۲ ژوئن، روز ملی ایتالیا و دقیقا "جشن روز جمهوری" می باشد که به یاد همهپرسی سال ۱۹۴۶ برای تاسیس جمهوری ایتالیا نامگذاری شده است. برنامه اصلی این روز رژه خاص نیروهای مسلح در برابر یادمان معروف و بنای ویکتورامانوئله در میدان ونیز رم و برخی برنامه ها در شهرستان های دیگر است، البته در مدارس هم این روز گرامی داشته می شود. نکته ای که هر سال همزمان با دوم ژوئن مطرح می شود، مخالفت ها و اعتراض ها به دولت حاکم و تعبیر: امسال چیزی برای جشن گرفتن وجود ندارد می باشد! NIENTE DA FESTEGGIARE! امسال هم معمولا سه گروه چپ ها،جنوبی ها و برخی پادفرهنگ های خاص به خاطر برآورده نشدن مطالبات یا آرمان های شان نسبت به جشن اعتراض می کنند.نکته مهم این است که هشتم ژوئن یعنی یکشنبه پس از این روز ملی یک همه پرسی مهم در ایتالیا برگزار می شود که ناظر به 5قانون می باشد. این قوانین عمدتا در خصوص قوانین کار و نیز تابعین می باشد و به نظر می رسد مشارکت بیش یاکمتر از 50 درصد می تواند آزمونی برای دموکراسی ایتالیایی باشد.
رأیگیری در روز یکشنبه ۸ ژوئن ۲۰۲۵، از ساعت ۷:۰۰ تا ۲۳:۰۰ و در روز دوشنبه ۹ ژوئن ۲۰۲۵، از ساعت ۷:۰۰ تا ۱۵:۰۰ برگزار خواهد شد.بر أساس قانون، هر شهروند در یک حوزه انتخابی خاص بر أساس آدرس پستی رسمی اش می تواند رای دهد و مثلا اگر دانشجویی برای تحصیل از شهرش در جنوب به رم آمده، نمی تواند در رم راس دهد.
موضوعات همه پرسی پیش رو خود جلوه ای از چالش ها و مسائل پیش روی نظام اجتماعی ایتالیاست:
۱ «قرارداد استخدام با افزایش حمایتها - مقررات اخراجهای غیرقانونی: لغو
۲ «کسب و کارهای کوچک - اخراج و جبران خسارتهای مرتبط: لغو جزئی
۳ «لغو جزئی مقررات مربوط به اعمال یک دوره در قراردادهای استخدامی فرعی، حداکثر مدت و شرایط تمدید و تجدید»
۴ «رفراندوم در حوزه ایمنی محیط کار: سلب مسئولیت مشترک مشتری، پیمانکار و پیمانکار فرعی در قبال حوادثی که کارمند یک شرکت پیمانکاری یا پیمانکاری فرعی در نتیجه خطرات خاص ذاتی در فعالیت شرکتهای پیمانکاری یا پیمانکاری فرعی متحمل شده است: لغو
و شماره ۵ «تابعیت ایتالیا: کاهش مدت اقامت قانونی در ایتالیا برای یک خارجی بالغ غیر اتحادیه اروپا برای درخواست تابعیت ایتالیا از ۱۰ سال به ۵ سال»
اما همانطور که گفته شد روز جمهوری، بهانه ای برای طرح ایده و فشار برخی منتقدان جمهوری ایتالیاست، هم منتقدان جاری آن که چپ ها هستند و هم منتقدان تاریخی آن که مخالف اتحاد ایتالیا بوده اند.
بر همین اساس یکی از سندیکاها یا انجمن های مربوط به نیروهای پلیس می گوید «چیزی برای جشن گرفتن وجود ندارد» و تصمیم خود مبنی بر عدم شرکت در هیچ یک از جشنهای روز جمهوری را اعلام نمودند.
در بیانیه این گروه به عنوان نمونه ای از اعتراضات می خوانیم:
ما معتقدیم که دیگر چیزی برای جشن گرفتن باقی نمانده است، جز جان بخشیدن به یک مراسم پوچ و ریاکارانه دیگر که با توجه به دوره تاریخی که در آن هستیم، چه به مثابه یک کشور و چه به عنوان عام بشریت ، آن را نامناسب و کاملاً بیربط میدانیم.
در دوم ژوئن ما باید تحقق جمهوری ایتالیا را جشن بگیریم، یعنی:
- دموکراتیک،
- بر پایه کار بنا شده ،
- جایی که حاکمیت متعلق به مردم است ،
- و جنگ را رد و طرد میکند
چه نوع دموکراسی میتواند در کشوری وجود داشته باشد؛ که رسانههایش حقایق را تحریف میکنند و بیشتر به تبلیغات میپردازند تا اطلاعرسانی، تا آن جا که در رتبه ۴۹ جهان قرار دارند، جایی که برای «اقناع» افکار عمومی تا آنجا پیش میروند که تصاویر بازیهای ویدیویی را به عنوان بمبگذاریهای واقعی جا میزنند، جایی که افراد مسلح به تفنگهای پینتبال به عنوان صحنههای جنگ چریکی جا زده میشوند؟
چطور ممکن است امروز «کار» هنوز مترادف با «منزلت» باشد، اگر با وجود تلاش برای داشتن یک قرارداد پایدار، حتی نتوانید قبوض خود را پرداخت کنید، قبوض و هزینههایی که به طرز بیسابقهای افزایش یافتهاند، آن هم برای چه کسی میداند چه منفعت ژئوپلیتیکی؟ و چه شأن و منزلتی میتواند در شغلی وجود داشته باشد که در آن حتی نمیتوانید حداقل دستمزد تضمینشدهی ساعتی ۱۰ یورو را دریافت کنید؟
این چه نوع حاکمیتی است که در آن با مردم بدرفتاری میشود، نادیده گرفته میشوند، سرکوب میشوند، فقط به عنوان «مالیاتدهندگان» صرف دیده میشوند و ارادهشان دائماً و به طور سیستماتیک نادیده گرفته میشود؟ افزایش تصاعدی جمعیت خنثی و رأیدهندگانِ ممتنع، گواه این است که مردم چقدر خسته شدهاند و چگونه طبقه سیاسی، تماماً، هیچ ایدهای یا شاید هیچ قصدی برای برقراری مجدد روابط با مردم ندارد،و احتمالا گواهی بر این واقعیت است که پیروی از خواستهها و امیال «اشخاص ثالث» به جای مردم ایتالیا ضروری است.
چگونه میتوان جنگ را رد کرد اگر در مواجهه با بدترین قتل عام تاریخ اخیر، سکوت شرمآوری اختیار کرده و در واقع از قاتل دفاع کنیم؟ چگونه کسی میتواند جنگ را نفی کند حال آنکه بخشی از ائتلافهایی است که نقش اصلی مداخلات نظامی خونین در سراسر جهان را داشتهاند، اگر به طور فعال در اقدامات جنگی شرکت کند چطور؟در تأمین مالی و نوسازی تسلیحات چه؟
وفادار به ارزشهای ملی سوگند خورده ایم،
ما خودمان را از این وضعیت ننگین جدا میکنیم!
درست است که ما سوگند یاد کردهایم، اما قرار است خدمتگزار مردم باشیم و نه نیروی دولت.
به همین دلیل ما در هیچ یک از رویدادهای دوم ژوئن شرکت نخواهیم کرد!
«این کشور نجات نخواهد یافت مگر اینکه حس مسئولیت جدیدی متولد شود!»
جریان های سیاسی کوچک و کم قدرتی هم در ایتالیا هستند که معتقدند أساسا توسط شمال استثمار شده اند و در جریان اتحاد ایتالیا و اداره ان ، به انها ظلم شده است، البته می دانیم که استان های بزرگی ماند پالرمو با خودمختاری نسبی که دارند این حاشیه را از وحدت ملی ایتالیا دور کرده اند اما هرسال روز ملی مستمسک تکانه های رسانه ای این گروه ها می شود. در یکی از بیانیه های مربوط به این گروه ها می خوانیم:
در واقع، ایتالیاییها حتی در نهایت از آنها به خاطر کمکهای طرح مارشال تشکر کردند (برای بازسازی آنچه خود آمریکاییها ویران کرده بودند و ما را مجبور به خرید مواد اولیه در ایالات متحده میکردند، علاوه بر این، با توجه به اینکه، به یاد داشته باشیم، با نرخ ۱۰٪ در مقایسه با شمال، بهره قابل توجهی برای این کمکها پرداخت میشد). از همان لحظه، رسماً، ما به یک مستعمره واقعی آمریکا یا یک ایالت اقماری آن تبدیل شدیم.
آیا جشن گرفتن دوم ژوئن منطقی است وقتی که چیزی از ایتالیا باقی نمانده جز دخالت منفور اتحادیه اروپا که برخلاف ماده ۱ قانون اساسی (که بیان میکند: ایتالیا یک جمهوری دموکراتیک است که بر پایه کار بنا شده است. حاکمیت متعلق به مردم است که آن را در قالبها و در محدوده قانون اساسی اعمال میکنند) همه سیاستمداران از هر عقیده سیاسی را مطیع خود کرده است؟ و این قرار است عشق میهنپرستانه باشد؟ و این حاکمیت است.
برخی منابع:
https://comedonchisciotte.org/la-polizia-che-dice-no-al-2-giugno-non-ce-niente-da-festeggiare/
https://www.fondazionedivittorio.it/referendum-2025-urne-aperte-8-9-giugno-cosa-si-vota-perche
https://www.altaterradilavoro.com/2-giugno-ce-poco-da-festeggiare/
نظر شما