اختلافات مجلس اعلی که پیش از این منحصر به نشست های ویژه مجلس بود اکنون بین رسانه ها دست به دست می شود. برخی تصور می کردند دلیل این اختلافات، برخواسته از اقدام عمار حکیم در تشکیل تشکّل جدید جوانان برگرفته از فرهنگ ها و وابستگی های مختلف جامعه بدون مطلع ساختن یا کسب موافقت شورای تصمیم گیری مجلس بود.

اختلافات مجلس اعلی که پیش از این منحصر به نشست های ویژه مجلس بود اکنون بین  رسانه ها دست به دست می شود. برخی تصور می کردند دلیل این اختلافات، برخواسته از اقدام عمار حکیم در تشکیل تشکّل جدید جوانان برگرفته از فرهنگ ها و وابستگی های مختلف جامعه بدون مطلع ساختن یا کسب موافقت شورای تصمیم گیری مجلس بود.

برخی نیز معتقد بودند که دلیل این اختلافات، نقش آفرینی بیشتر این جوانان و رسیدن به مرکز تصمیم گیری مجلس و هم سطح شدن آنان با رهبران برجسته و قدیمی و روحانی و سیاستمداران مجلس بود کما اینکه قبلا به موضع سید صدرالدین قبانچی اشاره شده است.

اما آنچه که شیخ جلال الدین الصغیر به آن اشاره کرد فراتر از این پیشبینی ها بود و نشان داد که مشکل بزرگتر از مسئله چند جوان در هسته مرکزی یا تشکیل تشکل جدید جوانان است.

براساس آنچه شیخ صغیر گفته بودند می توانیم به نکات مهم زیر اشاره کنیم:

۱) مجلس اعلی از خط مشی آیت الله شهید سید محمد باقر حکیم و برادر ایشان سید عبدالعزیز فاصله گرفت.

۲) بنا بر گفته شیخ صغیر عامل اصلی اختلافات مربوط به یک مسئله اساسی می شود که شهید محراب بانی این مسئله بود.  این مسئله همان مشکل ما با حزب الدعوه در روزهای مبارزاتی بود که متعلق به بحث اشراف فقاهت بر روند سیاسی بود. لذا شهید محراب شرط گذاشته بود که رئیس مجلس اعلی حتما باید فقیه باشد و دستور او بر همه مقدم و لازم الاجرا باشد. ما با شهید محراب در این زمینه مشکلی نداشتیم چرا که ایشان فقیه بودند و درمورد سید عبدالعزیز نیز همین گونه بود.

با این وجود ما در زمان سید عبدالعزیز از آنجاییکه به فکر جانشین وی با این شرایط بودیم دچار مشکل گشتیم لذا همراه با ایشان مرکز تصمیم گیری را تشکیل دادیم که بعدا به شورای رهبری تغییر یافت. همچنین فقیه مربوطه (منظور امام خامنه ای است) به این شورای رهبری تا زمانیکه اعضا متفق القول بودند اعتماد داشتند.

۳) در این مرحله فقیه مسئول (امام خامنه ای) به شورای رهبری ماموریت انتخاب رییس مجلس اعلی را محول کردند مبنی بر اینکه یکی از آنها به این سمت تعیین شود تا امور مجلس را بدست گیرد  و متناسب با تعهدات فقهی آن، رهبری این تشکل را بپذیرد. این امور مدتی به همین منوال سپری شد.

۴) اما در ادامه مشاهده کردیم که در این زمینه کوتاهی شد و از تعهدات رفع مسئولیت شد و این همان مشکل اساسی ما به شمار می رفت.

۵) در ادامه اوضاع بغرنج تر شد چرا که ایده وجود یک رهبر مطرح گردید و اینکه دیگران بعنوان دستیار به او کمک کنند. شاید آن کسی که مسئول این مطالبه بود متوجه نبود که با این کار نظام فقاهتی که ما بر اساس آن متعهد شده بودیم را نقض می کند چرا که مشروعیت اصلی مبتنی بر وجود شورای رهبری است و اگر این امر نقض شود همه مشروعیتی که براساس آن شورای رهبری شکل گرفت نیز نقض می گردد.

۶) البته می شد این مشکل را با رجوع به فقیه مسئول حل کرد چرا که شرط مشروعیت این شورای رهبری، مبتنی بر این قاعده بود که ایشان فرموده بودند :" اگر متفق القول بودید من نیز هم عقیده با شما هستم و اگر دچار اختلاف شدید به من رجوع کنید" که متاسفانه این رجوع در طول این سالها هرگز حاصل نشد.

لذا موارد فوق مشکلات اصلی مجلس اعلی است که درحال منجر شدن به جدایی بین اعضا می شود و آنچنان که رهبران مجلس عنوان کردند باعث خروج عمار حکیم از مجلس شده است.

تحلیل برخی از کارشناسان:

۱)  به نظر عجیب می رسد که بشنویم عمار حکیم روزی از مجلس اعلی خارج شود. همانطور که مشخص است مجلس اعلی از لحاظ تاریخی با رهبری بیت حکیم مرتبط است و اگر انتساب وی به این خاندان نبود هرگز بعنوان رئیس مجلس انتخاب نمی گردید. چرا که همه رهبران و اعضای هسته مرکزی تصمیم گیران مجلس از لحاظ سِنی و تجربه کاری و سابقه جهادی از عمار حکیم به فرض دارا بودن سابقه جهادی بیشتر هستند. مثلا شیخ المولی از اعضای شورای رهبری مجلس با سپردن ریاست به عمار حکیم مخالف بود و می گفت " همین چند سال پیش من حکیم را که کودکی بیش نبود در آغوش   می گرفتم".

۲) از زمانیکه حکیم ریاست مجلس را برعهده گرفت بدلیل داشتن مسائل شخصی با برخی از رهبران  به آرامی تلاش کرد تا تغییرات نرمی را بین رهبران مجلس ایجاد کند. آنچه شیخ المولی ذکر کرد نمونه ای از این موارد است. دلیل دوم نیز تلاش عمار حکیم برای ایجاد تغییری بنیادین در اصول مجلس اعلی و انتقال وضعیت آن از صبغه علمایی و دینی به تشکلی سیاسی و برگرفته از تجربه اردوغان که همان ظاهر اسلامی و واقعیت لیبرالی و مدرن می باشد است. کما اینکه وی چندین بار به این موضوع اشاره کرده بود.

۳) آنچه شیخ جلال الدین درمورد تغییر وضعیت عمار حکیم از عضویت شورای رهبری و ریاست مجلس اعلی به رهبری مجلس به آن اشاره کرد بسیار دقیق بود چرا که تفاوت بسیار زیادی بین ریاست مجلس و رهبری آن وجود دارد. این ملاحظه دقیق در بین اظهارات رهبران جوان مجلس ملاحظه  می گردد  و آنها دائما از وجود رهبری واحد در مجلس که همان سید عمار حکیم است سخن می گویند و شعار همیشگی آنان این است " عمار رهبر ما است و آیت الله سیستانی مرجع ما می باشد."

۴) در شعار قبلی اشاره واضحی به ایجاد تغییرات مورد دلخواه سیدعمار حکیم وجود دارد و اینکه وی برای تحقق آنها تلاش زیادی کرد.سید عمار با این شعار می خواهد به دیگران پیام بدهد که رهبر مجلس یک نفر است و نه شورای رهبری  و مرجعیتی که به آن ایمان داریم مرجعیت نجف و مصداق آن آیت الله سیستانی است و بعد از ایشان، حکیم بسوی آیت الله سید محمد سعید حکیم حرکت می کند.

۵) از آنجاییکه مرجعیت نجف خواستار تشکیل "دولت هموطن" می باشد و شیخ عبدالمهدی کربلایی نیز در یکی از خطبه های نماز جمعه به موضوع جدایی دین از سیاست اشاره کرده بود لذا مشخص است این مرجعیت همه جوره با آرزوهای سید عمار حکیم در گام نهادن بسوی تعیین سیاست های دلخواهش در مجلس اعلی و اصول جدید خود منسجم است. درواقع سید عمار حکیم حزبی غیر دینی می خواهد گرچه ممکن است نیروها و اعضا و منتسبان به آن متدین باشند اما تدین شرط نیست. مثلا زنان محجبه و بدحجاب و متدین و بی دین در نظر سید عمارحکیم یکی هستند تا زمانیکه به سیاست های او پایبند باشند. این امور بین رهبران جوان مرد و زن در تشکل الامل آشکار است.

۶) موضوع دیگر این است که حکیم می خواهد در تصمیم گیری براساس سیاست های جدیدش آزادانه عمل کند و از آنجاییکه مرجعیت آیت الله سیستانی یا مرجعیت نجف در امور سیاسی دخالتی نمی کنند لذا این مرجعیت زمینه کافی و آزادی عمل مناسب برای تصمیم گیری های او که برخلاف دیدگاه ولی فقیه و مقام معظم رهبری امام خامنه ای می باشد را فراهم کرده است.

۷) با همه این موارد ذکر شده، سید عمار حکیم از مجلس خارج و مخالفان او می مانند. چرا که مخالفان وی می گویند که اساسنامه داخلی و جایگاه فقهی، حکیم را یا وادار به پایبندی به تصمیم شورای رهبری می کند یا اینکه خروج انجام شده  و اساسنامه پا برجا می ماند. بنابر این منطقی نیست که حکیم بعنوان رییس مجلس باقی بماند درحالیکه اعتقادی به اساسنامه داخلی نداشته باشد یا اینکه اساسنامه داخلی مبتنی بر اصول زیر را نقض کند:

* رهبری یک شورا است و نه یک فرد.

* رییس مجلس، رهبر نیست بلکه امام خامنه ای رهبریت مجلس را در اختیار دارد.

* نظر رهبری (امام خامنه ای) درمورد تصمیم های راهبردی مجلس اعلی فصل الخطاب است.

۸)  خروج عمار حکیم از مجلس او را از تبعات موضوع فقاهت و ولایت می رهاند و به او آزادی عمل در تصمیم گیری می دهد. همچنین موجب می شود وی از تهمت های وابستگی به جمهوری اسلامی بدلیل تشکیل مجلس اعلی و ارتباط اکثر رهبران ان با ولی فقیه آسوده می شود.

۹) در پایان اعلام می شود که سید عمار حکیم که از مجلس خارج شده، اسمی برای تشکیلات جدید خود و متناسب به اصول غیر دینی برگزیده است ( تیار الحکمه الوطنی). وی بخوبی می داند که او هرگز طرفداران زیادی را از دست نمی دهد بلکه بر پیوستن نیروهای کارآمد جدید که به خط سیاسی او ایمان دارند و طرفداران بسیاری که از همان ابتدا بر محبت به آل حکیم  ونه مجلس اعلی پایبند بوده اند حساب کرده است. بلیغ ابوکلل از مسئولان تشکل الامل اعلام کرده بود که عمار حکیم بزرگتر از مجلس اعلی است و در یکی از دیدارها از وی خواسته بود تا از ریاست مجلس خارج گردد. البته این اظهارات در حد و شان شخصیت ابوکلل نیست مگر اینکه وی بطور شخصی با عمار حکیم هماهنگ شده بود.

تاریخ: ۱۳۹۶

کد خبر 1759

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 5 =