مبارزه با جرایم سازمان یافته در آسیای مرکزی

آسیای مرکزی، منطقه ای در تقاطع مسیرهای تجاری مهم و منافع ژئوپلیتیکی، با تهدید فراگیر جنایت سازمان یافته دست و پنجه نرم می کند. از قاچاق مواد مخدر گرفته تا فساد، شبکه های جنایی چالش های بسیاری را به همراه دارند که نیازمند توجه فوری و اقدام استراتژیک هستند.

مبارزه با جرایم سازمان یافته در آسیای مرکزی: یافته ها، چالش ها و استراتژی های تحول

سرمقاله

آسیای مرکزی، منطقه ای در تقاطع مسیرهای تجاری مهم و منافع ژئوپلیتیکی، با تهدید فراگیر جنایت سازمان یافته دست و پنجه نرم می کند.  از قاچاق مواد مخدر گرفته تا فساد، شبکه های جنایی چالش های بسیاری را به همراه دارند که نیازمند توجه فوری و اقدام استراتژیک هستند.  از آنجایی که دولت‌های منطقه برای مبارزه با جرم و جنایت تلاش می‌کنند، باید از بهترین شیوه‌های جهانی درس بگیرند، همکاری‌های بین‌المللی را تقویت کنند و اصلاحات جامع را اجرا کنند.  در مصاحبه ای با استادی از کینگز کالج لندن، ما به چشم انداز پیچیده جرایم سازمان یافته در آسیای مرکزی می پردازیم، در مورد جنبه های فراملی آن، ویژگی های منطقه ای و کشوری و مسیرهای احتمالی برای تغییر تحول در آسیای مرکزی صحبت می کنیم.

پروفسور الکساندر کوپاتادزه، مدرس و محقق ارشد مؤسسه روسی در کینگز کالج لندن است.  او قبلا در دانشکده روابط بین الملل دانشگاه سنت اندروز تدریس می کرد.  زمینه های تخصصی تحقیقاتی او جنایات فراملی، فساد اداری، اصلاحات بخش عمومی، سیاست غیررسمی و ارتباط بین جرم و جنایت و تروریسم است.  در حال حاضر،  دکتر کوپاتادزه، از جمله در مورد تهدیدات امنیتی غیرسنتی (جنایت، فساد، خشونت، و غیره) در اوراسیا پس از شوروی تحقیق می کند و این پدیده ها را از منظر مقایسه ای مطالعه می کند.

تاریخچه جرایم سازمان یافته

بیایید با آخرین نسخه شاخص جرایم سازمان یافته در آسیای مرکزی (CA) شروع کنیم: چگونه عوامل مختلف از جمله تحریم‌های شدید علیه روسیه، عرضه کالاهای تحریم شده و کالاهای دارای کاربرد دوگانه از آسیای مرکزی، واردات موازی، غیرقانونی تجارت و رشد قاچاق آیا مواد مخدر و قاچاق انسان و جرایم مالی روندهای فعلی منطقه را شکل داده است؟  لطفاً در مورد تاریخچه و سیر تحولات بازیگران و فرآیندهای جنایتکار در آسیای مرکزی بگویید.

من به عنوان عضوی از ابتکار جهانی برای مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی ، در تلاش های نمایه سازی جرم در آسیای مرکزی و قفقاز مشارکت دارم.  من به عنوان یک بازبین و کارشناس منطقه ای، اطلاعاتی را برای گزارش نهایی ارائه می کنم.  رتبه بندی هر کشور آسیای مرکزی سطوح مختلف جرم و جنایت را نشان می دهد: به عنوان مثال، قزاقستان با ۴.۲۷، کمترین، و تاجیکستان با ۵.۶۲، بالاترین، و نرخ منطقه ای ۴.۵۲ کمتر از میانگین جهانی ۴.۸۸ است.  بازیگران دولتی، از جمله مقامات مجری قانون و قضایی، بازیگران غالبی هستند که بر عملکرد نهادهای جنایی که عمیقاً در ساختارهای دولتی تثبیت شده اند، تأثیر می گذارند.  درک تأثیر آنها برای مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی در منطقه حیاتی است.

فساد به پدیده ای تبدیل شده است که به جرایم سازمان یافته کمک می کند که در طول تاریخ بشر وجود داشته است.  با این حال، در سال‌های اخیر، فساد نقش اصلی را در جرایم سازمان‌یافته به عهده گرفته و مرزهای بین این دو پدیده را محو کرده است.  ظهور نهادهای مرتبط با دولت، که معمولاً به عنوان بازیگران وابسته به دولت نیز شناخته می شوند ، این تمایز را پیچیده تر کرده است.  دخالت چنین بازیگرانی در فعالیت‌های جرایم سازمان‌یافته به حدی است که تشخیص فساد از جنایت سازمان‌یافته دشوارتر می‌شود.  به نظر می رسد روند گرد هم آوردن عناصر جنایتکار و بازیگران وابسته به دولت گسترده تر از حمایت صرف از گروه های جنایتکار در ازای حمایت، انواع مختلف پرداخت ها یا خدمات باشد.  بازیگران وابسته به دولت اغلب مستقیماً خودشان عملیات مجرمانه را سازماندهی می‌کنند و باعث سردرگمی بیشتر رابطه بین فساد و جرایم سازمان‌یافته می‌شوند.

به طور کلی، در بخش پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در جهان، مشکل از بین بردن مرزهای عمومی و خصوصی، همگرایی ساختارهای دولتی و تجاری، دولت و جنایات سازمان یافته وجود دارد.  برای من دشوار است که بین یک سیاستمدار، یک تاجر یا یک جنایتکار در مراحل اولیه تشکیل دولت در قرقیزستان یا قزاقستان تمایز قائل شوم، زیرا برخی از بازرگانان ممکن است بخشی از به اصطلاح «زیرزمینی» بوده باشند.  این یک مورد تقریباً کامل از تبانی است، که در آن فساد و جرایم سازمان یافته تنها به دلیل ارزش تحلیلی، اصطلاحات متفاوتی هستند.  با این حال، از نظر تجربی تفاوت زیادی بین گروه های جنایت سازمان یافته و بازیگران وابسته به دولت وجود ندارد.  این یک یافته مهم است.

چشم انداز شبکه های جنایی شامل بازیگران مختلفی از جمله گروه های سنتی جنایت سازمان یافته و ساختارهای مافیایی است که معمولاً با دزدان قانونی مرتبط هستند.  این جنایتکاران سنتی که از زندان های شوروی بیرون آمدند را می توان با پدرخوانده های مافیای سیسیل مقایسه کرد، اما نفوذ آنها در آسیای مرکزی نسبتاً محدود است.  اگرچه آنها حضور چشمگیری در قفقاز، روسیه و اوکراین داشتند، اما نفوذ آنها در آسیای مرکزی کمتر آشکار بود.  در زمان اتحاد جماهیر شوروی، صفوف این جنایتکاران سنتی یا "دزدان" توسط افرادی از گرجستان، ارمنستان، ازبکستان و آذربایجان تکمیل شد.  چهره های شاخصی مانند کامچی کولبایف به همراه چند نفر دیگر جایگاه برجسته ای در جرایم سازمان یافته در آسیای مرکزی دارند.  با این حال، دیدگاه غالب این است که بازیگران دولتی قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به گروه‌های سنتی جرایم سازمان‌یافته دارند.

جرایم سازمان یافته سنتی در فضای پس از شوروی عمدتاً در محیط زندان رشد می کند، جایی که سرچشمه گرفته و سنگر خود را حفظ می کند.  با این حال، تحول جالبی در حال وقوع است.  در دهه ۱۹۹۰، این جنایتکاران سنتی نفوذ خود را فراتر از زندان ها گسترش دادند و نقش مهمی در حوزه های اقتصادی و سیاسی ایفا کردند.  با این حال، با نزدیک شدن به دهه ۲۰۰۰، قدرت آنها شروع به کاهش کرد، اگرچه آنها هنوز تا حدی نفوذ خود را در زندان های قرقیزستان، قزاقستان و ازبکستان حفظ کردند.  با این حال، این نفوذ به ویژه در تاجیکستان، جایی که نفوذ افراط گرایان رادیکال در حال افزایش است، در حال کاهش است.  قابل ذکر است که دو شورش بزرگ زندان در پنج سال گذشته توسط افراد مرتبط با افراط گرایی رادیکال سازماندهی شده بود.  این تحول از این جهت حائز اهمیت است که نه تنها پیشنهاد می کند که سلسله مراتب جنایی با عناصر افراطی جایگزین شود، بلکه ظهور زندان ها به عنوان منبع تامین مالی تروریسم را برجسته می کند و از صندوق جنایی معروف به "صندوق مشترک" برای افراط گرایان افراطی استفاده می کند. اهداف کاملا مجرمانه متأسفانه عملاً هیچ بحث عمومی در مورد این پدیده وجود ندارد.

روابط بین دولت ها، مشاغل و سندیکاهای جنایتکار در کشورهای آسیای مرکزی در طول زمان چگونه تغییر کرده است؟

در قزاقستان، رابطه بین جرایم سازمان‌یافته و این بخش‌ها در مقایسه با سایر کشورهای آسیای مرکزی نسبتاً کم است.  این کشور پیشرفت قابل ستایشی را در مبارزه با جرایم سازمان یافته نشان داده است که قابل مقایسه با گرجستان است.  با این حال، فعل و انفعالات و تقاطع بین عناصر فوق به اشکال مختلف وجود دارد.  یکی از جلوه‌های آن این است که کسب‌وکارها به عنوان پرداختی برای حمایت، پاداش‌های پولی به گروه‌های جنایتکار می‌دهند.  با این حال، چنین مواردی در قزاقستان کمتر دیده می شود، زیرا معمولاً در شرایط ضعف قدرت دولتی به وجود می آیند.  این پدیده در دهه ۱۹۹۰ بارزتر بود.  در قرقیزستان، پویایی های مشابهی از روابط هنوز مشاهده می شود، به ویژه در مناطقی مانند منطقه چوی و تعدادی دیگر، جایی که کارفرمایان معروف جنایی از آنجا آمده اند.

نوع دیگر تعامل، رابطه بین منشاء سرمایه یا خود کسب و کار و جرایم سازمان یافته است.  در دهه ۱۹۹۰، بسیاری از نمایندگان دنیای جنایت به دنبال مشروعیت بخشیدن به فعالیت های خود با ورود به حوزه کارآفرینی قانونی بودند.  در نتیجه، بازارهای منطقه‌ای و کسب‌وکارهای قدیمی، به‌ویژه آن‌هایی که در دهه ۱۹۹۰ تأسیس شده‌اند، بیشتر مستعد این شکل از تعامل هستند.  این نوع ارتباطات نمایانگر بعد مهم دیگری است که در آن جرایم سازمان یافته با فعالیت های اقتصادی مشروع تلاقی می کند.

·        بعد سیاسی

محبوب ترین طرح ها برای تامین مالی جرایم سازمان یافته، قاچاق مواد مخدر و سایر فعالیت های غیرقانونی در آسیای مرکزی کدامند؟  دولت‌های منطقه چگونه تلاش کرده‌اند این فعالیت‌ها را تنظیم یا مهار کنند و در حال حاضر چه مکانیسم‌های چندجانبه برای رسیدگی به این مشکلات وجود دارد؟

جرایم سازمان یافته پدیده ای منحصر به فرد فراملی است که به ویژه در فعالیت هایی مانند قاچاق و قاچاق مواد مخدر مشهود است.  طبقه بندی جامع انواع فعالیت های غیرقانونی ارائه شده در شاخص جرایم سازمان یافته فوق به درک بهتر تصویر کامل کمک می کند.  قابل ذکر است که قاچاق هروئین و مواد مصنوعی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و این امر نیازمند توجه بیشتر است.  علاوه بر این، جنایات حیات وحش به طور فزاینده ای اهمیت پیدا می کند، در درجه اول به دلیل روابط نزدیکتر منطقه با چین.  روابط متقابل پیچیده این فعالیت های مجرمانه فرامرزی ماهیت جهانی جرایم سازمان یافته و نیاز به تلاش های هماهنگ برای مبارزه با آن را برجسته می کند.

علاوه بر انواع فوق، چندین عامل مهم دیگر نیز وارد عمل می شوند.  به عنوان مثال، وجود تونل های زیرزمینی واقع در امتداد مرز ازبکستان و قرقیزستان، بسیار شبیه به تونل های موجود در مرز ایالات متحده و مکزیک، که اغلب برای انتقال مهاجران استفاده می شود.  به طور مشابه، تونل های مشاهده شده در مرز اسرائیل و مصر در درجه اول به عنوان مجرای شبه نظامیانی است که به دنبال نفوذ به قلمرو دشمن هستند.  اما در مورد قرقیزستان و ازبکستان از این زیرگذرها عمدتاً برای قاچاق کالاهای مصرفی استفاده می شود.  قابل ذکر است که تجارت سریع کالاهای چینی ورودی به آسیای مرکزی انجام می شود که متعاقباً به روسیه ارسال می شود.  اخیراً توجهات به رسوایی پیرامون خانواده عبدالقادر با اصالت چینی اویغور و مرتبط با رئیس گمرکات قرقیزستان جلب شده است.  این خانواده با سازماندهی عملیات غیرقانونی، اقدام به قاچاق کالا از چین به قرقیزستان و کسب سود قابل توجهی از این فعالیت کردند.  شیوع چنین حوادثی ماهیت پویای شبکه های قاچاق و چالش های پیچیده ای را که برای غلبه بر آنها با آن مواجه است، برجسته می کند.

پولشویی مبتنی بر تجارت یکی دیگر از زمینه های تحقیقاتی است که اغلب نادیده گرفته می شود و نیاز به مطالعه دقیق تری دارد.  فعالیت تجاری گسترده بین چین و آسیای مرکزی نشان دهنده اختلافات قابل توجهی بین داده های گمرکی گزارش شده توسط هر دو طرف است.  این اختلاف ممکن است ناشی از عوامل مختلفی از جمله قاچاق، اشتباهات گمرکی، فروش مجدد و صورتحساب اشتباه تجاری باشد که روشی برای پولشویی است.  کم کردن صورت‌حساب شامل کم‌رنگ کردن عمدی ارزش کالا برای پرداخت‌های بالاتر است که منجر به انتقال غیرقانونی وجوه به خارج از کشور می‌شود.  برعکس، بیش از حد فاکتور منجر به جمع آوری پرداخت های بیش از حد می شود که جریان غیرقانونی وجوه از خارج را ممکن می کند.  پولشویی مبتنی بر تجارت از روش های مختلفی استفاده می کند که تشخیص را دشوار می کند.  با توجه به تفاوت های تجاری قابل توجهی که بین کشورهای آسیای مرکزی، چین و حتی هند مشاهده شده است، نیاز فوری به بررسی دقیق تر پویایی ها در این زمینه وجود دارد.

به قدرت رسیدن طالبان (یک سازمان تروریستی ممنوع شده در کشورهای آسیای مرکزی - ویرایشچگونه بر توسعه فعالیت های جنایتکارانه، سازمان های جنایتکار و شبکه های قاچاق مواد مخدر در کشورهای آسیای میانه همسایه افغانستان تأثیر گذاشت؟  رژیم های حاکم بر آسیای مرکزی چگونه این مشکلات را حل می کنند؟

ارزیابی اینکه آیا فعالیت جنایی از زمان به قدرت رسیدن طالبان افزایش یا کاهش یافته است، به دلیل فقدان داده های جامع برای تجزیه و تحلیل تطبیقی ‌دشوار است.  ارزیابی‌های کنونی از وضعیت امروز افغانستان اغلب بر دستگیری‌ها و ممنوعیت‌ها تکیه می‌کنند که تنها تصویری جزئی از تصویر کلی فعالیت‌های مجرمانه ارائه می‌دهند.  توقیف ها و مصادره ها تنها نوک کوه یخ یک مشکل بسیار بزرگتر و دست نیافتنی است.  در حالی که احتمال وقوع بیشتر توقیف وجود دارد، این لزوماً نشان دهنده افزایش قاچاق مواد مخدر یا افزایش عملکردهای اجرای قانون نیست.  افزایش تشنج ممکن است نشان دهنده عوامل دیگری مانند تغییر در استراتژی های اجرایی یا تفاوت در سطوح فساد باشد تا کاهش مطلق فعالیت های مجرمانه.  بنابراین، درک جامع از وضعیت مستلزم داده های قابل اعتمادتر و دقیق تر است که در حال حاضر مبهم باقی مانده است.

مشکل قاچاق مواد مخدر با فشار جامعه بین المللی برای افزایش تلاش ها برای رهگیری آن پیچیده تر می شود.  مناظره جالبی بین تاجیکستان و افغانستان شکل گرفته است که من شخصاً در یک نشست سازمان ملل شاهد آن بودم.  افغانستان ادعا کرد که تقریباً ۲۰ درصد از هروئین افغانستان در مسیر شمالی که تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان را پوشش می دهد، قاچاق می شود.  در پاسخ، تاجیکستان این رقم را رد کرد و گفت که این رقم نزدیک به ۱۰ درصد است.  اختلاف بر سر درصد عواقب جدی داشت: اگر تاجیکستان رقم بالاتری را می پذیرفت، نشان دهنده ناتوانی آن در مهار موثر قاچاق مواد مخدر در داخل مرزهایش بود.  در نتیجه، پویایی‌های سیاسی به طور قابل توجهی بر این گفتمان تأثیر می‌گذارد و لایه‌ای از پیچیدگی را به مشکل اضافه می‌کند.

بنابراین، میزان تغییر جریان قاچاق مواد مخدر از افغانستان همچنان نامشخص است.  با این حال، برخی گزارش ها حاکی از آن است که طالبان تلاش های خود را برای محدود کردن تولید هروئین در استان های تحت کنترل رقبای خود افزایش داده اند.  به طور متناقض، با وجود اظهارات عمومی در مورد ممنوعیت تولید هروئین، این ممنوعیت به طور جهانی رعایت نمی شود.  اجرای قانون به شیوه ای گزینشی انجام می شود و مناطق و شبکه های خاصی را هدف قرار می دهد که مستقیماً با حکومت طالبان مخالفت می کنند.  این رویکرد مقطعی تعهد واقعی رژیم طالبان را برای ریشه کنی تولید مواد مخدر زیر سوال می برد و شامل استفاده استراتژیک از سیاست مواد مخدر برای تحکیم قدرت آنها و تضعیف جناح های رقیب می شود.  پویایی پیچیده پیرامون قاچاق مواد مخدر و اجرای قانون در افغانستان نیازمند مطالعه دقیق برای درک بهتر وضعیت در حال تغییر در کشور است.

با وجود چالش های ناشی از قاچاق مواد مخدر، نشانه هایی از پیشرفت در تلاش های حکومتداری و مبارزه با فساد در افغانستان دیده می شود.  تعهد مقامات آنجا به بهبود واضح است، زیرا آنها تمایل خود را برای قانونی کردن برخی از جریانات تجاری که قبلاً با قاچاق مرتبط بودند، ابراز می کنند.  اگرچه این جریان های تجاری شامل کالاهایی غیر از مواد مخدر می شود، اما حرکت به سمت رسمی شدن به دلیل تمایل طالبان برای تبدیل خود به یک کشور به رسمیت شناخته شده بین المللی است.  طالبان با از دست دادن مهم ترین منبع درآمد خود - کمک های بین المللی، به لزوم قانونی کردن تجارت برای حفظ دستگاه دولتی-بوروکراسی خود پی می برد.  در نتیجه، به نظر می رسد وضعیت در افغانستان نسبتاً کمتر وخیم باشد.  با این حال، توجه به این نکته مهم است که این تلاش ها تأثیر قابل توجهی بر مسیرهای قاچاق هروئین از طریق آسیای مرکزی ندارد.  بنابراین، مشخص نیست که آیا قاچاق مواد مخدر در منطقه کاهش یافته یا افزایش یافته است.  پیچیدگی وضعیت مستلزم یک ارزیابی جامع برای تعیین دقیق پویایی در حال تحول است.

بیایید در مورد فساد صحبت کنیمرویکرد ابتکار قزاقستان جدید را برای بازگرداندن بودجه و مبارزه با فساد در چارچوب عدالت اجتماعی و شفافیت چگونه ارزیابی می کنید؟  سایر کشورهای آسیای مرکزی چه تلاش هایی برای مبارزه با فساد انجام می دهند؟

درک اینکه مقامات قزاقستان چقدر صادقانه مایل به بازگرداندن دارایی ها هستند، کار دشواری است.  اگرچه نشانه هایی از تلاش های واقعی برای بازیابی وجوه دزدیده شده مرتبط با خانواده نظربایف وجود دارد، موفقیت و انتخابی بودن این تلاش نامشخص است.  بازگرداندن دارایی ها فرآیندی پیچیده و دشوار است که به همکاری با شرکای خارجی بستگی دارد.  در بریتانیا، قانون جرایم اقتصادی اخیراً معرفی شده، قوانین سختگیرانه‌تری را برای واسطه‌ها، از جمله بانک‌ها و وکلا، وضع می‌کند تا از پولشویی توسط افراد فاسد جلوگیری شود.  این پیشرفت مبارزه مداوم علیه اقدامات مالی غیرقانونی را برجسته می کند و می تواند تأثیر بالقوه مثبتی بر تلاش ها برای بازگرداندن دارایی های سرقت شده داشته باشد، اما اثربخشی و پیامدهای بلندمدت این ابتکار نیاز به مطالعه بیشتر دارد.

مواردی وجود دارد که آژانس ملی جنایات بریتانیا به دنبال وجوه غیرقانونی از قزاقستان بوده است.  با این حال، این تلاش ها شکست خورد زیرا دادگاه به نفع دختر نظربایف با استناد به شواهد کافی برای اثبات ادعای درآمد غیرقانونی رای داد.  اتکا به شواهد از قزاقستان پرونده را پیچیده تر کرد و مشکلات موجود در اثبات ماهیت غیرقانونی دارایی ها را برجسته کرد.  فرآیند اثبات کسب غیرقانونی و متعاقب آن بازگرداندن وجوه پیچیده است.  با این حال، واضح است که رئیس جمهور توکایف و تیم او تمایل و تعهد صادقانه خود را برای حل این مشکل نشان می دهند.  موانع پیش روی ماهیت پیچیده بازیابی دارایی ها و نیاز به استراتژی های جامع برای مبارزه با جریان های مالی غیرقانونی را برجسته می کند.

در ارزیابی وضعیت قرقیزستان، مشاهده عدم پیشرفت در تلاش های این کشور برای مبارزه با فساد ناامید کننده است.  در واقع می توان ادعا کرد که وضعیت کشور اخیراً بدتر شده است.  در حالی که ممکن است ایجاد شواهد ملموس برای حمایت از این ادعا به شیوه‌ای دقیق روش‌شناختی دشوار باشد، برخی تحلیل‌ها تصویر تیره‌ای را نشان می‌دهند.  متأسفانه، هیچ نشانه دلگرم کننده ای از بهبود وضعیت در قرقیزستان وجود ندارد و مشکلات مداوم مربوط به فساد همچنان یک نگرانی است.

هنگام تحلیل وضعیت تاجیکستان، آشکار می شود که تغییر چندانی نکرده است و نباید انتظار پیشرفت های قابل توجهی داشت.  این کشور همچنان درگیر فساد گسترده ای است که در بافت سیاسی و اجتماعی آن نفوذ کرده است.  با توجه به این موضوع ریشه ای، چشم انداز اصلاحات معنادار در آینده نزدیک نیز تیره و تار به نظر می رسد.  وضعیت ناامیدی و عدم تغییر قابل توجه نشان دهنده چالش های عظیمی است که تاجیکستان در رسیدگی به مشکلات فساد خود با آن مواجه است.

در حالی که برخی از تحولات خوش بینانه در ازبکستان رخ داده است، من همچنان در مورد چشم انداز تغییرات واقعی در صحنه تردید دارم.  علیرغم اجرای طرح ها و راهبردهای متعدد، قوانین و بحث های عمومی، هنوز تأثیر محسوس در دولت محلی کشور به طور قانع کننده ای نشان داده نشده است.  فساد همچنان ادامه دارد و به حالتی تبدیل می‌شود که می‌توان آن را «تعادل فساد» توصیف کرد.  خروج از این چرخه ریشه‌دار بسیار دشوار است، زیرا تنها چند کشور پیشرفت چشمگیری در این زمینه داشته‌اند.  گرجستان و استونی به عنوان نمونه های درخشانی از کشورهایی هستند که پیشرفت های چشمگیری داشته اند، در حالی که ارمنستان هنوز در مسیر رهایی است.

قزاقستان در مقایسه با سال های گذشته بهبودهایی را نشان داددر سایر کشورهای آسیای مرکزی، پیشرفت محدود استارزیابی انتقادی نتایج واقعی در پس زمینه تغییرات بلاغی و زیبایی در حال اجرا بسیار مهم است.

·        راه های حل مشکل

از آنجایی که جرایم سازمان‌یافته همچنان یک مشکل جهانی گسترده است، سیاست‌های کدام کشورها یا مناطق می‌تواند به عنوان الگو برای دولت‌های آسیای مرکزی باشد؟

هیچ راه حل یکسانی وجود ندارد که بتوان آن را به راحتی در آسیای مرکزی اعمال کرد، زیرا شرایط منحصر به فرد این منطقه امکان برون یابی آسان تجارب سایر کشورها یا مناطق را فراهم نمی کند.  متأسفانه، رویدادهای زمین ساختی اغلب برای شروع تغییرات قابل توجه مورد نیاز است.  یک نمونه بارز اوکراین است که در آن به یک جنگ تمام عیار نیاز بود که نقش کلیدی در بهبود وضعیت از نظر مبارزه با فساد داشت.  مایه دلگرمی است که پیشرفت در اوکراین به ویژه از طریق تلاش برای بازگرداندن و تقویت الزامات مخارج شفاف صورت گرفته است.  در گرجستان و ارمنستان، انقلاب ها کاتالیزور تغییرات مهمی شدند.  نمونه‌های این کشورها نشان‌دهنده نیاز به شوک‌های بزرگ، مشابه «بیگ بنگ» در زبان اقتصاد سیاسی، برای ایجاد تغییرات مهم است.  اگرچه چنین رویدادهای دگرگون کننده ممکن است تحقق نیابد، اما هنوز شایان ذکر است که فرآیندهای خرد خاص می توانند تأثیر قابل توجهی داشته باشند.  با درک تفاوت های ظریف پویایی منطقه ای، یک رویکرد جامع برای مبارزه با فساد و ترویج تغییرات مثبت در آسیای مرکزی مورد نیاز است.

قزاقستان یک مورد جالب را نشان می دهد که در آن تمایل دولت برای تقویت شهرت بین المللی و جذب سرمایه گذاری باعث ایجاد برخی تغییرات مثبت شده است.  برای مدت طولانی، کشورهای منطقه به دنبال تقلید از موفقیت و تصویر کشورهایی مانند روسیه، علیرغم فساد فراگیر روسیه بوده اند که آن را به سوی شکست اجتناب ناپذیر در جنگ علیه اوکراین سوق می دهد.  تقلید نکردن دیگر از مدل روسیه می تواند کاتالیزور قدرتمندی برای تغییر باشد، به ویژه در کشورهایی مانند قرقیزستان و تاجیکستان، که روسیه همچنان به عنوان یک الگو باقی مانده است.  در نتیجه، این نخبگان هستند که قادر به تحریک تغییرات بالقوه برای بهبود هستند، جایی که مبارزه با فساد نقش اصلی را ایفا خواهد کرد.  کاهش قابل توجه فساد می تواند به کاهش مشابه در جرایم سازمان یافته منجر شود.  با این حال، مشخص نیست که آیا تغییرات خاصی در آینده قابل پیش‌بینی رخ خواهد داد یا خیر.

از نظر ژئوپلیتیکی، موقعیت آسیای مرکزی نیز در مقایسه با مناطقی مانند اوکراین یا قفقاز با مشکلات خاصی مواجه است.  در این زمینه، شناخت قدرت دگرگون کننده یا دگرگون کننده اتحادیه اروپا (EU) اهمیت دارد.  اتحادیه اروپا توانایی خود را برای ایجاد تغییرات مثبت در اروپای مرکزی و شرقی نشان داده است، هرچند با برخی تفاوت ها در نتایج هر کشور.  در حالی که کشورهایی مانند رومانی و بلغارستان همچنان با مشکلات جرایم سازمان یافته و فساد مبارزه می کنند، در طول زمان پیشرفت قابل توجهی داشته اند.

این امر تأثیر بالقوه اتحادیه اروپا و نزدیکی آن به اصلاحات را برجسته می کند.  بسته به تحولات آتی، اتحادیه اروپا ممکن است نقش برجسته تری در آسیای مرکزی داشته باشد و در نتیجه مشوق های بیشتری برای تغییرات مثبت در منطقه ایجاد کند.

وقتی در مورد اوکراین صحبت می کنیم، مجموعه پیچیده ای از روندها را می بینیم که ماهیت ترکیبی پیشرفت را منعکس می کند.  قابل توجه است که رئیس جمهور زلنسکی از محبوبیت بالایی برخوردار است، سطح اعتماد عمومی به او بیش از ۷۵٪ است که به طور قابل توجهی بیشتر از دوره قبل از جنگ است.  این حمایت مردمی می تواند به عنوان یک کاتالیزور در مبارزه با فساد و انواع مختلف جرم عمل کند.  دولت علاقه واقعی به مبارزه با جرایم سازمان یافته به ویژه در بخش نظامی نشان داده است و در این زمینه به موفقیت های چشمگیری دست یافته است.  با این حال، متأسفانه، فساد و جنایت باید سیاسی و امنیتی می شد، و برای دستیابی به هر پیشرفت قابل توجهی، جنگی تمام عیار لازم بود.

با اندیشیدن به آینده، گفتمان جدی در مورد بازسازی پس از جنگ و توزیع مسئولانه وجوه دریافتی در کشور وجود دارد.  اوکراین برای اطمینان از استفاده شفاف از منابع اختصاص داده شده به این کشور با فشار زیادی مواجه است، به خصوص که انتظار می رود بیشتر آن از سوی کشورهای غربی، عمدتا اتحادیه اروپا و ایالات متحده تامین شود.  در حالی که مهم است بدانیم که ذینفعان و کمک کنندگان مشکلات خاص خود را با فساد دارند، آنها علاقه مند به حمایت از اقدامات ضد فساد و افزایش شفافیت در اوکراین هستند.  علاوه بر این، خواسته های شفافیت نیز از سوی مردم اوکراین مطرح می شود.  از طریق همین تلاش های مشترک است که می توان انتظار پیشرفت ملموس را داشت، اما تحت کنترل شدید مردم.

بر اساس تحلیل ارائه شده، چه توصیه‌های کلیدی را برای رژیم‌های آسیای مرکزی پیشنهاد می‌کنید تا در کوتاه‌مدت تا میان‌مدت برای مبارزه مؤثر با جرایم سازمان‌یافته و چالش‌های مرتبط با آن عمل کنند؟

غلبه بر مشکلات ناشی از جرایم سازمان یافته کار بسیار دشواری است، همانطور که گفته های لئولوکا اورلاندو، شهردار سابق پالرمو نشان می دهد.  اورلاندو به طور معروف مبارزه با مافیا را با گاری سیسیلی مقایسه کرد و بر نیاز به دو جزء اصلی مانند دو چرخ گاری تاکید کرد: اجرای قانون و آموزش مدنی گسترده . این استراتژی دوگانه شامل ارائه اختیارات، چارچوب قانونی و منابع لازم برای اجرای قانون و در عین حال آموزش عمومی در مورد اثرات مضر جرایم سازمان یافته است.  توجه به این نکته حائز اهمیت است که آموزش در مورد آگاهی و مقاومت در برابر جرم باید از سطح پایه آموزش - در مدرسه آغاز شود.  این دو مکانیسم اساسی به نظر من ارزشمندترین درس برای آسیای مرکزی هستند.

متأسفانه، افزایش ظرفیت سازمان های مجری قانون ممکن است به طور ناخواسته سوء استفاده از آنها را تسهیل کند، همانطور که قبلاً اشاره شد - مشکل ساختارهای وابسته به دولت و بازیگران درگیر در فعالیت های مجرمانه جدی ترین تهدید را ایجاد می کند.  صرف افزایش اختیارات پلیس، بهبود در مبارزه با جرایم سازمان یافته را تضمین نمی کند.  در عوض، به طور بالقوه می تواند به افزایش فعالیت های غیرقانونی توسط مجری قانون کمک کند.  اما اثربخشی سازوکارهای ارائه شده برای تقویت نظام انتظامی و آموزش شهروندی به طور مستقیم به میزان شفافیت و پاسخگویی بستگی دارد.  با حصول اطمینان از اینکه سازمان های مجری قانون و سیستم قضایی به شیوه ای شفاف و تحت کنترل شدید عمومی عمل می کنند، این مکانیسم ها می توانند به طور موثر عمل کنند.  اجرای چنین سیستمی با توجه به ویژگی های منحصر به فرد هر کشور در منطقه، بدون شک چالش های مهمی را به همراه دارد.  با این حال، پایبندی به این اصول مبنای پیشرفت است.

تهیه و تنظیم: کارشناس توسعه روابط فرهنگی قزاقستان

منبع:      https://cabar.asia/ru/organizovannaya_prestupnost_tsentralnoi_azii

کد خبر 20767

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =