۷ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۵

نکاتی در خصص راهکارها و فرصتها و شرایط موضوعی و ذاتی که فرصت هائی برای جریانهای لیبرال و نشر اندیشه های آنان به حساب می آید.

نکاتی در خصص راهکارها و فرصتها و شرایط موضوعی و ذاتی که فرصت هائی برای جریانهای لیبرال و نشر اندیشه های آنان به حساب می آید

۱ ـ وجود فعلی و میدانی جریان لیبرال

تبلیغ برای محور سیاسی و تفکر لیبرال همچنان بی وقفه فعال و تأثیر گذار و مستمر است و مؤسسات بزرگ غربی با تمام توان مالی و لوجستیکی حمایت مالی آن را به شکل مستقیم بر عهده دارند. به طور کلی محور لیبرال غربی توانسته است جای پایی میان اندیشمندان عراق باز کند و مدافعانی دارد و از این طریق از سال ۲۰۰۳م توانست اعلام وجود نماید. اینها قصد دارند بدون توقف و بدون عقب نشینی از جریان خود دفاع کنند. بهترین شاهد بر این مدعی زمانی است که استاندار بغداد در تاریخ ۶ ـ ۹ ـ ۲۰۱۰ بخشنامه ی منع فعالیت مغازه های فروش مشروبات الکلی را صادر نمود مشاهده کردیم که چه واکنش و چه تظاهرات و چه کشتارهایی از سوی طرفداران این جریان صورت گرفته و آن را منع آزادی های فردی و لیبرال دانستند.

در این زمان هیچ واکنشی از سوی حوزه ،علما ، خطبا یا ائمه ی مساجد و یا قوای سیاسی صورت نگرفت و بعضا این تصمیم را نوعی تبلیغ انتخاباتی دانستند. بنابراین می توان گفت: راهکارهای این جریان ها فعال و تأثیر گذار می باشد  و در میان طبقه ی فرهیخته در حال توسعه می باشد و به یک سری مؤسسه و سازمان جامعه ی مدنی مبدل شده که از سوی آمریکا برای آن برنامه ریزی و طراحی می شود و این حضور میدانی به حق یکی از راهکارهای تأثیر گذاری این جریان بر صحنه می باشد. چرا که یکی از لوازم موفقیت هر جریانی حضور مستمر و معرفی خود و عدم ترس و عدم توقف در مقابل چالشها می باشد.

 ۲ ـ عدم وجود محوری که با این افکار مقابله کند

هیچ گروه یا سازمانی عهده دار مقابله با اندیشه ها و نظریه های این جریان نشده است؛ چرا که چنین نقشی را باید حوزه های علمیه و جریان های اسلامی یا دولت و طبقه ی فرهیخته بر عهده بگیرند البته این طبقه در صورتی می تواند عهده دار این مهم باشد که از سوی حوزه یا دولت مورد حمایت قرار گیرد. به نظر ما عدم مقابله با این افکار و دفاع مناسب از اصول و ارزشهای دینی یکی از فرصتهایی است که به افکار غربی اجازه داد رواج و گسترش پیدا کند

بنابراین یکی از راهکارهایی که از سوی جریان های لیبرال مورد سوء استفاده قرار می گیرد سکوت اسلام گرایان در مقابل نظریه ها و اقدامات این جریان از قبیل بازگشایی خانه های فساد و فروشگاههای فروش مشروبات الکلی و ... می باشد.

۳ ـ مشغولیت جریانهای اسلامی:

از دیگر راهکارهای عملی این جریانها مشغول شدن اسلام گرایان به مسائل سیاسی و دولتی و مقابله با چالشها و کشمکشها و مسائل اداری می باشد. انصافا باید بگوییم که در این مدت احزاب اسلامی اقدامات بسیار مهمی در این زمینه ها انجام داده که نمونه ی آن تصویب قانون اساسی و پایه گذاری دولت می باشد اما این به معنی آن نیست که وظیفه ی آنان در ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر ساقط شده است. چرا که این مشغولیت باعث شد جریان لیبرال آمریکایی به راحتی تحرک کرده و صحنه ی فکری عراق را پر نماید.

۴ ـ گرایش لیبرالی دولت:

بدون شک دولت عراق را نمی توان دولتی دینی و اسلامی دانست نه به لحاظ قانون اساسی و نه به لحاظ ساختار مؤسساتی آن و نه به لحاظ قوای سیاسی شرکت کننده در دولت.

هویت ایدئولوژیکی عراق را نه به معنای عام و نه به معنای خاص نمی توان اسلامی دانست چرا که بلحاظ عددی می بینیم که مساحت جریان لیبرال بسیار بزرگ است و ۸۰% قوای سیاسی کردی لیبرال می باشند. احزاب سنی نیز در واقع محور لیبرالی عربی را تشکیل می دهند و احزاب شیعه را نیز نمی توان تماماً اسلامی دانست. بنابراین به لحاظ عددی نمی توان گفت که هویت و ایدئولوژی دولت و حکومت عراق مثل جمهوری لسلامی ایران است. چرا که جریانهای اسلامی از مشکلات زیر رنج می برد:

الف ـ تعداد محدودی از اسلام گرایان صاحب طرح و برنامه می باشند نه همه ی اعضای این جریانها.

ب ـ طرح و برنامه های تربیتی و اسلامی جریانهای اسلامی هنوز به اندازه ی طرح سیاسی آنان واضح و مشخص نشده است. و می توان گفت که پروژه ی تربیتی این احزاب در اصل و اولویت توجهات آنان قرار ندارد. البته اقداماتی از سوی مرجعیت و حوزه های علمیه و آستانه های مقدمه صورت گرفته که به اندازه ی نیاز نمی باشد.

ج ـ قانون اساسی بر رویکرد عمومی تفکر دولت حاکم است، و این حاکمیت راهکار مهمی است که ایدئولوژی سیاسی را تحمیل می نماید. از این رو می توان گفت: دولت عراق رویکردی لیبرالی دارد.

۵ ـ زمینه ی اشغالگری:

اشغالگران بریطانیایی در آغاز قرن بیستم راهکارهای فکری و فرهنگی را تحمیل نمودند و در ساختار فرهنگی عراق دخالت نمودند و توانستند جریانی لیبرالی در عراق ایجاد کنند که از طریق آن مبانی دولت قومی اروپایی وارد جامعه ی عراق شد. بهترین دلیل بر این مدعی دخالت های آشکار آنان در ساختار تفکر سیاسی عراقی است که یک نمونه ی بارز آن:

۱ ـ بیانیه ی سفارت آمریکا مبنی بر اعلام نگرانی آن نسبت به آزادی های عمومی و فردی در عراق پس از بخشنامه ی دبیر خانه ی بغداد در منع فعالیت فروشگاههای مشروبات الکلی.

۶ ـ سوء استفاده از تروریسم

پیدایش تروریسم در عراق از القاعده گرفته تا داعش که هدف از آن تخریب چهره ی اسلام  و مسلمانان در جهان بود. این هسته های خطرناک و دد منش نقش بسیار خطرناکی را در عراق ایفا نمود که همان ترویج تفکر دیکتاتوری خونریزی است که به حساب اسلام گذاشته شد. این تصویر از سوی کشورهای غربی و جریانهای مدنی لیبرال در عراق مورد سوء استفاده قرار گرفته از این طریق به محکوم کردن دین و نظامهای سیاسی مبتنی بر دین پرداختند. این جریانها تأکید کردند که دین قدرت طرح نمونه ی دولتی توانمند بر حل مشکلات اجتماعی و اقامه ی دولت عادلانه را ندارد.

۷ ـ روابط باز رسانه ای

روابط باز رسانه ای و شبکه های ماهواره ای و سریال ها و برنامه های اروپایی که همزمان با ورود اشغالگران در سال ۲۰۰۳ در عراق صورت گرفت موجب مشکلات اخلاقی و روانی و حتی رفتاری در بسیاری از جوانان و جامعه ی عراق شده است .

این تغییر رفتار فضا را برای پذیرش تفکر غربی و طرحهای لیبرالی در عراق فراهم نمود، که مورد سوء استفاده از سوی جریان های لیبرال قرار گرفته طرحهای فکری خود را مطرح و به صورت نظری و عملی برای آن تبلیغ نمودند.

خلاصه ی بحث

راهکارها و محورهایی است که جریان مدنی عراق برای تریج افکار  بسط نفوذ فکری خود در عراق مورد استفاده قرار داده و تا حدی زیادی در آن موفق عمل نموده و توانستند رسانه ها و مؤسسات فرهنگی وسیعی را به خود اختصاص دهند. و کسانی هم مدعی هستند مردم عراق توانسته اند تا حد زیادی رابطه و همبستی خود را با شعایر دینی و مزارت و حوزه ها و منابر حفظ نمایند.

کد خبر 934

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 0 =