خودکشی جوانان و ضرورت آگاهی بین نسلی

حوادث اخیر در رسانه های سریلانکا در مورد خودکشی جوانان نشان داده است که سلامت روانی و عاطفی فرزندان ما به شدت در حال کاهش است.

انجمن ملی مشاوران سریلانکا (SRILNAC) اخیراً نشریه ای با عنوان جوانی: سفری آگاهانه برای شناسایی مسائلی که جوانان سریلانکا با آن مواجه هستند منتشرکرده است. سه زبانه است و به صورت رایگان در دسترس است. این اقدامات به دنبال افزایش اقدام به خودکشی بویژه در میان جوانان سریلانکا صورت گرفته است.

حوادث اخیر در رسانه های سریلانکا در مورد خودکشی جوانان نشان داده است که سلامت روانی و عاطفی فرزندان ما به شدت در حال کاهش است. این یک پدیده جهانی است و نوجوانان در سراسر جهان سطوح بالایی از استرس را تجربه می کنند. افکار من که در این مقاله بیان شده است مشاهدات کلی است و منعکس کننده  نظرهیچ فردی نیست. به عنوان یک جامعه همه ما در حال مبارزه برای درک این وضعیت هستیم.

سریلانکا به طور ویژه سال‌ها آشفتگی اجتماعی را تجربه کرده است و نسلی که در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ بزرگ شده‌اند نیز شاهد تحولات و بحران‌های زیادی بوده است. ارزش های فرهنگی سنتی مورد حمایت جامعه ما بر اهمیت احترام و به رسمیت شناختن کرامت خانواده تأکید دارد. موفقیت و پیشرفت تحصیلی، دریافت گواهینامه ها و جوایز معمولاً به عنوان معیارهای یک کودک کارآمد در نظر گرفته می شود.

ظاهر در مقابل واقعیت

تمرکز بر ظاهر در مواجهه با چالش های سلامت روان مشکل ساز است، زیرا تجربه مشکلات در این زمینه شرم آور و نشانه ای از ناکارآمدی، آسیب پذیری و ضعف در خانواده است.

امروزه بسیاری از کودکان و نوجوانان، حتی آنهایی که در اواخر دهه بیست سالگی خود هستند، در وضعیت عاطفی بسیار آسیب پذیری قرار دارند. در طول سال‌های شکل‌گیری، والدین آنها، علی‌رغم تلاش‌های خود، به ناچار از نظر جسمی و عاطفی در دسترس نیستند و سیستم خانواده گسترده همیشه قابل اعتماد نیست. بسیاری از کودکان در چنین شرایطی برای درک و حمایت شدیداً به تأثیرگذاران رسانه‌های اجتماعی، تولیدکنندگان محتوا و همسالان متکی هستند. همچنین، به آنها گفته می شود که به بزرگان و مقاماتی که خود استانداردهای اخلاقی بالای خود را از دست داده اند، احترام بگذارند. آنها می بینند که سیاستمداران و سایر شخصیت های عمومی به اشتباه و رفتار نادرست متهم می شوند.

والدین موفق از نظر مادی، به ویژه در محیط شهری سریلانکا، اغلب در محیط های شرکتی رقابتی و پر استرس کار می کنند. این محیط ها می توانند برای کسانی که در آن کار می کنند، مسائل مربوط به کنترل عاطفی و عصبانیت ایجاد کنند. و برخی با درگیر شدن در خشونت خانگی که سعی می کنند آن را منطقی کنند، به این امر دامن می زنند، و ممکن است مشکلات سوء مصرف الکل و مواد مخدر ایجاد کنند که بر توانایی آنها در برقراری ارتباط با فرزندانشان تأثیر می گذارد.

بسیاری از مردم، چه بدانند و چه ندانند، به تدریج و به دلیل فشارهای زیادی که بر آنها وارد می شود مسئولیت های فرزندپروری خود را برون سپاری کرده اند. حتی برخی از والدین، کودکان را تنها به‌عنوان امتداد خودشان می‌بینند و نه به‌عنوان یک فرد مستقل دارای حق. متأسفانه بسیاری در روابط و پویایی خانواده خود مرزهای شخصی را به رسمیت نمی شناسند و جوانان ممکن است از بی احساسی اطرافیان خود احساس تجاوز یا آزار کنند و خود را کنار بکشند.

بسیاری از والدین نمی‌دانند چگونه با مشکلاتی در مدرسه یا گروه همسالان فرزندشان کنار بیایند. آنها که از انگ اجتماعی رنج می برند، سعی می کنند با نظارت بر فرزندان، وضع قوانین و محدود کردن احساسات درونی کودکان، اوضاع را کنترل کنند. کودکان اغلب از ارائه چیزی کمتر از یک تصویر کامل به والدینی که بسیار دوست دارند و به آنها احترام می گذارند خجالت می کشند. درخواست کمک توسط بسیاری از والدین تحقیر آمیز تلقی می شود.

پوشش یا مقابله

مانند بسیاری از کشورهایی که از مدل کسب و کار سرمایه داری موفقیت پیروی می کنند، سریلانکای مدرن تمایل دارد مشکلات را پنهان کند یا آنها را از دید یا بیان پنهان کند. درمان زیستی سلامت روان و درمان بیش از حد اغلب در این زمینه توسط متخصصان بهداشت روان ما دیده می شود.

با این حال، داروهای افسردگی و اضطراب کافی نیستند. برای بهترین نتایج، پشتیبانی مشاوره و درمان نیز به صورت ترکیبی توصیه می شود. این منجر به خودآگاهی حاصل از درگیری درمانی و بینش نسبت به وضعیت عاطفی ما می شود. تعدیل رفتار مستلزم ابتکار عمل و مشارکت آگاهانه فرد است. دارو برای تثبیت خلق و خو استفاده می شود و اگرچه این اولین گام ضروری است، اما نیاز به سرمایه گذاری شخصی کمتری نسبت به فرآیند درمانی و بازجویی فعالانه از وضعیت عاطفی ما دارد.

با تنظیم بیشتر احساسات، خودآگاهی شروع به رشد می کند. این امر مستلزم آگاهی والدین و معلمان از نیاز به خودکنترلی عاطفی است. متأسفانه، جوانان امروزی اغلب به دلیل حساس بودن و یا بیش از حد نرم بودن توسط جامعه ای که تأثیر سمی عظیم رسانه های اجتماعی و تأثیر عصر دیجیتال با واقعیت مجازی و نمایش های دستکاری شده کودکان را در نظر نمی گیرد، طرد یا مورد تمسخر قرار می گیرند. ناتوانی در بحث و تفکر در مورد رویدادهای جهان و مسائل اجتماعی، بدون مانع و فیلتر مهم ایمنی که توسط بزرگسالان و مراقبان دلسوز و آگاه فراهم شده است، ذهن و تخیلات کودکان با جدیت گرفتن نظرات آنها در معرض دید قرار می گیرد. درک و پردازش برخی از عناصر واقعاً وحشتناک در جهان امروز حتی برای بزرگسالان نیز دشوار است.

برای اینکه کودک به معلمان و والدین خود اعتماد کند، باید سابقه تعامل بین بزرگسالان و کودک وجود داشته باشد. همدلی باید توسط مراقبین تقویت شود. هنگامی که رفتار کودک به ناسازگاری یا آنچه ما به آن مشکل می گوییم تبدیل می شود، رویکرد خشن، قضاوت کننده و تنبیهی فرهنگ سنتی ناخودآگاه وارد عمل می شود. شرم، تحقیر، مقایسه، اتهامات، سرزنش و ابراز ناامیدی والدین تأثیر عمیقی بر جوانانی دارد که هنوز عزت نفس ندارند و در مقابل نظرات اطرافیان خود بسیار آسیب پذیر هستند.

طنز دنیای مدرن این است که ما از پیشرفت های تکنولوژیکی بزرگ در ارتباطات بهره مند شده ایم، اما آیا زمان یا فضایی برای تشویق رو در رو، صداقت ارتباطی و صراحت پیدا می کنیم؟ همه‌گیری جهانی و انزوای اجباری ایجاد شده توسط قرنطینه‌ها و محدودیت‌ها و فاصله‌گذاری اجتماعی، تنهایی و انزوای عاطفی را که بسیاری احساس می‌کردند، به‌ویژه آنهایی که در موقعیت‌هایی که احساس می‌کردند آسیب‌رسان هستند، محاصره شده‌اند، برجسته کرد.

برگشت پذیری یا انعطاف پذیری

تا زمانی که به سال‌های معینی از تجربه در این دنیا برسیم، در هر شرایطی که هستیم، همه ما از موارد بسیاری جان سالم به در برده‌ایم که نتوانسته‌ایم چیزی را که می‌خواستیم به دست آوریم یا به نوعی ناامید شده‌ایم. ما ترس و اضطراب را تجربه می کنیم و یاد می گیریم که چگونه اینها را هدایت کنیم. ما توانسته‌ایم در ارزیابی مجدد و برخورد با واقعیت‌های پیچیده‌تر با حرکت رو به جلو، انعطاف‌پذیری ایجاد کنیم.

جوانان با داشتن رویدادهای نسبتاً کمی در فهرست تجربیات زندگی خود، توانایی ایجاد آن انعطاف‌پذیری یا حرکت و ایجاد تغییرات مثبت را بدون کمک ندارند. برخی سعی می‌کنند به سراغ افراد بی‌اثر یا مؤسسات آسیب‌رسان بروند، به دلیل بی‌تجربه بودن نسبی‌شان، تأثیر منفی این شکست‌ها بر آنها شدیدتر احساس می‌شود. زورگویی سایبری، شرمساری آنلاین، و آزار و اذیت نیز تجربیاتی هستند که برای بسیاری به وجود می‌آیند، زیرا آنها برای برقراری ارتباط با همسالان خود در آرزوی پذیرش و تعلق هستند. گرسنگی و تشنگی برای محبوبیت، موقعیت اجتماعی، ظاهر بدنی مطلوب، نمرات تحصیلی خوب، توانایی در ورزش و سایر فعالیت ها، بیان و احساس بی بدیل بودن و درک شدن تایید شده توسط محیط خانه و اعضای خانواده همه عواملی هستند که برای ایجاد چشم انداز عاطفی و زیرساخت هر کودکی همگرا می شوند. هیچ کس همه عوامل را در اختیار ندارد. زندگی انسان در حال تکامل است و همیشه در جریان است.

بسیاری از جوانانی که اخیراً اقدام به خودکشی کرده اند، در عکس‌ها و ادای احترامی که از آنها در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است، دارای زیبایی، شخصیت خوب، ذهن خوب، روح خوب و هر آنچه که می‌توان درخواست کرد دیده می‌شود: همه تشویق های حمایتی و تمام منابعی که یک والدین مهربان می توانند برای آنها فراهم کنند. تفاوت ظاهر آنها با قلب و ذهن آنها در زمانی که هر یک از آنها تصمیم گرفتند زندگی نکنند به وضوح با اتفاقات غم انگیزی که در اخبار می خوانیم نشان می دهد. این مشکلی را باز می کند که بسیاری از ما اکنون متوجه شده ایم، مقایسه های نادرستی که توسط رسانه های اجتماعی تشویق می شود.   فریبنده جذابیت درخشان شهرت اینستا و بر اساس هیچ دانش یا درک قابل توجهی از جهان نیست، طبیعت انسان یا خودشان، بسیاری از جوانان مادیات، چهره و شخصیت خود را تعیین می کنند. در مقابل شرکت‌هایی که ساختار مصنوعی بیشتری در تیک توک و اینستاگرام دارند. این یک فرهنگ بصری است، که باعث مقایسه، حسادت همتایان و رقابت می شود. متأسفانه، بسیاری قبل از شروع، احساس گمراهی می کنند و خود را با معیارهای اشتباه قضاوت می کنند.

والدین و معلمانی که برای کودکان وقت می گذارند، انرژی و پهنای باند عاطفی برای گوش دادن به آنها و شنیدن نظرات آنها در مورد دنیا دارند، مانند طلای ۲۴ عیار هستند. آنها در حال سرمایه گذاری روی فرزندان خود به روشی بسیار اساسی تر از ارائه فعالیت های اضافی در مدرسه و هدایای مادی هستند. منابع درونی که از طریق تعامل مداوم با فردی دلسوز ایجاد می‌شود که ارزش‌هایش اخلاقی است و عمیق‌تر از پول، غرور و موقعیت است، ثروت واقعی است که یک جوان باید بتواند در تمام زندگی خود به آن دسترسی داشته باشد.

ساکت باش، خاموش کن

والدین و معلمانی که با کودکان دشوار سر و کار دارند، باید از ناامیدی های ظاهری گذشته و غم و سردرگمی را در زیر طغیان ها یا سکوت ها ببینند. نیاز به خودآگاهی، خودکنترلی و حساسیت دارد تا واقعاً بفهمیم، کنار بیایم و از جوانانمان حمایت کنیم. در حال حاضر، بسیاری از مدارس سریلانکا مشاور مدرسه ای ندارند یا کلاس هایی در مورد خودتنظیمی عاطفی و سلامت روان به عنوان بخشی از حمایت از رفاه جسمی و روانی دانش آموزان ارائه می دهند. نکته مهم این است که آیا ما به عنوان یک فرهنگ نیاز به یک حس یکپارچه از سلامت و تندرستی را که شامل بدن، ذهن و روح است می بینیم؟

مطالبی که به بسیاری از ما آموزش داده می شود، ما را سفت و سخت می کند و پاسخ درستی برای حمایت از نسل جوانی نیست که امروز در جهان پرسه می زنند. دستورات سفت و سرکوب کننده احساسات در واقع هوش هیجانی و تحمل ما را تضعیف می کند و فشار زیادی را بر افراد وارد می کند تا خوب به نظر برسند در حالی که در واقع بسیاری از افراد احساس ناامنی یا ناامنی می کنند. این نسل جوان به دنیای اطراف خود اهمیت می دهد و عمیقاً تحت تأثیر پیچیدگی آن است. این باید در گفتگوهای بین نسلی رعایت شود.

با این حال، نوجوانان در تشخیص آسیب واقعی و تروما غیر واقعی ماهر نیستند. بدون استدلال، آنها نمی توانند حس مقیاس را برای اندازه گیری شدت تجربیات خود ایجاد کنند، و همچنین نمی دانند چگونه شدت احساسات خود را کاهش داده و مدیریت کنند. هر زندگی ای اوقات استرس و کشمکش دارد و نشناختن و پذیرفتن عادی بودن برخی از سختی ها عاجز است. والدین و معلمان وظیفه بزرگی دارند که این آگاهی را در فرزندان خود الگوسازی کنند.

مهارت سازی

اینجاست که روان‌پزشکان، روان‌شناسان، مشاوران و درمانگران حرفه‌ای آموزش دیده می‌توانند منابع و ظرفیت‌های حیاتی را برای کل جامعه در این مقطع فراهم کنند، مدل‌سازی و تجسم کنند. مهارت ها و دانش و تخصص آنها برای درک چگونگی کمک و حمایت از خود و دیگران در شرایط بحران، درگیری و چالش ضروری است. از رسانه های اجتماعی می توان برای ترویج مثبت راه حل های این چالش استفاده کرد. بسیاری از متخصصان که در زمینه سلامت روان کار می کنند می توانند وب سایت ها، صفحات فیس بوک و گروه های آنلاین ایجاد کنند تا کار خود را برای جامعه گسترده تر نشان دهند.

پلتفرم های رسانه های اجتماعی مانند X (توئیتر سابق)، اینستاگرام و تیک تاک به طور گسترده توسط جوانان استفاده می شود و می توان از آنها برای به اشتراک گذاشتن محتوای اطلاعاتی افزایش دهنده آگاهی استفاده کرد. حیطه سلامت روان را عادی سازی و انگ زدایی کنید و منابعی مانند کارگاه ها و انجمن ها را برای حمایت از جامعه و ایجاد سایت ها، ویدئوها و پادکست های خاص آنلاین برای بحث و حمایت از سلامت روان تهیه کنید.

سازمان‌ها و گروه‌های حرفه‌ای موجود می‌توانند برای افزایش آگاهی نسبت به یکدیگر و کار خود با یکدیگر همکاری بیشتری داشته باشند. هر چه والدین و معلمان بیشتر در مورد چنین منابعی مطلع شوند، حمایت به موقع، همه جانبه و واضح تری می توان از کودکان و نوجوانان ما در سال های شکل گیری آنها انجام داد.

وظیفه همه ما به عنوان یک جامعه است که خود را آموزش دهیم و اطلاع رسانی کنیم، جوانان را تشویق کنیم تا مهارت‌های خودشناسی را توسعه دهند و به عنوان روانشناس و مشاور آموزش ببینند. ما می‌توانیم با احترام و حمایت از همه کسانی که از سلامت و رفاه روانی برخوردارند، با احترام و توجهی که شایسته آن‌ها هستند، کمک کنیم.

بسیاری از ستاره‌های جوان رسانه‌های اجتماعی را می‌توان مشاهده کرد که از پلتفرم‌های بزرگ اینستاگرام و تیک تاک خود برای اشتراک‌گذاری منابع، ایجاد بحث‌های پادکست و حلقه‌های سلامت روان استفاده می‌کنند. تنهایی، انزوا و آسیب پذیری که جوانان ما تجربه می کنند می تواند با درک آگاهانه تری از سوی همه ما مواجه شود. به طور جمعی و مشترک، کل جامعه ما در هر سطحی می تواند ساختار حمایتی بیشتری برای جوانان ما ایجاد کند تا به خود و آینده اعتماد داشته باشند.

منبع:  https://groundviews.org/۲۰۲۴/۱۰/۲۲/tackling-the-problem-of-youth-suicide/

کد خبر 21535

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 2 =