گفتمان انقلاب اسلامی، مقاومت و استکبارستیزی در میان دولتمردان، مردم، گروههای مرجع در زیمبابوه
انقلاب اسلامی
در زیمبابوه اطلاعات و شناخت کافی توسط مردم عادی در خصوص انقلاب اسلامی ایران وجود ندارد. اما اساتید علوم سیاسی، جامعهشناسان و کارشناسان دین از جمله افرادی هستند که اطلاعات زیادی درباره آن دارند. هنگامی که سیاستمداران، بهویژه از حزب حاکم، درباره انقلاب اسلامی صحبت میکنند، بر تاریخ مشترک تأکید میکنند و به همین دلیل نیاز به همکاری و تعامل با ایران را مورد تأکید قرار میدهند. متأسفانه، احزاب مخالف در زیمبابوه درباره جمهوری اسلامی ایران نگاه مثبتی ندارند. دیدگاه اکثریت، اگر نه تمام احزاب مخالف در زیمبابوه، تحت تأثیر دیدگاه غربی از ایران است. احزاب مخالف در زیمبابوه معمولاً حرفهای غرب را درباره هر موضوعی تکرار میکنند. با این حال بعضی از کارشناسان به ارزش دین اسلام در مبارزه برای صلح، عدالت و کرامت انسانی تأکید میکنند. برخی جامعهشناسان نیز انقلاب ایران را بهعنوان نمونهای از تأثیر مثبت دین بر بشریت میبینند. همچنین برخی اندیشمندان علوم سیاسی بهطور کلی انقلاب اسلامی ایران را بهعنوان نمونهای از مقاومت در برابر بیعدالتی میدانند.
اما باید این واقعیت را در نظر داشته باشیم که در زیمبابوه، بیشتر موضوعات با نتیجهگیری از پیش تعیین شدهای که معمولاً تحت تأثیر دیدگاههای سیاسی فرد است، مورد بحث قرار میگیرند. بنابراین، بعید است که اکثریت اندیشمندان علوم سیاسی، جامعهشناسان یا کارشناسان دینی که تحت تأثیر غرب هستند، دیدگاه مثبتی درباره ایران ارائه دهند. در زیمبابوه، بیشتر کارشناسان با کمکهای مالی تحصیلی غرب آموزش دیدهاند و از این طریق تحت تأثیر دیدگاههای غربی درباره تقریباً همه چیز قرار دارند. تنها تعداد کمی ممکن است بخواهند بهطور عینی اظهارنظر کنند.
یک واقعیت دیگر این است که رسانهها در زیمبابوه در خطوط سیاسی تقسیم شدهاند. رسانههای عمومی بهطور کلی درباره انقلاب اسلامی مثبت مینویسند، اما رسانههای خصوصی معمولاً مخالف ایران هستند چرا که همیشه مخالف دولت (زیمبابوه) هستند.
مقاومت و استکبارستیزی
سیاستمداران زیمبابوه از حزب حاکم (ZANU-PF)بهطور تاریخی از مواضع ایران الهام گرفتهاند. رئیسجمهور فقید، رابرت گابریل موگابه، بهویژه در انتقال پیام مقاومت و استکبارستیزی مهارت داشت. او برای سالهای زیادی قهرمان ضدامپریالیسم و ضدغرب بود و این پیام بهطور برجستهای در محافل محلی، منطقهای و بینالمللی مانند نشستهای سادک، نشستهای اتحادیه آفریقا و مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد. موگابه هرگز فرصتی را برای یادآوری به غرب بهعنوان کشورهای ستمگر و استعمارگر از دست نمیداد. مواضع ضدامپریالیسم و اقدامات رئیسجمهور موگابه، بهویژه برنامه اصلاحات اراضی، موجب شد او در غرب دشمنان زیادی به دست آورد. در نتیجه، زیمبابوه تحت تحریمهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار گرفت. (زیمبابوه از سال ۲۰۰۱ تحت تحریمهای تحمیل شده توسط غرب قرار دارد.)
با این حال، باید توجه داشت که رئیسجمهور موگابه برای مدت طولانی محبوب غرب بود. او تنها در شعار استکبارستیز بود اما در عمل نه. از سال ۱۹۸۰ که زیمبابوه استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد، رئیسجمهور به مسیر آشتی با استعمارگران (بریتانیا و غرب بهطور کلی) پیوست. اگرچه زیمبابوه در مبارزه برای آزادی از اتحاد جماهیر شوروی، چین و دیگر کشورهای کمک دریافت کرده بود، در استقلال زیمبابوه به رابطه با این کشورها خیلی توجهی نکرد. در عوض، دوستی و روابط با غرب (البته تا سال حدود 2000) برجسته بود. رئیسجمهور موگابه دکترای افتخاری و عناوین مختلفی از مؤسسات غربی دریافت کرد. تا سال ۲۰۰۰، قبل از اصلاحات اراضی، به نظر نمیرسید که رئیسجمهور موگابه علیه دوستان غربی خود شود. اما از حدود سال ۱۹۹۸، کشاورزان بدون زمین در سراسر زیمبابوه شروع به درخواست اراضی خود کردند که توسط استعمارگران غربی اشغال شده بود. با همراهی مبارزان و مردمی که در سال ۱۹۸۰ علیه استعمارگران مبارزه کرده بودند و پیروز شده بودند، مردم روستایی و بدون زمین، اشغال مزارع را سازماندهی کردند؛ آنها سفیدپوستان را تهدید کرده و مجبور به ترک مزارع کردند. در آن زمان، دولت موگابه که همیشه در اتخاذ اراضی تعلل کرده بود، به قانونگذاری پرداخت تا برنامه اصلاحات اراضی را امکانپذیر کند. برخی معتقدند در این زمان بود که گفتمان مقاومت و ضدامپریالیسم رئیسجمهور با عمل مطابقت پیدا کرد.
اما برخی معتقدند این تغییر رویکرد موگابه ممکن است به دلایل سیاسی و بدون تعهد واقعی(برای مبارزه با غرب) انجام شده باشد. زیرا موگابه به فرهنگ غربی علاقهمند بود و حتی به تسلط خود بر زبان انگلیسی افتخار میکرد. فرزندان او در مدارس با میراث بریتانیایی بسیار قوی تحصیل کردند و فرهنگ او غربی بود. همین امر برای دولت او نیز صدق میکرد و یا حتی بدتر بود. تقریباً تمام فرزندان و دختران وزرا و مقامات عالیرتبه در دوره رئیسجمهور موگابه برای امور بهداشتی، آموزشی و تجاری و غیره به غرب میرفتند. آنها در انگلستان، ایالات متحده، استرالیا، کانادا، هلند، آلمان و دیگر کشورها بودند. این وضعیت موضع مقاومت و استکبار ستیزی را تضعیف کرد. با این حال مواضع ضد استکباری و حمایت از مقاومت جمهوری اسلامی ایران همواره مورد تحسین دولت زیمبابوه قرار داشته است. اما اراده سیاسی لازم در زیمبابوه برای تحقق آن وجود ندارد. برخی از مقامات دولتی صرفا نزدیکی به ایران را اظهار میکنند؛ اما در پشت درهای بسته با غرب همکاری میکنند. غرب مشوقهایی برای مهرههای وفادار به دولت ارائه میدهد. این وضعیت تحقق موضع مقاومت و استکبارستیزی را در زیمبابوه دشوار میکند. این امر اکنون در زیمبابوه با رئیسجمهور کنونی بیشتر صادق است. او به شدت مواضع ضداستکباری رئیسجمهور موگابه را تعدیل و راه مصالحه را در پیش گرفت. زمانی که او به قدرت رسید، در یک پیام کلی زیمبابوه را "آماده برای تجارت" و "دوست همه و دشمن هیچکس" توصیف کرد.
با این توصیف، زیمبابوه پایه ایدئولوژیکی را که از سال ۱۹۸۰ او را پایدار نگهداشته بود، تقریبا از دست داد. اقتصاد تبدیل به مبنای تعامل و روابط با دیگر کشورها شد. در این فرآیند، استکبارستیزی بهطور کامل از بین رفت. البته رئیسجمهور گهگاه برای خوشحال کردن مردم درباره انقلاب، مقاومت و استکبارستیزی صحبت میکند. اما این فقط به سخنرانیها محدود است! عملها بر خلاف این میباشد. با این حال مواضع رسانههای دولتی هنوز نشان دهنده وفاداری به انقلاب (استقلال)، استعمار ستیزی و مقاومت است. همچنین برخی معتقدند خبرنگاران، کارشناسان و دیگر رهبران دولت را به علت خیانت به مسیر انقلابی، مورد انتقاد قرار نمیدهند(بعلت فضای بسته و ترس). بنابراین، حامیان حزب حاکم این موضع را بهعنوان یک پیشرفت میدانند.
حمایت از فلسطین
از دوران مبارزه برای آزادی، حزب زانوپی اف با سازمان آزادیبخش فلسطین که در آن زمان تحت رهبری یاسر عرفات بود، اعلام همبستگی کرد. هنگامی که زیمبابوه استقلال یافت، سفارت فلسطین در زیمبابوه تأسیس شد. اما اسرائیل در حال حاضر در زیمبابوه سفارت ندارد. از جمهوری اول تا جمهوری دوم، موضع زیمبابوه همواره در خصوص فلسطین تغییر نکرده است. با این حال، دولت زیمبابوه اقدامات خاصی را برای حمایت از فلسطین علی الخصوص در مراجع بین المللی انجام نمیدهد.
دو دلیل به نظر میرسد که مانع این موضوع شدهاند. اول، رئیس جمهور زیمبابوه که از نظر دیدگاه به غرب نزدیک است. این نکته موضع گیری زیمبابوه در خصوص فلسطین را محتاطانه میکند. اگرچه آنها ممکن است با اشغال فلسطین توسط اسرائیل مخالف باشند، اما در عمل نتوانستهاند مواضعی را اتخاذ کنند که نشان دهنده تعهد آنها به آزادی فلسطین باشد. رئیسجمهور موگابه در برجسته کردن و حمایت از مبارزه فلسطین در نشستهای اتحادیه آفریقا بسیار موفق بود. اما این صدا تا حدودی خاموش شده است. هیچ رهبر آفریقایی به اندازه رئیسجمهور موگابه به فلسطین متعهد نبود. رئیسجمهور منانگاگوا هنوز بهطور علنی در مجامع بینالمللی حمایت خود را از فلسطین اعلام نکرده است. دلیل دوم که دولت زیمبابوه حمایت کافی از آرمان فلسطین ندارد، میتواند محیط مسیحی غالب در این کشور باشد. اکثر مقامات دولتی با مسیحیت همذات پنداری میکنند. در جامعه مسیحی زیمبابوه، به دلیل میراث استعماری فرقههای مسیحی، برخی معتقدند اسرائیل(فلسطین اشغالی) سرزمینی است که خداوند مسیح را به بشریت هدیه داده است. بنابراین، درک نادرستی از آنچه در فلسطین در حال وقوع است وجود دارد. بیشتر مردم در زیمبابوه فکر میکنند که مبارزه در فلسطین بین یهودیان و مسلمانان است و به دلیل میراث مسیحیت، آنها با یهودیان همذات پنداری میکنند. انتقاد از اسرائیل معادل انتقاد از یهودیان است.
بنابراین به نظر میرسد دولت زیمبابوه در این زمینه دچار تعارض شده است. آنها میدانند که چه چیزی درست است اما به دلیل ترس از عواقب، اقدامات عملی و مکفی انجام نمی دهند. رسانهها نیز به همین اندازه همدست هستند. آنها به مخاطبان خود درباره مبارزه در فلسطین، اطلاعات خاصی ارائه نمیدهند. اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی به خوبی در کلیساها و جامعه توضیح داده نمیشود. تعداد زیادی از کارشناسان حتی در زیمبابوه درک درستی از ماهیت درگیری ندارند. با این حال اندک کارشناسان و افرادی که به مطالعه تاریخ اِشغال سرزمین فلسطین پرداختهاند، با زمینه مبارزه آشنا هستند و آنها نقش ایران را در حمایت از فلسطین درک میکنند و آن را تحسین میکنند. به دلیل وجود این زمینه، تعجبآور نیست که حتی زمانی که غزه مورد حملات وحشیانه اسرائیل قرار گرفت، عموم دانشجویان دانشگاه، رهبران مذهبی و نهادهای مهم اقدام خاصی انجام ندادند. برای نمونه یک سخنرانی عمومی در تاریخ ۲ فوریه ۲۰۲۴ در دانشگاه زیمبابوه با تمرکز بر جنگ اسرائیلی-فلسطینی در غزه برگزار شد. هدف از این سخنرانی عمومی ایجاد بحث در میان جامعه دانشگاهی در مورد جنگ غزه و برجسته کردن جنایات اسرائیل بود. با این حال رئیس دانشگاه این سخنرانی را "تحریکآمیز" توصیف کرد و به برگزار کنندگان هشدار داد. البته بخشی از مسلمانان و حتی مسیحیان همواره از آرمان مردم فلسطین و مقاومت آنها حمایت میکنند. به طوری که دو راهپیمایی مردمی بعد از طوفان الاقصی در حمایت از مردم فلسطین و محکومیت جنایات اسرائیل توسط این قشر برگزار شده است. همچنین حزب حاکم (و نه دولت) بدون محکوم کردن جنایات رژیم اسرائیل، طی بیانیه ای با فلسطین اعلام همبستگی کرد.
تهدیدها و فرصتها
اکثریت مردم زیمبابوه دنبال کننده رسانههای غربی هستند. این یک تهدید جدی است. زیرا اطلاعات و دانش کافی در خصوص جمهوری اسلامی ایران و مواضع آن ندارند. هر چند در سال های اخیر بسیار تلاش شده است که با رسانه های مختلف ارتباط برقرار شود و اطلاعات کافی در خصوص ایران به آنها داده شود و مواضع آن تبیین گردد، اما این در مقابل سکوهایی که پروپوگاندای غربی را ترویج می کند، بسیار ناچیز است. عامل دیگر حمایت دولت های غربی(توسط سفارتخانه های خود) از کلیساها در زیمبابوه است. این سبب می شود که چنانچه آنها واقعیت ها را نیز بدانند، ولی در این خصوص اتخاذ مواضع صحیحی نداشته باشند. نکته دیگر فقر و شرایط نابسمان اقتصادی زیمبابوه است که بالتبع مسلمانان بومی نیز بسیار فقیر هستند. آنها ممکن است بخواهند اقداماتی در خصوص حمایت از فلسطین انجام دهند. ولی گاها وضعیت مالی آنها اجازه کوچکترین اقدامات را نیز به آنها نمیدهد.
با این حال، فرصتهایی نیز وجود دارد. مهمترین فرصت روابط سیاسی بسیار خوب زیمبابوه با ایران است. زیمبابوه همواره حامی جمهوری اسلامی ایران در مراجع بین المللی بوده است. همچنین تحریم های اعمالی علیه دو کشور توسط غرب علی الخصوص آمریکا، عامل دیگر نزدیکی دو کشور و این روابط حسنه است که هر دو را برای مبارزه با این تحریم های ظالمانه در یک مسیر فرا میخواند. نکته دیگر باز بودن فضا برای فعالیت های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در زیمبابوه است که همواره مسیر را برای تبیین، هموار میکند و در آخر مردم زیمبابوه مردمی زجر کشیده از استعمار هستند و عموم مردم عادی نگاه خوبی به غرب ندارند. این مهم زمینه را برای پذیرش افکار ضد استکباری و مقاومت در برای امپریالیسم، بالا می برد.
نظر شما