حفظ زبان‌ها، فرهنگ و اخلاق در عصر هوش مصنوعی

ظهور هوش مصنوعی و گسترش فزاینده آن، نگرانی‌های جدی فرهنگی و هنری را در آفریقا برانگیخته است. بسیاری از فعالان فرهنگی معتقدند این فناوری، در کنار فرصت‌های بی‌سابقه‌ای که برای نوآوری و خلاقیت فراهم می‌آورد، می‌تواند به‌طور خاموش حقوق خالقان را تضعیف کرده و میراث فرهنگی بومی را در معرض تهدید قرار دهد. این دغدغه‌ها در سال‌های اخیر هم‌زمان با شعار شورای ملی هنر زیمبابوه با عنوان «ترویج صداهای بومی» بیش از پیش اهمیت یافته است.

ظهور هوش مصنوعی و گسترش فزاینده آن، نگرانی‌های جدی فرهنگی و هنری را در آفریقا برانگیخته است. بسیاری از فعالان فرهنگی معتقدند این فناوری، در کنار فرصت‌های بی‌سابقه‌ای که برای نوآوری و خلاقیت فراهم می‌آورد، می‌تواند به‌طور خاموش حقوق خالقان را تضعیف کرده و میراث فرهنگی بومی را در معرض تهدید قرار دهد. این دغدغه‌ها در سال‌های اخیر هم‌زمان با شعار شورای ملی هنر زیمبابوه با عنوان «ترویج صداهای بومی» بیش از پیش اهمیت یافته است.

هوش مصنوعی اینجاست و به نظر می‌رسد برای همیشه بخشی از جهان ما باشد. با این حال، اگرچه مزایای آن در سرعت‌بخشی به خلق آثار، گسترش دسترسی و افزایش بهره‌وری کاملاً مشهود است، اما هزینه‌های آن بیش از همه بر دوش هنرمندانی سنگینی می‌کند که غالباً نمی‌دانند آثارشان توسط ماشین‌های دیجیتال بدون رضایت، جبران خسارت یا حتی ذکر نام مصرف می‌شود. نمونه‌ای روشن از این وضعیت را می‌توان در تجربه «چیپو زواواهرا»، هنرمند تجسمی زیمبابوه دید. او از هوش مصنوعی برای ارتقای کار هنری خود بهره می‌گیرد؛ از نمونه‌سازی سریع گرفته تا انتقال سبک و ایده‌پردازی مفهومی. این فناوری عرصه‌های تازه‌ای از بیان خلاقانه را برای او و بسیاری دیگر گشوده است. با این حال، در پس این دستاوردها، تهدیدی جدی وجود دارد: از دست رفتن مالکیت حق نشر و تضعیف حمایت از حقوق معنوی.

بخش بزرگی از فناوری‌های هوش مصنوعی مورد استفاده هنرمندان آفریقایی، بر اساس داده‌های عظیمی آموزش دیده که به ندرت شامل ضمانت‌های قانونی محلی یا زمینه‌های فرهنگی بومی می‌شوند. هنرمندان در عمل بخشی از آثار خود را در اختیار سیستم‌هایی قرار می‌دهند که می‌توانند آن را بی‌اجازه بازتولید یا بازترکیب کنند. بدون مدیریت قوی حقوق دیجیتال، هوش مصنوعی به «دزد خاموشی» تبدیل می‌شود که جوهره خلاقیت را می‌رباید، بی‌آنکه ردپایی از اعتبار یا جبران بر جا گذارد. تجربه چین الگویی آموزنده از کاربرد فرهنگی و اخلاقی هوش مصنوعی ارائه می‌دهد. برای نمونه، شرکت فناوری Rokid با موفقیت میراث فرهنگی و آیین‌های سنتی را در موزه‌های پکن و ژجیانگ دیجیتالی کرده است. این نمونه نشان می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند گذشته را زنده نگاه دارد و همزمان راهی برای نوآوری در آینده بگشاید. چنین الگویی می‌تواند برای کشورهای آفریقایی نیز الهام‌بخش باشد.

بحران مالکیت معنوی

چالش اصلی امروز آفریقا، فقدان زیرساخت‌های حقوقی کارآمد است. قوانین موجود حق نشر که پیش از عصر هوش مصنوعی تدوین شده‌اند، پاسخگوی نیازهای کنونی نیستند. چارچوب‌های فعلی محتوای تولیدشده توسط الگوریتم‌ها را به‌طور شفاف تعریف نمی‌کنند و در برابر سوءاستفاده‌های احتمالی از آثار هنرمندان، محافظتی مؤثر ارائه نمی‌دهند. این پرسش همچنان بی‌پاسخ مانده است که اگر اثری هنری یا ادبی به یک سامانه هوش مصنوعی داده شود و خروجی تازه‌ای تولید شود، مالکیت آن متعلق به کیست؟ برنامه‌نویس؟ شرکت فناوری؟ یا خالق اصلی؟ بلاتکلیفی در پاسخ به این پرسش‌ها به فرسایش تدریجی حقوق خالقان منجر شده و اصلاحات فوری در سطح ملی و منطقه‌ای را ضروری ساخته است.

ظرفیت‌های مثبت برای آفریقا

با وجود این خطرات، هوش مصنوعی ظرفیت بی‌بدیلی برای حفظ و بازآفرینی فرهنگ آفریقا دارد. این فناوری می‌تواند زبان‌های در معرض فراموشی را مستند کند، ابزارهای آموزشی نو تولید کند، متون را به گویش‌های بومی ترجمه کند و آیین‌ها و سنت‌های شفاهی را به شکل دیجیتال ماندگار سازد. اما این تنها زمانی ممکن است که هوش مصنوعی از نظر فرهنگی بومی‌سازی شده و ارزش‌های محلی در آن بازتاب یابد. این امر نیازمند آن است که بزرگان جوامع، زبان‌شناسان، مردم‌شناسان و هنرمندان در فرایند توسعه دخیل باشند. سیستم‌های آفریقایی نباید صرفاً بر داده‌های غربی تکیه کنند، بلکه باید روح اوبونتو، خرد جمعی و سنت‌های شفاهی چندصدساله قاره را در خود جای دهند.

ضرورت کنشگری آفریقایی

دولت‌ها در این مسیر نقشی کلیدی دارند. آن‌ها باید پژوهش‌های مرتبط با هوش مصنوعی اخلاقی را حمایت مالی کنند، حضور زبان‌های بومی را در فضاهای دیجیتال الزامی سازند و پایگاه‌های داده‌ای از فرهنگ محلی ایجاد کنند که هم حفاظت‌شده و هم قابل دسترسی باشند.

کد خبر 25073

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 1 =