب که بعداً به عنوان جنبش وهابی شناخته می شود، پیوند زده شده است. اما احمد دهلان در اندیشه محمد بن عبدالوهاب متوقف نشد، بلکه به مطالعه اندیشه های ابن تیمیه، محمد جمال الدین افغانی، محمد عبده و رشید رضا نیز پرداخت. و به نظر می رسد که احمد دهلان از محمد عبده و رشید رضا بیشتر تحت تأثیر قرار گرفت تا عبدالوهاب و ابن تیمیه، به طوری که جنبش وی غیرسیاسی و صوفیانه (عارفانه) بر اساس اصلاحات اسلامی قرن بیستم بود.[۱۶]

محمدیه به عنوان یک سازمان تبلیغ اجتماعی مذهبی، از ابتدا در سطح خالص سازی عقاید امت اسلامی از عناصر شرک، بدعت شریعت و خرافات بود که بعداً با نماد و شمایل TBC (تخیل، بدعت و خرافات) در جامعه شناخته می شدند. با این سه شمایل، محمدیه توسط کارشناسان، محققان و برخی از جامعه اندونزیایی و بین المللی به "خالص سازی" معروف شد. محمدیه خالص سازی اندیشه های دینی را که از بنیان محکم، یعنی قرآن و سنت خارج شده است، انجام می دهد. سپس محمدیه خواست تا اصالت و ناب بودن اسلام را از دیدگاه خالص سازی که بعداً به جنبش وهابی-سلفی مرتبط شد، بازگرداند. اما در حقیقت، محمدیه در واگن وهابی-سلفی نیست، به معنایی که تاکنون به طور گسترده ای تلقی شده است، یعنی به دوران صحابه. اما محمدیه احساس راحتی بیشتری می کند وقتی که به آن حرکت "بازگشت به قرآن و سنت" (الرجوع الی القرآن و السنۀ) می گویند، به جای اینکه به اصطلاح اتّباع به صحابه یا اتباع به تابعین تابعو التابعین که سلف صالح درنظر گرفته شده است، شمرده شود. محمدیه سرانجام به عنوان یک سازمان اجتماعی مذهبی شناخته شده است که گرایش غیر وابسته به مذهب را دارد، اما مبتنی بر مذهب قرآن و سنت است.[۱۷]

دعوت محمدیه برای بازگشت به قرآن و سنت باعث می شود که این سازمان بتواند درک متنی از کتاب مقدس (قرآن) را در دنیای عمل مطابق با پویایی اجتماعی، بدون صرف وقت زیاد در مباحث طولانی مدت درباره آثار کلاسیک، کتاب زرد (اندیشه ها و ایده های علمای قرون وسطی) توسعه دهد. اعضای محمدیه با فعالیت در ابعاد مختلف زندگی می توانند مقاصد آسمانی (اراده خداوند) را به واقعیت (زندگی یا مسائل بشری) ترجمه کرده و بسط دهند. این شرایط، ایجاد یک سنت فکری جدید را برای محمدیه آسان تر می کند که پویا باشد و بین دو بعد اسلام، یعنی نظام ارزش و عمل، تمایز مشخصی ایجاد کند (حبل من الناس).

این دیدگاه همچنین ارائه یک مدل فهم جدید از قرآن را بر اساس موضوعاتی (تفسیر موضوعی آیات قرآن و سنت به عنوان منابع اصلی در نظر می گیرد و تلاشهای اجتهادی را به حداکثر می رساند) که مربوط به پویایی اجتماعی است، برای محمدیه آسان تر می کند.

بنابراین، محمدیه قادر است درک دینی و متنی آیات شریفه را به روشنی تشخیص دهد. این درک دینی بسیار نسبی است، به این معنی که تفسیر آیات شریفه با پیشینه اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی مفسر ارتباط دارد. آیات شریفه حقیقت مطلق است.[۱۸]

۲. تفاوت روش شناسی اجتهاد

احمد زهرا به نقل از امام یحیی توضیح می دهد که بحث المسائل در اجتهاد خود اغلب از روش استنباط احکام استفاده می کند که به صورت مرحله ای اعمال می شود، یعنی:

الف) روش قولی که نقل قول مستقیم از متن کتاب مرجع است. یک مسأله حکمی مورد بررسی قرار گرفته و سپس پاسخ در کتابهای فقهی که منابع (کتب معتبر) از چهار مذهب است، پیدا می کند.

ب) روش الحاقی، یعنی ایجاد قیاس (الحاق) احکام مسایل خاصی که هیچ دلیل حکمی وجود ندارد، با موارد مشابهی که قبلاً در یک کتاب مرجع وجود داشته است، و

ج) روش منهجی، یعنی ردیابی و پیروی از روش استنباط حکمی چهار مذهب[۱۹] مربوط به مسایلی که با روش های قولی و الحاقی نمی توان پاسخ داد.

روند تعیین حکم از روش فوق بر اساس تصمیم کنگرۀ ملی علماء در شهر لامپونگ در سال ۱۹۹۲ میلادی است که روش پاسخگویی به مسایل به ترتیب نظم سلسله مراتبی زیر است:

الف) در مواردی که پاسخ توسط عبارات کتاب برآورده شود و فقط یک قول یا وجه وجود داشته باشد، از آن قول یا وجه استفاده می شود همانطور که در مثال توضیح داده شده است (روش قولی)،

ب) در مواردی که پاسخ بتواند همانطور که در کتاب آمده است، بیش از یک قول یا وجه برآورده کند، تقریر جمعی برای انتخاب یک قول یا وجه (روش تحریری) انجام می شود،

ج) درصورتی که هیچ قول یا وجهی وجود نداشته باشد که راه حلی ارائه دهد، روش الحاق المسائل بنظائرها به صورت جمعی توسط علما انجام می شود (روش الحاقی)،

د) در مواردی که قول یا وجهی در آن وجود نداشته باشد و امکان الحاق وجود ندارد، می توان استنباط جمعی را با روش استنباط بر اساس مذاهب به روش منهجی توسط علما انجام داد (روش منهجی).[۲۰]

علاوه بر این، کنگرۀ ملی لامپونگ همچنین دستورالعمل هایی را در مورد چگونگی انتخاب یک قول یا وجه از دو یا چند قول یا وجه بر اساس یکی از چندین مورد، یعنی با گرفتن قول اصلح (مصلحت بیشتری دارد) یا ادله قوی تر برای هر یک، ارائه داد. تا آنجا که ممکن است با اجرای مفاد اولین کنگره نهضت العلماء، اختلاف نظرها با انتخاب موارد زیر حل می شود:

۱) نظر مورد توافق شیخین (نووی و رفیعی)،

۲) نظری که فقط نووی به آن تمسک جست،

۳) نظری که فقط رفیعی به آن تمسک جست،

۴) نظر مورد حمایت اکثر علماء،

۵) نظر علمای اعلم و

۶) نظر علمای باتقوا تر.[۲۱]

روش منهجی که توسط بحث المسائل از طریق تصمیم کنگرۀ ملی علمای نهضت العلماء در لامپونگ در سال ۱۹۹۲ میلادی مورد توافق قرار گرفت، ابتکاری است که این یادداشت ها را دارد:

اول، منعکس کننده ظهور آگاهی از تاریخی بودن محصولات فقهی علمای گذشته است. تصمیمات آنها به عنوان نتیجه اجتهاد نص شرعی که نمی تواند از شرایط فرهنگی – اجتماعی آن زمان و محل زندگی آنها جدا شود، مبتنی بر آگاهی است.

دوم، پاسخی است برای چالشهای روش شناختی که فقه با آن روبرو می شود، یعنی اقتضای گنجاندن هر پیشرفت و تحول رخ داده در جامعه.[۲۲]

با استفاده از روش منهجی، بحث المسائل در ترجمه مسایل معاصر موجود در جامعه انعطاف پذیرتر می شود که این امر به روش اجتهادی ائمه مذاهب هنگام تصمیم گیری در مورد حکم یک موضوع با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی اجتماعی اطراف آن اشاره دارد. استفاده از این روش، دیدگاه محافظه کارانه بحث المسائل را نسبت به یک دیدگاه مترقی معتدل ​​در برخورد با مسایل زندگی که همیشه به صورت پویا در حال توسعه است، آزاد می کند. لازم به تأکید است که روش منهجی با استنباط جمعی قواعد اصولی و قواعد فقهی موجود انجام می شود.

روش اجتهاد بحث المسائل فوق با روش تعیین احکام مورد استفاده مجلس ترجیح محمدیه متفاوت است. مجلس ترجیح با ماهیت مترقی و پویا بودن با جهت گیری تجدیدی خود تعیین می کند که منبع تعالیم اسلامی قرآن و سنت مقبوله (که می تواند به عنوان ادله احکام پذیرفته شود) است. درک این دو منبع بصورت جامع – یکپارچه، هم با رویکردهای متنی و هم سیاقی، انجام می شود. نقش عقل در فهم متون قرآن و سنت قابل قبول است، اما اگر در تضاد با ظاهر نص باشد، به دنبال حل آن از تأویل بهره می جوید.[۲۳]

قرآن و سنت (وحی) وجود و حقیقت مطلق هستند، در حالی که نتایج استدلال (عقل) و حس (شهود) نسبی است. گرچه عقل و شهود نسبی است، اما وجود انسان در واقع با رشد عقل و شهود خود تعیین می شود. وحی بنیان و کنترل کننده رشد عقل و شهود انسان است.[۲۴] اجتهاد و توسعه اندیشه اسلامی بر اساس اصول زیر استوار است:

الف). اصل المحافظه (محافظت) که تلاشی برای حفظ ارزشهای اساسی موجود در وحی برای حل مسایل بوجود آمده است. این محافظت را می توان با خالص سازی آموزه های اسلامی معروف به "تجدید سلف" انجام داد. دامنه محافظت، اعتقادات و عبادات اسلامی است.

ب) اصل تحدیث که تلاشی برای تکمیل آموزه های اسلامی به منظور تأمین خواسته های معنوی جامعه اسلامی متناسب با رشد اجتماعی آنها است. این تکمیل با استفاده از روش واقعی سازی مجدد، تفسیر مجدد و احیای مجدد آموزه های اسلامی انجام می شود.

ج) اصل الابتکار (ابتکار)، ایجاد یک فرمول خلاق و سازنده از اندیشه های اسلامی در پاسخگویی به مسایل واقعی و کنونی است. این ابتکار و خلاقیت با پذیرش ارزشهای خارج از اسلام با تنظیمات لازم (آینده نگرانه – انطباقی) یا با جذب ارزشها و عناصر خارجی با فیلتر کافی (تقلیدی – انتخابی) انجام می شود.

مجلس ترجیح محمدیه اجتهاد را صرف یا بذل همه توانایی های فکری در کاوش و تدوین احکام شرعی ظنی با استفاده از روشهای خاصی که توسط افراد ذیصلاح هم از نظر روش شناختی و هم از نظر مسایل انجام می شود، تعریف کرده است. اجتهاد نه به عنوان منبع احکام، بلکه به عنوان روش تعیین احکام قرار می گیرد، عملکرد اجتهاد به عنوان روشی برای تدوین احکامی است که در قرآن و سنت تدوین نشده است و دامنه اجتهاد محدود به امور زیر می باشد:

۱) مسایل موجود در احکام ظنی،

۲) مسایلی که صریحاً در قرآن و سنت ذکر نشده است.[۲۵]

در حل یک مسئله حکمی، مجلس ترجیح از روش بیانی (معنایی) استفاده می کند. این روشی است که از رویکرد زبانی، تعلیلی (عقل گرایی) استفاده می کند که روش تعیین حکم با استفاده از رویکرد استدلالی و استصلاحی (فلسفی) است، یعنی روش تعیین حکم با استفاده از یک رویکرد مصلحتی.[۲۶] در همین حال، رویکرد اجتهادی مورد استفاده در تعیین احکام اجتهادی عبارتند از:

۱) تفسیر اجتماعی معاصر (هرمنوتیک)،[۲۷]

۲) رویکرد تاریخی،

۳) رویکرد جامعه شناسی و

۴) انتروپولوژی (انسان شناسی)؛ و تکنیک های اجتهادی مورد استفاده عبارتند از:

الف) اجماع،

ب) قیاس،

ج) مصالح مرسله، و

د) عرف.[۲۸]

در مورد روش ترجیح دادن در متون یا نص حدیث، مجلس ترجیح دو جنبه را بررسی می کند:

۱) جنبه سندی که به موارد زیر توجه می کند:

الف) کیفیت و کمیت راوی،

ب) شکل و ماهیت یا ویژگی روایت، و

ج) صیغه تحمل و ادای روایت (فرمول انتقال و دریافت حدیث).

۲) جنبه متنی که به موارد زیر توجه دارد:

الف) متونی که از صیغه نهی (فرمول منع) استفاده می شود، از صیغه امر (فرمول دستوری) راجح است،

ب) متونی که از صیغه خاص استفاده می شود، از صیغه عموم راجح است.[۲۹]

ج) خاتمه

مدل اجتهاد بحث المسائل نهضت العلماء (NU) با مجلس ترجیح محمدیه در زمینه جهت گیری و روش اجتهاد متفاوت اند. جهت گیری اجتهادی بحث المسائل با حفظ ارزشهای خوب قدیمی و اتخاذ ارزشهای جدید و بهتر، بر یک رویکرد فرهنگی تأکید دارد. این مدل رویکرد، فرهنگ و خرد یا حکمت محلی را به شرطی که با قرآن و روایت منافات نداشته باشد یا محتوای فرهنگی و حکمت محلی با محتوای قرآن و سنت، تغییر داده شود، به عنوان بخشی از محصولات گذشته، می پذیرد. این با مدل جهت گیری اجتهادی که توسط مجلس ترجیح محمدیه توسعه داده شده و دارای تجدد گرا است، متفاوت است. مجلس ترجیح محمدیه با رویکرد تجدید خود به دنبال ترمیم و خالص سازی تعالیم اسلامی بر اساس آموزه های اصلی آنها است. با شعار معروف آنها "بازگشت به قرآن و سنت" در تلاش است آموزه های اسلامی آلوده به تخیل، بدعت و خرافات (TBC) را خالص سازی کند.

این تفاوت جهت گیری در روشهای مختلف اجتهاد مورد استفاده تأثیر دارد. روش اجتهاد بحث المسائل محافظه کارانه تر است و سعی دارد با استفاده از روش های اجتهاد قولی، الحاقی، تقریری و منهجی با تغییرات اجتماعی- فرهنگی جامعه به جهتی مترقی- معتدل سازگاری داده شود. در همین حال، روش اجتهادی مجلس ترجیح محمدیه با استفاده از روشهای اجتهادی معاصر مانند بیانی، تعلیلی و استصلاحی با رویکرد تفسیر اجتماعی معاصر (هرمنوتیک)، تاریخی، جامعه شناسی و تکنیک های آنتروپولوژی (انسان شناسی) و اجتهاد اجماع، قیاس، مصالح مرسله و عرف به سمتی مترقی-پویا حرکت می کند.

تفاوت در این مدل اجتهادی باید احترام و قدردانی متقابل را در بین امت اسلامی ایجاد کند و اختلافات موجود را به عنوان یک برکت از خداوند متعال ببینند.

د) کتابشناسی

- احمد زهرا، سنت فکری نهضت العلماء: کمیته بحث المسائل ۱۹۲۶ الی ۱۹۹۹ (جوگجاکارتا، ۲۰۰۴).

- احمد نهروی عبد السلام الاندونیسی، دائرۀ المعارف امام شافعی، مترجم، عثمان شعرانی، (جاکارتا، ۲۰۰۸).

- امام غزالی سعید و احمد معروف اسراری، احکام الفقهاء (سورابایا، ۲۰۰۴).

- جوهان افندی، تجدید بدون شکستن سنت: گفتمان مذهبی در میان نسل جوان هضت العلماء در طول رهبری عبدالرحمن وحید (جاکارتا: کمپاس مدیا نوسانتارا، ۲۰۱۰).

- حکم ریاست محمدیه شماره: ۱۷ سال ۲۰۰۱ در مورد نفوذ (تنفیذ) تصمیم چهاردهمین کنگره ملی ترجیح.

- زولی قدیر، مطالعات محمدیه: تغییر جهت حرکت و اندیشه در راستای دومین قرن، (جوگجاکارتا، ۲۰۱۰).

- فؤاد فخرالدین، دین و آموزش دموکراسی: تجربیات محمدیه و نهضت العلماء، مترجم، توفل نجیب مشدَّد، (جاکارتا، ۲۰۰۶).

- محمد علی حیدر، نهضت العلماء و اسلام در اندونزی: رویکرد فقهی در سیاست (جاکارتا، ۱۹۹۴).

- محمد امدادون رحمت، نقد منطق فقهی نهضت العلماء: تحول پارادایم بحث المسائل (جاکارتا، ۲۰۰۲).

- نور خالق رضوان، نهضت العلماء و نئولیبرالیسم: چالش ها و امیدها در راستای یک قرن (جوگجاکارتا، ۲۰۰۸).

- واحد تحقیقات سازمان محمدیه، یک قرن از محمدیه: ایده هایی برای تجدید و اصلاحات اجتماعی دینی، (جاکارتا، ۲۰۱۰).


[۱] مراد از تخیل در اینجا پیوند دانستن وقایعی که عجیب تلقی می شود با چیزی است که هیچ پایه و اساس در تعالیم اسلامی (در قرآن و احادیث) ندارد. به عنوان مثال، اعتقاد به دریافت ثروت یا روزی توسط فردی که مدفوع مارمولک روی او می افتد، حضور میهمان ویژه با صدای خاص پرندگان و غیره.

[۲] این مطابق با اساسنامه نهضت العلماء است که در زمینه فقه از یکی از چهار مذهب (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی) پیروی کند. به باب ۵ اساسنامه نهضت العلماء مراجعه شود که بطور رسمی براساس نتایج سی و دومین کنگره نهضت العلماء در شهر ماکاسار سال ۲۰۱۰ بیان شده است.

[۳] احمد زهرا، سنت فکری نهضت العلماء: کمیته بحث المسائل ۱۹۲۶ الی، ص ۱۱۶، به نقل از زمخشری ظافر، سنت پسانترن (حوزه علمی مانند)، پژوهشی در مورد نگرش زندگی کیایی (عالم دینی)، ص ۱۴۹ تا ۱۵۴.

[۴] جوهان افندی، تجدید بدون شکستن سنت: گفتمان مذهبی در میان نسل جوان نهضت العلماء در طول ریاست عبدالرحمن وحید، ص ۸۰.

[۵] محافل علمای سنتی مجتهد را در چندین سطح متمایز می کنند: ۱) مجتهد مستقل یا مجتهد مطلق، یعنی عالمی که با استفاده از روش اجتهادی خود مانند ائمه مذاهب اجتهاد می کند، ۲) مجتهد منتصب یا مجتهد مذهب، یعنی عالمی که با استفاده از روش اجتهادی ائمه مذاهب مورد اتباع، اجتهاد می کند، ۳) مجتهد ترجیح یا مجتهد فتوا، یعنی عالمی که با انتخاب نظر علمای مذهب (قوی ترین نظر) مورد اتباع، اجتهاد می کند.

[۶] احمد نهروی عبد السلام الاندونیسی، دائرۀ المعارف امام شافعی، مترجم، عثمان شعرانی، ص ۵۴۶ – ۵۴۷.

[۷] احمد زهرا، ص ۲۴.

[۸] فؤاد فخرالدین، دین و آموزش دموکراسی: تجربیات محمدیه و نهضت العلماء، مترجم، توفل نجیب مشدَّد، ص ۲۳۴.

[۹] محمد علی حیدر، نهضت العلماء و اسلام در اندونزی: رویکرد فقهی در سیاست، ص ۷۴ تا ۸۰، فصل فرعی: کلام، فقه و تصوف.

[۱۰]  نور خالق رضوان، نهضت العلماء و نئولیبرالیسم: چالش ها و امیدها در راستای یک قرن، ص ۲۶ و ۲۷.

[۱۱] احمد دهلان، بنیانگذار محمدیه.

[۱۲] نور خالق رضوان،همان.

[۱۳] به مذهب خاصی گرایش ندارد.

[۱۴] زولی قدیر، مطالعات محمدیه: تغییر جهت حرکت و اندیشه در راستای دومین قرن، ص ۷۶.

[۱۵] واحد تحقیقات سازمان محمدیه، یک قرن از محمدیه: ایده هایی برای تجدید و اصلاحات اجتماعی دینی، ص ۳۵۲.

[۱۶] زولی قدیر، ص ۴۸.

[۱۷] همان، ص ۷۶.

[۱۸] فؤاد فخرالدین، ص ۲۳۳.

[۱۹] احمد زهرا، ص ۱۴۳.

[۲۰] امام غزالی سعید و احمد معروف اسراری، احکام الفقهاء، ص ۴۷۱.

[۲۱] همان، ص ۴۷۲ و ۴۷۳.

[۲۲] محمد إمدادون رحمت، نقد منطق فقهی نهضت العلماء: تحول پارادایم بحث المسائل، ص VI – VII.

[۲۳] به حکم ریاست محمدیه شماره ۱۷ سال ۲۰۰۱ در مورد نفوذ (تنفیذ) تصمیم چهاردهمین کنگره ملی ترجیح، پیوست ۱، فصل دوم، منابع آموزه های اسلامی مراجعه شود.

[۲۴] به حکم ریاست محمدیه شماره ۱۷ سال ۲۰۰۱ در مورد نفوذ (تنفیذ) تصمیم چهاردهمین کنگره ملی ترجیح، پیوست ۱، فصل چهارم، اصول توسعه اندیشه اسلامی مراجعه شود.

[۲۵] به حکم ریاست محمدیه شماره: ۱۷ سال ۲۰۰۱ در مورد نفوذ (تنفیذ) تصمیم چهاردهمین کنگره ملی ترجیح، پیوست ۱، فصل چهارم، منهج اجتهاد احکام مراجعه شود.

[۲۶] همان.

[۲۷] در رابطه با روش هرمنوتیکی، بر خلاف مجلس ترجیح محمدیه، روش اجتهاد بحث المسائل نهضت العلماء استفاده از مفهوم هرمنوتیک را به عنوان یک روش تأویل نزد نهضت العلماء در سی و یکمین کنگره نهضت العلماء در جاوه میانی در ۲۰۰۴ رد کرد.

[۲۸] به حکم ریاست محمدیه شماره: ۱۷ سال ۲۰۰۱ در مورد نفوذ (تنفیذ) تصمیم چهاردهمین کنگره ملی ترجیح، پیوست ۱، فصل سوم، منهج اجتهاد احکام مراجعه شود.

[۲۹] همان.

کد خبر 6374

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =