سرمایه اجتماعی حدود 16 هزار ایرانی و ایرانی تبار مقیم ایتالیا (آمار رسمی) که آمارهای غیر رسمی شمار ایشان را تا 30 هزار نفر نیز ذکر نموده اند؛ در وهله نخست، تاریخ دیرپای روابط همه جانبه دو کشور ایران و ایتالیا می‌باشد؛ که از دوره امپراتوری‌های اشکانی و روم آغاز گردیده؛ و پس از اسلام، از دوره آق قویونلوها تا کنون مستمراً ادامه داشته است؛ و امضاء بیش از 25 تفاهم نامه؛ موافقت نامه و یادداشت همکاری در عرصه‌های مختلف؛ و مبادله 88 سفیر بین دو کشور ضامن آن بوده است.

بررسی وضعیت ایرانیان مقیم ایتالیا (فرصت ها و تهدیدات )

سرمایه اجتماعی حدود 16 هزار ایرانی و ایرانی تبار مقیم ایتالیا (آمار رسمی) که آمارهای غیر رسمی شمار ایشان را تا 30 هزار نفر نیز ذکر نموده اند؛ در وهله نخست، تاریخ دیرپای روابط همه جانبه دو کشور ایران و ایتالیا می‌باشد؛ که از دوره امپراتوری‌های اشکانی و روم آغاز گردیده؛ و پس از اسلام، از دوره آق قویونلوها تا کنون مستمراً ادامه داشته است؛ و امضاء بیش از 25 تفاهم نامه؛ موافقت نامه و یادداشت همکاری در عرصه‌های مختلف؛ و مبادله 88 سفیر بین دو کشور ضامن آن بوده است. با این چشم انداز، بر پایه یادداشت همکاری‌های فرهنگی دو کشور، شمار زیادی از ایرانیان مقیم ایتالیا را دانشجویانی تشکیل می‌دهند که از دهه 50-40 شمسی تا کنون مستمراً جهت ادامه تحصیل به ایتالیا سفر نموده؛ و برخی از ایشان پس از پایان تحصیلات در ایتالیا اقامت گزیده اند؛ یا شمار قابل توجهی از دیگر ایرانیان مقیم در این کشور را تجاری تشکیل می‌دهند؛ که به ویژه از دهه 50 شمسی و پس از موافقت نامه‌های دو کشور در خصوص همکاری‌های تجاری-اقتصادی عازم ایتالیا گردیده اند. در خصوص جمعیت باقی مانده پناهجویان ایرانی در ایتالیا نیز شایان ذکر است که علی رغم سیاست مهاجر پذیری دولت ایتالیا، این کشور خدمات قابل قبولی را به مهاجرین ارائه ننموده و به ویژه این خدمات در خصوص پناهجویان سیاسی چندان مطلوب نمی‌باشد و بر این مبنا، این کشور از نخستین مقصدهای پناهجویان سیاسی ایران نیست؛ علاوه بر این، نظر به وضعیت متوسط ساختارهای علمی و اقتصادی در کشور ایتالیا و فقدان ساز و کارهای جذب نخبگان علمی در مراکز تحقیقاتی-دانشگاهی این کشور؛ یا امکان سرمایه گذاری سودآور اقتصادی؛ کشور ایتالیا از مقصدهای نخست نخبگان و سرمایه گذاران تراز اول و تجار بزرگ ایرانی محسوب نگردیده و علی رغم این که در گذشته و قبل از تحریم ها، جمهوری اسلامی ایران بالاترین حجم مبادلات تجاری خود در اروپا را با کشور ایتالیا دارد؛ اما در بخش خصوصی، این مناسبات از رده میانی فراتر نمی‌رود؛ مضافاً بر این که از حیث علمی نیز، نه دانشگاه‌های این کشور توان مندی پرورش فارغ التحصیلان تراز اول در حوزه علوم تجربی و فن آوری را دارند و نه اصولاً ساز و کار جذب این فارغ التحصیلان در نقش‌های شغلی قابل قبول داخلی وجود دارد؛ بر این مبنا، فارغ التحصیلان ایرانی دانشگاه‌های ایتالیا که در این کشور نیز اشتغال دارند؛ و ظاهراً در رشته‌های علوم پزشکی بیشترین بخت اشتغال در حوزه تخصصی خود را داشته اند نیز؛ عمدتاً از متخصصین تراز اول این رشته نبوده و از رده‌های مدیریتی میانی فراتر نمی‌روند. در این میان؛ نظر به جایگاه مدارس هنر ایتالیا، فارغ التحصیلان ایرانی رشته‌های هنری یک استثناء محسوب گردیده و معدود نخبگان ایرانی مقیم ایتالیا، عمدتاً به این حوزه تعلق دارند؛ که به عنوان نمونه می‌توان به فارغ التحصیلان مقیم ایران نظیر بهمن محصص یا پرویز تناولی و یا هنرمندان مقیم ایتالیا نظیر محسن وزیری مقدم_که کتاب شیوه طراحی وی همچنان از بهترین منابع دانشگاهی این رشته می‌باشد اشاره نمود.

بررسی وضعیت ایرانیان مقیم ایتالیا (فرصت ها و تهدیدات )

  1.  مقایسه آمار تقریبی 10 هزار ایرانی و ایرانی تبار مقیم ایتالیا در دهه 50 شمسی با آمار 30-16 هزار ایرانی مقیم این کشور پس از قریب به نیم قرن، گویای آن است که، یا این افراد پس از تحصیل یا دوره محدود فعالیت تجاری خود به ایران بازگشت نموده اند؛ یا کشور ایتالیا برای ایشان تنها به مثابه پلی برای مهاجرت به کشوری سوم بوده است. این امر به ویژه زمانی معنا دارتر می‌گردد؛ که در نظر گرفته شود؛ ایتالیایی‌ها خود در رتبه نخست مهاجرت به دیگر کشورها جا داشته و علی رغم سیاست مهاجر پذیری که پیری جمعیت این کشور علت آن بوده است؛ خدمات قابل قبولی به مهاجرین ارایه نمی‌دهند؛ مضافاً بر این که، ایتالیا با حدود 2790 میلیارد یورو بدهی و قریب به 40% جمعیت بیکار، یکی از بحران زده ترین کشورهای اروپا از حیث اقتصادی محسوب می‌گردد و نظر به فعالیت مافیا و سابقه فاشیسم و نژاد پرستی در این کشور؛ علی رغم وجود سازمان‌ها و مراکز مبارزه با نژاد پرستی یا ایجاد فرصت‌های برابر برای مهاجرین خارجی، عرصه برای رشد اقتصادی و اجتماعی خارجی‌ها؛ از جمله ایرانیان در این کشور، چندان هموار نبوده و به ویژه در سال‌های اخیر دشوار تر نیز گردیده است؛ و نهایتاً ایرانیان ایتالیا در مطلوب ترین شرایط نیز از تجارت و مدیریت سطوح میانی فراتر نرفته؛ و در بدنه سیاسی این کشور نیز هیچ گونه نفوذی نداشته اند؛ بر این مبنا، اگرچه ایرانیان مقیم ایتالیا به واسطه برخورداری از قدمت تاریخ و تمدن شان در یک کشور دارای تاریخ و تمدن کهن و ارج گذار به این مقوله، مورد احترام بوده و یا برخورداری از پایگاه اجتماعی دانشگاهی-پیشه وری قابل قبول خود به همراه گزارش کمترین میزان تخلفات قانونی در میان مهاجرین کشور ایتالیا این جایگاه را تقویت نیز نموده اند؛ اما در بستره عدم رشد مطلوب خود، جامعه و فرهنگ ایتالیایی از چند دهه گذشته تا کنون، افق‌های رشد ایرانیان در این کشور نیز چندان گشوده و هموار نیست.
  2. پراکندگی جغرافیایی جمعیت اندک ایرانیان ایتالیا از یک سو و پایگاه اقتصادی متوسط رو به پایین ایشان از سوی دیگر، موجبات عدم تمرکز توان مندی‌های ایشان در ایتالیا را فراهم نموده است. این توان مندی نا متمرکز، به ویژه در سایه بحران اقتصادی اخیر ایتالیا و تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران، اندکی تنزل نیز یافته است و وضعیت بحرانی اشتغال در کشور ایتالیا موجب گردیده است؛ که توانمدی‌های محدود جمعیت ایرانیان این کشور از حیث ارتباط با یکدیگر یا با فرهنگ مبدأ به طرز چشمگیری کاهش یابد. به نظر می‌رسد؛ این کاهش ارتباط با جامعه مبدأ به واسطه مشکلات مبتلا به آن؛ در کنار جامعه بحران زده مقصد، به ناخرسندی دو گانه ای دامن زده باشد؛ که بر مبنای آن و برای گریز از برزخ موجود، مطابق مشاهدات عینی، بازگشت دانشجویان ایرانی با تحصیلات ناتمام به ایران افزایش یافته و تلاش برای مهاجرت یا پناهجویی در یک کشور سوم نیز بیشتر شده است. این امر به ویژه محصول تبلیغات منفی رسانه‌های بین المللی در تاریک نمایی وضعیت بالفعل جمهوری اسلامی ایران و خبرسازی در خصوص احتمال جنگ قریب الوقوع در منطقه خاورمیانه نیز می‌باشد؛ که شماری از ایرانیان مقیم ایتالیا؛ به ویژه دانشجویان را بر آن داشته است؛ که با ازدواج‌های مصلحت اندیشانه با شهروندان ایتالیایی؛ یا درخواست پناهجویی سیاسی درصدد تمدید اقامت خود در ایتالیا بر آیند. بدون شک اطلاع رسانی در خصوص وضعیت واقعی اقتصادی و راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و خوف از ایشان در این خصوص؛ به همراه استمرار سیاست متسامح جاری در خصوص فراهم سازی امکان بازگشت پناهجویان سیاسی به کشور و برقراری مجدد تسهیلات دانشجویی به نحو واقعی و قابل استفاده؛ نظیر تخفیف بلیط‌های سفر هوایی ایشان به جمهوری اسلامی ایران؛ یا فروش ارز دانشجویی می‌تواند؛ پیش از قطع ارتباط ناگزیر ایشان با جامعه مبدأ، امکان مفتوح ماندن این باب را فراهم سازد. در این راستا به خصوص، عملکرد نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا کمال اهمیت را دارد و انتظار ارتباط؛ حضور و مشارکت جامعه ایرانیان ایتالیا با این نهادها، بدون خدمات رسانی این نهادها در شرایط نیازمندی‌های ضروری ایشان در کشوری بیگانه؛ یا مشارکت در حضانت از حقوق ایشان به عنوان اتباع جمهوری اسلامی ایران؛ یا حداقل برخورد مسئولانه و تؤام با احترام با ایشان، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. پر واضح است؛ که نظر به پراکندگی جغرافیایی و معضلات مبتلا به ایرانیان مقیم ایتالیا، نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در این کشور، در صورت توانایی جذب و تمرکز بخشی و خدمات رسانی، بهترین متولیان بهره گیری از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های ایرانیان مقیم ایتالیا خواهند بود. فهم این مسؤلیت خطیر و انعکاس این فهم در شیوه رفتار و گفتار رأس پیکان این نمایندگی‌ها؛ یعنی مسؤلین پذیرش ارباب رجوع ایرانی در این نهادها، از حیث جذب یا دفع ایرانیان مقیم، نقش بنیادین داشته و میزان کارآمدی این مسؤلین در این خصوص، با بهایی که قانوناً می‌توانند از حیث ارایه خدمات و حضانت و... بایت بازخرید و جذب مجدد اتباع ایرانی ایتالیا بپردازند؛ ارتباط مستقیم دارد و بداهتاً برای بهره مندی از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های ایرانیان ایتالیا، نخست باید بتوان با ایشان ارتباط برقرار و ایشان را جذب نمود و تنها مشروط به دافع نبودن، در گام بعدی باید بهایی اخلاقی-اسلامی از حیث شیوه رفتار و گفتار با ایشان را پرداخت و بهایی قانونی از حیث ارایه خدمات و تسهیلات و حضانت از ایرانی بودن ایشان را نیز پرداخت نمود؛ که قطعاً برای جذب یک شهروند ایرانی مستعد انفصال از جامعه مبدأ خود بهای گزافی نیست. در حوزه فرهنگی به مراتب این وظیفه بسیار دشوار است؛ زیرا در کشور صاحب فرهنگ و تمدن و هنر پر قدمت ایتالیا، هر فرآورده ای قابل عرضه نیست و البته در نقطه مقابل، در صورت مکفی بودن آن چه از فرهنگ و تمدن و هنر ایرانی-اسلامی نمایش داده می‌شود؛ بدون شک ارج آن دریافت شده و مورد توجه قرار گرفته و ایرانیان مقیم ایتالیا نیز، لااقل برای تقویت پایگاه خود در این کشور هم که شده، آن را تبلیغ و عرضه نموده و هویت خود را با آن پیوند خواهند زد.      
  3.  مهاجرت فرایند دشوار و پرهزینه ای در معنای اعم کلمه است؛ که غالباً در گریز از یک فقدان (فردی یا جمعی؛ واقعی یا موهوم) و با امید به احراز یک امکان غیر موجود صورت می‌پذیرد. بر این مبنا، مهاجرت‌ها بردارهای معناداری از فقدان‌های یک جامعه و مسیرهای ممکنی که امکان احراز آن فقدان وجود دارد را ترسیم می‌نمایند. این فقدان‌ها می‌توانند، نظیر ضرورت تحصیل در رشته ای که در کشور مبدأ به اندازه کشور مقصد پیشرفته نیست، فقدانی مقطعی باشند. بر این مبنا، علت بخش اعظمی از مهاجرت‌های ایرانیان به کشور ایتالیا که دلایل تحصیلی دارد، از این گونه است. علاوه بر این، علت مهاجرت می‌تواند فراسوی فقدان و امکان احراز آن، امید به احراز شرایطی مطلوب تر باشد؛ که بر این مبنا، علت مهاجرت بخش دیگری از ایرانیان به خاطر تجارت کالاهایی نظیر فرش و... که در کشور ایتالیا، بازار بهتری از ایران خواهند داشت نیز توجیه می‌گردد؛ مضافاً بر این که آب و هوای مدیترانه ای از مطلوب ترین آب و هواها بوده و مردم ایتالیا مردم شادی محسوب می‌گردند و زندگی در این کشور سرزنده است. اما، فراسوی مهاجرت‌هایی که بر مبنای یک تخلف قانونی و گریز از قانون صورت پذیرفته؛ یا آن دسته از مهاجرت‌هایی که بنیان آن توهم در خصوص خود و جامعه مبدأ و مقصد است؛ پیشنهاد می‌گردد که تحلیل بردارهای مهاجرت به هر کشوری؛ از جمله ایتالیا، تنها به نخبگان و دانشمندان راجع نباشد و در نظر گرفته شود؛ که این بردارها ممکن است؛ گویای برخی فقدان‌ها و شرایط امکان برآوردن‌ها باشد؛ که از این حیث و به طور کلی، با تحلیل این بردارها، کاستی‌های احتمالی جامعه مبدأ مشخص گردیده و تحلیل ساز و کارهای جامعه مقصد برای فراهم سازی امکان برآوردن آن فقدان، به فهم راه کارهای مرتفع نمودن آن فقدان منجر گردیده و این امر، شرط نخست رشد و توسعه هر جامعه ای است؛ که فقدان‌های خود را شناخته و نمونه‌های راه کارهای برطرف ساختن آن فقدان‌ها را نیز احصاء نماید. بدون شک، در این راستا نخبگان و دانشمندان ایرانی، نمونه‌های معنادارتری خواهند بود؛ که در صورت بالیدن در جمهوری اسلامی ایران و ثمر بخشی در جامعه ای دیگر، شرایطی که بهای برخورداری از ثمرات شان می‌باشد را ترسیم نموده و در صورت بالیدن در جامعه مقصد، نمونه مناسبی از روان شناسی و جامعه شناسی معرفت و ساختارهای جامعه علمی‌ای که می‌تواند در جمهوری اسلامی ایران بازسازی گردد را ترسیم می‌نمایند. بی شک، تحلیل این ساز و کار و فهم آن؛ به همراه بازسازی ساختارهای وابسته به آن در ایران، از بازجذب دانشمندان و نخبگانی که به واسطه فقدان این ساختار، بنیادی تر بوده و وضعیت پایدار تری نیز می‌باشد؛ زیرا در صورت عدم ایجاد این ساختار، بازجذب نخبگان و دانشمندان ایرانی مهاجر چندان با ثبات نبوده است.
  4. در واقع بینانه ترین بیان ممکن، ایرانیان مقیم ایتالیا در جریان مهاجرت دایم یا مقطعی خود، به صورت دایم یا مقطعی از بخشی یا تمام منافع ملی خود چشم پوشی نموده اند؛ که عمل مهاجرت تحقق یافته است. این چشم پوشی ممکن است؛ به نحو ضروری و در گزیر از تعقیب ناشی از مبادرت به یک عمل خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران(در خصوص برخی پناهندگان سیاسی)؛ یا چشم پوشی مقطعی و نسبی نظیر مورد دانشجویان ایرانی در این کشور و یا چشم پوشی دایمی و نسبتاً تمام عیار نمود یابد؛ که این مورد اخیر به ویژه؛ در خصوص ایرانیانی که تابعیت ایتالیا را پذیرفته اند؛ مصداق می‌یابد. در کلیه موارد ذکر شده، بداهتاً به میزانی که ایرانیان مقیم ایتالیا از منافع و امنیت مذکور(به صرف ملیت ایرانی؛ بی هیچ قید و شرط دیگری) برخوردار باشند؛ به شرط عقل و بداهتا،ً در حمایت و حفظ آن منافع و امنیت نیز کوشا خواهند بود؛ اما، انتظار ایفای نقش مهاجرین ایرانی ای که پیش از این؛ به طور دایمی یا مقطعی و نسبی یا مطلق؛ از این منافع و امنیت چشم پوشی نموده اند؛ در حمایت و حفظ این منافع، بدون تسهیم ایشان از این منافع و امنیت، چشم داشتی غیر واقع بینانه است؛ که شرایط تحقق آن به شرایط پیشنهادی در بند 2 راجع می‌باشد.
  5.  مشاهدات عینی در ایتالیا گویای نقش مثبت و تأثیرگذار رسانه‌های ایرانی فعال در این کشور می‌باشد. این نقش به ویژه در زمینه اطلاع رسانی در خصوص رخدادهای فرهنگی برنامه ریزی شده توسط نهادهای جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا مشهود است. این رخدادها خود به مثابه فرصتی برای گردهمایی و تبادل نظر جامعه ایرانیان ایتالیا، ایفای نقش می‌نمایند. البته در این خصوص، عدم امکان و دشواری دریافت تصاویر برخی از شبکه‌های تلویزیونی بین المللی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا، یک خلاء جدی محسوب می‌گردد. از حیث آسیب شناختی نیز، به نظر می‌رسد مقابله به مثل با رسانه‌های بین المللی ای که به نشر اکاذیب و تاریک نمایی در خصوص ایرانیان و جمهوری اسلامی ایران می‌پردازند، به شیوه تولید و نشر اخبار مشابه تاریک نما در خصوص جوامع غربی و یا ارایه تصویری اغراق آمیز از جمهوری اسلامی ایران، بیش از تأثیرات مثبت؛ نظر به امکان ارزیابی مستقیم مهاجرین ایرانی در ایتالیا از واقعیت‌های این جامعه، منجر به سلب اعتماد از رسانه‌های ایرانی؛ عدم تعقیب آن‌ها و در نتیجه بی اطلاع ماندن از رخدادهای برنامه ریزی شده توسط نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی ایران در این کشور و متعاقباً از کف رفتن معدود فرصت‌های امکان گردهم آوردن ایرانیان مقیم در ایتالیا می‌گردد؛ مضافاً بر این که، فقدان اطلاع رسانی در خصوص این رخدادها پیش از وقوع آن‌ها و بسنده نمودن به صرف پوشش خبری این رخدادها پس از وقوع شان نیز، بخشی از توان مندی رسانه‌های ایرانی در ایتالیا؛ یعنی اطلاع رسانی پیش از این رخدادها را، بلااستفاده نگاه می‌دارد.
  6. سازمان‌های مردم نهاد ایرانی در ایتالیا را از حیث حوزه فعالیت‌های شان می‌توان به دو دسته مذهبی و فرهنگی-هنری تقسیم نمود. نظر به شمار نسبتاً اندک ایرانیان مهاجر در کشور ایتالیا، تعداد این سازمان‌ها در هر دو گونه فوق الذکر در این کشور چندان زیاد نبوده و عمدتاً نیز در شهرهایی که شمار بیشتری از ایرانیان در آن سکونت دارند؛ نظیر شهرهای رم، میلان، تورین، فلورانس و... متمرکز می‌باشند. در این میان شمار سازمان‌های مردم نهاد با فعالیت مذهبی از گونه دوم بیشتر بوده و حمایت‌های دولتی و غیر دولتی از ایشان نیز بیشتر می‌باشد؛ اما، مگر در مواردی نظیر انتشارات عرفان انجمن المهدی(عج) شهر رم که خروجی ای برای جامعه ایتالیایی نیز دارد؛ فعالیت این انجمن‌ها پوشش دهنده مناسبت‌ها و فعالیت‌های مذهبی ایرانیان یا در نهایت شیعیان می‌باشد. در مقابل سازمان‌های مردم نهاد متمرکز بر فعالیت‌های فرهنگی – هنری ایرانی، نظر به نوع خروجی شان، علی رغم دریافت حمایت‌های دولتی و خصوصی محدودتر، کمیت بالاتری از مخاطبین ایرانی مقیم در ایتالیا یا جامعه ایتالیایی را پوشش می‌دهند. این سازمان‌ها علی رغم برنامه ریزی رخدادهای فرهنگی متفاوت با معیارهای جمهوری اسلامی ایران؛ عمدتاً ماهیت غیر همسو یا معاند نداشته و حتی در مواردی، رخدادهای فرهنگی – هنری ای را برنامه ریزی می‌نمایند؛ که با اهداف فرامرزی جمهوری اسلامی ایران نیز همسو بوده و در این راستا با نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا و سازمان‌های داخلی کشور نیز تعامل می‌نمایند.

دانشجویان ایرانی در ایتالیا

جمعیت و پراکندگی

آمارهای غیر رسمی گویای حضور بیش از 30 هزار ایرانی در ایتالیا است. حدود نیمی از این جمعیت، یا به صورت غیر قانونی در ایتالیا اقامت دارند؛ یا پناهجو هستند؛ یا تابعیت ایتالیایی دارند و از این رو، آمار دقیقی از ایشان در دست نیست؛ اما، از حدود بیش از 17هزار اقامت قانونی خانوادگی؛ کاری و دانشجویی ایرانیان که در ایتالیا به ثبت رسیده است. این جمعیت که بیشتر در دانشگاه‌های شهرهای میلان؛ تورین؛ بولونیا؛ فلورانس؛ رم و پروجا به تحصیل اشتغال دارند؛ در سال‌های اخیر افزایش یافته و مطابق آمارهای غیر رسمی، به حدود 7 هزار نفر تخمین زده زده شده است.

رشته و مقطع تحصیلی

از رشته و مقطع تحصیلی این دانشجویان اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ اما، مشاهدات میدانی گویای آن است که؛ رشته‌های هنر؛ معماری؛ و باستان شناسی که از شاخص ترین رشته‌های تحصیلی ارایه شده در دانشگاه‌های ایتالیا می‌باشند؛ از نخستین اولویت‌ها بوده و در ادامه رشته داروسازی از میان رشته‌های علوم پزشکی؛ شاخه‌های مهندسی نظیر الکترونیک و در نهایت برخی رشته‌های علوم انسانی نظیر زبان‌های نوین جای دارند.

نظر به این که، دانشگاه‌های ایتالیا در کلیه مقاطع تحصیلی دانشجو پذیرش می‌نمایند؛ این دانشجویان به ترتیب در مقاطع کارشناسی؛ کارشناسی ارشد و دکترا پراکنده اند؛ که در خصوص دو مقطع اخیر؛ غالباً دانشجویانی هستند؛ که یا مقاطع پایین تر را نیز در ایتالیا پشت سر گذاشته اند؛ یا با کمک هزینه تحصیلی و بر مبنای یک تفاهم نامه بین دانشگاهی برای فرصت مطالعاتی و دوره دکتری به ایتالیا اعزام گردیده اند.

وضعیت فرهنگی؛ اجتماعی و سیاسی

بدون شک، نخستین دانشجویان ایرانی در ایتالیا که پس از انعقاد تفاهم نامه فرهنگی دو کشور در دهه 50 میلادی به ایتالیا عزیمت و غالباً در رشته‌های هنر و معماری تحصیل و در کسوت نسلی از شاخص ترین مترجمین و هنرمندان ایرانی، خدمات ارزنده ای به پیشرفت فرهنگی ایران نموده اند؛ با نسل‌های اخیر دانشجویان ایرانی در ایتالیا تفاوت چشم گیر دارند.این تفاوت به همان میزان که به تنزل چند دهه اخیر شاخصه‌های اقتصادی؛ اجتماعی؛ سیاسی و فرهنگی توسعه در ایتالیا راجع است؛ به تحولاتی در گونه و روند اعزام نسل‌های اخیر دانشجویان ایرانی در ایتالیا نیز معطوف می‌باشد.

دشواری گذر از آزمون ورودی دانشگاه‌ها از یک سو و تفاوت مطالبات و سبک زندگی بخشی از نسل جوان طبقه متوسط رو به بالا در ایران موجب گردیده؛ این طبقه در قیاس با دشواری‌های مهاجرت یا ادامه تحصیل در کشورهای پیشروتر، در جریان آموزش زبان ایتالیایی در مدرسه ایتالیایی کنسولگری ایتالیا در تهران؛ یا شرکت در آزمون‌های آزاد آن که با اخذ پذیرش دانشگاه‌های ایتالیا و صدور روادید نیز همراه است را مغتنم شمرده و با سپری نمودن یک دوره آموزشی نه چندان طولانی و آزمونی نه چندان دشوار، با در اختیار داشتن حدود 4000 یورو پشتوانه مالی، به ایتالیا عزیمت نموده و پس از یک آزمون ورودی ابتدایی، با دریافت کمک هزینه تحصیلی(حدود 5500 یورو در سال) و امکان اقامت در خوابگاه‌های دانشگاهی و برخورداری از غذاخوری‌های دانشگاه و دیگر تسهیلات؛ به طور تؤامان هدف اقامت و امکان تردد در اروپا (منطقه شینگن) و ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه خود در دانشگاه را تأمین نمایند.

بر این مبنا، این جمعیت، آزمونی به دشواری آزمون زبان انگلیسی برای مهاجرت به کشوری نظیر کانادا یا اخذ پذیرش در دانشگاه‌های کشوری نظیر ایالات متحده آمریکا را پشت سر نگذاشته و غالباً در بدو ورود به دانشگاه، تسط زبانی چندان بالایی ندارد. همچنین، نظیر مهاجرین کشور کانادا به واسطه قابلیت‌های بالای تحصیلی؛ تخصصی یا سرمایه ای پذیرش نگردیده و غالباً، در زمره نخبگانی که در دانشگاه‌های تراز اول دنیا ادامه تحصیل می‌دهند نیز نمی‌باشد؛ بلکه، به عنوان عضوی از طبقه متوسط جامعه ایرانی، با پس اندازی اندک و تسلط زبانی متوسط، لااقل در بدو ورود به ایتالیا، ادامه اقامت خود را به حفظ کمک هزینه تحصیلی و خوابگاه دانشجویی منوط دیده و به این دلیل، پشت سر گذاشتن کمینه واحدهای دانشگاهی را به دلایل اقتصادی نیز ضروری می‌یابد. در چنین پس زمینه ای، شمار اندکی از این جمعیت، پذیرش دانشجویی را فرصتی برای سفر به اروپا دانسته و غالباً تا زمان دریافت نخستین کمک هزینه تحصیلی در ایتالیا اقامت داشته و پس از دریافت بخشی از هزینه‌هایی که نموده، به ایران باز می‌گردند.

شمار اندک دیگری از این جمعیت نیز، علی رغم بازگشت به ایران همراه گروه نخست، امکان اقامتی خود را مفتوح نگاه داشته و از این مجرا، سفرهای خود را به ایتالیا، در یک دوره زمانی محدود تجدید می‌نمایند. غالب دانشجویان این گروه دوم، بدون شرکت در کلاس‌های درس، در فصل امتحانات به ایتالیا سفر نموده و با پشت سر گذاشتن برخی آزمون‌ها، اقامت خود را تمدید می‌نمایند. این شیوه اقامتی پاره وقت، برای بسیاری از دانشجویان ایرانی، پس از فارغ التحصیلی در شرایط ناتوانی در کاریابی؛ یا دوره‌های بیکاری پس از اشتغال نیز، به شکل سفرهای تمدید اقامت استمرار می‌یابد.

باید به این دو گروه، گروه کم شمار سومی را نیز بیفزاییم؛ که به واسطه عدم موفقیت در آزمون ورودی دانشگاه؛ یا مواجه با دشواری‌های زندگی جدید، به ایران باز می‌گردند. البته از این گروه سوم، بسیاری از کسانی که در آزمون ورودی موفق نبوده اند؛ با ثبت نام در رشته‌های آزاد، که هر سال توسط دانشگاه‌ها معرفی می‌گردند؛ اقامت خود را حفظ می‌نمایند. مشاهدات عینی در خصوص آمار تأمل برانگیز ثبت نام در چنین رشته‌هایی، به وضوح گویای آن است؛ که انگیزه اقامتی نزد این دسته از دانشجویان ایرانی؛ بر انگیزه‌های تحصیلی پیشی دارد.

گروه دیگری از دانشجویان ایرانی نیز، در ادامه، تحصیلات خود را رها می‌نمایند. دانشجویانی که با از دست دادن خوابگاه و کمک هزینه تحصیلی امکان فراهم سازی شرایط اقتصادی ادامه تحصیل را ندارند؛ یا دانشجویانی که در شرایط مشابه آغاز به کار نموده اند و مشغله‌های شغلی اجازه اتمام تحصیلات را به ایشان نداده است؛ در این گروه جای دارند.

علاوه بر این، دانشجویانی که با یافتن کار، اقامت خود را از دانشجویی به کاری تغییر داده؛ یا پس از ازدواج با یک تبعه ایتالیایی، تابعیت ایتالیا را اخذ نموده اند؛ یا اقامت پناهجویی گرفته اند نیز، در پاره ای موارد، دلیل اقامتی برای ادامه تحصیل نداشته و ترک تحصیل می‌نمایند.شمار قابل توجهی از دانشجویان ایرانی در ایتالیا، که با پشت سر گذاشتن کلیه این دشواری‌ها فارغ التحصیل می‌گردند نیز، پس از سپری نمودن حداکثر ممکن سنوات تحصیلی و با تأخیر، تحصیلات خود را به پایان می‌رسانند.

مشاهدات میدانی گویای آن است که در غالب موارد، حفظ اقامت؛ خوابگاه و کمک هزینه تحصیلی، از مهم ترین انگیزه‌های تحصیل و ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر نزد دانشجویان ایرانی در ایتالیا است. این دانشجویان غالباً در خصوص کارهای دانشجویی دوره تحصیل و مشاغل پس از فارغ التحصیلی؛ مگر در خصوص تخصص‌های علوم پزشکی؛ برخی شاخه‌های معماری و... در حوزه تخصص و تحصیل خود اشتغال نیافته و علی رغم این امر، به دلایلی نظیر غیر معتبر بودن بسیاری از مدارک تحصیلی دانشگاه‌های ایتالیا در معادل سازی‌های وزارت علوم؛ تمایلی به بازگشت به ایران نیز ندارند.

یکی دیگر از انگیزه‌های اقامتی این دانشجویان جهت فارغ التحصیلی، ساز و کاری در قانون ایتالیا است؛ که مطابق آن، فارغ التحصیلان خارجی دانشگاه‌های ایتالیا می‌توانند؛ با مفتوح سازی یک کد اقتصادی و ثبت خوداشتغالی شان در اتاق اصناف این کشور، اقامت کاری اخذ نموده و آن را تمدید نمایند.از نقطه نظر فرهنگی، پایگاه غالب دانشجویانی که به ایتالیا عزیمت می‌نمایند و ساختار این عزیمت که در آن انگیزه‌های اقامتی بر انگیزه‌های تحصیلی پیشی می‌گیرد در وهله نخست، پذیرش فرهنگ جامعه مقصد، با هدف جذب در آن را به همراه دارد.

 رابطه معیشتی این دانشجویان، به امکاناتی که جامعه مقصد در اختیارشان می‌گذارد و تأثیراتی که بر این مبنا، از شیوه زندگی در اتاق‌های غالباً مشترک خوابگاه‌ها در ابتدا و هم خانه شدن با دیگر دانشجویان در ادامه می‌پذیرند؛ یا ضرورت غذا خوردن در غذاخوری‌های دانشگاه که به طور هم زمان دور شدن از عادات غذایی جامعه مبدا را نیز به همراه دارد و امکان بهره گیری از تفریحات عمومی و رایگان جامعه مقصد در شرایط محدودیت اقتصادی و... روند این فرهنگ پذیری را تشدید نیز می‌نماید.ظاهراً یکی از مهم ترین مؤلفه‌هایی که در مقابل این روند فرهنگ پذیری مقاومت ایجاد می‌نماید؛ عزیمت شمار قابل توجهی از دانشجویان ایرانی به ایتالیا، در سنی است که پیش تر، ساختار بخش قابل توجهی از هویت فرهنگی شان تثبیت یافته است.

اگر چه این دانشجویان حسب پایگاه اجتماعی و ساختار عزیمت، در روند فرهنگ پذیری شان در ایتالیا، مواجه خود انتقادگرایانه ای با بخشی از هویت ملی شان دارند؛ اما، مشکلات سیاسی؛ اقتصادی؛ اجتماعی و حتی فرهنگی جامعه میزبان؛ که در آن سیاست مهاجرپذیری بدون برنامه ریزی دقیق در جریان است؛ و نه تنها مهاجرین نخبه جذب نگردیده؛ یا ساز و کاری برای ارتقاء ایشان پیش بینی نشده؛ بلکه خود شهروندان ایتالیایی نیز با بحران بیکاری و ... مواجه اند و در برخی شهرها نظیر شهر رم، هنجارهای رفتاری بسیار متفاوتی نیز دارند؛ موجب می‌گردد؛ که غالب این دانشجویان فاصله گرفته از هویت ملی شان؛ تمایلی به ایتالیایی شدن نیز نداشته باشند و در برزخی میان نه این و نه آن به سر برند.

نمود بیرونی این دوگانگی، تأکید بر هویت ملی به مثابه گونه ای مقاومت در مقابل بیگانه هراسی آمیخته با نژادپرستی در مجامع ایتالیایی است؛ که در فضای تحریفات رسانه ای منجر به ایران هراسی، گاهی با مبالغه در خصوص پایگاه و جایگاه فرهنگ و تمدن ایرانی – اسلامی؛ نقد تند فرهنگ و تمدن ایتالیایی و در نهایت ارایه چهره غیر واقع نمایانه از تمامیت فرهنگ و تمدن ایران معاصر؛ با گزارش آن مطابق چشم اندازهای صرف پایگاه اجتماعی و فرهنگی ای که غالب این دانشجویان به آن تعلق دارند؛ همراه است.

مبالغه در تأکید بر هویت ملی؛ در پاسخ به تروریسم کلامی و روان شناختی رو به رشد در ایتالیا، که به طور خفیف در فضاهای دانشگاهی نیز در جریان است؛ گاهی به تنش میان دانشجویان ایرانی با دیگر دانشجویان و حتی اساتید نیز می‌انجامد.

 شمار قابل توجهی از این دانشجویان در بدو ورود به یک شهر و مواجه با تجربه غربت، روابط بسیار نزدیک و گسترده ای با یکدیگر برقرار می‌نمایند. این روابط عموماً در ادامه به هم رشته‌ها در یک دانشگاه؛ هم خوابگاهی‌ها؛ گروهی در تعارض با دیگر هم خوابگاهی‌ها و... کاهش یافته و در نهایت، غالباً به حلقه‌های کوچکی با ثبات نسبی محدود می‌گردد.

این حلقه‌ها، به واسطه سهولت سفر به ایران و حتی ضرورت آن در ایام تعطیلی خوابگاه‌ها؛ امکان تماس مستمر با خانواده و تعقیب اخبار ایران در فضاهای مجازی، ارتباط خود با جامعه مبدأ را با رویکردی انتقادی و خود برتربین حفظ نموده و اعضاء آن غالباً، این رویکرد را به اعضاء سایر حلقه‌ها نیز تعمیم داده و در پاسخ به تروریسم کلامی و روان شناختی جامعه میزبان نیز، گاهی آن را به ایتالیایی‌ها تسری می‌دهند.

این جمعیت که نقطه عطف مشارکت سیاسی سال‌های اخیر خود را در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388و دولت‌های اصلاحات و تدبیر و امید تجربه نموده؛ واپسین تجمعات اعتراضی را که غالباً در مقابل سفارت ج.ا.ایران در شهر رم و سرکنسولگری ج.ا.ایران در شهر میلان برگزار گردیده نیز، در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 برپا کرده است.

 بر این مبنا، حضور دانشجویان ایرانی در ایتالیا از سال 1388 تا کنون؛ مگر در خصوص مشارکت در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، چندان ماهیت سیاسی نداشته و مطابق مشاهدات میدانی، از سال 88 تا کنون، غالباً اعتراضات سیاسی دانشجویی در ایتالیا، پس از اخذ پناهندگی سیاسی، استمرار نیافته است.

انجمن‌های دانشجویی

دانشجویان ایرانی در ایتالیا، فراسوی حلقه‌های پراکنده ای که شرح آن گذشت؛ در جمعیت‌های بزرگ تر مجازی، در قالب اعضاء پایگاه‌ها و کانال‌های اطلاع رسانی با محتویات مشارکتی عمدتاً راستی آزمایی نشده؛ نیز عضویت دارند.علاوه بر این، اماکنی نظیر رستوران‌های ایرانی در هر شهر، که در مناسبت‌هایی نظیر نوروز، جشن‌هایی را برنامه ریزی می‌نمایند نیز؛ لااقل در بدو ورود، از محل‌های اجتماع دانشجویان ایرانی محسوب می‌گردند. این اجتماعات نظر به هزینه‌هایی که در پی دارند، برای غالب دانشجویان استمرار نداشته و در خصوص جشن‌ها نیز، بداهتاً به شکل گیری اجتماعات پایدار و مستمر منجر نمی‌گردند. در خصوص حضور در مناسبت‌های فرهنگی نظیر نمایشگاه‌ها؛ هفته‌های فیلم؛ جلسات رونمایی کتاب؛ یا همایش‌ها و هفته‌های فرهنگی در خصوص ایران در دانشگاه‌ها نیز، وضع به همین منوال است.

انجمن‌های فرهنگی مردم بنیاد ایرانی در ایتالیا، یکی دیگر از کانون‌های گردهمایی دانشجویان ایرانی در شهرهای مختلف ایتالیا هستند؛ که در مواردی نظیر پیگیری افزایش شهریه و تغییر قوانین در خصوص کمک هزینه‌های تحصیلی دانشجویان آکادمی هنرهای زیبای شهر رم، با محوریت انجمن مردم بنیاد "الفبا" در این شهر، به شکل گیری اجتماعات موقت دانشجویی یاری رسانده اند. این انجمن‌ها همچنین، در قالب به کارگیری توانمندی‌های دانشجویی در برپایی و برگزاری رخدادهای فرهنگی نیز، به شکل گیری اجتماعات خرد و موقت دانشجویی یاری می‌رسانند.

همچنین، رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران در ایتالیا، با برگزاری مناسبت‌های فرهنگی در شهرهای مختلف ایتالیا و برپایی رخدادهای فرهنگی با مشارکت دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های این شهرها و برون سپاری بخشی از فعالیت‌های خود به این دانشجویان، نقش چشم گیری در شکل دادن به هسته اولیه اجتماعات دانشجویی و تقویت و گسترش حمایتی از آن‌ها ایفاء می‌نماید.

در سال‌های اخیر، به عللی نظیر افزایش پذیرش دانشجو از طریق مدرسه ایتالیایی تهران؛ جذب مستقیم دانشجو در شهرهایی مانند اصفهان؛ فعالیت مؤسسات خصوصی در اخذ پذیرش رشته‌های انگلیسی زبان؛ و گسترش همکاری‌های بین دانشگاهی، شمار دانشجویان ایرانی در ایتالیا افزایش یافته و این افزایش، تنوع کیفی ای را به همراه داشته؛ که تفاوت در پایگاه اجتماعی – اقتصادی و رویکردهای فرهنگی را نیز در بر می‌گیرد و نمود آن، شکل گیری جمعیت نسبتاً پایداری از دانشجویان ایرانی با باورهای مذهبی و هم سو با نظام ج.ا.ایران بوده؛ که در مراکز اسلامی ای نظیر انجمن شیعی امام مهدی(عج) شهر رم؛ یا مرکز فرهنگی امام علی(ع) شهر میلان گرد می‌آیند.

 این جمعیت در کنار دیگر دانشجویان ایرانی در شهرهای شمالی میلان و تورین، که حسب رتبه بندی دانشگاهی، دانشجویان بیشتری را جذب نموده و دانشجویان ایرانی نسبت به مرکز و جنوب ایتالیا، برتری کمی دارند؛ اقدام به تأسیس انجمن‌های اسلامی دانشجویی نموده اند.

انجمن اسلامی دانشجویان میلان و تورین، که نمایندگان انجمن‌های اسلامی دانشجویان ج.ا.ایران در این دو شهر می‌باشند؛ در تعامل با مراکز شیعی شمال ایتالیا نظیر مرکز فرهنگی امام علی(ع) شهر میلان؛ یا رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران در ایتالیا، به فعالیت مشغول هستند.

این دو انجمن، در کنار انجمن دانشجویان ایرانی میلان(Poliran)؛ تورین؛ فلورانس؛ دانشگاه "ساپینزا" (Sapienza) شهر رم و انجمن دانشجویان ایرانی ایتالیا، انجمن‌های دانشجویی ایرانیان در ایتالیا را تشکیل می‌دهند. مضافاً بر اینکه، مهندسان و معماران ایرانی در ایتالیا نیز، انجمن صنفی مستقلی دارند؛ که دانشجویان این رشته‌ها نیز با آن در ارتباط می‌باشند.

وضعیت دانشجویان ایرانی در ایتالیا

  • تاریخچه: از زمان انعقاد موافقت نامه همکاری‌های فرهنگی ایران و ایتالیا (8 آذرماه 1377) که پذیرش دانشجو همراه با تأمین کمک هزینه‌های تحصیلی ایشان توسط دولت ایتالیا، یکی از مفاد آن بوده است؛ موجی از دانشجویان ایرانی جهت ادامه تحصیل به ایتالیا سفر نموده اند. این دانشجویان در ساز و کار فعلی آن؛ غالباً پس از سپری نمودن دوره آموزشی زبان ایتالیایی در مدرسه ایتالیایی تهران و شرکت در آزمون پایانی که می‌توان به صورت آزاد نیز در آن شرکت جست؛ به شرط اخذ گواهینامه سطح B2 زبان ایتالیایی، از طریق کنسولگری ایتالیا در تهران؛ یا مستقلاً، برای اخذ پذیرش دانشگاه و روادید تحصیلی اقدام نموده و واجدین شرایط از میان ایشان، از کمک هزینه تحصیلی و امکان استفاده از خدمات دانشجویی نظیر اسکان در اقامتگاه‌های دانشجویی برخوردار می‌گردند. در سالهای اخیر متناوباً، شمار دانشجویان ایرانی رشته‌های انگلیسی زبان در دانشگاههای ایتالیا افزایش یافته است.

بازبینی و ویرایش: خرداد 1402

کد خبر 15626

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 5 =