۱۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۹
ترجمه شعر، وفاداری یا جسارت

«پراتیوش پاراسورامان» در این مقاله با استفاده از نمونه هایی مانند آثار مولانا، غزلیات غالب، شعر توکرام و ترجمه هانومان چالیسا توسط ویکرام ست، چالش ها و تفاوت های ظریف ترجمه شعر را مورد بحث قرار می دهد. بحث اصلی این است که ترجمه شعر، اغلب مستلزم یک مبادله بین وفاداری به متن اصلی و جسارت خلاقانه ای است که برای حفظ جوهر شاعرانه آن لازم است. نقش مترجم، صرفاً تکرار کلمات نیست، بلکه بازآفرینی تأثیر احساسی و زیبایی‌شناختی متن اصلی است.

این مقاله سوالات مهمی را در مورد ماهیت ترجمه مطرح می کند، به ویژه در زمینه شعر، جایی که معنا اغلب با فرم، صدا و بافت فرهنگی در هم آمیخته است. یکی از بحث‌های اصلی این است که شعر را نمی‌توان بدون از دست دادن چیزی اساسی به طور کامل ترجمه کرد. مترجمان با این دوراهی روبرو هستند که آیا باید به متن اصلی وفادار بمانند یا برای حفظ جوهر شاعرانه آزادی خلاقانه را به کار گیرند؟.

نمونه ترجمه کلمن بارکس از مولانا نشان می دهد که چگونه جسارت خلاقانه می تواند شعری را تولید کند که با مخاطبان مدرن طنین انداز شود، حتی اگر از معانی مذهبی و فرهنگی اصل آن منحرف شود. این نشان می‌دهد که ترجمه‌ها باید روح شعر را بر صحت تحت اللفظی ترجیح دهند. دیدگاهی که توسط کار اعجازآمیز احمد با غزلیات غالب پشتیبانی می‌شود، جایی که دخالت شاعران آمریکایی تفسیرهای جدیدی را آورده است.

در مقابل، ترجمه های توکارام و هانومان خطرات ناشی از پایبندی بیش از حد به منبع را برجسته می کند. ترجمه ها در عین وفادار بودن، احساس محدودیت می کنند و فاقد آزادی هستند که به شعر سرزندگی می بخشد. این به تنش بین حفظ معنای اصلی و پذیرش امکانات خلاقانه ای که ترجمه ارائه می دهد، اشاره می کند.

این مقاله همچنین بر ماهیت صوتی شعر تأکید می کند و یادآور می شود که چگونه زبان های مختلف صداها و ریتم های منحصر به فردی دارند که تکرار آنها در ترجمه دشوار است. به عنوان مثال، صداهای رتروفلکس در زبان‌های هندی لایه‌ای از پیچیدگی را اضافه می‌کنند که در انگلیسی از بین می‌رود و گرفتن اثر کامل آثاری مانند Hanuman Chalisa را به چالش می‌کشد.

در نهایت، مقاله پیشنهاد می کند که همه شعرها قابل ترجمه نیستند، یا حداقل بدون ضرر قابل توجه نیستند. در برخی موارد، زبان اصلی دارای ظرافت‌ها، صداها و مفاهیم فرهنگی است که نمی‌تواند به طور کامل به زبان دیگری منتقل شود. این یک سؤال فلسفی گسترده‌تر را در مورد هدف ترجمه ایجاد می‌کند: آیا این ترجمه برای قابل دسترس کردن یک متن برای مخاطبان گسترده‌تر است یا حفظ یکپارچگی هنری آن؟

در خاتمه، مقاله استدلال می کند که در حالی که ترجمه یک عمل ارزشمند و ضروری است، اغلب شامل فداکاری است. مترجمان باید بین وفاداری و خلاقیت تعادل برقرار کنند و در مورد شعر، جسارت ممکن است گاهی مهم تر از دقت باشد.

در ذیل خلاصه و تجزیه و تحلیل نکات کلیدی آورده شده است:

  1. معضل ترجمه:

ترجمه شعر به عنوان یک «هتک حرمت زاینده» توصیف می شود که در آن چیزهای زیادی به دست می آید، اما از دست می رود. این مقاله بیان می کند که اغلب جسارت، بیشتر از وفاداری به شعر خدمت می کند. ترجمه کلمن بارکس از مولانا به عنوان نمونه ای ذکر شده است که در آن اصطلاحات دینی مانند ایمان و کفر به «حق» و «خطا» سکولاریزه شدند و علیرغم از دست دادن بافت دینی، منجر به منفعت شاعرانه شدند.

  1. غزلیات غالب و نقش شاعران آمریکایی:

کار ایجاز احمد در ترجمه غزلیات غالب برجسته می شود، جایی که او ترجمه هایی تحت اللفظی خلق کرد که بعدها توسط شاعران آمریکایی مانند آدرین ریچ و دبلیو اس. مروین نتیجه ترکیبی از وفاداری و آزادی خلاق بود که برخی از شاعران به متن اصلی نزدیک می‌ماندند در حالی که برخی دیگر منحرف می‌شدند. احمد از خطرات موجود استقبال کرد و آنها را برای روند شعری ضروری دانست.

  1. ترجمه‌های بلاتکلیف:

ترجمه های جری پینتو و شانتا گوخاله از ابهنگ های توکارام، شکلی از شعر عبادی مراتی، مورد بحث قرار گرفته است. در حالی که مترجمان به اصل وفادار ماندند، کارشان گاهی محدود می‌شد، و در نتیجه ترجمه‌ها «در بلاتکلیفی» بودند؛ نه کاملاً شاعرانه و نه خالی از شعر.

  1. چالش های ترجمه شعر:

مقاله به مشکلات ذاتی در ترجمه شعر به دلیل تفاوت در ساختارهای زبانی و زمینه های فرهنگی اشاره می کند. به عنوان مثال، جنبش در شعر اردو به سمت انتزاع و استعاره گرایش دارد، در حالی که شعر انگلیسی تمایل بیشتری به انضمام دارد. به طور مشابه، سیال بودن حروف صدادار مراتی در تضاد با ماهیت همخوان-سنگین انگلیسی است و فرآیند ترجمه را پیچیده می کند.

  1. ترجمه ویکرام ست از هانومان چالیسا:

ترجمه ویکرام از هانومان مورد بررسی قرار گرفته است، با این پرسش که آیا چنین متن عبادی، که عمیقاً در صدا و ریتم ریشه دارد، می‌تواند با موفقیت به انگلیسی ترجمه شود. تلاش های ویکرام برای حفظ قافیه و ریتم نسخه اصلی، اگرچه قابل ستایش است، اما محدود کننده به نظر می رسد.

این مقاله پیشنهاد می‌کند که ترجمه ویکرام، در عین حال که حسن نیت دارد، بیش از حد به نسخه اصلی چسبیده است و هرگز به طور کامل اجازه نمی‌دهد که متن به موجودیت شاعرانه‌اش تبدیل شود.

  1. ماهیت صوتی شعر:

شعر، به ویژه در قالب بازخوانی آن، به شدت بر صدا، ریتم و ویژگی های زبانی مانند صداهای رتروفلکس (که در بسیاری از زبان های هندی وجود دارد اما در انگلیسی وجود ندارد) متکی است. این مقاله چالش ترجمه این ویژگی‌های صوتی را که ذاتی هانومان هستند به انگلیسی برجسته می‌کند.

  1. ترجمه به عنوان یک پل:

این قطعه با این سوال به پایان می رسد که آیا برخی از متون، مانند هانومان، اصلاً نیاز به ترجمه دارند یا خیر؟. از استعاره یک پل برای بیان این نکته استفاده می شود که در حالی که زبان ها می توانند به عنوان پل عمل کنند، اما همه آنها قادر به تحمل وزن متن اصلی نیستند. در برخی موارد، بهتر است به جای تلاش برای ترجمه ناقص، متن را به زبان اصلی آن درک کنید.

حسنعلی ذکریایی

https://frontline.thehindu.com/columns/art-column-translation-rumi-poetry-vikram-seth-language-hanuman-chalisa/article68576646.ece

کد خبر 20989

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 1 =